سابقه تاریخی سنت گرایی به عنوان یک جریان فکری که به دست اندیشمندانی چون رنه گنون، کوماراسوامی و شوان، هویت مستقلی یافت، به کمتر از یک قرن برمی گردد. مهم ترین اعتقاد سنت گرایان، عقیده به حکمت جاودانه ای است که لب تمام ادیان است و هر سنتی، تجلی خاصی از آن می باشد. آنها به وحدت متعالی ادیان نیز باور داشته، می گویند: ادیانی که منشا الاهی دارند، در راستای رستگار کردن بشر در عرض همدیگرند. آنها بین ظاهر و باطن دین، تفکیک قایل می شوند و گوهر و باطن ادیان را واحد می دانند. این مقاله پس از تبیین تئوری سنت گرایان، درصدد است چالش هایی را که این تئوری با آن روبروست، آشکار سازد. عدم ارایه ضابطه ای دقیق برای شناخت اصالت یک سنت، ابهام در همسانی بُعد درونی ادیان و چگونگی رابطه بین بعد ظاهری و باطنی یک دین، ازجمله این چالش ها هستند. عرفان نظری نیز تئوری وحدت متعالی ادیان را برنمی تابد و در بینش عرفای اسلام، ادیان در عرض هم نیستند؛ بلکه دین اسلام، کامل ترین تجلی الاهی برای بشریت است
اصول اعتقادی هر دین و آیینی نمایانگر اتقان و میزان پایبندی آن به دادههای عقلانی است. این مقاله با رویکرد نظری و روش کتابخانهای، و با هدف شناخت عقاید بهائیت و نقد و بررسی آن به کاوش در این زمینه پرداخته که برایند آن چیزی جز تناقض، تزلزل و غیر وحیانی بودن اصول و مبانی اعتقادی بهائیت نیست. از آنرو که توجه به رویکرد سیاسی، روش تبلیغی و احکام عملی در این مسلک برای روشنتر شدن بحث ضروری به نظر میرسد، به آنها نیز اشارهای شده است. علیرغم اینکه «تأویل» در این مسلک باطل شمرده شده است، اما در عمل برای فرار از شبهات و انتقادهای وارد بر عقایدشان، دست به تأویلاتی زدهاند که به دلیل نامعقول بودن، خود نیاز به تأویلاتی دیگر دارند. اینها همه بیانگر این است که چنانچه دین منشأ الهی نداشته باشد، با مشکلات جدی مواجه خواهد شد.