فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
۲۶۱.

معرفت شناسی زبانی درون ماندگار نزد سوسور و یلمزلف: یک بررسی تطبیقی

کلید واژه ها: معرفت شناسی ساختارگرایی زبان شناسی سوسور یلمزلف گلوسم شناسی درون ماندگاری نظریه پردازی زبان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۲ تعداد دانلود : ۵۶۵
ایده پردازی های اساساً بدیع سوسور در باب زبان و مسئلة نشانه که با انتشار کتاب گردآوری شدة دورة زبان شناسی عمومیبه ساحت علوم انسانی معرفی شد، نوید چرخشی پایه ای در معرفت شناسی و ایجاد یک علم عمومی نوین جبرگون و رابطه بنیاد را می داد. این ایده ها را خیل عظیمی از زبان شناسان و دیگر دانشمندان علوم انسانی پی گرفتند که به طور کلی از ایشان با عنوان «ساختارگرا» (و بعضاً «پساساختارگرا») یاد می شود. در این میان، لویی یلمزلف از جایگاه بسیار ویژه ای برخوردار است. برخی اندیشمندان وی را خلف راستین سوسور می دانند. پیوندگاه راستین نظرگاه سوسور و یلمزلف پیرامون معرفت شناسی علم زبان (و متعاقباً معرفت شناسی عمومی) حول مفهوم «درون ماندگاری» قابل بازیابی است. در پژوهش حاضر، ما ابتدا مؤلفه های بنیادی معرفت شناسی زبانی سوسور را با تمرکز ویژه بر دست نوشته ها و دوره های درسی ارائه شدة وی و با توجه به پژوهش های جدید سوسورشناختی استخراج کرده ایم و آنگاه جرح و تعدیل های اساسی مربوط به هر یک را در نظرگاه گلوسم شناسی یلمزلف ردیابی نموده ایم. سپس اهمیت تغییرات معرفت شناختی اعمال شده از سوی یلمزلف را بررسی کرده ایم. در پایان، بر پیامدهای مثبت نظرگاه معرفت شناختی گلوسم شناسی برای نیل به «علم جبر زبانی درون ماندگار» صحه گذاشتیم و توجه دوباره به اندیشه های یلمزلف این مهرة کلیدی و مغفول ماندة نظریه پردازی زبان را پیشنهاد داده ایم.
۲۶۲.

همخوان انسدادی چاکنایی در پیوستار وضعیت چاکنای

نویسنده:

کلید واژه ها: کشش جبرانی واک سازی بست کامل چاکنای واک بازداشته واک اصلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۹ تعداد دانلود : ۹۶۸
مقالة حاضر به بررسی گونه های همخوان انسدادی چاکنایی در جایگاه های مختلف واژه، در گونة گفتاری فارسی تهرانی، می پردازد. بررسی شواهد صوت شناختی نشان می دهد که تولید گونه های آوایی متنوع این همخوان، شامل انسداد چاکنایی، واک بازداشته یا جیرجیری و کشش واکه به جبران حذف یا تضعیف آن، در مجموع بافت های مستعد وقوع همخوان انسدادی چاکنایی در جایگاه های آغازی، میانی و پایانی واژه، منطبق بر پیوستار واک سازی در حنجره است. پرده های صوتی در حنجره، به هنگام عبور جریان هوای ششی، وضعیت های مختلفی به خود می گیرند که این امر، به نوبة خود، باعث تغییر در میزان باز بودن فضای چاکنای می شود. این تغییر به صورت پیوستاری است؛ به طوری که با تغییر وضعیت چاکنای، به تدریج از حالت کاملاً بسته به نیمه باز و سپس به کاملاً باز، به ترتیب، جلوه های آوایی انسداد کامل (وضعیت بی واکی)، واک جیرجیری، واک اصلی و در مواردی نیز واک نفسی بروز می کنند که هر یک متناظر با یکی از واجگونه های همخوان انسدادی چاکنایی است.
۲۶۴.

