فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
این تحقیق رابطه میان سطح آگاهی فراشناختی و دو بُعد دانش واژگانی) توانش مهارتی و بیانی) را در گروههای یادگیری «بیش آگاه» و »«کم آگاه» بررسی می نماید. همچنین عملکرد زبان آموزان را در هر یک از گروه های بیش آگاه و کم آگاه بلحاظ بِعد بیانی واژگان (که در قالب میزان سطح واژگان زبان آموزان عملیاتی گردیده) و ِبعد مهارتی واژگان (که در قالب میزان کاربرد تولیدی واژگان زبان آموزان عملیاتی گردیده) مقایسه می نماید. بدین منظورتعداد 80 نفراز دانشجویان رشته مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه پیام نور اصفهان و دانشگاه شهرکرد از طریق آزمون تعیین سطح آکسفورد انتخاب شدند. سپس از آزمون آگاهی فراشناختی ِشرو برای سنجش سطح آگاهی فراشناختیِ و صریح و از آزمون میزان سطح واژگان نِیشن و آزمون میزان سطح مهارت تولیدی واژگان نیشن و لوِفر جهت سنجش دو بعد دانش بیانی ومهارتی شرکت کنندگان استفاده گردید . نتایج حاصل از بررسی همبستگی، وجود یک ارتباط معنادارِ مثبت میان آگاهی فراشناختی زبان و بعد بیانی واژگان و یک رابطه منفیِ معنادار میان آگاهی فراشناختی و بعد مهارتی واژگان زبان بود. نتایج حاصل از آزمون تی نیز نشان داد که گروه بیش آگاه در بعد دانشِ بیانی واژگان عملکرد بهتری داشتند در حالیکه گروه کم آگاه در بعد مهارتیِ تولید واژگان عملکرد بهتری داشتند. نتایج تحقیق حاضر می تواند ابعاد شناختی- ذهنی یادگیری واژگان زبان را روشنتر سازد.
فرآیند معناسازی در مثنوی سلامان و ابسال جامی بر اساس الگوهای نشانه- معناشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه- معناشناسی، رویکردی نوین در تجزیه و تحلیل متن و نظام های گفتمانی است. این رویکرد در نقد ادبی، به ارائة الگوهای متعددی منجر شده است که چگونگی کارکرد، تولید و دریافت معنا از متن را مورد تبیین قرار می دهد. این الگوهای برآمده از منطق متن تلاش می کنند هرگونه امکان خوانش متکثّرِ خارج از نظام ارزش گذاری اثر ادبی را تا جای ممکن کاهش دهند. از این رو این مقاله، مثنوی سلامان و ابسال جامی را که از جمله متون عرفانی و دارای بیان رمزی و قابلیت تأویل پذیری است، برای بررسی مورد توجه قرار داده، تلاش می کند ضمن معرفی چگونگی عملکرد الگوهای نشانه- معناشناسی، چرایی بهره مندی شاعر از هر دو فرآیند ممکن معناسازی در این متن را تبیین نماید؛ فرآیندی که به صورت رفت وبرگشتی در الگوی مربع معناشناسی تجلی می یابد. مقاله حاضر با بهره گیری از الگوهای نشانه- معناشناسی در بررسی تحلیلی مثنوی سلامان و ابسال جامی، این فرض را مطرح می کند که بهره گیری از هر دو فرآیند معناساز در این متن، اشاره به مفهوم «بازگشت» دارد و جامی تلاش می کند این مفهوم را از طریق رمز و بیان رمزی در قصة «سلامان و ابسال» ارائه نماید.
بررسی واژه های شبه گزاره در زبان روسی و طرز بیان آن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان روسی به واژه ای که به تنهایی و یا به کمک دیگر واژه های دیگر بتوانند نقش گزاره را ایفا نماید‘ شبه گزاره می گویند. واژه های شبه گزاره در زبان روسی کلماتی هستند که نهاد واقعی جمله را معمولاً در حالت به ای قرار میدهند. در این گونه جملات‘ در صورتیکه فعل همراه با شبه گزاره ‘ بکار رفته باشد‘ تحت تاثیر خاصیت نحوی شبه گزاره‘ فعل جمله به صورت مصدر بیان می شود. در زبان روسی شبه واژه می تواند قید ویا اسم باشد. کاربرد قید در این گونه ساختارها متداول تر از اسم است. شبه واژه را در زبان روسی بسیاری از زبان شناسان جزء اجزای سخن محسوب می کنند. معادل ساختارهایی که دارای شبه گزاره می باشند‘ در زبان فارسی معمولاً ساختار مسندالیه ‘ مسند وفعل ربطی است. در زبان فارسی قید به هیچ وجه نمی تواند جانشین گزاره شود‘ به همین علت نقش قید زبان روسی‘ در صورتی که نقش گزاره را ایفاد کند‘ با قید زبان فارسی که به هیچ وجه این نقش را ایفا نمی کند‘ متفاوت است. برخی از زبان شناسان شبه گزاره را بسیار وسیع بررسی می نمایند و واژه های بسیاری را جزء این گروه محسوب می کنند. دربرابر عده ای از زبان شناسان شبه گزاره را بسیار محدود مورد مطالعه قرار می دهند و برخی نیز فقط قید را جزء این دسته از واژه ها قلمداد می کنند.
اوای دری
حوسیان و حوسه
تضادهای لغوی و وصفی در داستان های کوتاه موپاسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۸ شماره ۱۰
حوزه های تخصصی:
"برای خلق فانتاستیک، موپاسان به راهکارهای متعددی روی می آورد. او در اواخر عمر توجه خاصی به این سبک نشان می دهد ولی در عین حال نمی خواهد تن به ساده نویسی بدهد که با قرنی که بیش از پیش وجهه علمی به خود می گیرد، در تضاد باشد. او واقع گرایی را به حقیقت نمایی نزدیک می کند تا تردیدی کامل در نزد خواننده اش ایجاد کند به طوری که پس از بستن کتاب هنوز خواننده پاسخ رضایت مندانه ای برای پرسش خویش نیافته باشد. برای ایجاد این تردید، موپاسان به تضادهای گوناگونی متوسل می شود و از توضیحات و استعاره های گوناگونی بهره می جوید. برخلاف ظاهر امر همین تضادها هستند که انسجام داستان را تقویت می کنند. در این مقاله سعی شده است آثار و نتایج استفاده از این شیوه ها به وسیله موپاسان مورد بررسی بیشتر قرار گیرد.
مفهوم سازی زندگی در زبان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله های زبانی در علم صرف روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نتیجه مطالعه دستوری واژه در حوزه علم صرف روسی، دو نوع مقوله زبانی از یکدیگر متمایز می شوند. این دو مقوله عبارتند از: «مقوله دستوری» و «انواع لغوی-دستوری». تعیین مقوله های دستوری با استناد به یک سری خصوصیات دستوریِ واژه انجام می پذیرد. زبان شناسان و دستور نویسان روس با لحاظ نمودن معیارهای متفاوت، مقوله های دستوری را به انواعی تقسیم می کنند. در تعیین انواع لغوی دستوری، علاوه بر خصوصیات دستوری، یک سری خصوصیات لغوی و معنایی نیز در نظر گرفته می شوند. انواع لغوی-دستوری را در ارتباط با واژه ها باید یک مقوله درون طبقه ای دانست که در درون اقسام کلمه مختلف مشخص می شوند.
لغات نوقانی (مشهدی)
ساختار درونی فعل های چندواژه ای در زبان فارسی و استلزامات آن در فرهنگ نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی بندهای موصولی تحدیدی و غیرتحدیدی در زبان های فارسی و آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به بررسی تفاوت های موجود میان بندهای موصولی تحدیدی و توضیحی در زبان های فارسی و آلمانی از دیدگاه رده شناسی می پردازد. هدف از این پژوهش، نشان دادن ابزارهای متفاوتی است که در زبان های فارسی و آلمانی برای تمایز میان این دو گونه از بند موصولی به کار گرفته می شود. همچنین این پرسش مطرح است که در هر یک از این زبان ها، چه گروه های اسمی می توانند در جایگاه اسم هسته بند موصولی قرار گیرند؟ آیا نوع بند موصولی تحدیدی و توضیحی در انتخاب اسم هسته تعیین کننده است؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد، زبان فارسی همانند زبان انگلیسی، بمبا و عبری از ابزارها و نشانه های صوری برای تمایز میان این دو نوع از بند موصولی استفاده می کند. این در حالی است که در زبان آلمانی، ابزارها و فاکتورهای معناشناختی و کاربردشناختی در تعیین نوع بند موصولی دخیل هستند. این تحقیق همچنین نشان می دهد که در هر دو زبان، برای انتخاب گروه اسمی ای که بتواند در جایگاه اسم هسته بند موصولی قرار گیرد، با محدودیت هایی روبرو هستیم. از جمله نشان داده می شود که اسم شخص در زبان آلمانی برخلاف زبان فارسی نمی تواند در جایگاه اسم هسته بند موصولی تحدیدی قرار گیرد.
بررسی هم معنایی در گفتمان قرآنی بر پایه نظریه تحلیل مؤلفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم معنایی به عنوان یکی از پربسامدترین روابط معنایی در گفتمان قرآنی، از اهمیت ویژه ای در مطالعات دانش معنی شناسی معاصر، به ویژه الگوی تحلیل مؤلفه ای برخوردار است. این الگوی معنایی که گستره مفهومی یک واژه را متشکل از اجزای کوچکتری به نام مؤلفه های معنایی می داند و با تجزیه مؤلفه ها، شباهت ها و تفاوت های میان واژه های مرتبط را بیان می کند، نقش بسزایی در تبیین هم معنایی بر عهده دارد. بدین تصور، مقاله حاضر کوشیده است تا با استفاده از این فرضیه معناشناختی، مختصه های معنایی واژگان هم معنا را بررسی کرده، اشتراکات و تفاوت های معنایی هر یک از آن ها را باز نماید و نقش این عناصر را در تعیین موقعیت خاص و تمایز محیط زبانی واژگان مذکور تبیین کند. بدین منظور، ابتدا چند مفهوم هم معنا از میان انواع کلمه (فعل و اسم) به طور تصادفی انتخاب، و آنگاه مؤلفه های اصلی معناساز آن ها ضمن ریشه یابی وکاربردقرآنی هر یک مشخص شد. بررسی ها نشان داد که در قرآن، انتخاب یک واژه خاص از میان واژگان هم معنا، بر اساس محیط زبانی و نیز در مواردی بر مبنای بافت موقعیتی متن صورت گرفته است. هر بافتی ترکیب مؤلفه های خاصی را می طلبد که این مؤلفه ها فقط در یکی از واژگان هم معنا وجود دارد. از این رو، جابجایی واژگان هم معنا ممکن نیست؛ چراکه این امر به انحراف از معنی اراده شده خواهد انجامید.
ساختار تصریفی فعل در بلوچی سرحدی گرنچین
حوزه های تخصصی:
بلوچی سرحدّی رایج در منطقه گرنچین زیر شاخه ای از بلوچی غربی (رخشانی) است که عناصر ساختواژی مختلفی در ساختار فعل به کار می برد. هدف از پژوهش حاضر ارائه توصیفی همزمانی از ساختار تصریفی فعل در قالب صورت های خودایستا و ناخودایستا در بلوچی سرحدّی گرنچین است. داده های پژوهش از طریق ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با 10 گویشور بومی بیسواد با میانگین سنی 50-80 سال گرد آوری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در ساختار فعل خودایستای بلوچی سرحدّی چهار عنصر ساختواژی می توان یافت: (1) جزء فعلی ، (2) ستاک فعلی در قالب ستاک حال یا ستاک گذشته، (3) وند ها به صورت پیشوندی (پیشوند وجوه امری و التزامی، پشوند نفی و پیشوند نهی) و پسوندی (پسوند زمان گذشته، پسوند سببی، و شناسه های شخصی )، و (4) فعل ربطی اسنادی که به دو صورت کامل و پی بستی (کوتاه) به کار می رود. صورت های فعل ناخودایستای بلوچی سرحدّی شامل مصدر ، وجه وصفی (اسم فاعل و اسم مفعول ) و اسم مصدر است، که همه از ستاک فعل و پسوندهای خاصی ساخته می شوند.
انضمام در زبان فارسی از نگاه گذرایی پیوستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«انضمام» اسم یکی از فرآیندهای واژه سازی در نظر گرفته شده که در زبان های مختلف عمکردی یک پارچه و واحد نداشته و از نظر نحوی نمود متفاوت دارد. اسم منضم شده در مورد مشخصه هایی نظیر معرفگی و مشخص بودگی، بی نشان شده و حرف تعریف، اشاره یا نشانة حالت نمی گیرد.
هدف این تحقیق، یافتن راهی برای تبیین پدیدة انضمام در زبان فارسی و دلیل وقوع آن است که بتوان با توسل به آن در مورد انضمامی یا غیر انضمامی بودن ساخت های موجود تصمیم گرفت. در این راستا، سعی شده به فرآیند انضمام از منظر ارتباط آن با گذرایی نگریسته شود. از این منظر می توان منضم شدن اسم را در قالب درجات گذرایی و نیز حضور یا عدم حضور مؤلفه های گذرایی مورد بررسی قرار داد. نتایج بررسی داده ها حاکی از این است که از میان مؤلفه های گذرایی دو مؤلفة مهم فردیّت مفعول و تأثیرپذیری مفعول در رخ دادن پدیدة انضمام نقش دارند. البته نمود نیز به دلیل ارتباط با تأثیرپذیری، نقشی غیر مستقیم در این پدیده دارد. بنابراین، انضمام را می بایست یکی از گونه های کاهش گذرایی در نظر گرفت که در نتیجة پایین بودن دو مؤلفة فردیّت و تأثیرپذیری مفعول در بند گذرا رخ می دهد. تفاوت های ساختاری انضمام از نمونة اعلای گذرا نیز ناشی از انحراف از این نمونة اعلا و عدم حضور مؤلفه های مورد بحث است.
گروه های اسمی روسی با معنای مکان و زمان درحالت اضافی و معادل های آنها در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حالت اضافی در زبان روسی نسبت به دیگر حالت ها بیان کننده معانی مختلف دستوری است. این حالت با توجه به ساختار آن(با حروف اضافه یا بدون حروف اضافه) می تواند بیان کننده مالکیت‘ خصوصیت‘ ارتباط چیزی با چیز دیگر (??eH ?apT?? oTe? cTy?eHTa، kH?ra ?pyra?aBTopPOMaHa،) باشد. علاوه بر این معانی این حالت به معانی و روابط نحوی مکان وزمان نیز اشاره می کند. Pyray y ? B ??? با توجه به این مطلب که زبان های روسی و فارسی از دیدگاه رده شناختی به زبان های متفاوتی متعلقند در این مقاله سعی شده است روش های بیان معانی مکان و زمان که با شکل های مختلف نحوی در زبان روسی ساخته می شود با زبان فارسی مورد مقایسه قرار گیرد. با توجه به این مطلب که ساخت و فهم حالت اضافی با معنای زمان ومکان برای خارجیان و منجمله فارس زبانان مشکل آفرین است سعی شده است بیشتر به جنبه های عملی مفاهیم مذکور پرداخته شود.
معرفی آواشناسی قانونی و برخی کاربردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به معرفی آواشناسی قانونی و برخی کاربردهای آن می پردازد. منظور از آواشناسی قانونی، به کارگیری یافته های علم آواشناسی در حل مسائل حقوقی و قانونی است. در این مقاله نشان داده می شود چگونه آواشناسان می توانند در تشخیص هویت سخنگویان، تشخیص زبان و لهجه و آوانگاری (تبدیل گفتار به نوشتار) به مراجع اجرای قانون کمک کنند.
فعل های چندپاره زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
در رده شناسی ساخت واژی، زبان ها بر اساس نحوه انتقال رابطه های دستوری چون زمان، نمود، جنس و مانند آن به سه گروه زبان های تصریفی، پیوندی و تحلیلی تقسیم شده اند. بر این اساس در بحث فعل، ویژگی های دستوری شخص و شمار، زمان، وجه، نمود، مفهوم سبب، گذرایی و مانند آن در زبان ها یا به وسیله وندافزایی یا با تغییر در ریشه و یا با استفاده از واژه ای مجزا بیان می شود. در زبان فارسی این مفاهیم عمدتاً با استفاده از واژه ای مستقل و جدا از بخش گزاره ای فعل بیان می شود و در بحث تصریف فعل، زبان فارسی را می توان تحلیلی دانست. در این پژوهش، نحوه انتقال مفاهیم دستوری مرتبط با تصریف فعل در زبان فارسی در چارچوب نقش و ارجاع ون ولین (2005) مورد بررسی قرار گرفته است. در رویکرد نقش و ارجاع، محمول بند در سطح هسته جمله، به وسیله یکی از روابط پیوند شامل همپایه سازی، ناهمپایه سازی و یا شبه ناهمپایه سازی ساختاربندی می شود. بر همین اساس، در این پژوهش با فرض تحلیلی بودن زبان فارسی از جهت انتقالِ معناهای دستوریِ مرتبط با تصریفِ فعل، نحوه تشکیل فعل در سطح اتصال های هسته ای در دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار می گیرد.