وقوع حادثه 11 سپتامبر و اثرات شگرف آن بر سیاست خارجی و هژمونی قدرت ایالات متحده نقش غیر قابل انکاری در ترسیم تفکرات نظامی و استفاده از نیروهای مسلح جهت حفظ امنیت و منافع جهان غرب و به ویژه ایالات متحده در منطقه خاورمیانه داشته است، این امکان وجود دارد که میان ایران و ایالات متحده درگیری نظامی به وقوع بپیوندد. مقاله حاضر تلاش می نماید با بررسی برخی وقایع تاریخی به تحلیل نقش فرهنگ نظامی ایران در ایجاد اعتبار در بازدارندگی از تهاجم نظامی ایالات متحده بپردازد.
به طور کلی نظریه های تکاملی یا فَرگشتی در خصوص جنگ آینده دارای یک وجه مشترک هستند و آن این که تغییر شکل جنگ را طی یک فرایند تکوینی و براساس نقاط عطف مهم در تاریخ و تمدن بشری مورد بررسی قرار می دهند. اما همان طور که در پی خواهد آمد، هر یک از این نظریه ها دارای مبنای خاصی برای مرحله بندی سیر تکامل جنگ هستند که همین امر توصیف آنها را از جنگ آینده تا حدی از یکدیگر متمایز می سازد. اساساً در ادبیات نظامی امروز سه نظریه تکاملی اصلی در خصوص جنگ آینده مطرح است[1] که عبارتند از: جنگ نسل چهارم،[2] جنگ موج سوم،[3] و جنگ دوره چهارم.[4]
نقش استراتژیک رژیم اشغالگرقدس در منطقه کاملا دچار بحران است. رژیم اشغالگرقدس همواره خود را پایگاه پیشرو قدرتهای سلطه گر و استعماری غربی در منطقه تعریف کرده است. همچنین محور این نقش بر توان واکنش نظامی استوار است و غرب از زمان پیدایش این رژیم غاصب در سرزمین فلسطین تاکنون بر ایفای این نقش سرمایه گذاری وسیعی کرده است اما عملا با وجود مشکلات و ضعف های عمقی و حیاتی از قبیل بحث کمبود آب، جمعیت، ضعف بنیان های اقتصادی و امنیت و ساختار سیاسی، ایده رژیم اشغالگرقدس قدرتمند نیز در پی شکستهای مکرر آن در دو دهه ی گذشته و بروز ناتوانایی های بسیاری که ذکر شده عملا منتفی شده است و با سناریوی استراتژی هژمونی صهیونیست در منطقه و ستون جدید منطقه ای رژیم اشغالگرقدس و ارتش شکست ناپذیر با شکست روبرو شده است.
استفاده از سامانه های خبره تصمیم گیری در حوزه های مختلف توانسته است با توانمندسازی و یکسان سازی دسترسی به دانش و اطلاعات موجود، زمینه را برای کمک به تصمیم گیری درست و سریع برای افراد کم تجربه فراهم کند. در این راستا حوزه های نظامی نیز از این امر مستثنی نبوده و کشورهای پیشرفته توانسته اند با استفاده از سامانه های خبره تصمیم گیری تاکتیک های پدافند هوایی امکان تصمیم گیری صحیح و سریع را در شرایط بحران فراهم کنند. هدف از این مقاله معرفی سامانه هوشمند تصمیم گیری خبره مبتنی بر قواعد فازی است که می توانند با استفاده از تکنیک های هوش مصنوعی امکان اتخاذ یک تصمیم صحیح و سریع را برای ایجاد تاکتیک مناسب در برابر تهدیدات هوایی که سامانه های کنترل و فرماندهی و جنگ افزارهای زمین به هوا با آن مواجهند فراهم کنند. با امکانات دریافت، نگهداری، بازیابی، به هنگام سازی، پردازش، تجزیه و تحلیل، مدل سازی و نمایش داده های مکانی گوناگون یک ابزار عالی تصمیم گیری برای فرماندهان نظامی در عملیات ها می باشد به طوری که امروزه استفاده از کاربردهای GIS در امور نظامی و دفاعی شیوه های عملیاتی را منقلب ساخته است. نیروهای نظامی GIS را در کاربردهای متعددی از قبیل مدیریت میدان جنگ، پاکسازی میدان مین، عملیات های حافظ صلح، سیستم های اطلاعات جاسوسی، آموزش و ... به کار می گیرند. این مقاله مروری اجمالی بر به کارگیری GIS در کاربردهای نظامی خواهد داشت.
خلیج فارس به لحاظ موقعیت ژئوپولتیکی و راهبردی از حساس ترین و با اهمیت ترین مناطق جهان است. در سال 1979 دولت کارتر براین عقیده بود ((که خلیج فارس یکی از سه مانع اساسی و حساسی است که گذشتن نیروهای بلوک شرق (اتحاد جماهیر شوروی سابق و اقمارش) از آن می تواند موجب آغاز جنگ جهانی سوّم گردد)).از آن زمان به بعد چهار حادثه مهم و اساسی در مقیاس بین المللی منطقه را تکان داد و دستخوش تحولات ساخت. نخستین رویداد بزرگ، انقلاب اسلامی بود که در یازدهم فوریه 1979 به رهبری حضرت امام خمینی (ره) به پیروزی رسید. نظام جدید ایران از پیمان سنتو که ایران را با غرب مرتبط می ساخت خارج شد. با دکترین جدید ایران، آمریکا به عنوان شیطان بزرگ در برابر نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت و این کشور به عنوان دشمن شماره یک ایران در آمد. دوّمین رویداد بزرگ جنگ عراق بر علیه ایران بود که در تاریخ 22 سپتامبر 1980 با تهاجم عظیم نظامی عراق به ایران آغاز گردید. این جنگ که یکی از ویران گر ترین جنگ های نیمه دوم قرن بیستم شناخته شد، بیش از هشت سال طول کشید و موجب بسیج ملت ایران از یک سو و اتحاد کشورهای عرب منطقه خاورمیانه از سوی دیگر در دو طرف مرزها گردید. سوّمین حادثه دگرگون کننده در روز دوّم اوت 1990 با تجاوز عراق به کویت پدید آمد که منجر به یک جنگ شگفت انگیز شد. این جنگ نتیجه به هم خوردن موازنه قدرت ناشی از جنگ عراق بر علیه ایران در منطقه خلیج فارس بود که کشور عراق با بهره برداری از ائتلاف و همبستگی بین المللی و با ذخیره سازی جنگ افزارهای ساخت آمریکا و سایر کشورها، خود را مسلح ساخت. چهارمین حادثه مهم حمله تروریستی یازدهم سپتامبر 2001 در آمریکا بود. در پی این حادثه، آمریکا با حمله نظامی به عراق در 20 مارس 2003 و سرنگونی رژیم صدام، حاکمیت یک جانبه گرایی خود در نظام بین الملل را تثبیت کرد و در واقع شرایط مساعدی را برای ایفای نقش سلطه جویانه (مداخله گرایانه) خود به بهانه مبارزه با تروریسم در نظام بین الملل و منطقه خلیج فارس فراهم ساخت.
گستردگی مرزهای دریایی جمهوری اسلامی ایران باعث افزایش عمق راهبردی کشور گردیده است و می دانیم که عمق راهبردی هر کشور در دریا عینیت پیدا می کند و هر کشوری که به دریاهای آزاد ارتباط داشته باشد هم تهدید دارد و هم فرصت. برای مثال در زمان بروز بحران های دریایی و کاهش امنیت مسیرهای مواصلات دریایی، شرکت های بیمه افزایش قیمت را اِعمال و از این طریق فشار اقتصادی را بر کشورهای مورد نظر تحمیل می کنند. در اینجاست که اگر نیروی دریایی حضور مؤثر داشته باشد، این ترفند استکباری نیز خنثی می شود. با توجه به گستردگی مرزهای آبی جمهوری اسلامی ایران در جنوب، تهدیدات آینده کشور ما در ابعاد فرامنطقه ای نیز دریاپایه پیش بینی می شوند. لذا با توجه به مؤثرتر بودن پاسخ به تهدیدات در دریا، تقویت قدرت دریایی از اولویت های کشور می باشد. قدرت دریایی متشکل از سه مؤلفه ناوگان نظامی، ناوگان غیرنظامی و علوم و زیرساخت های مربوطه می باشد ولی ما در این مقاله به جنبه ناوگان نظامی آن می پردازیم.
نگاهی گذرا به تجهیزات و ابزارهای به کار گرفته شده در عراق و افغانستان توسط نظامیان امریکا، انگلیس، آلمان و.. مبین این نکته است که مسئله حفاظت از نیروها به سرعت به چالشی مهم برای این کشورها تبدیل شده است به نحوی که امروزه هیچ قرارگاهی از ناتو در عراق و افغانستان بدون عنصر حفاظت از نیروها یا حداقل افسر حفاظت از نیروها تشکیل نمی شود. حفاظت از نیروها مفهومی بسیار فراتر از کنترل و تامین تاسیسات، تجهیزات و یا تسهیلات در اختیار نیروهای ناتو داشته و در واقع به کارگیری سطح وسیعی از تجهیزات ویژه و تاکتیک های کاملا بررسی شده را طلب می نماید و به اقدامات عامل و غیرعامل نسبتا زیادی که در بهترین حالت قادر به ممانعت از حملات و انفجارات و یا حداقل کاهش اثرات آن ها باشد؛ وابسته است. نیروهای ناتو در افغانستان آموخته اند که حفاظت از نیروها بستگی کاملی به ظرفیت و توانمندی آنهادر کسب اعتماد مردم افغانستان و رهبران محلی دارد. این نکته در نهایت منجر به تقویت رویکرد بهره برداری از نیروهای میانجی گر مانند ارتش و پلیس افغانستان و مسئولین محلی شده است.
شناخت دشمن، روش ها و شیوه های عملکرد او یکی از مهمترین ابزار لازم برای چگونگی آمادگی و مقابله با این تهدیدات می باشد. عملیات توزیع لجستیک مشترک یکی از مفاهیم عملیاتی ارتش آمریکا است که برای حفظ اقتدار ارتش آمریکا در آینده ایجاد شده است.عملیات توزیع مشترک بطور کلی قابلیت بکارگیری در سرتاسر عملیات نظامی را به ویژه بر چالش های موجود در توزیع در پشتیبانی از کسب ابتکار عمل ابتدایی در مراحل اولیه عملیات عمده نظامی دارد.عملیات توزیع مشترک به معنی فراهم نمودن نیازمندی های لجستیکی فرمانده نیروی مشترک از لحظه حرکت از مبدأ تا صحنه نبرد و ادامه عملیات در صحنه است. این مفهوم در مورد عملیات توزیع مشترک آینده با تأکید ویژه بر چالش های یکپارچه سازی سریع و مؤثر توانمندی های توزیع مشترک در مراحل اولیه عملیات های عمده نظامی است، بحث می کند.