ترتیب واژه در سمنانی از منظر رده شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: رده شناسی زبان همگانی های زبان زبان سمنانی ترتیب واژه مؤلفه های رده شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۹ تعداد دانلود : ۱۱۱۹
رده شناسی زبان هم بر همگانی های زبانی و هم بر تنوعات زبانی تأکید دارد وهمگانی های زبانی در رده شناسی زبان بر اساس ملاحظات معنایی، کاربردشناختی، گفتمانی، پردازشی و شناختی تبیین می شوند. در تحقیق حاضر، ترتیب واژة زبان سمنانی بر اساس مؤلفه های بسیت و چهارگانة درایر (1992) از منظر رده شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هدف این تحقیق تعیین ترتیب واژة زبان سمنانی از منظر رده شناسی است که نتایج تحقیق می تواند در مطالعات رده شناسی زبان تأثیرگذار باشد. داده های تحقیق نیز از طریق مصاحبه با گویشوران سمنانی جمع آوری شده است. داده های تحقیق حاکی از آن است که زبان سمنانی دارای 17 مؤلفه از مؤلفه های فعل پایانی قوی و 16 مؤلفه از مؤلفه های فعل میانی قوی در مقایسه با گروه زبان های اروپا- آسیا و همچنین دارای 16 مؤلفة فعل پایانی قوی و 14 مؤلفة میانی قوی در مقایسه با گروه زبان های جهان است. بنابراین زبان سمنانی گرایش به ردة زبان های فعل پایانی دارد. البته فاصلة چندانی بین مؤلفه های فعل پایانی قوی و فعل میانی قوی در تحقیق نیست که این نکته نشان دهندة تحول و تغییر زبان سمنانی به سمت ردة زبان های فعل میانی است. همچنین داده های تحقیق نشان می دهد که مطابقة جنسیت دستوری بین فاعل و فعل وجود دارد و تمامی مصدرها دارای نشانة نمود کامل هستند.
۲۶۵.

A Study on Morpho-Syntactic Patterns: A Cohesive Device in Some Persian Live Sport Radio and TV Talks(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Cohesive devices Morpho-syntactic patterns Consistency of inflectional categories Echoic utterances Discourse-pragmatic structuring Live talks

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۰ تعداد دانلود : ۴۰۴
Morpho-syntactic patterns device encompasses a subcategory of the cohesive devices that assists hearers to have an adequate mental representation for understanding speech. This article investigates the morpho-syntactic patterns employed in some Persian live sport radio and TV programs adapting Dooley and Levinsohn’s theoretical and analytical framework. The research data includes around 30,000 words extracted from 20 live sport radio and TV recorded programs. The morpho-syntactic patterns functionality is presented via comparing their frequency using descriptive statistics. The t-test is run to evaluate whether the differences in the utilization of morpho-syntactic patterns used in live radio and TV talks is significant or not. The results show that such patterns in Persian can be studied in the same way as Dooley and Levinsohn’s perspective, among which consistency of inflectional categories receives the most frequency while echoic utterances do the least. The consistency of inflectional categories catches a meaningful difference between its applications in the research data. Furthermore, there are not significant differences between the application of echoic utterances and discourse-pragmatic structuring in the corpora. Finally, morpho-syntactic patterns device, generally speaking, is reported as not having any significant relation in its applications in Persian live radio and TV talks under study.
۲۶۶.

Syllable structure in Old, Middle and Modern Persian: A contrastive analysis(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Syllable Structure phonotactics consonant cluster sequence Old Persian (OP) Middle Persian (Mi.P) Modern Persian (Mo.P)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۲ تعداد دانلود : ۵۱۳
Evolution of languages has always been of interest to linguists. In this paper we study the natural progress of the syllable structure from Old Persian (O.P) to Middle Persian (Mi.P) and up to the Modern Persian (Mo.P). For this purpose all the words containing consonant sequences are collected from specific sources of each of these languages, and then analysed according to the syllabification principles. Pulgram (1970) distinguishes three principles for this matter which is stated in Hyman (2003:279).The first one, is the maximum open syllable principle, the second, the minimum coda and maximum onset principle and the last one is the irregular coda principle. In addition , to find the syllable structure of the words, phonological rules are also applied. Greenberg (1978) suggests a number of rules specifying the collocation constraint of phonemes and phonological structure of the word, which are: Obligatory Contour Principle (OCP), Sonority Sequencing Principle (SSP) and Syllable Contact Law (SCL). On basis of these rules and principles the clusters are separated from sequences, and the syllable structure of each language is acquired. Finally the progress of the syllable structure change is studied through representing the data from all three languages, and investigating the process taken for clusters to reach the present time. As the data exhibits, in O.P initial consonant clusters are frequently observed and also, through syllabification, some final syllable clusters will be obtained. In Mi.P also both initial and final clusters fully exist, with growing number of final ones. Initial consonant clusters are completely omitted in Mo.P and only final clusters remain. Deletion and vowel insertion are the two most occurring processes in these processes.
۲۶۷.

