فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
عناصر بسیاری در فرایند آموزش و یادگیری زبان دخیل هستند، ازمیان آنها میتوان به عناصر شناختی اشاره کرد که خود به دو بخش شناخت کنشی و شناخت زیست- فرهنگی تقسیم میشوند. شناخت کنشی شناختی است مکانیکی وبه شناخت درمورد چگونه عمل کردن مربوط میشود درحالیکه شناخت زیست- فرهنگی به حوزه انسانی و احساسی متعلق بوده و از حضور کنشگر در دنیا با توجه به ویژگی های فرهنگی گواهی میدهد.
شناسایی این شناختها امکان دستیابی مدلی آموزشی را فراهم میاورد که درآن همزیستی وجه انسانی وفنی میسرمیگردد. دراین مقاله میکوشیم با نشان دادن این مطلب که کدام نوع شناخت در فرایند آموزش و یادگیری زبانهای خارجی قبل ازسایرین قراردارد مدرسان رادرراستای انتخاب شیوه آموزشی مناسب ازجهت روش شناختی و تعلیمی یاری رسانیم
بررسی آموزه های ایدئولوژیک در پاره ای از آثار ادبیات کودک ایران در گروه های سنی «د» و «ه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی شده است عقاید، نگرش ها، و ایدئولوژی هایی بررسی شود که نویسندگان از طریق کتاب های خود به کودکان و نوجوانان منتقل می کنند. از این رو، تلاش شده است مشخص شود مفاهیم، عقاید، نگرش ها و ایدئولوژی های موجود در کتاب های دینی کودکان و نوجوانان کدامند؟ و این ایدئولوژی ها و مفاهیم از طریق چه ساختارهای زبانی در کتاب های کودکان بیان و به آن ها منتقل می شوند؟ در این پژوهش از رویکرد تامپسون (1990) استفاده شده است که پنج روش کلی عملکرد ایدئولوژی مشروع سازی، پنهان سازی، یکی سازی، پراکنده سازی، و چیزوارگی به همراه تعدادی راهبرد ترسیم نمادین متناسب با آن ها را بیان می کند. همچنین برای تحلیل ساختارها در متون از مفاهیم مطرح شده در دستور نقش گرای هلیدی نیز بهره گرفته شده است. نمونه بررسی شده شش داستان مربوط به گروه های سنی «د» و «ه» است که جزو داستان های دینی محسوب می شوند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. ازجمله یافته های این نوشتار این است که نویسندگان در کتاب های بررسی شده، برای بیان و آموزش مفاهیم دینی و معنوی، گاهی از روایت سازی و بیان روایی و داستانی و گاهی از عقلانی سازی و آوردن مجموعه ای از دلایل عینی و مشاهده پذیر برای بیان این مسائل استفاده کرده اند؛ آن ها همچنین از راهبردهای افتراق و همگانی سازی نیز بهره برده اند. مسائلی چون عقوبت گناه و مجازات، به علت ناخوشایند و منفی بودن، با راهبرد مجهول سازی بیان شده اند و گاهی نیز از حسن تعبیر و استعاره و پنهان سازی برای بیان مسائل دردناک استفاده شده است.
شعر دیداری فارسی از دیدگاه نشانه شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مطالعه تعامل دو شیوه تصویری و نوشتاری در شعر دیداری فارسی براساس الگوی ادغام در نشانه شناسی شناختی می پردازد. از آنجایی که شعر معاصر ماهیتی چندشیوه دارد، مسئله اصلی این پژوهش چگونگی آمیزش شیوه های کلامی و تصویری به شکل های مختلفی در ذهن انسان است که در نهایت معنای کلی اثر چیزی بیش از معنای موجود در هر شیوه تلقی می شود. پرسش این مقاله بررسی چیستی قلمروهای مورد مطالعه در شعر دیداری براساس نشانه شناسی شناختی است. دستیابی به دسته بندی ای نظام مند از انواع شعر دیداری مبتنی بر بنیان های شناختی ذهن، هدف این نوشتار است. بدین منظور، تمامی شعرهای دیداری موجود در ادبیات فارسی بررسی شدند. بر اساس فرضیه های این پژوهش، الگوی مورد استفاده در این مقاله به غیر از قلمروهای ذهنی- که حاصل تجربه انسان هستند- به قلمروهای طبیعی، فرهنگی و درونی نیز می پردازد و البته در این مقاله با اِعمال برخی تغییرات در الگوی آرهاوس، امکان ترکیب شیوه تصویری و کلامی از خلال تعامل شش فضا با یکدیگر ممکن می شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که سه نوع شعر دیداری براساس هشت مشخصه شناختی قابل تفکیک هستند. از آنجایی که جهان مغز و جهان ادبیات الگوهای مشابهی دارند، چگونگی تعامل تصویر و کلام در ذهن، حاصل مواجهه انسان با جهان است که در نتیجه به ساخت جهان ادبی منجر می شود.
«جغرافیای تخیلی»: گفتمان شرقشناسانه در بهشت از دست رفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بهشت از دست رفته ارجاعات فراوانی به شرق وجود دارد. شرق در چارچوب زمانی- مکانی فراگیر این اثر - در «جغرافیای تخیلی» آن - جایگاه ویژه ای دارد. این مقاله به بررسی گفتمان شرق شناسانه در شاهکار جان میلتون می پردازد. نویسندگان برآنند که این گفتمان را باید در رویکرد اساساً مذهبی و ضد سلطنتی شاعر بازجست. همعنان کردن شرق با شر و منش شیطانی را نمی توان از «شرق شناسی پنهان» بهشت از دست رفته جدا انگاشت اما نویسندگان می کوشند نشان دهند مسائلی چون ملاحظات زیبایی شناسانه، مکان- زمان کیهانی، تکیه بر مرجعیت تاریخ، کلاسیسیسم، دانشنامه گونگی، سلطنت ستیزی ریشه ای و، مهمتر از همه، فرایند مابه ازاگذاری و فرافکنی تعمدی – استتار انتقاد از شرایط زمانه در کسوت شرق - جملگی بازنمایی های شرق در این اثر را پیچیده می کنند. ماحصل، گفتمانی است چندلایه و دوپهلو.
استعاره های جهتی در قرآن با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به این پرسش اصلی می پردازد که بیان استعاری قرآن تا چه میزان مبتنی بر به کارگیریِ الفاظ جهتی در معنیِ استعاری است. تحلیل های مقاله، مبتنی بر طبقه استعاره های مفهومیِ جهتی در نظریه معاصر استعاره است. ازآنجاکه تجربه و درک مفاهیم مکان و جهت به لحاظِ شناختی از جایگاهی بنیادی برخوردارند، این پرسش مطرح است که این مفاهیم چگونه در قرآن برای دریافت مفاهیم پیچیده تر به کار رفته اند. برای پاسخگویی به این پرسش، در نرم افزار جامع التفاسیر نور (1390)، با کلید واژه های «فوق، تحت، وراء، خلف، امام، یمین، شمال» جست وجو شد و آیاتی که در آن ها این مفاهیم جهتی در ساخت استعاره به کار رفته بود، در کل قرآن مشخص شد. با این شیوه شصت شاهد به دست آمد که در آن ها جهت ها به عنوان حوزه های شناختی مبداء، در بیان استعاریِ قرآن به کار رفته بودند تا مفاهیم انتزاعی و پیچیده ای چون «منزلت، برتری، زمان، خیر و برکت» و جز آن توصیف و قابل درک شوند. تحلیل داده های مقاله حاضر شیوه های کاربرد منحصربه فردی را از واژه های جهت نما، در نقش استعاری در قرآن می نمایاند که می تواند به مثابه یکی از ویژگی های معناشناختی قرآن معرفی گردد. این پژوهش، زمینه ساز پژوهش های آینده خواهد بود که ازآن میان، می توان به پژوهش هایی درباره بررسیِ شیوه های بازنماییِ زمان ازمنظر معنی شناسیِ شناختی در قرآن کریم اشاره کرد.
کارکرد تصریف در دو سورة قرآنی ناظر به داستان آفرینش در پرتو فراکارکرد متنی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله دو بخشی، کارکرد و هدفمندی تصریف در بیان را در سوره های ناظر به داستان قرآنی آفرینش در پرتو فراکارکرد متنی هلیدی بررسی و تحلیل می کند. در ابتدا، تصریف در بیان به منزله گستره ای از علم المعانی است و همبستگی آن با زبان شناسی نقش گرای هلیدی مرور می شود. سپس، در اشاره به پیشینه نظری بحث، از الگوی آشنایی، میزان همدلی، زاویه دید و حفظ و تغییر موضوع نیز سخن به میان می آید. آنگاه ضمن اشاره به فراکارکرد متنی هلیدی، ساخت مبتدایی و ساختار اطلاعات گفتمان در آیات ناظر به داستان آفرینش، به ویژه در سوره های ص. و حجر بررسی شده و گفته می شود در این سوره ها، اطلاعات گفتمان به گونه ای کارامد ساختاربندی شده اند که با این که معانی و برخی الفاظ آنها عینا تکرار می شوند، نحوه ارایه اطلاعات کاملا تازه و بدیع است و این همان تصریف قرآنی است: ارایه اطلاعات تکرارشونده به شیوه ای بدیع.
نقش ساخت اطلاعاتی از دید نقشگرایی و روانی در ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که اغلب در ترجمه با آن روبرو می شویم، مسئله روانی متن ترجمه شده است که گفته می شود باید جملات را به شیوه ای روان به زبان مقصد برگرداند. آیا روان بودن ترجمه، به هرشیوه و شکلی، ضروری است، یا حدود و ثغوری دارد؟ به عبارتی، آیا صرف روان بودن متن ترجمه شده، بدون توجه به حفظ نظم عناصر کلامی متن زبان مبدا کافی است و تغییری در هدف نویسنده متن اصلی آن ایجاد نمی کند؟ در این مقاله سعی کرده ایم مسائلی چند که آرایش عناصر کلامی یا ساخت اطلاعاتی متن را تعیین می کند، از قبیل اطلاعات موضوعی، جابجایی عناصر نحوی به ابتدای جمله یا مبتداسازی، مجهول و موارد مشابه که عناصر مهم در دستور نقش گرایی است را در ترجمه متن مورد بحث قرار دهیم. در نظر نویسنده متن زبان اصلی، این عناصر به وقت نگارش، چه از لحاظ پردازش ذهنی از سوی نویسنده و چه از لحاظ برقراری ارتباط با خواننده، از اهمیت خاصی برخوردار است و بر مترجم فرض است که نظم و توالی این عناصر را در زبان مقصد حفظ کند تا لطمه ای از این باب به هدف نویسنده وارد نگردد.
معنا، نامعنا، کثرت معنا
حوزه های تخصصی:
تحول مفهوم زیبایی در متون زیباییشناختی فریدریش شیلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه فریدریش شیلر بر بستر تفکرات کلاسیک در دورانی تبلور می یابد که عنصر زیبایی به مثابه نیروی محرکه ای در مسیر تحقق آرمانشهر انسان متعالی تلقی می شود. جستار حاضر به سیر تحول مفهوم زیبایی در نوشته های زیبایی شناختی شیلر می پردازد و نشان می دهد که چگونه زیبایی های طبیعی و حسیات در فرآیندی تدریجی اعتبار خود را از دست می دهند و دو مؤلفه ی «خرد» و «آرمان» گستره تفکر زیبایی شناسانه را فتح می کنند. شیلر در متون متأخر خود به وضوح از نگاه کانت مآبانه به مباحث زیبایی شناسانه فاصله می گیرد و به تأویل هگلی هنر نزدیک می شود که آفرینش هنری انسان را برتر از پرداخته های طبیعت می پندارد.
مفهوم سازی افعال حرکتی بسیط زبان فارسی: رویکردی شناختی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مفهوم سازی افعال حرکتی بسیط در زبان فارسی از دیدگاه زبان شناسی شناختی پرداخته است. بدین منظور داده های پژوهش بر اساس چارچوب نظری ارایه شده از سوی تالمی (2000[2007]) تحلیل گردیده؛ و بسامد وقوع مؤلفه های مفهوم حرکت در افعال حرکتی بسیط زبان فارسی بررسی شده است. تالمی چهار مؤلفه اصلی «پیکر»، «زمینه»، «مسیر [مبدأ، طول مسیر، مقصد]»، «جزء حرکتی» و دو مؤلفه فرعی «سبب» و «شیوه» را در مفهوم سازی رویداد حرکتی مؤثر دانسته است. پیکره پژوهش حاضر، متشکل از 126 فعل حرکتی است که از پایگاه دادگان ، پایگاه داده های زبان فارسی و سایر منابع مکتوب استخراج و در بافت جمله تحلیل شده اند. از نتایج این پژوهش می توان این گونه بیان نمود که از میان چهار مؤلفه اصلی حرکت از دیدگاه تالمی، مؤلفه «پیکر» و از میان مؤلفه های فرعی مسیر، مؤلفه «مقصد [نقطه پایان]» نسبت به سایر مؤلفه ها از بسامد بالاتری در مفهوم سازی رویدادهای حرکتی برخوردار است. همچنین دو مؤلفه «شیوه» و «سبب» در افعال حرکتی زبان فارسی یا به صورت های ادغامی در ریشه فعل یا به صورت جداگانه در سطح جمله در مفهوم سازی رویداد حرکتی مؤثرند.
مقایسه الگوی برتری جانبی فرآیند درک شنیداری زبان در کودکان با سندرم داون و کودکان طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه الگوی برتری جانبی فرآیند درک شنیداری زبانی دردو گروه کودکان با سندرم داون و کودکان طبیعی بوده است. بدین منظور 9 آزمودنی با سندرم داون مشغول به آموزش در 5 مرکز آموزش و پرورش کودکان استثنایی شهرستان مشهد با سن تقویمی16-9 سال و سن عقلی 5/6-6 سال و پنج آزمودنی طبیعی با سن تقویمی و عقلی 5/6-6 سال به روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس، پس از کنترل متغیرهای مربوطه انتخاب شدند. پس از انتخاب کودکان راست دست از طریق استفاده از گزینه های پرسش نامه دست برتری آنت، از تکنیک الکتروانسفالوگرام (ای.ای.جی) جهت بررسی نوع برتری جانبی فرآیند درک شنیداری زبانی ازطریق ثبت ولتاژ امواج مغزی در قشر مغز(مناطق گیجگاهی)، در دو حالت استراحت و فعالیت (گوش دادن به داستان) استفاده شد. مقایسه داده های به دست آمده، نشان داد که میانگین ولتاژ امواج مغزی در مناطق گیجگاهی چپ و راست در حالت فعالیت و نیز درحالت استراحت، میان دو گروه آزمودنی متفاوت است.
بررسی گرایش ها و تحلیل بین فرهنگی دیوارنوشته ها: گفتمان خاموش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان ماهیتی تعاملی دارد و همیشه کوشیده است در گذر زمان طرز فکر، انتظارات و یا جهان بینی خود را به بشر عرضه کند. از آنجا که در گذشته وسایل ارتباط جمعی به آسانی در دسترس همه افراد نبوده است، «دیوارنوشته ها» ابزار قدرتمندی برای انتقال اندیشه ها و تمایلات به شمار می رفتند. در این پژوهش می کوشیم الگوهای رایج معنایی و گرایش ها را در دیوارنوشته های فارسی و انگلیسی بررسی کنیم تا با رفتارشناسی و جامعه شناسی این دو فرهنگ بیشتر آشنا شویم. یافته های تحقیق نشان می دهند که دیوارنوشته ها از نظر زبانی الگوی مشخصی را دنبال می کنند و نظام مند هستند؛ به طوری که می توان آن ها را با نقش های هفت گانه زبانی هلیدی مطابقت داد. منظور از نظام مند بودن، قابل بررسی بودن آن ها در چارچوب زبان شناسی و فرهنگی است. نتایج تحقیق نشان داد تفاوت هایی در اهداف زبانی و گرایش دیوارنوشته ها در زبان فارسی و انگلیسی وجود دارد. در دیوارنوشته های فارسی، نقش های «ابزاری»، «تخیلی» و «تعاملی»، بیشتر هستند. نتایج پژوهش هایی که در حوزه انسان شناسی انجام شده اند مهر تأییدی بر وجود این ویژگی ها در جوامع شرقی است. در دیوارنوشته های انگلیسی نیز نقش های «فردی» و «تنظیم کننده» نسبت به زبان فارسی بیشتر هستند که این تفاوت ها نیز مربوط به شاخص های فرهنگی دو زبان است. نقش های زبانی هلیدی ابزار مناسبی برای بررسی گرایش های دیوارنوشته ها به شمار می رود.
زاویه ی دید
تأثیر تربیت شنوایی بر کارکرد های اجتماعی مهارت شنیداری دانش آموزان دوزبانة کُردی- فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افراد علاوه بر مهارت های فردی به مهارت های دیگری نیز نیاز دارند که هر کدام می تواند به نوعی در داشتن زندگی موفق در یک جامعه تأثیرگذار باشد. از این میان، توانایی برقراری ارتباط و ایجاد مناسبات اجتماعی از جمله مهم ترین آن مهارت ها است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تربیت شنوایی بر کارکردهای اجتماعی مهارت شنیداری دانش آموزان دوزبانة کُردی- فارسی کلاس های درس دورة ابتدایی انجام گرفته است. بنابراین، ابتدا انواع گوش دادن و سپس چالش ها و موانع موجود بر سر راه کسب آن ارائه گردید و راه های تربیت شنوایی در آموزش و تدریس مهارت گوش دادن برای آموزگاران توضیح داده شد. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شده است. شیوة جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه بود که با توجه به «جدول مورگان» و از طریق نمونه گیری خوشه گیری تک مرحله ایو نمونه گیری تصادفیدر بین معلمان توزیع گردید. در بخش میدانی پژوهش، برای سنجش میزان کیفیت بخشی و ارتقای مهارت گوش دادن دانش آموزان کُرد زبانِ تحت تأثیر تربیت شنوایی، داده ها به کمک معلمان از پرسش نامه استخراج گردید و به کمک روش های آمار استنباطی (خی دو) اندازه گیری شد. نتیجة تحلیل داده ها با توجه به آزمون مجذور (خی دو) چنین به دست آمده است: محاسبة کمیّت تمام سنجه های بررسی شده با درجة آزادی d. f=6 از مجذور (خی دو) جدول (12.59) در سطح 5/0 بزرگ تر بود. بنابراین میان تربیت شنوایی و مهارت شنیداری رابطه وجود داشت و می توان گفت که تربیت شنوایی تا حدود زیادی بر مهارت های شنیداری دانش آموزان تأثیر مثبت دارد.
تاثیر متنهای ساده شده و تعدیل شده از طریق تعامل شفاهی بر خواندن و درک مطلب زبانآموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه نقش جرح و تعدیل متن بر درک مطلب میباشد. سنت سادهسازی متون تاکنون به تعدیل زبانی آنها محدود میشده است. ایده تعدیل متن از طریق تعامل که ابتدا در حوزه ارتباط شفاهی مطرح شد پیشرفت جدیدی است که میتواند بالقوه در سازماندهی آموزش خواندن مفید باشد. در تحقیق حاضر بین متون تعدیل شده از طریق تعامل شفاهی و متون ساده شده با استفاده از طرح تحقیق تکرار سنجش مقایسهای به عمل آمد. نتایج کاربرد متون تحت شرایط آزمایشی فوق و شرایط کنترل استفاده از متون اصلی ساده نشده نشان داد که درک مطلب زبانآموزان در شرایط تعدیل از طریق تعامل شفاهی در بالاترین سطح و در شرایط کاربرد متون اصلی ساده نشده در پایینترین سطح و در شرایط کاربرد متون ساده شده در بین دو حالت فوق قرار داشت. در مقاله حاضر نتایج پژوهش مورد بحث قرار گرفته و پیشنهاداتی برای بهبود آموزش خواندن ارائه شده است.
پژوهشی در شخصیت پردازی، شیوه، و نوع توصیف موضوعات در ادبیات روسیه (بررسی موردی داستان های آنتون چخوف در مقایسه با آثار نیکلای گوگول، فئودور داستایفسکی و لف تالستوی)
حوزه های تخصصی:
برخلات تالستوى و داستایفسکى، که شخصیت هاى خارق العاده و حوادث بزرگ و مهم روسیه و جهان را در آثارشان وصف مى نمودند چخوف در آثارش به توصیف موضوعات و اتفاقات عادى و روزمرهء شخصیت هایى از طبقهء متوسط جامعه مى پرداخت. چخوف موضوعات سنتى و قدیمى را، که قبلا در آثار نویسندگان دیگرى مانند گوگول مطرح شده بود، به صورت طنز در داستان هاى کوتاه خود مطرح و بررسى مى کرد. او نه تنها برخورد انتقادى با موضوعات سنتى ادبیات داشت، بلکه آنها را با روش جدیدى مطرح و بررسى مى کرد و، به این ترتیب، نظر خود را راجع به دیدگاه هایى که در آثار نویسندگان دیگر مطرح شده بود بیان مى کرد.