فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تحلیلی مسطح (غیرمطبق) از ساختار جملهواره (بند) در زبان انگلیسی که فاقد سازه VP باشد، ارائه میگردد. طی فرایند اشتقاق هر جمله، هر کجا واحدی ظاهر شود که بهطور خاص با VP مشابهت داشته باشد، ادعا خواهیم نمود که بند مذکور یا در زمره بندهای بدون فاعل قرار دارد (مانند ساختهای همپایه VP) و یا واحد مذکور در سطح صورت منطقی ظاهر گردیده است (مانند موارد حذف VP). شکلگیری صورتهای منطقی طی دو مرحله شکل میگیرد: نخست هر قاعده نحوی با یک قاعده انتقالی همراه میگردد که ترکیب آن دو با یکدیگر یک صورت منطقی را بهدست میدهد. این جنبه از تحلیل مشابهتهایی با دستور واژ ـ نقشی و به ویژه با معناشناسی GLUE (دالریمپل 2001) و دستور ترکیبی مقولهای (استیدمان 1996) دارد، هرچند که در این دو چارچوب ساختاری مسطح برای بندها در نظر گرفته نمیشود. صورتهای منطقی که بهاینترتیب شکل میگیرند ممکن است خود درونداد مرحلهای دیگر در سطحی بالاتر واقع شوند. شکلگیری صورتهای منطقی از راههای گوناگونی انجام میشود. شکلگیری بخشهایی که نیازمند ساختار اطلاعی میباشند نمونهای از این موارد است. این جنبه از تحلیل مشابهتهایی با در نظر گرفتن ساختار مسطح برای جمله واژههای زبان انگلیسی در دستور نقش و ارجاع (ون ولین 2005) دارد.
انضمام در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش ضمن معرفی رویکردهای مطرح در خصوص انضمام، به بررسی انضمام در زبان فارسی پرداخته است. در این پژوهش با استناد به برخی از صورت های انضمام در زبان فارسی، استدلال شده است که هیچ کدام از رویکردهای نحوی و واژگانی نمی تواند به درستی پدیدة انضمام را در زبان فارسی توجیه کند. داده های زبان فارسی نشان می دهند که رویکردی می تواند پدیدة انضمام را تبیین کند که عوامل کاربردشناختی را در این پدیده لحاظ کند. در این پژوهش همچنین استدلال شده است که انضمام و ترکیب، هر دو بر روی یک پیوستار قرار دارند و نمی توان آن دو را کاملاً از یکدیگر جدا دید.
در این پژوهش استدلال شده است که دامنة انضمام در زبان فارسی گسترده است و اشکال مختلفی را در بر می گیرد؛ از آن جمله می توان به انضمام اسم به فعل ساده، انضمام فعل به فعل مرکب، انضمام اسم + گروه حرف اضافه + فعل مرکب یا ساده، انضمام اسم در جملة دو مفعولی، انضمام گروه حرف اضافه اشاره کرد.
ریشه شناسی و وجه تسمیه پاسارگاد اولین پایتخت پارسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزدیک به دویست سال است که از اثبات دشت مرغاب در شمال استان فارس امروزی به عنوان پاسارگاد کهن که بنا به ادعای تعدادی از مورخان یونانی کوروش به افتخار پیروزیش بر استیاگس، آخرین پادشاه ماد در این مکان، آنجا را به پایتختی انتخاب کرد، می گذرد. به دلیل پیوند نام پاسارگاد با نام کوروش کبیر، بنیانگذار امپراتوری پارسیان و همچنین به دلیل وجود آثار باستانی مربوط به این دوره و قبل از ان که آنجا را تبدیل به یک گنجینه مهم تاریخی و فرهنگی نموده است همگی باعث گردیده به دنبال ورود سیاحان به ایران از قرن هفدهم میلادی خصوصا دوره صفویه و به دنبال ...
وجه بلاغی تضمین نحوی در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تضمین نحوی نوعی از ایجاز است که با یک لفظ، همزمان دو معنا به ذهن مخاطب منتقل می گردد. اگرچه تضمین در اسم و فعل و حرف جریان دارد ولیکن بیشترین شهرت و کاربرد آن در فعل است بدین گونه که یک فعل در بردارنده معنای فعل دیگر باشد و از نظر متعدی و لازم، حکم فعل دوم را به خود اختصاص دهد. در این مقال ضمن تعریف انواع و وجوه بلاغی تضمین، موارد تضمین در قرآن کریم بررسی شده و تقسیمات جدیدی عرضه گردیده است.
بررسی اثر بسامد، برانگیختگی معنایی و برانگیختگی ناشی از تکرار در تسهیل دسترسی واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله اثر بسامد، برانگیختگی معنایی و برانگیختگی ناشی از تکرار، در فرایند دسترسی واژگانی به کمک آزمونهای تداعی معنایی و تصمیمگیری واژگانی نشان داده شده است. در این آزمونها، با توجه به شواهد بهدست آمده از کنش افراد سعی شده است به آنچه در توانش انسان رخ میدهد پی برده شود. دانشمندان از این شیوه در مدل پردازی فرایندهای ذهنی زبان طبیعی استفاده میکنند و سعی میکنند پیچیدگیهای فرایندهای شناختی را که در درک و تعبیر این فرایند با آنها مواجه هستیم را توضیح دهند. نتایج این آزمون جزییات قابل توجهی را در مورد روابط میان واژهها در ذخیره واژگان ذهنی نشان میدهد. همچنین نکات جالبی در خصوص مکانیسم و اطلاعات لازم در فرایند دسترسی واژگانی به همراه دارد.
تضاد و تضادنما
ریشه شناسی واژه های آب و آتش و باد در فرهنگ و ادبیات ایرانیان از دیدگاه زبانشناسی زیست محیطی
حوزه های تخصصی:
بررسی تعامل زبان و محیط جغرافیایی و اکولوژیکی و ارتباط فعال بین آن دو یکی از رویکردهای جدید در مطالعات زبانشناسی است. وجود اقلام زبانی در هر محیط جغرافیایی و فرهنگی می تواند شباهتها و تفاوتهای نگرش اقوام مختلف را نسبت به پدیده های طبیعی و اکولوژیکی نشان دهد. این اقلام زبانی از فرهنگ، نیاز، شناخت و عوامل انسانی و محیطی گرفته شده است؛ لذا در زبانهای مختلف، واژگان و مقولـه بندیها و طبقه بندیها در تعامل با محیط اکولوژیکی متفاوت عمل می کنند. هر عنصر واژگانی انعکاس یک جهان بینی فرهنگی و محیطی در یک جامعه زبانی قلمداد می شود؛ لذا، برای آنکه فرهنگ قومی را دریابیم باید نخست معلوم سازیم که قدرت زندگی بخش واژگان چگونه با ساختار دنیای پیرامون آنها ارتباط می یابد و چگونه آن را شکل می دهد. این مقاله در پی آن است که با بررسی و تحلیل برخی از واژه ها مانند آب و آتش و باد در فرهنگ بومی ایرانیان و نیز استعاره ها و عبارتهای مشتق از آنها، ارتباط بین ویژگیهای محیطی و زبان و چگونگی تکوین و شکل گیری نگرش مردم نسبت به پدیده های طبیعی را نشان دهد.
بررسی برهم کنش صرف و معنی شناسی در مطالعات دستوریان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نگرش های معنی شناختی دستوریان مسلمان تا نیمه نخست قرن دهم هجری قمری بررسی شده است. پس از معرفی گذرای چهار پژوهش انجام شده در این زمینه در قسمت دوم، با مراجعه به منابع دسته اولِ نگاشته شده از سوی دستوریان، از سیـبویه [161/ 180 هـ.ق] تا سیـوطی [911 هـ.ق]، ابتدا مباحث «تصریف» از مباحث «نحو» جدا شده و سپس برمبنای تقسیم بندی مباحث تصریفی از سوی ابنعصفور [669 هـ.ق] به برجسته سازی نکات معنی شناختی در هر قسم پرداخته شده است تا در قسمت پایانی اینگونه نتیجه بگیریم که جایگاه معنی در مطالعات تصریفی دستوریان این دوره، چه در استدلالهای صرفی و چه در توصیفات صرفی آنان، جایگاهی محوری بوده است؛ چنانکه «معناداریِ» ساختهای صرفی در استدلالهای قیاسیِ آنان حد وسط در اقترانی حملی و مقدم مثبت یا تالی منقوض در استثنایی اتصالی قرار می گرفته و «معنا»ی صورتهای صرفی در توصیفات صرفیِ اینان تعیین کننده نوع رابطه صوری بین صورتهای صرفی بوده است.
ترامتنیت مطالعه روابط یک متن با دیگر متنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط یک متن با متنهای دیگر از موضوعات مهمی است که با ساختارگرایی و پساساختارگرایی مورد توجه پژوهشگرانی چون کریستوا، بارت، ریفاتر، ژنت و... قرار گرفته است. ژولیا کریستوا نخستین بار در دهه 1960 اصطلاح بینامتنیت (Intertextualite) را برای هر نوع ارتباط میان متنهای گوناگون مطرح کرد. پس از آن ژرار ژنت با گسترش دامنه مطالعاتی کریستوا هر نوع رابطه میان یک متن با متنهای دیگر یا غیر خود را با واژه جدید ترامتنیت (Transtextualite) نامگذاری نمود و آن را به پنج دسته تقسیم کرد که بینامتنیت یکی از اقسام آن محسوب میشود. اقسام دیگر ترامتنیت عبارتند از: سرمتنیت ((Arcitextualite، پیرامتنیت ((Paratextualite، فرامتنیت ((Metatextualite و بیش متنیت (Hypertextualite) که هریک تقسیمبندیهای دیگری را شامل میشود. از این میان بینامتنیت و بیشمتنیت به رابطه میان دو متن هنری یا میپردازد و سایر اقسام ترامتنیت به رابطه میان یک متن و شبه متنهای مرتبط با آن توجه دارد. به عبارتی پیرامتنیت به رابطه میان یک متن و پیرامتنهای پیوسته و گسسته آن اشاره دارد. فرامتن رابطه تفسیری یک متن نسبت به متن دیگر مورد توجه قرار میدهد و سرمتنیت به رابطه میان یک متن و گونه ای که به آن تعلق دارد میپردازد. در این مجال کوشش میشود به چگونگی روابط میان متنی از نظر ژنت به تفصیل پرداخته شود.
حالت بهای ذینفع و مخاطب در زبان روسی و طرز بیان آن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به تشریح وجه تمایز حالت به ای ذینفع ????????? ???????eco?a?????) و مخاطب (????????? ????????) در زبان روسی و طرز بیان آن ها در زبان فارسی می پردازد. هر دو حالت به طور معمول از چهار عضو تشکیل شده اند. عضو اصلی و مهم جمله، واژه ای است که در حالت به ای خواه ذینفع یا مخاطب صرف شده باشد، این هنگامی است که در هر دو ساختار از فعل استفاده کنیم. فعل جمله در اینجا دارای هدایت دستوری دوگانه (??????? ??????????) خواهد بود. در زبان فارسی، می توان نهاد را از ساختار حذف کرد. در این صورت شناسه فعل، نقش نهاد را ایفا می کند. در زبان روسی، در صورتی که فعل جمله در زمان حال یا آینده به کار رفته باشد، می توان نهاد را از ساختار حذف کرد. در این صورت شناسه فعل نقش نهاد را ایفا می کند. در زبان روسی، حذف نهاد از جملاتی که فعل آن ها در زمان گذشته بیان شده اند، مجاز نیست. وجه تمایز حالت به ای ذینفع از ساختار مشابه در زبان فارسی، در آن است که در زبان روسی یکی از اعضای شرکت کننده در جمله ضمیر شخصی است، در صورتی که در زبان فارسی، به جای ضمیر شخصی، ضمیر ملکی به کار رفته است. در زبان روسی در جملات دارای حالت به ای مخاطب، حرف اضافه به کار نمی رود، حال آنکه در ساختارهای مشابه زبان فارسی، حرف اضافه به کار می رود.
کج فهمیهای بنونیست از آرای سوسور درباب «سرشت نشانه زبانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله دوگانه است. در بخش نخست، سعی بر آن است که «سرشت نشانه زبانی» بر اساس نظریات فردینان سوسور تشریح گردد. سوسور در درسنامه زبانشناسی عمومی خود مسیر جدیدی را برای زبانشناسی ترسیم می نماید که تا به امروز مطرح و باقی است. سوسور ادعا می کند که زبان باید به عنوان یک نظام نشانه ای مطالعه شود. به بیان دیگر، براساس این نظریه روند معنیسازی نسبتِ کلمه را با جهان بیرون نفی می کند. معنی بر اساس منطق رابطه و تفاوت بین نشانه ها در درون نظام زبانی پدید میآید. بنابراین، سرشت نشانه زبانی اختیاری، تفاوتی و رابطهای است. در بخش دوم این مقاله، پس از ارایه و بررسی خوانش امیل بنونیست از سوسور، نشان داده می شود که برخی از جنبه های خوانش بنونیست دچار اشکال است.
ایجاد پیوستگی در نوشتار با نگاهی به داستان خوشامدگویی به شورای نظارت اثر پتر هاندکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پتر هاندکه (Peter Handke) نویسنده، شاعر و منتقد اتریشی که در بدو ورود به دنیای نویسندگی، به علت انتقاد علنی از ناتوانی دیگر نویسندگان هم زبان در زمینه توصیف، از شهرت زیادی برخوردار شد، به خاطر قدرت کلام، از نظریه پردازان ادبی به شمار رفته و تعدادی از آثار او، به علت پرداختن به زبان و کلام، به نمایشنامه های گفتاری (Sprechstücke) شناخته شده اند. نخستین علت این است که هر آنچه در آن ها رخ می دهد، چیزی جز بازی با واژه و کلام نیست. ایجاد پیوستگی در نوشتار، از قواعد عام و خاصی پیروی می کند که یافتن این قواعد در آثار نویسندگانی نظیر هاندکه، به این علت که در آنها زبان و کلام محور اثر قرار می گیرند و نه واقعه یا حادثه، به راحتی امکان پذیر نیست. از جمله ابزار ایجاد پیوستگی در نوشتار، بازپس نگری، محوسازی و استفاده مناسب از آنها در ایجاد روال منطقی جریان داستان است که از اهمیت خاصی برخوردار است.
دستوری بودن در برنامه کمینهگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحو، در رویکرد زایشی چامسکی، همواره به عنوان هسته زبان در نظر گرفته شده و دستوری بودن نیز به نوبه خود، هسته نحو تلقی گردیده است. تا پیش از ظهور برنامه کمینهگرا و بهطور خاص، در چارچوب نظریه «حاکمیت و وابستگی» که سرآغاز رویکرد «اصول و پارامترها» محسوب می گردد، شرایط تعیین کننده و حاکم بر دستوری بودن ساختهای زبانی، خواه اشتقاقی و خواه بازنمودی، شروط خوش ساختی بودند که بر سطوح گوناگون و سازوکارهای نحوی زبان، از درون اعمال می گردیدند، بدون آنکه تحت تاثیر نظامی بیرون از حوزه نحو قرار داشته باشند. در نظریه «حاکمیت و وابستگی» توصیف ساختاری یک عبارت زبانی، چهار سطح بازنمایی را در بر میگرفت که حضور این سطوح یا توسط اصول و پارامترها، که به عنوان شروط خوش ساختی عمل میکردند، تعیین میشد، و یا توسط صافیهای ناظر بر سطوح گوناگون. با ظهور برنامه کمینهگرا و ارائه تفسیری نوین از دستوری بودن در قالب شرایط خوانش پذیری، دستوری بودن جمله ها، تحت تاثیر عوامل بیرونی کنشی تعیین می شوند. به دیگر بیان، عملکرد نظامهای کنشی خارج از حوزه زبان اما درون ذهن، تعیینکننده دستوری بودن عبارتهای زبانی می گردند. این مقاله کوششی است برای نشان دادن اینکه چگونه بازتعریف دستوری بودن در قالب شروط خوانش پذیری، کمینهگرایی را که برنامه ای صورت گراست به نظریهای نقشگرا مبدل ساخته است.
رشد خوشهای ویژگیهای نحوی گزینة فاعل اجباری در فراگیری زبان دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، فراگیری خوشه ای ویژگی های نحوی گزینه فاعل اجباری را در زبان انگلیسی، به عنوان زبان دوم فارسی زبانان، بررسی می کند. پژوهش ها نشانگر آنند که در فراگیری زبان اول، همبستگی های مشخصی بین پدیده های زبانی در ظاهر ناوابسته وجود دارد که در چارچوب نظریه «همه شمول و نیمه شمول» به عنوان تأثیر خوشه ای یک پدیده نحوی بر پدیده های دیگر تعبیر می شود. برای نمونه، شواهد و قراینی وجود دارند که در زبان آلمانی، فراگیری مطابقت فاعل-فعل با کاهش کاربرد (نادرست) فاعل تهی همراه است. در همین راستا، بحث ها و دلایلی مطرح شده اند که چنین ساز و کاری، برای پردازش نحو زبان دوم نیز فعال است. بنابراین، مقاله حاضر گزارشی است از مراحل اجرا و نتایج یک آزمون قضاوت دستوری که هم آیی و همنشینی ویژگی های مرتبط با گزینه فاعل اجباری در زبان دوم را بررسی می کند. افزون بر این، هر سطح بسندگی، شامل دو زیرگروه از نظر سن شروع به یادگیری زبان دوم است که از آنها به عنوان فراگیران زود هنگام و دیر هنگام یاد می شود. نتایج این بررسی نشانگر آنند که این سه ویژگی نحوی مربوط به گزینه فاعل اجباری، بطور تقریباً کاملی در فراگیران پیشرفته زبان دوم هم آیی و همنشینی دارند که این خود بیانگر اهمییت و نقش سطح بسندگی در نحوه پردازش درونداد زبان دوم از سوی افراد دوزبانه است. این نکته نیز باید افزوده شود که در زیر گروه های سنی هر گروه، تفاوت عمده ای از لحاظ هم آیی و همنشینی ویژگی های نحوی مشاهده نشده است.
تحول کلمات فارسی در دوره اسلامی
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی، مانند همه زبانهای دنیا، مشمول تحول قرار می گیرد. کلمات از آغاز، وسط و پایان تحول می یابند. تحول پایانی و میانی کلمات رایج تر از تحولات آغازی هستند. در این مقاله به نوع خاصی از تحول کلمات فارسی اشاره شده که کمتر به آن پرداخته اند و آن حذف هجای اول کلمات است، مانند «رخت» به جای «درخت». این نوع تحول در گذر از فارسی میانه به فارسی دری نیز دیده می شود، مانند کلمه «هَشاگرد» که در فارسی به «شاگرد» بدل شده است.
اشتراکات لغوی و دستوری بین زبان های ارمنی و فارسی و شیوه ی تدریس زبان فارسی به دانشجویان ارمنی زبان
مجازها در زبان و ادبیات آلمانی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجاز به معنای به کارگیری کلمه و کلام در معنای غیرحقیقی، از جمله مقولاتی است که در زبان و ادبیات همه ملل دیده می شود؛ اما تمامی شیوه های به کارگیری واژه و سخن که در یک زبان و ادبیات به عنوان مجاز تلقی می گردند، در زبان و ادبیات دیگر الزاماً به عنوان مجاز شناخته نمی شوند و در مواردی میان مجاز های شناخته شده نیز شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. در زبان و ادبیات آلمانی ?? گونه مجاز تمیز داده می شود: استعاره، مجاز مرسل [کیفی]، مجاز مرسل علی، مجاز مرسل کمی، دگرگویی، دگرگویی خاص و عام، وارونه گویی، بزرگ نمایی، کوچک نمایی، تأکید [روی معنای نهفته] ؛ درحالیکه در زبان و ادبیات فارسی از 2 تا ? مجاز: تشبیه، استعاره، مجاز مرسل، کنایه سخن گفته می شود. در این مقاله به بررسی مجازها در زبان و ادبیات آلمانی و فارسی پرداخته می شود که در حقیقت به شکلی نیز بررسی مجاز ها در زبان و ادبیات مغرب زمین و مشرق زمین خواهد بود.
پیشوندها و اجزاء منفیساز برخی از واژههای زبان روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وندهای منفی ساز از جمله عناصر زبانی اند که در نظام واژه سازی کاربردی گسترده دارند. نقش و نوع هر یک از این وندها از سایرین متفاوتند. برای مثال وند ??- در ترکیب با ضمایر و قیود، جملات بدون شخص می سازد که در آن از شکل مصدری فعل استفاده می شود، در حالی که جزء ??- در ترکیب با ضمایر و قیود، جملات فاعلی می آفریند. تفاوت معنایی حاصله از اتصال پیشوندهای منفی ساز مختلف به ریشه یکسان و ترکیب پذیری هر یک از کلمات ایجاد شده با کلمات مشخص، از دیگر ویژگی های وندهای منفی ساز است.