بررسی انواع هم معنایی میان فعل های سادة فارسی و متناظر صوری- معناییِ مرکب آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعل مرکب تحلیل معنایی فعل ساده هم معنایی متناظر صوری معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷۰ تعداد دانلود : ۵۵۳
پژوهش حاضر پژوهشی معنی شناختی است که به منظور بررسیِ معناییِ فعل های سادة زبان فارسی و متناظرهای مرکبِ صوری معنایی آن ها صورت گرفته است، تا مشخص شود از میان انواعِ گوناگون هم معنایی، کدام انواع میان فعل های یادشده برقرار است و کدام انواع میان آن ها برقرار نیست. در این بررسی، نخست، طرز تلقی نگارنده از فعل ساده و مرکب بیان شده و سپس، اشاره ای کلی به روش های ساخت افعال مرکب از متناظر سادة آن ها شده است. پس از آن، انواع تناظر میان فعل های ساده و مرکب معرفی شده اند. پس از بحثی کوتاه دربارة انواع گوناگونِ هم معنایی، کوشش شده به صورت مستدل و با ارائة نمونه، انواعِ گوناگون هم معنایی مشخص شوند و اینکه کدام نوع یا انواعِ هم معنایی میان فعل های سادة زبان فارسی و متناظرهای صوری معنایی مرکب آن ها برقرار است. برای دستیابی به این هدف، آن گروه از فعل های سادة فارسی که دارای متناظرهای صوری معناییِ مرکب اند، از فرهنگ سخن برگرفته شده اند و پیکرة موردبررسی را در این مختصر تشکیل داده اند. با بررسی این پیکره که 363 فعل دارد و در انتها، در بخش پیوست آمده، مشخص شده است که هم معنایی مطلق و ضمنی میان فعل های یادشده نیست؛ اما سایر انواع هم معنایی میان آن ها برقرار است.
۲۶۸.

کارآیی انگارة صرف واژگانی؛ تحلیلی براساس داده های زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صرف واژگان وند انگاره صرف واژگانی لایه ساختواژی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵۷ تعداد دانلود : ۶۴۱
این مقاله به دنبال بررسی نظام ساختواژی زبان فارسی در چارچوب انگاره صرف واژگانی- مطرح شده توسط کیپارسکی- است. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان کارایی این انگاره در تحلیل داده های زبان فارسی است. بدین منظور، پس از معرفی این انگاره در قالب سه پرسش به تحلیل داده هایی پرداخته می شود که در نگاه نخست انطباق چندانی با انگاره موردنظرِ این مقاله ندارند. در ادامه به کمک معیارهای مختلف نحوی، معنایی و شناختی آشکار می شود که اغلب داده ها نهایتاً نوعی همسویی و انطباق با انگاره موردنظر نشان می دهند. تأکید می شود که میزان کارایی این انگاره در تحلیل داده های زبان انگلیسی- زبانی که انگاره براساس آن بنا شده بیشتر از کارایی آن در زبان فارسی است. افزون بر این، نگارنده در جهت رفع نقصی که انگاره کیپارسکی در تحلیل گروه واژه ها در زبان فارسی دارد، پیشنهادِ وجود حلقه ای ارتباطی داده است که بتواند نمایانگر نوعی حرکت چرخه ای یا رفت و برگشتی میان دو سطح واژگان و نحو زبان باشد؛ زیرا خاستگاه اولیه گروه واژه ها سطح نحو زبان است که پس از واژگانی شدن بار دیگر به سطح نحو بازمی گردند. به نظر می رسد وجود این حلقه، ضریب کارآمدیِ الگوی کیپارسکی را افزایش می دهد.
۲۶۹.

