درخت حوزه‌های تخصصی

رویکردهای نقد ادبی

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱٬۹۳۱ مورد.
۱۱۶۵.

بایونگ و سنایی تاویل غزلی از سنایی بر مبنای روان شناسی تحلیلی یونگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: عرفان یونگ سنایی نقد روان شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای روانشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی
تعداد بازدید : ۱۳۵۲ تعداد دانلود : ۱۰۷۵
کارل گوستاو یونگ از نظر تاثیر بر اندیشه قرن بیستم و یاری به شناخت وضعیت انسان شخصیتی بزرگ و قابل تقدیر و هم ردیف روان شناسان بزرگی چون زیگموند فروید است. مفاهیمی که او ابداع کرد از جمله کهن الگوهای باستانی، ناخودآگاه جمعی، نقاب و سایه و نیز طبیعت هدفمند روان انسان که به سوی تفرد پیش می رود، جزیی از فرهنگ بشری معاصر است.از این رو ما در این مقاله برآنیم بر مبنای روان شناسی تحلیلی یونگ، یکی از غزلیات دیوان سنایی را تحلیل کنیم. یونگ شخصیت آدمی را به دو منطقه کلی «ضمیر خودآگاه» (ego) و «ضمیر ناخودآگاه» ( self) تقسیم می کند. ضمیر خودآگاه همان شعور ظاهر است که از احساسات و خاطره ها و افکار و تمایلات و عواطف و به طور کلی از هر آنچه که معلوم شخص است، یا می تواند باشد، تشکیل یافته است.ناخودآگاه طبق تعبیر یونگ دارای دو لایه است: لایه سطحی تر عبارت است از ناخودآگاه شخصی که شامل چیزهایی است که از خودآگاهی بیرون رفته اند و شامل گروه هایی است که حاوی تجربه ها و چیزهای واپس رانده شده یا فراموش شده اند. اما بر رفتار و پندار ما تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم دارند. اما لایه دوم عبارت است از ناخودآگاه جمعی شامل گنجینه ای است از خاطره آثار و چکیده تجارب نسل های بی شمار گذشته از نیاکان بسیار دور دست ما که درتاریک ترین بخش وجودمان جریان دارد.در این مقاله سعی داریم ایده یونگ را بر روی غزلی از سنایی پیاده کنیم و بر اساس آن ثابت کردیم که بسیاری از غزلیات سنایی و سایر عرفا در حقیقت بیانی شاعرانه است از واقعه دیدار با همین ناخودآگاه جمعی و فردی که به شکل سمبولیک بر آنها ظاهر شده است.
۱۱۶۶.

پژوهشی بر عنصر آب در روش نقد ادبی گاستون باشلار (با نگرشی بر شعر کسایی مروزی) (عنوان عربی: دراسة عنصر الماء وفقا لمدرسة غاستون باشلار النقدیة (بالنظر إلی أشعار کسائی مروزی))

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم طبیعت و عناصر طبیعی در ادبیات
تعداد بازدید : ۳۰۹۸ تعداد دانلود : ۱۱۷۷
گاستون باشلار (1962-1884م.)، معرفت شناس، فیلسوف علم، نظریه پردازِ تخیل و از ساختارگرایان آغازین فرانسوی است که شیوه ای جدید در سخن شناسی و سخن سنجی بنیان کرد.تصویرپردازی های شاعران و نویسندگان، اغلب، در چهار عنصر اصلی -آب، آتش، خاک و باد- ریشه دارد.مجدالدین ابوالحسن یا ابواسحاق کسایی مروزی (391-341 ه- .ق.) یکی از شاعران نیمه دوم قرن چهارم و ابتدای قرن پنجم هجری قمری است. اشعار کسایی، ساده و روان و مفاهیم شعری و توصیف های او، اغلب، عینی، محسوس و طبیعت گرا است. درحقیقت، کسایی در شعر، نقاش است.اگرچه از دیوان اشعار این شاعر شیعی مذهب، تنها سیصد بیت باقی مانده است، با همین مقدار باقیمانده نیز به راحتی می توان به نگرش کسایی درمورد طبیعت، به ویژه کارکرد ویژه عنصر آب پی برد.در این مقاله سعی شده است با بررسی عناصر طبیعت، در شعر کسایی مروزی -به عنوان یکی از شاعران سنت گرا- و با به کارگیری روش نقد ادبی گاستون باشلار و نظریات وی در این زمینه، روشی نو در شناخت بیشتر و بهتر نگاه و اندیشه این شاعر ارایه شود.چکیده عربی:یعدّ غاستون باشلار، واحدا من الإیبستمولوجیین، والفلاسفة الفرنسیین، ولقدکرّس جزءا کبیرا من حیاته لفلسفة العلوم، وهو واضع نظریة الخیال، کما یعتبر من البنیویین الفرنسیین الأوائل، حیث أنشأ أسلوبا جدیدا فی النقد الأدبی. یعتقد هذا الناقد أن للأوصاف الأدبیة والصور الفنیة، نظاما معینا. کما یری أن النظریة الکاملة هی التی تقوم بتعریف هذا النظام، وتحدیده.فالصور الفنیة للشعراء والکتّاب، تنبع عن العناصر الکوسمولوجیة الأربعة للعالم (الماء، النار، الأرض، الهواء) وهذه العناصر، هی التی تخلق الخیال المادی. ووفقا لنظریة باشلار، هناک علاقة بین عناصر الکون الأربعة، وأسلوب الحیاة؛ فتختلف مشاعر الذین یتخیلون فی بیئة الماء والنار أو الأرض، والهواء. والشاعر الذی یصف خریر الأنهار، لیس مماثلا لکاتب یصوّر اضطراب شعلة النار.یحاول هذا المقال تقدیم طریقة جدیدة لمعرفة آراء کسائی مروزی باعتباره شاعرا تقلیدیا، بعد دراسة عناصر الطبیعة فی شعره، باستخدام أسالیب غاستون باشلار النقدیة، ونظریاته فی هذا المجال.
۱۱۶۷.

محتوای جامعه شناختی گلستان سعدی

نویسنده:

کلید واژه ها: جامعه شناختی سعدی گلستان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه سعدی پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اجتماعی
تعداد بازدید : ۳۱۲۲ تعداد دانلود : ۵۵۹۵
گلستان سعدی به عنوان اثری که از جملهء آثار موفق جهان و ایران قرار دارد، میتواند نمونهای عالی و مهم در تاریخ ادبیات ایران به شمار آید که در صورت تحلیل جامعهشناختی آن، قادر خواهیم بود ضمن ورود روشمند به تحلیل جامعهشناختی آثار ادبی ایران، از منظر جامعهشناسی تاریخی، امکان درک و فهم جامعهشناختی دورهای از تاریخ بغرنج و مهم ایران و توصیفی جامعهشناختی از وضع اجتماعی و فرهنگی آن عصر را فراهم آوریم. در این راه امکان درک و توصیف نهادهای مهم اجتماعی در قرن هفتم از جمله نهاد سیاست، حکومت،خانواده، اقتصاد، دین و آموزش و پرورش و همچنین اطلاعاتی در خصوص نقشها و هنجاری اجتماعی در متن نهادهای اجتماعی به دست میآید که به همراه سایر اطلاعات موجود در گلستان سعدی میتواند تصویری نسبتاً کامل از یک جامعه ارایه نماید.در این مقاله کوشیده شده است تا از این منظر گلستان مورد بررسی قرار گیرد.
۱۱۶۸.

وجه غالب و بازی ساختار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان ساختار شعر معاصر وجه غالب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷۳ تعداد دانلود : ۷۲۴
«وجه غالب» کلید بوطیقای صورت گرایی است. این عنصر جزء تمرکزدهنده به یک اثر هنری است؛ این جزء بر اجزاء و عناصر دیگر فرمان می راند، آن ها را تعیین می کند، متحول شان می کند و در نهایت این عنصر حاکم است که یکپارچگی و انسجام ساختار را تضمین می کند. «وجه غالب» عنصری زبانی و اغلب مکرّر است که در هیئت یک سمبل، یک شُعار یا اصطلاح، پاره ای مکرر و یا مصراعی مکرر و... در سطح ساختار شعر ظاهر می شود. «وجه غالب» هرچه که باشد با هدف «ایجاد مرکزیت معنایی»، «اسکلت بندی ساختار»، «واسازی ساختار»، «مدخل آفرینی متعدد برای شعر»، «تقویت موس یقی زبان»، «مکث و وقف توصیفی»، «عق لانیّت شعر»، «وحدت لحن»، «فضاسازی» و... طراحی و ابداع شده است. این مقاله به دنبال کشف و تشریح عملی و علمی کیفیّت وجه غالب در زبان و ساختار شعر معاصر است.
۱۱۶۹.

بررسی ریخت شناسانه داستان «بیژن و منیژه» شاهنامه فردوسی بر اساس نظریة ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختارگرایی نقد ادبی ریخت شناسی ولادیمیر پراپ بیژن و منیژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۶۱ تعداد دانلود : ۱۰۶۵
امروزه کمتر نقدی را می توان یافت که از کارکردهای ساختاری بی بهره باشد. پیشرفت های نقد ادبی معاصر، منجر به ایجاد مکتب ساخت گرایی با الهام از نظریات زبان شناسانة ""فردینان دوسوسور"" گردید. تحلیل ساختاری به ویژه بر آثار روایی یکی از شگفت ترین دستاوردهای نقد ادبی معاصر است. در حوزة داستان ها و قصه های اساطیری و حماسی، بهترین شیوة تحلیل و طبقه بندی ساختاری را در آثار ولادیمیر پراپ روسی می توان یافت. روش او طبقه بندی قصه ها و تحلیل رمزگانی هر طبقه است. ولادیمیر پراپ مانند بسیاری از روایت شناسان دهه های اخیر، برای تجزیه و تحلیل روایت ها از تحلیل زبان شناسی ساختارگرا استفاده کرد. پراپ با بررسی مجموعه ای از صد حکایت با ترکیب بندی مشابه، ساختار یک ""شاه حکایت"" را بیرون کشید. وی پس از تجزیه و تحلیل یکصد قصه از مجموعه قصه های روسی به سی ویک خویش کاری دست پیدا کرد. وی معتقد بود این الگو را می توان در مورد سایر قصه های عامیانه و حتی رمان ها به کار برد. روش پراپ بعدها توسط محققان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و گاهی نقدهایی بر آن وارد شد. نظام پراپ به رغم کاستی هایش، نقطه شروعی برای نظریه پردازان بعدی شده است و نظریه پردازان بعد از او از روش کار پراپ بسیار تأثیر پذیرفتند. نوشتة حاضر با الهام گرفتن از شیوه و الگوی پراپ، سعی در طبقه بندی داستان «بیژن و منیژه» از داستان های شاهنامة فردوسی و تحلیل آن دارد، هدف این مقاله اثبات الگوی پراپ در این داستان است.
۱۱۷۲.

بررسی زیبایی شناخت عنصر مکان در داستان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: زیبایی شناسی عناصر داستان مکان روایی نقد داستان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد هرمنوتیک
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات نعابیر و اصطلاحات
تعداد بازدید : ۷۱۰۲ تعداد دانلود : ۲۵۹۹
«مکان» یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده ساختار هر داستان کوتاه و بلند است که به گونه ای در آن خودنمایی می کند. نقد هر داستان بدون در نظر گرفتن این عنصر اساسی، بی ارزش و ناقص خواهد بود. مطالعه عنصر مکان در ابداعات داستانی در عرصه نقد ادبی ما بسیار نادر و اندک بوده است و منبع قابل ذکری به زبان فارسی در این زمینه یافت نمی شود، بنابراین در این مقاله کوشش شده است که مقدمه ای نظری برای مطالعه عنصر مکان ارایه شود و در این راه عمدتا از منابع غیر فارسی استفاده شده است. هدف نهایی این تلاش، این است که انگیزه ای برای مطالعه عنصر مکان و کمکی در جهت بررسیهای زیبایی شناختی بیشتردر مورد آن باشد. بدین سبب این مقاله کاملا مختصر و عاری از مثالهای تطبیقی است تا مخاطبان و علاقه مندان عرصه رمان، بتوانند آن را مبنایی برای مطالعات خود در این عرصه قرار دهند.
۱۱۷۳.

سعدی و داستان نویسی ِ معاصر

نویسنده:

کلید واژه ها: سعدی گلستان داستان نویسی معاصر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه سعدی پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اجتماعی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
تعداد بازدید : ۱۵۵۰ تعداد دانلود : ۱۱۱۹
با جستجو در حوادث و حکایات گلستان میتوان به نکات ارزشمندی از جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی روزگار سعدی دست یافت. در این مقاله کوشیده شده تا بدین امر پرداخته شود تا به جای موزهای کردن آثار کلاسیک، به بهره بردن از آنها برای غنا بخشیدن به ادبیات امروز بیاندیشیم و به دانشگاهها نیز اهمیت این امر را یادآور شویم. همچنین تأثیرپذیری نویسندگانی چون توللی، جمالزاده، حجازی، جلال آلاحمد، چوبک، گلستان، گلشیری، دولتآبادی و... از سعدی در این مقاله مورد بررسی اجمالی قرار گرفته است.
۱۱۷۴.

نقد روایت شناسانه مجموعه «ساعت پنج برای مردن دیر است» بر اساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختارگرایی نقد ادبی روایت شناسی امیرحسن ژرار ژنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰۷ تعداد دانلود : ۱۸۲۷
این پژوهش به تحلیل ساختاری داستان‌های کوتاه امیرحسن چهل تن با تأکید بر نظریه ژرار ژنت، نظریه رداز فرانسوی می پردازد. ژنت با کتاب گفتمان روایی خود، نقش بسزایی در شناخت روایت داشت. تلاش او در زمینه تعریف داستان و بررسی انتقادی پیرامون مقوله نظرگاه، نقطه آغازین بررسی‌های بعدی در زمینه بوطیقای داستان بود. او متأثر از شکل گرایان روس، قصه را یکی از جنبه های روایت می دانست و آن را ترتیب واقعی روایت ارزیابی می¬کرد؛ در نتیجه توانست از تمامی روابطی که ممکن است بین توالی زمانی رخدادها و ترتیب روایت پیش آید تحلیلی دقیق ارائه دهد. نتیجه بررسی ساختاری آثار امیرحسن چهل تن نشان می‌دهد زمان به عنوان یکی از عناصر اصلی روایت، بیشتر مورد توجه نویسنده قرار می‌گیرد، به گونه‌ای که به کمک آن و بر اساس تغییراتی که در نظم خطی آن ایجاد می کند، پیرنگ و شکل مطلوب و پیچیده داستانی خود را بنا می سازد. نویسنده با در نظر داشتن قوانینی مانند رعایت اصل معناداری و علیت کنش‌ها، در ترتیب نقل وقایع و کنش‌های داستان دست به گزینش و انتخاب می زند و به این صورت زمان مندی خاص جهان داستانش را ایجاد می کند.
۱۱۷۵.

عملکرد نشانه زبان در آفرینش متن ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نشانه نظام زبان نشانه شناسی ادبیات نشان داری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰۳ تعداد دانلود : ۲۰۵۹
سعی نگارنده بر این است تا در نوشته حاضر به چگونگی عملکرد نشانه های زبان در آفرینش های ادبی بپردازد. برای دستیابی به این هدف، ابتدا به معرفی نشانه زبان به مثابه واحد نظام زبان توجه شده است و سپس، برحسب مفروضات مورد تایید نگارنده، بحثی درباره شیوه حضور نشانه زبان در خلقت ادبی به پیش کشیده شده است.
۱۱۷۶.

کاربرد تحلیلِ ساختاری روایت: تحلیل روایی نمایش ­نامه ملاقات بانوی سالخورده اثر «فریدریش دورنمات»، با تکیه بر دیدگاه رولان بارت (عنوان عربی: النقد البنیوی للروایة فی ظل التحلیل الروائی لمسرحیة زیارة السیدة العجوز لفردریش دورنمارت بالنظر إلی آراء رولان بارت)

نویسنده:

کلید واژه ها: ساختارگرایی متن نمایشنامه تحلیل روایت دورنمات تحلیل الروایة البنیویة النص المسرحیة دورنمارت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
تعداد بازدید : ۶۴۲۹ تعداد دانلود : ۲۸۰۸
نمایشنامه ملاقات بانوی سالخورده که فریدریش دورنمات (1990- 1921) در سال 1955 آن را به رشته تحریر درآورد، ازسوی بسیاری از منتقدان ادبی به عنوان بهترین اثر وی شناخته و سبب شد تا این نویسنده شهیر سوئیسی شهرتی جهانی کسب کند. در این مقاله، با کاربرد تحلیل ساختاری روایت و به طور خاص رویکرد رولان بارت فرانسوی در این باب، به تحلیل روایی این نمایشنامه پرداخته و ضمن کاوش در کارکردها و کنش های- این نمایشنامه به منزله یک روایت- لایه های زیرین این روایت، کنکاش و دلالت ها و معانی پنهان آن کشف و آشکارسازی می شود؛ آنچه رولان بارت در تحلیل روایت در پی آن است. در واقع آنچه پس از خوانش این روایت رویت پذیر میشود، منفعت جویی و سست بودن باورهای افراد جامعه است؛ افرادی که برای سود اقتصادی، به راحتی اصول اخلاقی را زیر پا می گذارند و بدین منظور، برخلاف آنچه در ظاهر می گویند، در پی کسب منفعت و نفع شخصی، حتی حاضر می شوند دست به جنایت بزنند.چکیده عربی:اعتبر کثیر من نقاد الأدب مسرحیة زیارة السیدة العجوز من أکثر نتاجات فردریش دورنمارت (1912ـ1990) جودة.کتب دورنمارت هذه المسرحیة عام 1950 وأحرز هذا الکاتب السویسری، شهرة عالمیة بعد کتابتها. یقوم هذا المقال بالتحلیل الروائی لهذه المسرحیة باستخدام أسالیب النقد البنیوی للروایة، ووفقا لمدرسة رولان بارت النقدیة.وبعد أن یدرس ما تؤدیه هذه المسرحیة کروایة، یدرس المقال الطبقات السفلیة لها، لتوضیح معانیها الخفیة الکامنة. وفی الحقیقة ما یمکن رؤیته بعد قراءة هذه الروایة هو اهتمام أفراد المجتمع بالمنافع الشخصیة، وضعف العقائد عندهم؛ هؤلاء هم الذین لایقیمون وزنا للأصول الأخلاقیة لأجل المقاصد الاقتصادیة بل یرتکبون أبشع الجرائم فی سبیل تلک الأغراض المادیة خلاف ما یقولون فی الظاهر.
۱۱۷۷.

تحلیل روایت شناسانه داستان گنبد پیروزه هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هفت پیکر نظامی گنجوی داستان گنبد پیروزه روایت شناسی ساختاری داستان هبوط الگوی کنش

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : ۲۷۲۶ تعداد دانلود : ۱۸۸۹
با بررسی الگوهای پیرنگ در نظریه های روایت شناسی به این پرسش پاسخ می دهیم که «الگوی کنشهای» طرح داستان گنبد پیروزه چیست واین الگو بیانگر و نشاندهنده چیست. با این پژوهش ساختاری به شناخت ذهن بشر آنگاه که در حالت خلق روایت عرفانی است دست می یابیم. برای تحلیل این روایت از روش تودورف و گریماس استفاده شده است. اساس روش تودورف به شناسایی الگوی کنشهای داستانی و عنصر ثبت بنمایه اصلی اختصاص دارد. با شناسایی این دو مورد تایید می شود که روند شکل گیری و پیشرفت کنشهای داستانی در داستان ماهان با داستان هبوط تطابق دارد و بنمایه اصلی این داستان یکسان است. برای اثبات این یکسانی از روش گریماس استفاده می شود که بر پایه جفتهای متقابل داستانی و الگوی کنشگرها (شخصیتها) استوار است که از این طریق تناظر و برابری شخصیتهای دو داستان نشان داده می شود. با توجه به شواهد نتیجه این می شود که داستان ماهان در طبقه بندی قصه های عرفانی قرار می گیرد و سرچشمه و ریشه آن داستان هبوط است.
۱۱۷۸.

معنا در تعامل متن و تصویر مطالعه نشانه - معناشناختی دو شعر دیداری از طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل گفتمان نشانه - معنا شناسی شعر دیداری رابطه متن نوشتاری و تصویر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۳۸ تعداد دانلود : ۱۹۰۱
در این مقاله بر اساس رویکرد نشانه – معنا شناختی تحلیل گفتمان، فرضیه اساسی این است که عناصر کلامی و تصویری متن جز در فضایی گفتمانی نمی توانند با یکدیگر تعامل معنادار ایجاد کنند. بنا به این فرض می توان گفت این رابطه نوعی رابطه تنشی خواهد بود که عناصر و نیز کنشگران متن، جایگاه گفتمانی «خود» را در مقابل «دیگری» و در فضای جبر گفتمانی و بینا ذهنی باز خواهند یافت. مهمترین دستاورد این مقاله به کارگیری نظریه نظامهای گفتمانی لاندوفسکی در زمینه مطالعاتی جدید و ارایه طرحواره ای نشانه – معنا شناختی از نظام گفتمانی تحت عنوان «نظام گفتمانی مرامی» بود که فرایندهای آن از درون متنها استخراج و روی محور تنشی ارایه شد. همچنین در بررسی جوانب متعدد رابطه میان عناصر کلامی و تصویری، ملاحظه گردید که در عبور از متن نوشتاری یا کلامی به تصویر، ما با اتفاقاتی نشانه - معنا شناختی به این ترتیب رو به رو می شویم: تغییر کارکرد روایی به نمادین و اسطوره ای و برعکس، تغییر کارکرد مرامی به روایی و برعکس، ادغام نظامهای نشانه ای: کلام و تصویر، فرصت تجلی نمادین برای مدلولها و ارزش سازی از طریق رابطه تنشی، تکثر دالهای هم شکل در نظامی هندسی، ایجاد فرصت خوانش چند جهتی یا چند سویه، تجلی لایه های زیرین در رو ساخت متن به طوری که مدلولها کارکردی صوری بیابند.
۱۱۸۰.

بررسی نشانه شناختی عناصر متقابل در تصویرپردازی اشعار مولانا

نویسنده:

کلید واژه ها: مولوی نشانه شناسی مثنوی غزلیات شمس تقابل ها

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد نشانه شناختی
تعداد بازدید : ۳۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۵۵۳
نشانه شناسی ساختگرا تقابل های دوتایی را عناصر دلالتمندی می داند که ساختار پنهان متن را تشکیل می دهد و با تحلیل آن ها می توان به تفسیر و تأویل معنا پرداخت. تقابل ها که از دیدگاه زبان شناسی، روان شناسی و مردم شناسی ساختارگرا عامل شناخت و ادراک هستند، در متون فرهنگی اعم از آثار مکتوب ادبی یا هنرهای دیداری و شنیداری بروز و ظهورهای متفاوتی دارند. بررسی انواع تقابل هایی که مؤلف به کار برده است و شیوه پردازش آن ها، نتایج سبک شناختی به دست می دهد؛ چنان که بررسی نشانه شناختی عناصر متقابل در تصویرپردازی اشعار مولانا نشان می دهد: 1. همه تقابل های ذهنی و عینی که نوعی تعالی و تنزّل را القا می کنند در جهت تبیین پدیده های مادی و امور معنوی به کار رفته اند. 2. تقابل ها در نقطه ای به وحدت می رسند و هویت تقابلی آن ها مرتفع می شود. 3. سلب ماهیت تقابلی از عناصر دوگانه با شگردهای بیانی و بلاغی صورت می پذیرد که دسته بندی آن ها به توصیفات سبک شناختی اشعار مولانا در مثنوی و کلیات دیوان شمس رهنمون است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان