فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر 12 هفته تمرین استقامتی بر برخی شاخص های دستگاه هموستازی و چربی های خونی موش های صحرایی ماده ویستار با وزن 93/4 62/325 گرم و سن 21 ماه بود که دست کم سه ماه از پایان دوران باروری آنها سپری شده بود. به همین منظور 40 موش صحرایی انتخاب و به طور تصادفی به دوگروه تمرینی وکنترل و زیر گروه های میان آزمون و پس آزمون تقسیم شدند. پس از آشنایی دو هفته ای حیوانات با محیط جدید آزمایشگاه و نحوه دویدن روی نوارگردان گروه تمرینی به مدت 12 هفته (هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت و مدت پیشرونده) تمرین دویدن را روی نوارگردان اجرا کردند. خون گیری در سطح پایه با شرایط کاملاً مشابه و پس از 12 تا 14 ساعت ناشتایی شبانه در سه مرحله پیش آزمون انتهای هفته های ششم و دوازدهم انجام شد. برای آنالیز آزمایشگاهی مقادیر فیبرینوژن و زمان نسبی ترومبوپلاستین فعال شده(APTT) از روش انعقادی و برای بررسی چربی های خونی نیز از روش آنزیماتیک استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون «تی» مستقل و آنالیز واریانس دو طرفه در اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی (LSD) در سطح 05/0 P تحلیل شد. نتایج نشان داد تمرین استقامتی به ترتیب کاهش و افزایش معنادار مقادیر فیبرینوژن و (APTT) در مراحل مختلف تحقیق و همچنین در مقایسه با گروه کنترل موجب شده است. از سوی دیگر کاهش (TC) در مراحل مختلف تحقیق معنادار نیست. به علاوه کاهش مقادیر (VLDL-C) فقط در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله پایه معنادار است. با وجود این تفاوت بین گروهی مقادیر همه تمام چربی های خونی مورد نظر در پژوهش و نسبت های آنها (VLDL-C LDL-C HDL-C TC TG TC/ HDL-C و LDL-C/HDL-C) به دنبال 6 و12 هفته تمرین معنادار است. براساس این یافته ها می توان گفت اجرای تمرین استقامتی با شدت متوسط و سازگاری های حاصل از آن آثار مثبتی بر دستگاه هموستازی و پیشگیری از فرایند ترومبوز دارد.
تاثیر یک دوره فعالیت استقامتی بر سطوح ابستاتین پلاسما و معده موش های صحرایی نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابستاتین پپتیدی مؤثر بر تعادل انرژی است که در سال 2005 شناسایی شد و تحقیقات زیادی روی آن انجام نشده است. هدف تحقیق حاضر بررسی سطوح ابستاتین پلاسما و معده در پاسخ به یک دوره تمرین استقامتی در موش های صحرایی نژاد ویستار است. 14 موش (12-14هفته ای، 235–250 گرمی) به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه تجربی با سرعت 25 متر در دقیقه، به مدت 60 دقیقه، 5 روز در هفته و برای 6 هفته روی نوارگردان دویدند. سپس معده، کبد، و پلاسمای آن ها جدا شد و سطوح ابستاتین، ATP، و گلیکوژن به روش آنزیم لینک ایمنواسی اندازه گیری شد. از آزمون های t مستقل و t وابسته برای بررسی تفاوت میانگین های متغیرهای وابسته در گروه های تجربی و کنترل و در هر گروه استفاده شد. نتایج نشان داد سطوح ابستاتین معده به طور معناداری در گروه تجربی کمتر از گروه کنترل است. گلیکوژن کبد به طور معناداری در گروه تجربی بیشتر بود (05/0>P). سطوح ابستاتین پلاسما و ATP معده بین گروه ها تفاوتی نداشت. یافته ها نشان داد تمرین استقامتی باعث کاهش ابستاتین معده می شود که این امر با افزایش گلیکوژن کبد در موش های گروه تجربی همراه بود. ورزش ممکن است از طریق بهبود سطح انرژی در تعدیل ابستاتین معده نقش داشته باشد.
اثر تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی میوستاتین،GASP-1 ، IGF-I و IGFBP-3 در مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام تحقیق، تعیین اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی، توده بدون چربی، میوستاتین، ASP-1 ، IGF-I و IGFBP-3 سرمی در مردان جوان غیرورزشکار بود. 16 مرد جوان (19 تا 26 سال) به دو گروه تمرین مقاومتی (8 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 3 ست 8 تا 10 تکراری با 60 تا 70 درصد 1RM برای سه نوبت در هفته برای حرکات در برگیرنده کل بدن بود، در حالی که گروه کنترل، تمرین مقاومتی انجام نمی داد. نمونه گیری خون، آزمون قدرت عضلانی و سنجش ترکیب بدنی (DEXA) در هفته های صفر، چهارم و هشتم انجام شد. میوستاتین، GASP-1 و IGFBP-3 به روش آنزیم ایمنواسی، درحالی که IGF-I از طریق ایمنورادیومتریک اندازه گیری شد. نتایج نشان داد تمرین مقاومتی باعث افزایش قدرت عضلانی [بین هفته صفر و چهارم (05/0P< ) و چهارم و هشتم (05/0P< )]، توده بدون چربی [بین هفته صفر و هشتم (05/0P< )] و GASP-1 [بین هفته صفر و هشتم (05/0P< )] می شود، در حالی که میوستاتین [بین هفته صفر و چهارم (05/0P< ) و چهارم و هشتم (05/0P< )] کاهش می یابد. تغییر معنی داری در سطوح سرمی IGF-I وIGFBP-3 مشاهده نشد. یافته های ما پیشنهاد می کند که 8 هفته تمرین مقاومتی سطوح سرمیIGF-I و IGFBP-3 را تغییر نمی دهد و کاهش تولید میوستاتین ومهار کارکرد آن توسط GASP-1 ممکن است نقش مهمی در افزایش قدرت و توده عضلانی ایجاد شده توسط تمرین مقاومتی ایفا نماید.
مقایسة اثر تعداد جلسات تمرین ایروبیک و یوگا بر مؤلفه های خودتوصیفی بدنی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مقایسة اثر 5 و 10 هفته تمرین ایروبیک و یوگا بر مؤلفه های خودتوصیفی بدنی دانشجویان دختر بود. به این منظور 57 دانشجوی دختر غیرفعال دانشگاه فردوسی مشهد با دامنة سنی 25 – 19 سال که تجربه ای در روش های تمرینی منتخب نداشتند، انتخاب و به طور تصادفی و به تعداد مساوی به دو گروه تجربی ایروبیک و یوگا و یک گروه کنترل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه های تجربی، به مدت 10 هفته، 2 جلسه در هفته و 60 دقیقه در هر جلسه، در برنامة تمرینی مشخص شرکت کردند و آزمودنیهای گروه کنترل در این مدت در هیچ برنامة تمرینی سازمان یافته ای شرکت نداشتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامة خودتوصیفی بدنی (PSDQ) در سه نوبت شروع، وسط و پایان برنامة تمرین استفاده شد. تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی نشان داد در پایان 5 هفته تمرین، مؤلفه های هماهنگی و لیاقت ورزشی در گروه یوگا نسبت به گروه ایروبیک و کنترل به طور معنیداری بیشتر بود (05/0P<). همچنین در پایان 10 هفته تمرین در گروه یوگا مؤلفه های هماهنگی و فعالیت بدنی نسبت به گروه کنترل، و مؤلفة قدرت نسبت به گروه ایروبیک و کنترل به طور معنیداری بالاتر بود (05/0P<). علاوه بر این، مؤلفة هماهنگی در گروه ایروبیک به طور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0P<). آزمون t گروه های وابسته نشان داد در گروه یوگا، مؤلفه های لیاقت ورزشی و قدرت در پایان 10 هفته تمرین به طور معنیداری بیشتر از 5 هفته تمرین بود (05/0P<). نتایج نشان داد در گروه یوگا، افزایش معنیدار مؤلفه های هماهنگی، فعالیت بدنی و لیاقت ورزشی به تأثیرات 5 هفتة اول و افزایش معنیدار قدرت به تأثیرات 5 هفتة دوم تمرین مربوط است. این نتایج به مزیت نسبی تمرینات یوگا و نیاز به تعداد جلسات بیشتر برای بهبود برخی از مؤلفه های خودتوصیفی بدنی اشاره دارد.
تاثیر یک جلسه دو وامانده ساز با شدت های متفاوت بر مقادیر آدیپونکتین زنان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک جلسه دو درمانده ساز با شدت کم (55 تا 65 درصد)، شدت متوسط (65 تا 75 درصد) و شدت زیاد (75 تا 85 درصد) حداکثر اکسیژن مصرفی بر مقادیر آدیپونکتین زنان فعال بود. برای این منظور 30 زن سالم با میانگین سن 07/1 ± 6/21 سال، وزن 35/3 ± 7/59 کیلوگرم و حداکثر اکسیژن مصرفی 58/0 ± 1/39 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه که هیچ گونه سابقه بیماری قلبی – عروقی و دیابت نداشتند، انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه فعالیت با شدت کم (LAG)، فعالیت با شدت متوسط (MAG) و فعالیت با شدت زیاد (HAG) تقسیم شدند.پروتکل آزمون گیری شامل دو پیشرونده تا حد واماندگی روی نوارگردان بدون شیب بود که با توجه به روش کارونن در گروه های LAG، MAG و HAG به ترتیب با شدت 55 تا 65 درصد، 65 تا 75 درصد و 75 تا 85 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی اجرا شد. خونگیری در دو مرحله قبل و 30 دقیقه پس از اتمام فعالیت و با شرایط کاملاً مشابه و به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی انجام شد. در هر مرحله 7 میلی لیتر خون در وضعیت نشسته از ورید پیش بازویی گرفته شد و پس از انتقال به آزمایشگاه و تهیه سرم از آن برای آنالیز متغیرهای تحقیق استفاده شد. برای تعیین مقادیر آدیپونکتین سرمی، گلوکز و انسولین ناشتایی از تست الایزا و برای اندازه گیری TG و LDL-C از روش آنزیماتیک استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های t وابسته و آنالیز واریانس در سطح 05/0 ≤ P تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد مقادیر آدیپونکتین در هر سه گروه LAG، MAG و HAG افزایش یافت ولی افزایش فقط در گروه LAG معنادار بود. از سوی دیگر، تغییرات مقادیر آدپپونکتین بین سه گروه معنادار نبود. به علاوه، مقادیر پیش و پس آزمون مقادیر گلوکز در هر سه گروه و تغییرات انسولین فقط در گروه های MAG و HAG به لحاظ آماری معنادار بود. هم چنین فقط تغییرات انسولین بین دو گروه MAG و HAG معنادار نبود. براساس یافته های تحقیق، با افزایش شدت ورزش و در نتیجه کاهش مدت ورزش، تغییرات کم تری در مقادیر آدیپونکتین سرم زنان جوان فعال ایجاد می شود.
اثرات حاد دو نوشیدنی انرزی زا (OR و مگابیسیک) بر توان بی هوازی و سطوح لاکتات خون پسران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای بررسی اثرات حاد دو نوشیدنی انرژیزا (OR و مگابیسیک) بر توان بیهوازی و سطوح لاکتات خون پسران ورزشکار، از بین تعداد 42 آزمودنی داوطلب، 30 نفر به طور تصادفی با سن 74/1±36/22 سال، قد 66/7 ±26/181 سانتی متر و وزن 52 /14± 57/76 کیلوگرم انتخاب شدند. آزمودنیها در طی دو جلسه و با فاصله 4 روز در قالب سه گروه 10 نفری (دارونما، OR و مگابیسیک) در این تحقیق شرکت کردند. در هر دو جلسه، آزمون بی هوازی رست در مدت 40 دقیقه پس از صرف صبحانه به عمل آمد. به علاوه سطوح لاکتات خون در سه مرحله شامل قبل از آزمون، 2 و 6 دقیقه پس از پایان آزمون، اندازه گیری شد، در ضمن فقط در یکی از جلسات، هر گروه به ازای هر کیلوگرم وزن بدن مقدار 6 میلیلیتر از نوشیدنی مربوط به خود را بلافاصله پس از صرف صبحانه دریافت کردند. برای بررسی دادهها از آزمونهای تحلیل واریانس یکطرفه و t وابسته استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که در گروه OR، توان حداقل به مقدار01/11 درصد و توان میانگین به مقدار 85/9 درصد افزایش یافت (05/0>P). همچنین سطوح لاکتات خون در زمان 2 دقیقه پس از پایان آزمون رست، به مقدار 63/3 درصد کاهش یافت (05/0>P). نتیجه گیری میشود که مصرف حاد نوشیدنی OR میتواند به عنوان یک عامل ارگوژنیک مورد توجه قرار گیرد، اما به نظر میرسد که اثرات حاد آن، کوتاه مدت و گذرا باشد.
تاثیر یک دوره اردوی آمادگی شش هفته ای بر اجزای C3 ، C4 سیستم کمپلمان کاراته کاران حرفه ای جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۸ شماره ۳۹
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر یک دوره اردوی آمادگی شش هفته ای بر برخی پروتئین های التهابی (موافق با التهاب) فاز حاد، اجزای C3 ، C4 سیستم کمپلمان کاراته کا ران حرفه ای جوان بود که برای شکرت در مسابقات بین المللی جام فجر انتخاب شده بودند. بدین منظور 10 کاراته کار پسر دعوت شده به اردو با میانگین وزن 5 ±68 کیلوگرم، سن 2 ±8/20 سال، قد 4 ±175سانتیمتر و درصد چربی 2 ±6/7 به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. نمونه های خون از هر آزمودنی در 3 نوبت، 24 ساعت قبل از شروع اردو (T1)، پس از 3 هفته (T2) و پس از گذشت شش هفته (T3، اتمام دوره) گرفته شد و داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که غلظت C3 در هر سه مرحله (T1،T2،T3) در دامنه طبیعی قرار دارد. غلظت C3 در سه هفته اول (T2) کاهش پیدا کرد (56/2%) و در سه هفته پایانی (T3) به مقادیر اولیه بازگشت ، ولی این تغییرات معنی دار نبود (712/0 = P) . همچنین غلظت C4 قبل از شروع دوره در دامنه طبیعی قرار داشت، ولی پس از گذشت سه هفته افزایش (18%) معنی داری پیدا کرد (02/0 = P) و در پایان اردو به مقادیر طبیعی قبل از شروع دوره بازگشت . درمجموع نتایج تحقیق نشان داد که اردوی شش هفته ای آمادگی کاراته کاران جوان، تغییراتی در پارامترهایی از سیستم کمپلمان به وجود می آورد که این تغییرات با توجه به نوع و شدت تمرینات کاراته قابل پیگیری هستند و برای دستیابی به نتیجه کلی، به پژوهش های بیشتری نیاز است.
مطالعه ارتباط بین تغییرات اینترلوکین IL-6) 6) و کراتین کیناز (CK) سرم دختران فعال پس از دو نوع فعالیت زیربیشینه درون گرا و برون گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه ارتباط بین تغییرات اینترلوکین6 (IL-6) و کراتین کیناز (CK) سرم دختران فعال پس از دو نوع فعالیت زیربیشینه درون گرا و برون گرا. 30 دختر سالم فعال (76/1±07/23 سال، قد 83/4±50/163 سانتی متر، وزن 02/6±93/58 کیلوگرم، و max2VO برابر با 03/3±65/34 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه برون گرا (15 نفر) و درون گرا (15 نفر) تقسیم شدند و در فعالیت یک وهله ای دویدن روی نوارگردان با شدت70 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه و به مدت 30 دقیقه شرکت کردند، به طوری که شیب نوارگردان در گروه برون گرا 5- درصد و در گروه درون گرا صفر بود. نمونه های خونی جهت اندازه گیریIL-6 و CK سرم پیش، بلافاصله، و دو ساعت پس از فعالیت از آزمودنی ها گرفته شد. برای اندازه گیریIL-6 از روش الایزا و برای اندازه گیری CKاز روش IFCC/DGKC استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه درون گروهی و آزمون t مستقل برای مقایسه بین گروهی و آزمون همبستگی پیرسون برای تعیین میزان همبستگی استفاده شد.
یافته ها نشان داد در گروه برون گرا میزان IL-6 سرم خون بلافاصله پس از فعالیت افزایش معناداری داشت، که این افزایش پس از دو ساعت قطع فعالیت نیز همچنان ادامه پیدا کرد (05/0p<). در هر دو گروه میزان CK پس از فعالیت افزایش معناداری یافت، که پس از دو ساعت قطع تمرین CK به طور معناداری در هر دو گروه بالاتر از پیش از تمرین بود (05/0p<). رابطه معناداری بین میزان IL-6 و CKدر دو گروه مشاهده نشد (05/0 < p). نتیجه اینکه در فعالیت های زیربیشینه برون گرا مقدار IL-6 افزایش می یابد و به نظر می رسد با وجود افزایش CK افزایش IL-6 مرتبط با آسیب عضلانی نیست.
مقایسه اثربخشی دو برنامه تمرین بر شاخص های عضلانی – اسکلتی و قلبی – عروقی دختران دانشجوی کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، آثار متقابل زمان جلسات فعالیت بدنی با تعداد جلسات در هفته در جهت افزایش سطح آمادگی جسمانی، مورد توجه محققان عرصه سلامت قرار گرفته است. بر این اساس، پژوهشی با هدف مقایسه اثربخشی دو برنامه تمرین بر شاخص های عضلانی – اسکلتی و قلبی – عروقی دختران دانشجوی کم تحرک طراحی و به اجرا گذاشته شد. به این منظور 111 دانشجوی کم تحرک داوطلب انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه با میانگین و انحراف استاندارد سن، گروه های تک جلسه ای (37 نفر، 73/1 ± 02/21 سال)، دو جلسه ای (35 نفر، 17/2± 17/21 سال) و کنترل (39 نفر 27/2 ± 78/21 سال) تقسیم شدند. برنامه تمرینی تک جلسه ای شامل دویدن با شدت HRmax 70 – 60 درصد، 60 – 40 دقیقه، یک جلسه در هفته و در گروه دو جلسه ای، دویدن با شدت مشابه، 30 – 20 دقیقه، دو جلسه در هفته به مدت 12 هفته بود. در هر دو برنامه تمرینی، تمرینات آمادگی جسمانی شامل استقامت عضلانی، انعطاف پذیری و چابکی اجرا شد. از آزمون های راکپورت، فشار خون، دو 9 × 4 متر، دراز و نشست، کشش بارفیکس، نشستن و خم شدن برای اندازه گیری شاخص های مذکور استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس دوسویه با آزمون تعقیبی بن فرنی در سطح معنی داری (05/0P≤) نشان داد در هر دو گروه تجربی شاخص های قلبی – عروقی و عضلانی – اسکلتی به طور معنی داری بهبود یافت. در حالی که زمان چابکی تنها در گروه دو جلسه ای به طور معنی داری کاهش یافت (05/0P<). به طور کلی شاید اجرای هر دو برنامه تمرینی سازگاری های مفیدی را در پی داشته و تغییر تعداد جلسات تمرین فقط بر درجه بهبود آنها تاثیر داشته است، اما در مورد چابکی، احتمالاً تاثیر تغییر تعداد جلسات بیش از مدت کل تمرین در هفته بوده است.
تاثیر تمرین استقامتی بر شاخص های التهابی پیش بینی بیماری های قلبی – عروقی در مردان مسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین های استقامتی بر شاخص های التهابی خطر بیماری های قلبی – عروقی در مردان مسن بود. به همین منظور 20 مرد داوطلب سالم انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تمرین استقامتی (با میانگین سن 77/3 ±60/66 سال، وزن 07/4 ±20/76 کیلوگرم، شاخص توده بدنی (78/1±60/25 کیلوگرم مترمربع، درصد چربی 88/2±65/24 درصد) و گروه کنترل (با میانگین سنی 06/4±50/64 سال، وزن 25/5±90/76 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 28/2±40/26 کیلوگرم مترمربع، درصد چربی بدن 01/2±40/24 درصد) تقسیم شدند. برنامه تمرین های استقامتی شامل دویدن مداوم در سالن ورزشی با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه بود. نمونه های خونی در حالت ناشتا، قبل و بعد از 8 هفته تمرین از همه آزمودنی ها گرفته شد. CRP سرم با استفاده از کیت مخصوص و به روش ایمونوتوربیدیمتریک، همچنین فیبرینوژن پلاسما با استفاده از کیت مخصوص و به روش انعقادی، اندازه گیری شد. آزمون آماری t مستقل نشان داد، تمرین استقامتی سبب کاهش معنی دار CRP و فیبرینوژن در مردان مسن می شود (05/0P£). بنابراین می توان گفت انجام تمرین های استقامتی شاخص های التهابی و شاید خطر حوادث قلبی – عروقی بعدی را در مردان مسن کاهش می دهد.
تاثیر تمرینات ریتمیک بر عمق بخشی آرام سازی جودوکاران تیم ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ارتباط بین آرام سازی و تمرینات ریتمیک با نظر به ساز و کارهای انعطاف پذیری – کارکردی سیستم عصبی، از موضوع هایی می باشد که در تحقیقات اخیر به آن اشاره شده است. هدف از تحقیق پیش رو، بررسی تاثیر تمرینات ریتمیک بر عمق بخشی آرام سازی جودو کاران تیم ملی بود. 30 ورزشکار مرد از تیم ملی جودو، در سه گروه ده نفرة کنترل، تجربی 1( گروه تمرینات آرام سازی) و تجربی 2 (گروه تمرینات آرام سازی و ریتمیک)، در این تحقیق مشارکت داشتند. بر اساس یک دورة اجرایی سه ماهه (دو دورة شش هفته ای که در شش هفتة اول، تمرینات آرام سازی برای دو گروه تجربی 1 و 2 در نظر گرفته شد و در شش هفتة دوم، برای گروه کنترل همانند دورة قبل، تمرینی در نظر گرفته نشد و برای دیگر گروه ها، تمرینات آرام سازی و ریتمیک به اجرا در آمد)، با استفاده از شاخص اندازه گیری EMG، داده ها ثبت شد و با به کارگیری آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و اندازه گیری های مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها، بیانگر این بود که بین آرام سازی گروه ها، اختلاف معنی داری وجود دارد. به عبارتی می توان گفت دوره های تمرینی و همچنین تمرین ریتمیک، در ارتقا آرام سازی تأثیر بسزایی دارد. یافته ها با توجه به فرضیه های اخیر و دیدگاه هایی که در زمینة تمرینات ریتمیک و آرام سازی مطرح اند، مورد بحث قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که تمرینات ریتمیک آرام سازی را توسعه می دهد و موجب عمق بخشی آن می شود.
تاثیر روش درمان روان- فیزیولوژیکی ترکیبی بر قند خون بیمارن دیابتی نوع دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
تاثیر تمرین ویبریشن (WBV) بر آمادگی جسمانی مرتبط با سلامتی دختران دانشجوی ورزشکار و غیر ورزشکار
تاثیر 6 هفته راه رفتن تناوبی در آب بر میزان 3 - متوکسی - 4 - هیدروکسی فنیل گلیکول - سولفات در دختران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای بررسی تأثیر 6 هفته راه رفتن تناوبی در آب برتغییرات MHPGسولفات ادراری در دختران افسرده ، 24 دانش آموز دختر 18-15 ساله(وزن65/9 ±44/52 کیلو گرم و قد 19/5±19/159 سانتی متر) که افسردگی شان با استفاده از آزمون استاندارد همیلتون محرز شده بود، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرینی پیاده روی تناوبی در آب با رعایت اصل اضافه بار در قالب نوبت ها و تکرارهای مختلف به مدت 6 هفته و هفته ای 3 جلسه با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب اجرا شد. نمونه های ادراری با رعایت شرایط ویژه به مدت 24 ساعت در قبل و پس از اجرای پروتکل تمرینی جمع آوری شد. برای اندازه گیری MHPG سولفات ادراری از روش HPLC-flurometric detection استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و وابسته در سطح تحلیل شد. نتایج حاکی از افزایش معنی دار MHPG و VO2max در گروه تمرینی به دنبال 6 هفته تمرین، در مقایسه با گروه کنترل بود (001/0p<) . بر اساس این یافته ها نتیجه گیری می شود اجرای تمرینات استقامتی در آب تأثیر مطلوبی برکاهش افسردگی دختران افسرده دارد.
تاثیر ریتم شبانه روزی بر پاسخ کورتیزول و انرژی مصرفی در مردان چاق و لاغر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تاثیر ریتم شبانه روزی بر پاسخ کورتیزول و انرژی مصرفی مردان چاق و لاغر. 12 دانشجوی پسر غیرورزشکار در دو گروه چاق (6n=؛ شاخص توده بدن 2kg/m8/1±08/31؛ حداکثر اکسیژن مصرفی ml/kg/min9/3±45/35) و لاغر (6n=؛ شاخص توده بدن 2kg/m3/1±2/18؛ حداکثر اکسیژن مصرفی ml/kg/min3±86/45) آزمودنی های این تحقیق بودند. از t-student برای مقایسه متغیرها در دو گروه چاق و لاغر، و از ANOVA با اندازه گیری مکرر برای ارزیابی کورتیزول و انرژی مصرفی در حالت استراحت و وهله های مختلف بعد از فعالیت در سطح (05/0P<) استفاده شد. آزمون دویدن روی نوارگردان شامل 30 دقیقه دویدن با شدت max2Vo65% بود، که پس از 8 ساعت ناشتایی در ساعات 8 صبح و 6 بعد ازظهر انجام شد. نتایج نشان داد بین سطح پایه کورتیزول دو گروه تفاوتی وجود ندارد، در حالی که غلظت کورتیزول گروه چاق بلافاصله، 15، و 30 دقیقه بعد از فعالیت بالاتر از گروه لاغر بود (05/0P<). در هر دو گروه میانگین انرژی مصرفی و اکسیژن مصرفی در 30 دقیقه فعالیت در عصر بالاتر از صبح بود (05/0P<). بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد افراد چاق هنگام فعالیت انرژی مصرفی بیشتر و سطح کورتیزول بالاتری نسبت به افراد لاغر دارند. همچنین، ریتم شبانه روزی بر میزان انرژی مصرفی و اکسیژن مصرفی تاثیر دارد و در عصرها مصرف انرژی به طور معناداری بیشتر از صبح هاست. لذا، در برنامه های کاهش وزن می توان آن را لحاظ کرد.
اثر شش هفته تمرینات کشتی و تمرین دایره ای مبتنی بر فنون کشتی، بر گرلین پلاسما و برخی هورمون های تنظیم کننده قند خون در کشتی گیران تمرین کرده خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اظهار شده که ممکن است گرلین در پاسخ هورمون رشد به فعالیت های ورزشی نقش داشته باشد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر شش هفته تمرینات کشتی و تمرینات دایره ای مبتنی بر فنون کشتی، بر گرلین پلاسما و برخی هورمون های تنظیم کننده قند خون در کشتی گیران تمرین کرده خراسانی است. به این منظور، 30 نفر از کشتی گیران تمرین کرده با میانگین سنی 5/1± 5/18 سال و BMI 81/6 ± 8/24 به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. متغیرهای اندازه گیری عبارت بودند از: گرلین و گلوکز پلاسما، هورمون های رشد، کورتیزول و انسولین سرمی که گرلین پلاسما به روش الیزا، گلوکز به روش آنزیمی و مابقی توسط کیت های رادیوایمونواسی اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری t زوجی استفاده شد. نتایج نشان داد که شش هفته تمرین کشتی و تمرینات دایره ای مبتنی بر فنون کشتی موجب کاهش معنی دار هورمون های رشد، انسولین و کورتیزول و افزایش معنی دار گرلین شد. در نتیجه می توان گفت که افزایش گرلین در پاسخ به تعادل منفی انرژی، ترشح هورمون رشد را تحریک نمی کند و ساز و کارهای دیگری در این زمینه مؤثرند.