بررسی آوایی کاهش واکه ای در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: کاهش واکه ای فضای واکه ای مرکزی شدگی کاهش بافتی تقابل شنیداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲۳ تعداد دانلود : ۱۰۳۲
این مقاله به بررسی آوایی کاهش واکه ای در زبان فارسی می پردازد. کاهش دیرش و کیفیت واکه های زبان فارسی در موضع فاقد تکیه با بررسی الگوی تغییرات دیرش و فرکانس سازه های F1 و F2 در بافت های همخوانی مختلف مورد برسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دیرش واکه های تکیه بر به طور منظم و مستقل از نوع واکه و بافت همخوانی نسبت به واکه های بدون تکیه بیشتر است. اما تغییرات فرکانس سازه ها تا حد زیادی وابسته به نوع واکه است. بیشتر واکه ها تغییرات فرکانسی کمی دارند و جهت گیری تغییرات آن ها به سمت مرکز فضای واکه ای صورت نمی گیرد. اما واکة /a/ تغییرات بیشتری داشته و جهت تغییرات آن نیز به سمت مرکز است. این نتایج هیچ یک از دو فرضیة تولیدی «مرکزی شدگی» و «کاهش بافتی» را در ارتباط با کاهش کیفیت واکه در زبان فارسی تأیید نمی کند و بالعکس، نظریة «پراکندگی شنیداری درک گفتار» را تأیید می کند. بر اساس این نظریه، توزیع یا بازتوزیع عناصر واجی در فضای آوایی یک زبان به گونه ای صورت می گیرد که تقابل شنیداری آن ها با یکدیگر به حداکثر میزان ممکن برسد.
۲۷۰.

بررسی ویژگی های واکه های زبان فارسی در حالت های واضح و وُکودشده و مقایسه مقدماتی آن با واکه های زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان انگلیسی زبان فارسی واکه ویژگی های آکوستیکی محرک های وُکودشده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۵ تعداد دانلود : ۷۵۴
درک واکه ها به واسطه انتقال اطلاعات طیفی و زمانی صورت می گیرد. وجود اطلاعات طیفی برای درک واکه ها حائز اهمیت است، اما با تضعیف آن در سیگنال های ساختگی (مانند گفتار وُکودشده)، وجود اطلاعات زمانی در پوش، هنوز می تواند سیگنال را قابل فهم گرداند. هدف این مطالعه تعیین ویژگی های آکوستیکی واکه های واضح و وُکود شده در گویشوران فارسی زبان و مقایسه مقدماتی آن با واکه های گویشور انگلیسی زبان، برای نخستین بار بود. ده گویشور فارسی زبان (5 زن و 5 مرد) و یک گویشور مرد انگلیسی زبان، واکه های ساده زبان خود را سه بار تولید کردند. سپس واکه ها با استفاده از نرم افزار متلب (MATLAB) وُکود شدند. شکل موج، طیف نگاشت و نمودار LPC واکه های واضح و وُکودشده، توسط نرم افزارPraat اندازه گیری و سپس مقایسه و تحلیل شد. براساس نتایج این تحقیق، در گویشوران فارسی زبان F0 و F1 فضای واکه ای و دیرشِ واکه های واضح در زنان بیشتر از مردان بود،F2 و F3 تفاوتی نداشت، ولی شدت کمتر بود. همین طور، فرکانس سازه های اول تا سومِ فارسی با انگلیسی تفاوت داشت. فضای واکه ای فارسی از انگلیسی بزرگتر بود. دیرش واکه های انگلیسی از فارسی بیشتر، اما شدت آنها کمتر بود. در واکه های وُکودشده هردو زبان، F0 و فرکانس سازه ها قابل شناسایی نبوده است و نمودار LPC آنها برخلاف واکه های واضح، قله های گردشده با دامنه های کمتر داشتند. دیرش واکه های وُکودشده با واضح تفاوتی نداشت، اما شدت آنها در فارسی کاهش و در انگلیسی افزایش یافت.نتایج وُکودکردنِ واکه های زبان های فارسی و انگلیسی نشانگر تفاوت های طیفی واکه های وُکودشده نسبت به واکه های واضح بود
۲۷۲.

نقش زدودگی و همتابینی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صورت های تصریفی گونة متعارف نقش زدودگی همتابینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹۳ تعداد دانلود : ۸۵۹
در رده شناسی سنتی، زبان ها بر اساس تصریفی و غیرتصریفی بودن طبقه بندی می شوند اما نه تنها بر این اساس نمی توان مرز دقیقی بین زبان ها قائل شد بلکه در الگوهای تصریفی نیز یکدستی مشاهده نمی شود. با طرح مفهوم «گونة متعارف تصریف» می توان تعاریف مشخصی برای تعیین محدودة صرف تصریفی و غیرتصریفی ارائه کرد اما تعیین معیارهایی که ابعاد مختلف گونة متعارف را مشخص می کنند، می تواند به تشخیص و تعریف مواردی بیانجامد که از این گونة متعارف و استاندارد تخطی کرده اند و نوعی گونة غیرمتعارف به شمار می روند. در این پژوهش سعی بر آن است که الگوی تصریف در صیغگان تصریفی برای یک واژة واحد و نیز برای واژه های متفاوت در یک طبقة تصریفی بررسی گردد، بر اساس معیارهای مطرح در هر الگوی تصریف، موارد انحراف از گونة متعارف دسته بندی شود و نهایتاً با تمرکز بر معیارهای موجود، دو نوع خاص از این گونه های غیرمتعارف یعنی نقش زدودگی و همتابینی در داده های زبان فارسی مورد بررسی قرار گیرد.
۲۷۴.

دو نوع وابسته اضافه ای در زبان فارسی: مضاف الیه اسمی و مضاف الیه وصفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گروه اسمی مضاف الیه ساختِ اضافه مضاف الیه اسمی مضاف الیه وصفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۹۰ تعداد دانلود : ۹۰۱۲
ساخت های اضافه ای براساس معیارهای مختلف، ازجمله امکان جابه جایی وابستة اسمی و وصفی آنها، به دو نوع مضاف الیه وصفی (که بی هیچ اشکالی هم پیش از صفت می آیند و هم پس از آن) و مضاف الیه اسمی (که جز با تغییر معنا و یا غیردستوری شدن گروه اسمی، پیش از صفت واقع نمی شوند) قابل تقسیم است. در این مقاله ابتدا از این منظر به بررسی و طبقه بندی ساخت های اضافه ای پرداخته ایم، سپس آنها را به دو گروه کلی ساخت های اضافه گزاره ای و ساخت های اضافه غیرگزاره ای تقسیم کرده ایم و توضیح داده ایم که الگویِ آهنگِ «هسته + مضاف الیه وصفی» هرچند تاحدی شبیه الگوی آهنگی اسم های مرکب است، اما این مضاف الیه درواقع یکی از وابسته های پسین اسم است که عمدتاً در نقش افزوده خاص اسم در ساخت های اضافه غیرگزاره ای ظاهر می شود
۲۷۵.

بررسی تغییرات نحوی در روند ترجمة قرآن کریم به زبان فارسی بر مبنای نظریة ایکس تیره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ترجمة قرآن کریم نظریة ایکس - تیره تغییر ساخت های نحوی گروه های نقشی گروه های محتوایی/ معنادار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی تفسیر و ترجمه قرآن
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری نحو
تعداد بازدید : ۹۸۵ تعداد دانلود : ۵۶۶
مقالة حاضر در چارچوب نظریة ایکس تیره2 به بررسی تغییرات نحوی در ترجمة قرآن کریم از زبان عربی به زبان فارسی پرداخته و متن مبدأ و متون مقصد را با یکدیگر مقایسه کرده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نوع گروه های نحوی در متن قرآن کریم و بررسی نوع و میزان تغییرات این گروه ها در روند ترجمه و مقایسة متن عربی و دو ترجمة فارسی آن است. در این مطالعه، بررسی علمی و کاربرد گروه های نحوی در فرآیند ترجمه عبارت است از: مقایسة کاربرد گروه های محتوایی3 اسمی و فعلی، مقایسة کاربرد گروه های نقشی4 تصریف، متمم نما و حرف تعریف در متن مبدأ و دو متن ترجمة آن به فارسی. از این رو ساخت های نحوی دو زبان با یکدیگر، مقایسه و تفاوت های ساختاری آن ها مشخص می گردد و آنچه در این مطالعه مورد نظر است، بررسی پیکره ای قرآن، شناسایی مقوله ها و تعیین نوع تغییر و تبدیل آن ها به یکدیگر در ترجمه های فارسی آن ها است تا چگونگی نوع و میزان تغییرات دستوری یا تغییرات معنایی در مسیر ترجمة قرآن به زبان فارسی مشخص شود.
۲۷۶.

رویکردی زبان شناختی پیرامون چند معنایی واژه «رحمه» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قرآن کریم چند معنایی زبان شناسی واژه «رحمه»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵۴ تعداد دانلود : ۷۲۷
زبان مجموعه ای از واژگان زنده و پویاست که همواره در حال نوزایی و گسترش معنایی هستند. در بررسی های معناشناختی مطالعات زبان شناسی، چند معنایی ««Polysemy یکی از مهم ترین موضوعات قابل طرح در همة سطوح زبانی بوده که از آن جمله، می توان به چند معنایی واژگانی یا همان چند معنایی جانشینی اشاره نمود. در رویکردهای زبان شناختی نسبت به مفهوم واژگان، همواره با معانی ای روبرو هستیم که تحت تأثیر عناصر هم نشین خود در یک نظام ساختاری قرار گرفته اند و تحلیل معناشناختی آن ها با توجه به رابطة دو سویه میان عناصر این نظام و فرایند گفتمان متن صورت می پذیرد. توجه به بافت زبانی و کلیت متن پس از بررسی ریشه شناختی و کشف میدان معنایی یک واژه، سیر معنایی و در نتیجه چند معنایی آن را به خوبی نشان می دهد. یکی از مهم ترین محورهای بررسی و پژوهش قرآنی، کشف و تبیین دقیق معانی واژگان در ساختار کلام الهی است تا بدین طریق، درک و دریافت گزاره های دینی برآمده از آن ها هموار گردد. آنچه در این جستار بدان پرداخته می شود بررسی زبان شناختی چند معنایی واژة «رحمة» در قرآن کریم است که سیر معنایی این واژه را در ساختار آیات قرآن تبیین نموده و وجوه متعدد معنایی آن را در ارتباط با هستة مرکزی معنا و همچنین تأثیر واحدهای هم نشین با تکیه بر کتب تفسیری قرآن کریم مشخص می نماید. در این بررسی، واژة «رحمة» در قرآن کریم وجوه معنایی متعددی چون دین اسلام، بهشت، ایمان، باران، روزی و ... دارد که همة این معانی در ارتباط با هستة اصلی معنا و روابط مفهومی با دیگر واحدهای زبانی در ساختار کلام پردازش می شوند.
۲۷۷.

توزیع رسایی در خوشة دوهمخوانیِ مرز هجا در زبان فارسی- افشین رحیمی، محرم اسلامی،(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رسایی قانون اتصال هجا مرز هجای CVC خوشة دوهمخوانی رسایی افتان رسایی خیزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۵ تعداد دانلود : ۸۲۱
در این مقاله، توزیع رسایی درخوشه های دوهمخوانی مرز دو هجای CVC-CVC در واژه های زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. محدودیت رسایی در مرز هجا بیانگر تمایل جهانی در جهت تغییر افتان رسایی همخوان ها در مرز هجا است. در این بررسی، تعداد 4202 واژه از واژه های زایای زبان فارسی که دارای ساختار هجایی CVC.CVC بودند، مطالعه شده اند. همخوان های زبان فارسی از نظر رسایی به 5 طبقة مختلف تقسیم شده و ارتباط شیب رسایی در مرز هجا و بسامد در واژگان مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که بی نشانی یک ساختار باعث افزایش بسامد آن به صورت هم زمانی و در زمانی می گردد، می توان میزان بی نشانی یک ساختار را از بسامد آن دریافت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که افتان بودن شیب رسایی در خوشه های دوهمخوانی در مرز هجاهای CVC در زبان فارسی به صورت مقوله ای عمل نکرده و ساختارها را به دو طبقة خوش ساخت و غیرخوش ساخت تقسیم نمی کند. هم چنین، در سطح واژه ها، بسامد خوشه های دوهمخوانی با کاهش شیب رسایی (از +۴ به -۴) افزایش می یابد. دلیل افزایش بسامد تمایل بیشتر همخوان های با رسایی پایین، مانند انفجاری ها و انسایشی ها، به حضور در جایگاه آغازه و عدم تمایل آنها به حضور در جایگاه پایانه می باشد. هم چنین، همخوان های رساتر، مانند سایشی ها، خیشومی ها و روان ها، تمایل بیشتری به حضور در جایگاه پایانه نسبت به جایگاه آغازه دارند. بسامد واحد (بسامد در پیکره) ساختارهایی که از همخوان های نارسای انفجاری استفاده می کنند در مقایسه با ساختارهایی که از سایر همخوان ها استفاده می کنند به شدت کاهش می یابد. استفاده از بسامد نرمال (معیار اطلاعات مشترک نقطه ای) نشان می دهد که تمایل به هم رخدادی در خوشه های با شیب رسایی افتان بیشتر از خوشه هایی با شیب رسایی خیزان نبوده و حضور گروه های مختلف رسایی در پایانه و آغازه در مرز هجا مستقل از یکدیگر صورت می گیرد. با توجه به تمایل همخوان های نارسا به حضور در جایگاه آغازه و تمایل همخوان های رسا به حضور در جایگاه پایانه و نقش مهم این تمایل در شکل گیری الگوهای مرز هجا، به نظر می رسد توصیف مبتنی بر آواشناسی ادراکی این پدیدة واج شناختی (نظریة جواز ادراکی) قابل قبول تر از توصیف این پدیده با استفاده از محدودیت های واج شناختی باشد.
۲۷۹.

بهنجارسازی فضای واکه ای زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضای واکه ای بهنجارسازی واکه ای تکنیک بهنجار سازی واکه - درون گرا تکنیک بهنجار سازی واکه - برون گرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰۶ تعداد دانلود : ۶۹۳
ترسیم واکه ها در فضای F1*F2 نه تنها از نظر صوت شناختی تولیدی بلکه از نظر رویکردهای ادراکی نیز از اصلی ترین ابعاد در بیان کیفیت واکه ای محسوب می شوند. در ترسیم فضای واکه ای مشکل اصلی ای که اکثر محققان با آن روبرو هستند این است که ارزش های سازه های اندازه گیری شده برای یک واکه یکسان تولید شده توسط افراد مختلف، متفاوت است. جهت حذف تنوعات سازه ای ناشی از منابع ایجاد تغییر در سازه ها همچون تفاوت های فیزیولوژیکی میان گویندگان، موضوع بهنجار سازی واکه ای مطرح می شود. انتخاب میان تکنیک های بهنجار سازی اگرچه بسته به طبیعت و هدف بررسی می تواند متفاوت باشد ولی همان طور که همگی زبان شناسان بر آن توافق دارند فرایند بهنجار سازی و عملکرد آن یک امر وابسته به زبان است و یک فرایند بهنجار سازی نمی تواند موثرترین فرایند در همه ی زبان ها محسوب شود. از این رو در این بررسی جهت بهنجار کردن داده های زبان فارسی به ارزیابی شیوه های مختلف بهنجار سازی در زبان فارسی بر اساس دو معیار الف) تکنیک محاسبه میزان همپوشانی و ب) تکنیک تحلیل تشخیصی پرداخته می شود. شاخصه الف با هدف شناسایی مقیاسی که نسبت به سایرین بهتر بتواند اثر شخص را حذف کند اعمال می شود و معیار ب در جهت حفظ اطلاعات واجی و به منظور ارزیابی قدرت تفکیکی یک تکنیک در جهت جداسازی بسامد های سازه ای بهنجار سازی شده به گروه های متمایز آوایی تعریف می شود. این تحقیق تکنیک نری را به عنوان مطلوب ترین شیوه بهنجارسازی جهت حذف و یا کمینه کردن تاثیرات فیزیولوژیکی با حفظ تمایزات واجی در زبان فارسی معرفی می کند. همچنین فضای واکه ای زنان چه در حالت تکیه دار و چه بی تکیه بزرگتر از مردان نمایش داده شده است.
۲۸۰.

Nominalization in the Writing of Novice vs. Experienced Members of Academic Communities: A Comparative Discourse Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Research Articles Nominalization academic writing novice writers established writers

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۶ تعداد دانلود : ۴۸۸
The language register used in academic communities has the special features of density, complexity, and abstractness which are associated with nominalization with which new members of the communities might not be familiar. To explore the possible distance between novice and established members regarding their awareness of this grammatical feature, the present study investigated the employment of nominalization in the writings of Iranian graduate students (both MA and PhD students) and experienced figures in applied linguistics. Forty five research articles in the discipline by the three groups of writers served as the corpus of the study. A rigorous analysis began by identifying and outlining nominalization instances manually through and per all rhetorical sections of the articles. The occurrences of the two types of nominal expressions was counted and normalized. So as to detect the possible significant differences between the samples, chi-square tests were run. The results revealed that the experienced writers used significantly more nominalization in their writings. However, although the total nominal expressions used in MA texts were more than those used in PhD texts, the difference turned out not to be significant. There were also similarities and variations in the ranking patterns of the two types of nominalization in four rhetorical sections of the three groups of the articles. It can be concluded that the differences might reflect the distance between the novice and the established authors regarding their awareness of the importance of nominalization in academic writing. The implications of the study for EAP courses were also discussed.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان