فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: با وجود مشخص بودن تاثیر تمرین بر بیان مونوکربوکسیلات ترانسپورترها (MCTs)، عوامل تنظیمی این تغییرات هنوز به طور کامل شناخته نشده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر 7 هفته تمرین استقامتی بر میزان بیان MCT1 و MCT4 در عضلات نعلی و باز کننده طویل انگشتان (EDL) و تعیین ارتباط بین بیان بسجین (CD147) و بیان این انتقال دهنده ها بود. روش شناسی: تعداد 20 موش صحرایی نر نژاد ویستار با دامنه وزنی 4/208 – 1/173 گرم انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه همسان و مساوی کنترل و تمرینی تقسیم شدند. تمرین استقامتی به مدت 7 هفته، بر گروه تمرینی اعمال گردید. 48 ساعت پس از اتمام برنامه تمرینی حیوانات تشریح و عضله نعلی وEDL استخراج شدند. سنجش بیان ژن با تکنیک Real time – PCR انجام و بیان نسبی هرژن با روش 2 –ΔΔCT محاسبه گردید. تفاوتهای بین گروهی با آزمون t مستقل و معنی دار بودن روابط بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون سنجیده شد.
یافته ها: افزایش معنی دار 47 درصدی در بیان MCT1 عضله EDL ) 05/0< p) و 19 درصدی در بیان MCT4 عضله EDL ) 05/0 < p ) در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. در مقایسه با گروه کنترل، بیان CD147 در گروه تمرینی در عضله نعلی بدون تغییر و در EDL، 21 درصد افزایش معنی دار داشت ) 05/0 < p). بین بیان CD147 و MCT1 فقط در عضله نعلی ارتباط معنی دار یافت شد ) 01/0< p)
نتیجه گیری: بطور خلاصه نتایج تحقیق نشان داد بخشی از افزایش بیان MCT1 و MCT4 در عضلات اسکلتی متعاقب تمرین استقامتی از طریق افزایش در ساز وکار های پیش ترجمه ای و به روش مختص به ایزوفرم اتفاق می افتد. بیان CD147 در عضلات اسکلتی با بیان MCT1 در رابطه است.
تأثیر تمرینات ویبریشن کل بدن (WBVT) بر برخی عوامل آمادگی جسمانی، غلظت هورمون رشد و IGF-1 دختران تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویبریشن کل بدن به عنوان روشی جدید و مکمل برای فعالیت عصبی عضلانی، باعث تحریک مکانیکی این سیستم می شود. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات منتخب ویبریشن بر برخی عوامل آمادگی جسمانی، مقادیر هورمون رشد و IGF-1 دانشجویان دختر تمرین کرده بود. 20 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی با میانگین و انحراف استاندارد سنی 2/2±75/21سال، وزن 28/7±25/54 کیلوگرم و BMI 44/2±1/20 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی (10n=) و کنترل (10n=) قرار گرفتند. تمرینWBV به مدت10 روز با فرکانس 30 هرتز و دامنه 10 میلی متر در 6 وضعیت بدنی مختلف انجام شد. نمونه های خونی 24 ساعت قبل و بعد از تمرینWBV اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری t همبسته و مستقل استفاده شد. یافته های تحلیل آماری نشان داد 10 روز برنامه تمرین WBV منجر به افزایش معنی دار قدرت، سرعت، توان، مقادیر هورمون رشد و IGF-1 در گروه تجربی شد (05/0≥P)، در حالی که چابکی در این گروه تغییر معنی داری نداشت. یافته ها نشان داد برنامه تمرینیWBV می تواند به عنوان یک شیوه تمرینی جدید و مکمل در کنار سایر روش های تمرینی جهت بهبود مقادیر هورمون های آنابولیکی و عوامل آمادگی جسمانی استفاده شود
تدوین نورم ملی آمادگی حرکتی داوطلبان پسر آزمون های ورودی تربیت بدنی دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی وضعیت فاکتور های آمادگی حرکتی داوطلبان آزمون های سراسری در سالهای 89و90 دانشگاه پیام نورکل کشور به منظور تدوین نورم ملی آمادگی حرکتی می باشد.در این آزمون فاکتورهای استقامت عضلانی، کمربند شانه ای و شکم ،چابکی،نیروی عضلانی واستقامت قلبی-تنفسی بررسی شده است.
آزمون شامل ورودی های دو سال دانشگاه می باشد. جامعه آماری این پژوهش 2100 نفردو 530 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. چک لیستهای آمادگی جسمانی و سلامت عمومی ، ترازو، نوار، آزمون دراز نشست ، دوی 4x9 متر و دوی 800 مترآزمون ها و ابزار های گردآوری داده های این پژوهش می باشند. از آزمون......،ضریب همبستگی پیرسون،آماره های مورد استفاده در تحلیل داده های تدوین نورم می باشند. تدوین نورم ملی آمادگی حرکتی داوطلبان پسر آزمون های ورودی تربیت بدنی نتیجه نهایی این مقاله می باشد.در این نورم کشش بارفیکس بیش از 25و دراز نشست بیش از 29 ، دو 9×4مترکمتر از 9/88 و پرتاب توپ طبی بالاتر از7/12 و اجرای کل آزمونکمتر از 149ثانیه« شاخص های عالی» و کشش بار فیکس زیر 10،دراز نشست زیر 10، دو 9×4 مترکمتر از 16/02 و برتاب توب طبی زیر4/28 و اجرای کل آزمون در زمان بالاتر از 213 ثانیه جزء شاخص« خیلی ضعیف» نورم می باشد.
این شاخص می تواند معیار علمی برای پذیرش داوطلبان ورود به رشته تربیت بدنی قرار گیرد. به علاوه می تواند در طبقه بندی و حتی در تعیین واحد های جبرانی دروس عملی داوطلبان کمکهای کاربردی را برای برنامه ریزان تربیت بدنی ارائه دهد.
تأثیر یک دوره فعالیت شدید استقامتی بر عوامل همورئولوژیکی ورزشکاران تیم ملی سه گانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تغییرات کوتاه مدت رئولوژی خون پس از فعالیت شدید استقامتی در ورزشکاران تیم ملی سه گانه است. 9 نفر از ورزشکاران عضو تیم ملی ورزش سه گانة ایران به طور داوطلبانه (با میانگین سنی 2 /15±12 /20 سال و میانگین وزنی 54 /8 ±12 /70 کیلوگرم) در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها مسابقة دوگانة (سه مرحله ای) سرعتی را که یکی از رشته های رسمی مسابقات چندگانه است (شامل 2 کیلومتر دویدن، 7 کیلومتر دوچرخه سواری و 2 کیلومتر دویدن به طور متوالی)، انجام دادند. قبل و بلافاصله پس از مسابقه، 7 میلی لیتر خون از ورید بازویی گرفته شد. ویسکوزیتة خون و پلاسما، تعدا د گلبول های قرمز، هماتوکریت، هموگلوبین و سرعت رسوب گویچه ای خون افراد اندازه گیری شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون آماری t زوجی استفاده شد. یک دوره مسابقة دوگانه (سه مرحله ای) سبب افزایش معنادار ویسکوزیتة کل خون در سرعت های 12، 30 و 60 شد (05 /0 P<). تعداد گلبول های قرمز، هماتوکریت و هموگلوبین پس از فعالیت افزایش معناداری را نشان دارد (05 /0 P<). حجم پلاسما و سرعت رسوب گویچه ای خون نیز کاهش معناداری را نشان داد (05 /0P<). در تحقیق حاضر اجرای یک دوره فعالیت استقامتی شدید تأثیر ویژه ای بر عوامل هماتولوژیکی خون داشت و به افزایش ویسکوزیته و تغییرات در ترکیبات خون منجر شد.
تاثیر تمرینات اینتروال شدید (HIIT) کوتاه مدت بر برخی شاخص های قلبی عروقی، برون ده توان بی هوازی و عملکرد پرشی و سرعتی در دانشجویان دختر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: اخیرا تمرینات اینتروال شدید(HIIT) مورد توجه محققین قرار گرفته اما تحقیقات کمی در این زمینه انجام شده است. لذا هدف از این پژوهش بررسی تاثیر دو هفته تمرینات اینتروال شدید کوتاه مدت بر برخی شاخص های قلبی عروقی، برون ده توان بی هوازی و عملکرد پرشی و سرعتی در دانشجویان دختر فعال می باشد.
مواد و روش ها: 20 نفر از دانشجویان دختر تربیت بدنی به صورت داوطلبانه به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند سپس تست گیری های قبل تمرین که شامل برآورد VO2max، فشارخون استراحتی، ضربان قلب استراحتی، برون ده توان با تست رست و وینگیت، دوی سرعت 20 متر، ارتفاع پرش اسکات و پرش با حرکت کمکی دست و پا بود در یک هفته اندازه گیری شد سپس گروه آزمایش علاوه بر فعالیت بدنی روزمره خود بمدت 2 هفته و هر هفته 5 روز در برنامه تمرینی شرکت کردند بعد از 48 ساعت از اتمام جلسه آخر تمرین تست گیری بعد تمرین در هر دو گروه انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل در سطح معنی داری (05/0p < )تحلیل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر افزایش معنی دار در VO2max، اوج، میانگین و حداقل توان در تست رست و نیز کاهش معنی دار در زمان دوی سرعت را نشان داد (05/0p < ) اما فشار خون استراحتی، ضربان قلب استراحتی، برون ده توان در تست وینگیت و ارتفاع پرش اسکات و پرش با حرکت کمکی دست و پا و نیز شاخص ارتجاعی پا بعد از تمرین تغییر معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد اجرای دو هفته تمرینات شدید اینتروال برای بهبود VO2max، عملکرد سرعتی و افزایش توان بی هوازی در مدت زمان کوتاه در ورزش هایی که دویدن بخش اصلی آن می باشد می تواند موثر باشد.
تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی وامانده ساز بر تغییرات ایمونوگلوبولین A و پروتئین تام بزاقی نوجوانان ورزشکار تفریحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی وامانده ساز بر تغییرات ایمونوگلوبولین (IgA)A و پروتئین تام بزاقی نوجوانان ورزشکار تفریحی انجام شده است.
روش: این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی است. آزمودنی های تحقیق شامل 20 پسر نوجوان 14 ساله ورزشکار تفریحی، سالم و داوطلب بودند که در مورد اهداف و چگونگی اجرای تحقیق توجیه شده بودند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دوگروه فعالیت هوازی(10 نفر) و کنترل(10 نفر) تقسیم شدند. به منظور اجرای فعالیت فعالیت هوازی وامانده ساز از آزمون شاتل ران استفاده گردید، گروه کنترل نیز طی دوره تحقیق فعالیت ورزشی انجام ندادند. نمونه های بزاقی قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمون مورد نظر جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه های تکراری انجام شد.
یافته ها: در مقایسه پیش آزمون و پس آزمون گروه هوازی، غلظت IgA بزاقی تغییر معنی داری نداشت(05/0P) و نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی کاهش معنی داری یافت(001/0>P). در مقایسه گروه هوازی با گروه کنترل تغییرات IgA، پروتئین تام و نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی تفاوت معناداری را نشان نداد(05/0
تأثیر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون، متعاقب یک جلسه فعالیت وامانده ساز در مردان و زنان سالم غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین تأثیر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون پس از یک وهله فعالیت وامانده ساز در مردان و زنان سالم غیرورزشکار است. به این منظور 60 آزمودنی سالم بدون هیچ نوع سابقة بیماری (به ویژه بیماری فشار خونی) و سابقة مصرف دارو و مکمل، در شش گروه جداگانه جایگزین شدند. گروه اول: 10 مرد 20 تا 30 ساله؛ گروه دوم: 10 زن 20 تا 30 ساله؛ گروه سوم: 10 مرد 30 تا 40 ساله؛ گروه چهارم: 10 زن 30 تا 40 ساله؛ گروه پنجم: 10 مرد 40 تا 50 ساله؛ گروه ششم: 10 زن 40 تا 50 ساله. بلافاصله قبل از آزمون، ضربان قلب و فشار خون افراد دو بار(بعد از 10 و 15 دقیقه استراحت) در وضعیت نشسته روی دوچرخة کارسنج اندازه گیری شد. در طول آزمون، ضربان قلب و فشار خون(با استفاده از دستگاه اندازه گیری فشار خون) به فاصلة دو دقیقه اندازه گیری شد. پروتکل آزمون از سه دقیقه گرم کردن در بار کاری 50 وات روی دوچرخه کارسنج شروع شده و در هر دقیقه 20 وات به بار کاری اضافه می شد تا زمانی که آزمودنی ها به خستگی قابل تحمل برسند. سپس ضربان قلب و فشار خون در اولین دقیقه پس از آزمون اندازه گرفته شد و هر دو دقیقه این اندازه گیری ادامه یافت تا لحظه ای که این دو متغیر به سطح قبل از آزمون رسیدند(در دقایق 1، 3، 5، 7 و ....). برای تعیین اثر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون، از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و از آزمون تی مستقل برای مقایسة گروه ها استفاده شد. کلیة تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS16، در سطح معنیداری 05 /0P<، انجام گرفت. نتایج نشان داد بین زمان ریکاوری فشار خون، در سه رده سنی زنان سالم غیرورزشکار، تفاوت معنی داری وجود ندارد(05 /0
تأثیر شدت های گوناگون فعالیت ورزشی کوتاه مدت بر سطوح لپتین، انسولین، کورتیزول و نیمرخ لیپیدی نوجوانان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر شدت های گوناگون فعالیت ورزشی کوتاه مدت بر سطوح لپتین، انسولین، کورتیزول و نیمرخ لیپیدی نوجوانان دارای اضافه وزن و چاق است.24 نوجوان پسر چاق و دارای اضافه وزن (میانگین سنی: (65 /0) 15.5، BMI : (47 /2)09 /30 کیلوگرم بر متر مربع) در این پژوهش شرکت کردند. در ابتدا همة آزمودنی ها برای ارزیابی حداکثر اکسیژن مصرفی خود با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل کنندة گازهای تنفسی و آزمون بروس شرکت کردند و با توجه به VO2peak به دست آمده به طور تصادفی در 3 گروه فعالیت ورزشی با شدت های مختلف(50، 75 و 85 درصد) بر روی نوارگردان تقسیم شدند. با خون گیری انجام گرفته در سه زمان قبل، بلافاصله و 30 دقیقه بعد از برنامة ورزشی، عوامل گلوکز پلاسما، انسولین، لپتین ، پروفایل لیپیدی و کورتیزول ارزیابی شد. نتایج نشان داد که بین شدت های مختلف فعالیت ورزشی کوتاه مدت در هیچ یک از متغیرها تفاوت معنی داری وجود ندارد. البته تغییرات درون گروهی تاثیر معنی دار فعالیت ورزشی با شدت 50 درصد بر HDL (006 /0p=)، گلوکز(01 /0p<) و لپتین(004 /0p=)، فعالیت ورزشی با شدت 75 درصد بر TG(010 /0p=)، کلسترول(020 /0p=) و گلوکز(006 /0p=) و فعالیت ورزشی با شدت 85 درصد بر HDL(001 /0p=)، کلسترول (01 /0p<)، گلوکز (038 /0p=) و لپتین (002 /0p=) را نشان داد. نتایج نشان داد شدت های گوناگون یک جلسه فعالیت ورزشی تاثیر معنی داری بر لپتین، انسولین، کورتیزول و پروفایل لیپیدی نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن دارد و بین تاثیر این شدت ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
تأثیر یک جلسه تمرین مقاومتی و هوازی بر بیان ژن ABCA1 لنفوسیت دختران تمرینکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری کرونری قلبی یکی از مهم ترین علل مرگ و میر در بیشتر کشورهاست. این بیماری با افزایش مقدار لیپوپروتئین
کم چگال (LDL-C) پلاسما رابطة مستقیم و با لیپوپروتئین پرچگال (HDL-C) رابطة معکوس دارد. ABCA1 خارجکنندة اصلی کلسترول و فسفولیپید از سلول به آپولیپوپروتئین عاری از لیپید یا دارای حداقل لیپید است. نتایج تحقیقات به روشنی نشان میدهد که عملکرد ABCA1 نقش کلیدی در فرایند انتقال معکوس کلسترول و نقش مؤثری در پیشگیری از بیماری-های قلبی - عروقی دارد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر دو نوع تمرین تکجلسه ای (مقاومتی و استقامتی) بر بیان ژن ABAC1 لنفوسیت دختران تمرینکرده بود. به این منظور 24 دختر ورزشکار خراسانی انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه 8 نفری کنترل، هوازی (AE) و مقاومتی (RE) تقسیم شدند. قبل و بعد از جلسة تمرینی از آزمودنیهای سه گروه خون گیری به-عمل آمد. جداسازی لنفوسیت ها به روش سانتریفیوژ و بیان m-RNA ABAC1 به وسیلة RT-PCR نیمهکمی بررسی شد. اطلاعات به وسیلة آزمون آماری آنووای یکطرفه (05 /0 P≤) تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که گروه های RE و AE هر دو در نتیجة تمرین افزایش معناداری را در بیان m-RNA ژن ABCA1 لنفوسیت تجربه کردند (719 /8 = F و 001 /0 P≤)، ولی این افزایش در گروه RE بیشتر از AE بود (005 /0 P≤ در مقابل 01 /0 P≤). نتایج این تحقیق نشان داد یک جلسه تمرین (مقاومتی و استقامتی) با افزایش بیان ژن ABCA1 نقش مؤثری در پیشگیری از بیماریهای قلب و عروق دارد.
تأثیر سندروم درد پاتلوفمورال ورزشکاران بر نسبت فعالیت الکترومیوگرافی عضلات ثباتی کشکک حین حداکثر انقباض ارادی ایزومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سندروم درد پاتلوفمورال از جمله شرایط متداولی است که ورزشکاران به آن مبتلا می شوند و یکی از عوامل پیش بینی کنندة این سندروم کاهش نسبت فعالیت عضلة پهن مایل داخلی به پهن خارجی است. هدف تحقیق حاضر مقایسة نسبت فعالیت الکترومیوگرافی عضلة پهن مایل داخلی به عضلة پهن خارجی حین انقباض ایزومتریک حداکثر عضلة چهارسر رانی روی دستگاه ایزوکنتیک در ورزشکاران مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال و ورزشکاران سالم بود. در این مطالعة توصیفی 16 ورزشکار مرد30- 18 سالة تیم ملی (والیبال، هندبال و تکواندو) مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال و 16 ورزشکار مرد سالم تیم های ملی، همتاسازی شده به صورت داوطلبانه شرکت کردند. فعالیت الکترومیوگرافی هر دو عضلة مذکور با الکترودهای سطحی و سیستم الکترومیوگرافی تلمتریک روی دستگاه ایزوکنتیک در زوایای 15، 30 و 45 درجة فلکشن زانو ثبت و نسبت فعالیت الکترومیوگرافی عضلة پهن مایل داخلی به عضلة پهن خارجی مقایسه شد. برای مقایسه نسبت فعالیت عضلات در دو گروه، از آزمون آماری تی مستقل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که در هیچ کدام از زوایای فلکشن زانو در دو گروه تفاوت معناداری در فعالیت الکتریکی نسبت عضلة پهن مایل داخلی به عضلة پهن خارجی وجود ندارد (05 /0 P<). همچنین نتایج تحقیق نشان داد که نسبت فعالیت الکترومیوگرافی عضلة پهن مایل داخلی به عضلة پهن خارجی هر دو گروه بالاتر از مقدار عددی 1 است. اما این نسبت در ورزشکاران سالم بیشتر از ورزشکاران مبتلا بود. در مجموع به نظر می رسد تمرینات ورزشی به عنوان عامل پیشگیری کننده مانع اختلال در فعالیت الکتریکی عضلة پهن مایل داخلی شده که از کاهش مقدار عددی نسبت عضلة پهن مایل داخلی به عضلة پهن خارجی جلوگیری می کند.
اثر یک دوره تمرین های پایداری ناحیه مرکزی بدن بر مؤلفه های آزمون تعادلی Yدر بازیکنان فوتسال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی اثر یک دوره تمرین های پایداری ناحیه مرکزی بدن بر مؤلفه های آزمون تعادلی Yدر بازیکنان فوتسال دانشگاه مازندران بود. 24 نفر از دانشجویان فوتسالیست دانشگاه مازندران(سن: 67 /22 سال، وزن:12 /70 کیلوگرم، قد: 75 /1 سانتی متر و شاخص توده بدنی: 70 /22) بطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. قبل از شروع تمرینات، تعادل پویا با استفاده از آزمون تعادلی Y و ثبات بدن بازیکنان به وسیله آزمون های میدانی معتبر پایداری ناحیه مرکزی بدن اندازه گیری شد. گروه تجربی به انجام یک دوره شش هفته ای(سه جلسه در هفته) تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن پرداختند. در این مدت، گروه کنترل هیچ گونه تمرین های پایداری ناحیه مرکزی بدن را تجربه نکردند. پس از پایان تمرین های، تعادل پویا و ثبات بدن مورد ارزیابی قرار گرفت. از آزمون t مستقل برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. در بخش آزمون تعادلی Y، نتایج حاکی از تفاوت معناداری در جهت های قدامی و خلفی ـ داخلی و عدم معناداری در جهت خلفی ـ خارجی بین دو گروه بود. همچنین یافته های تحقیق، تفاوت معناداری را در نمرات آزمون های سورنسن، فلکشن تنه، پل زدن به پهلوی راست و ابداکشن ران بین دو گروه تجربی و کنترل نشان دادند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین های پایداری ناحیه مرکزی بدن می توانند در بهبود مؤلفه های قدامی و خلفی ـ داخلی آزمون تعادلی Y از طریق بهبود شاخص های پایداری ناحیه مرکزی بدن موثر باشند و در جهت خلفی ـ خارجی نیاز به تمرین های بیشتر وجود دارد.
اثر مکمل گلوتامین بر کوفتگی عضلانی تأخیری و فعالیت الکتریکی عضله پس از انقباض های برونگرا در مردان تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نقش چندگانه پروتئین های غذایی و اسید آمینه های کلیدی مانند گلوتامین و لوسین سبب ایجاد کاربردهای بالقوه گوناگونی برای ورزشکاران شده است. هدف: بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرمکمل گلوتامین بر کوفتگی عضلانی تأخیری و تغییرات الکتریکی عضله پهن خارجی (میانه فرکانس و متوسط توان فرکانس) پس از انقباض های برون گرا در مردان تمرین نکرده بود. روش شناسی: آزمودنی های این تحقیق را 17 داوطلب مرد سالم تمرین نکرده (سن 27/2±35/22 سال، وزن 78/9±91/69 کیلوگرم، قد 32/4±08/177 سانتی متر) تشکیل داده که به صورت تصادفی و دو سو کور به دو گروه مکمل (9 نفر) و دارو نما (8 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها مکمل و دارونمای (1/0گرم/کیلوگرم وزن بدن) خود را 3 روز در هفته و برای 4 هفته مصرف کردند. هر آزمودنی قبل از ورود به مطالعه از نظر عادات غذایی مورد ارزیابی قرار گرفت. شرکت کنندگان 6 نوبت حرکت جلو ران تا مرز خستگی با 75 درصد یک تکرار بیشینه را با دستگاه جلو ران و با فاصله 3 دقیقه استراحت بین نوبت ها اجرا می کردند. کراتین کیناز و فعالیت الکترومیوگرافی قبل از اجرای پروتکل و 24 و 48 ساعت پس از آن اندازه گیری شد. یافته ها: با توجه به اطلاعات بدست آمده هیچ نوع تفاوت معنی داری در کراتین کیناز و فعالیت الکترومیوگرافی بین دو گروه مشاهده نشد (05/0P>). نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله می توان چنین نتیجه گرفت که مکمل گلوتامین تأثیر معنی داری بر شاخص های آسیب عضلانی بین دو گروه نداشته است. واژه های کلیدی: گلوتامین، کوفتگی عضلانی تأخیری، میانه فرکانس ها، متوسط توان فرکانس
تأثیر شدت های مختلف تمرین مقاومتی دایره ای بر غلظت گرلین و GH پلاسمای زنان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثر شدت های مختلف تمرین مقاومتی دایره ای بر گرلین و GH پلاسمای زنان جوان غیرورزشکار است. به این منظور 20 زن بالغ جوان به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به 4 گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه های تجربی شامل سه گروه بودند که گروه 1 با شدت 1RM %40، گروه 2 با شدت 1RM % 60 و گروه 3 با شدت 1RM %80 به اجرای پروتکل تمرینی پرداختند و گروه کنترل بدون تمرین بودند. قبل و بلافاصله بعد از تمرین نمونه های خونی جمع آوری شد. از روش های آماری t همبسته و آنالیز واریانس یکطرفه و مقیاس همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد (05 /0 ≥ P) . نتایج نشان داد در هر سه شدت تمرینی، گرلین افزایش داشت (05 /0 > P) که این افزایش در گروه تجربی 2 بیشتر از دیگر گروه ها بود (001 /0 > P) . GH در هر سه گروه تجربی افزایش داشت (05 /0 > P) که افزایش در گروه تجربی 3 نسبت به دیگر گروه ها بیشتر بود (001 /0 > P) . بین گرلین و GH در شدت های متفاوت رابطه ی معناداری مشاهده نشد (719 /0 = P) . باتوجه به نتایج تحقیق می توان احتمال داد که افزایش گرلین، در پاسخ به تعادل منفی به وجود آمده در اثر تمرین مقاومتی شدید است. همچنین می توان گفت افزایش گرلین کاملاً به افزایش شدت تمرین وابسته نیست.
اثر مصرف مکمل امگا 3 بر مقدار سرمی پروستاگلاندین ای 2 زنان ورزشکار پس از یک وهله فعالیت ورزشی درمانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر اثر مصرف مکمل امگا 3 بر مقدار سرمی پروستاگلاندین ای 2 پس از یک وهله فعالیت ورزشی درمانده ساز بررسی شده است. در این پژوهش 22 دانشجوی دختر ورزشکار با میانگین سنی، تودة بدن و حداکثر اکسیژن مصرفی به ترتیب 78 /0 ± 17 /21، 32 /2 ± 24 /21 و 97 /4 ± 55 /40 به دو گروه دارونما و مکمل تقسیم شدند. گروه مکمل روزانه 1 عدد کپسول امگا 3 حاوی ایکوساپنتانوییک اسید (EPA) و دکوساهگزانوییک اسید (DHA) و گروه دارونما کپسول دارونما را در طول 3 هفته مصرف کردند. نمونه های خونی در ابتدا و پایان دوره مکمل سازی پیش و پس از فعالیت ورزشی درمانده ساز جمع آوری و پروستاگلاندین ای 2 سرم آنها به روش الایزا اندازه گیری شد. داده ها به وسیلة آنالیز واریانس دوراهه در سطح 05 /0 P< تجزیه-وتحلیل شد. نتایج نشان داد پروستاگلاندین ای 2 پس از فعالیت بدنی افزایش داشته است (05 /0 P<). مصرف مکمل موجب کاهش معنادار پروستا گلاندین ای 2 ناشی از تمرین شد (05 /0 P<). یافته ها نشان می دهد که مصرف مکمل امگا 3 می تواند موجب کاهش پاسخ التهابی به فعالیت ورزشی درمانده ساز شود.
ارتباط سطوح استراحتی ویسفاتین و تغییرات آن در پاسخ به فعالیت حاد استقامتی با آمادگی هوازی و ترکیب بدن در مردان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق بررسی ارتباط سطوح استراحتی و تغییرات ویسفاتین طی فعالیت حاد استقامتی با آمادگی هوازی و ترکیب بدن بود. بدین منظور 46 آزمودنی (میانگین±انحراف معیار؛ سن، 1/16±9/42 سال؛ قد، 4/5±8/171 سانتی متر؛ وزن 7/9±6/73 کیلوگرم) در تحقیق حاضر شرکت کردند. در یک جلسه ابتدا ویژگی های ترکیب بدنی شامل وزن، نسبت دور کمر به باسن (WHR) و شاخص توده بدنی (BMI) اندازه گیری شد و پس از 5 دقیقه گرم کردن عمومی، حداکثر اکسیژن مصرفی (Vo2max) آزمودنی ها با استفاده از آزمون فزآینده و بر روی دوچرخه ارگومتر تعیین شد. به فاصله یک هفته آزمودنی ها یک جلسه فعالیت حاد استقامتی با شدت 60 درصد Vo2max و به مدت 30 دقیقه بر روی دوچرخه انجام دادند. دو نمونه خونی قبل و بلافاصله پس از فعالیت گرفته شد و برای اندازه گیری گلوکز و ویسفاتین مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی ارتباط سطوح استراحتی ویسفاتین و تغییرات آن در پاسخ به فعالیت با سایر فاکتورها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد بین سطح سرمی ویسفاتین با آمادگی هوازی (265/0=, p17/0=r) و فاکتورهای ترکیب بدنی ارتباط معنا داری وجود ندارد (05/0<P). اما تغییرات ویسفاتین طی فعالیت حاد استقامتی با آمادگی هوازی (018/0=, p349/0=r) و تغییرات گلوکز (013/0, p=363/0r=) ارتباط مثبت و معناداری دارد. علاوه بر این نتایج همبستگی نشان داد آمادگی هوازی با سطوح استراحتی گلوکز و تغییرات آن در پاسخ به فعالیت (013/0=, p362/0-=r) ارتباط منفی و معناداری دارد. بر اساس نتایج تحقیق حاضر نتیجه گیری می شود میزان آمادگی هوازی نقشی در سطح پایه ویسفاتین ندارد، اما آمادگی هوازی بالاتر موجب تغییرات بیشتری در پاسخ ویسفاتین به فعالیت حاد می شود. این مسئله احتمالاً نشان دهنده نقش ویسفاتین در بهبود عمکرد هوازی از طریق بیوسنتر NAD+ و نیز افزایش ترشح انسولین در حین و بلافاصله پس از فعالیت است.
تأثیر تمرینات هوازی منتخب بر ریخت شناسی تخمدان، هورمون های گونادوتروپین و VO2maxزنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سندروم تخمدان پلی کیستیک (PCOS)، یکی از بیماری های زنان در سنین باروری است. متاسفانه تحقیقات دقیق و کاملی درباره تاثیر عوامل مختلف از جمله فعالیت ورزشی بر این بیماری انجام نگرفته، از این رو بررسی های بیشتر در مورد چگونگی تاثیر و نوع برنامه های تمرینی و حد بهبود تحت تأثیر تمرین بدنی، ضروری است. پژوهش حاضر در راستای تعیین تاثیر تمرین هوازی منتخب بر هورمون های LH و FSH و ریخت شناسی تخمدان های پلی کیستیک در زنان مبتلا به PCOS انجام گرفت. به همین منظور 12 زن مبتلا به PCOS )میانگین سنی 3±22 سال، متوسط BMI 24/5±26/89 کیلوگرم بر مترمربع و میانگین VO2max برابر81/4± 28/60میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) در این تحقیق شرکت کردند. برنامه تمرینی منتخب شامل 12 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه کار روی دوچرخه کارسنج با 75-70 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه بود. برنامه گرم کردن و سرد کردن به صورت 10 دقیقه حرکات کششی و 5 دقیقه کار روی دوچرخه کارسنج با 50 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی اجرا شد. سونوگرافی و نمونه گیری یک روز پیش از آغاز تمرینات و یک روز پس از پایان دوره تمرینی انجام گرفت. سپس داده ها با استفاده از آزمون آماری t- همبسته بررسی شد. یافته ها حاکی از تغییرات معنی دار در کاهش هورمون لوتئینی و حجم تخمدان های راست و چپ و عدم تغییر معنی دار در هورمون محرک فولیکولی و نسبت LH/FSH و نیز افزایش چشمگیر و معنی دار VO2max بود. نتایج نشان می دهد که ورزش هوازی سبب کاهش سطح هورمون LH و حجم تخمدان -ها شده است، بنابراین می توان آن را به عنوان یکی از راهکارهای بدون هزینه در کاهش عوارض و علائم بیماری PCOS پیشنهاد کرد.
تأثیر مصرف خوراکی عصاره گیاه خرفه بر کوفتگی عضلانی تأخیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خرفه غنی ترین منبع نباتی امگا-3 و مواد مغذی آنتی اکسیدان است (17- 19، 21، 23، 41). تحقیق حاضر اولین تلاش برای تعیین تأثیر عصاره گیاه خرفه بر کوفتگی عضلانی تأخیری است . بدین منظور 20 آزمودنی سالم مرد (سن2/4±2/18، قد 4/3±4/177، وزن 9/11±6/72 و درصد چربی بدنی 8/9±0/23) در طرحی دو سو کور به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و دارونما (10=n) تقسیم شدند. گروه تجربی، عصاره گیاه خرفه را به صورت خوراکی و به میزان1200 میلی گرم در روز، ظرف شش روز از 72 ساعت قبل از تمرین کوفتگی تا 48 ساعت بعد از آن دریافت نمودند. کوفتگی عضلانی با استفاده از یک جلسه تمرین پله در پای راست ایجاد شد. پس از جمع آوری 5 میلی لیتر خون از ورید بازویی در لوله آزمایش ساده و جداسازی سرم، غلظت سرمی LDH، CK به وسیله دستگاه اتوآنالایزر اندازه گیری شد. حداکثر نیروی ایزومتریک پای راست، محیط ران، دامنه حرکتی زانو و درد ادراکی در زمان های 72 ساعت قبل، بلافاصله، 24 و 48 ساعت بعد از برنامه تمرینی اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه با اندازه گیری مکرر انجام گرفت و نتایج ذیل به دست آمد: غلظت LDH سرم در گروه تجربی، در مقایسه با گروه کنترل، 24 و 48 ساعت بعد از تمرین برونگرا به طور معنی داری کمتر بود (005/0P<). غلظت CK، ساعت 48 بعد از تمرین در گروه تجربی، در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد (001/0P<). درد پای راست، 48 ساعت بعد از تمرین در گروه تجربی کاهشی معنی دار داشت (005/0P<). به طور مشابه، دامنه حرکتی زانو و حداکثر نیروی ایزومتریک پای راست بعد از 48 ساعت در گروه تجربی، در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد (05/0P<). یافته های این تحقیق بر تأثیر قابل ملاحظه عصاره گیاه خرفه در پیشگیری از کوفتگی عضلانی تأخیری دلالت دارد.
اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح پروتئین شوک گرمایی (27HSP) هیپوکامپ در موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح 27HSP هیپوکامپ در موش های صحرایی نر نژاد ویستار بود. بدین منظور 50 سر موش نر 8 هفته ای با میانگین وزن 10 ± 189 گرم به طور تصادفی به گروه های کنترل، شم و سه گروه تمرینی تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 5 روز با شدت 20 متر بر دقیقه با مدت های 30، 60 و 90 دقیقه و شیب صفر درجه روی نوارگردان ویژه جوندگان به تمرین پرداختند. پس از 8 هفته تمرین و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه های هیپوکامپ جمع آوری گردید. غلظت 27HSP هیپوکامپ با استفاده از کیت EIAو به روش آنزیم لینک ایمنواسی (ELISA) و بر اساس دستورالعمل کارخانه سازنده کیت (Wuhan، چین) تعیین گردید. نتایج آزمایش توسط دستگاه reader-ELISA بررسی شد. داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سطوح 27HSP هیپوکامپ در گروه تمرینی 90 دقیقه در مقایسه با گروه های کنترل، شم، تمرین 30 دقیقه، و 60 دقیقه، به طور معناداری افزایش یافت (05/0< P). نتایج این تحقیق نشان داد که اجرای تمرین های ورزشی طولانی مدت در بالاتر از یک آستانه مدت مشخص، می توانند موجب افزایش تحریکات استرس زا در بافت مغز (هیپوکامپ) شوند و 27HSP را به میزان قابل توجهی افزایش دهند.
تاثیر دو هفته مصرف ویتامین E بر پاسخ مولکول چسبان سلولی به فعالیت وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای بررسی تاثیر مکمل دهی ویتامین E بر پاسخ مولکول چسبان سلولی نوع یک (1ICAM-) به فعالیت وامانده ساز، 16 مرد فعال انتخاب و براساس max2VO به دو گروه مکمل و دارونما تقسیم شدند. پس از 14 روز مکمل دهی، آزمودنی های هر -دو گروه فعالیت وامانده ساز 65 دقیقه ای را انجام دادند. نمونه های خونی قبل از دوره مکمل دهی، قبل و بلافاصله بعد از فعالیت وامانده ساز گرفته شد. برای آنالیز داده ها از آزمون تحلیل واریانس و t وابسته استفاده شد. نتایج افزایش معنی دار ویتامین E سرمی را در گروه مکمل نشان داد (000 /0P=). همچنین، 1ICAM- سرمی در گروه های مکمل (128 /0P=) و دارونما (095 /0P=) افزایش غیرمعنی داری یافت. با وجود این، بین 1ICAM- سرمی دو گروه مکمل و دارونما در هیچ یک از وهله های زمانی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (710 /0P=). به طور کلی، مصرف 400 واحد بین المللی ویتامین E به مدت 14 روز (ایزومر توکوفرول) تاثیر معنی داری بر 1ICAM- سرمی ناشی از فعالیت وامانده ساز نداشت.
تأثیر تمرینات ترکیبی استقامتی - مقاومتی بر مولکول محلول چسبان بین سلولی و نیم رخ لیپیدی زنان یائسة 48- 60 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کم تحرکی و چاقی از عوامل خطرزا در بروز بیماری های قلبی - عروقی هستند. فعالیت ورزشی با تعدیل ناهنجاری های متابولیکی و عوامل خطرزا در بروز آترواسکلروز در بهبود عملکرد قلبی - عروقی مؤثرند. برای بررسی تأثیر تمرینات ترکیبی استقامتی شنا و مقاومتی بر سطح سرمی مولکول چسبان محلول بین سلولی (1-sICAM) و نیم رخ لیپیدی در زنان چاق یائسة 48- 60 سال، 16 زن چاق یائسة کم تحرک (شاخص تودة بدنی ±30 کیلوگرم بر مترمربع) انتخاب و به دو گروه تجربی (16/4±2/52 سال) و کنترل (92/3±53 سال) تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت 10 هفته و سه جلسه در هفته، در یک برنامة تمرینات ترکیبی مقاومتی (40- 60% یک تکرار بیشینه) و استقامتی شنا (HRmax40- 60%)، شرکت کردند. سطوح 1-sICAM و نیم رخ لیپیدی سرم و شاخص های آنتروپومتریک (نظیر وزن، شاخص تودة بدنی، درصد چربی بدن و نسبت محیط کمر به لگن)، قبل و بعد از تمرین اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t زوجی، t مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0>P انجام شد. نتایج نشان داد غلظت سرمی 1-sICAM در گروه تجربی 5/18 درصد کاهش یافته است (032/0=P). تغییرات غلظت سرمی 1-sICAM بین دو گروه نیز معنی دار بود (018/0=P). با وجود اینکه تغییر معنی داری در تری گلیسرید پلاسما (05/0<P) مشاهده نشد، اجرای 10 هفته تمرینات ترکیبی به کاهش معنی دار سطوح کلسترول (009/0=P) و LDL-C (007/0=P) و افزایش معنی دار سطح HDL-C (004/0=P) در گروه تجربی منجر شده بود. به علاوه، تمام شاخص های آنتروپومتری مورد بررسی نیز پس از تمرین، کاهشی معنی دار یافتند (05/0>P). همچنین، بین تغییرات سطح سرمی 1-sICAM و تغییرات هیچ یک از متغیرهای نیم رخ لیپیدی و آنتروپومتری رابطة معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). ترکیب تمرینات ترکیبی مقاومتی و استقامتی علاوه بر بهبود نیم رخ لیپیدی و شاخص های آنتروپومتریک در کاهش شاخص فعالیت اندوتلیال عروقی مؤثر است.