فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۶۷۳ مورد.
جامعهپذیری فناورانه و پیوند آن با کارکرد مذهبی فرهنگ عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"برندا ای. براش استاد دانشکده الهیات و فلسفه کالج مانت یونیون (Mount Union) دکترای خود را از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در رشته الهیات (Religion) (اخلاقیات اجتماعی) اخذ کرده است. وی مؤلف آثار زیر است:
- Godly Women: Fundamentalism and Female Power (Rutgers University Press, 1988).
- Give Me That Online Religion: Churches, cults and community in the Information Age (Jossey – Bass, 2000).
او در این مقاله توجه خوانندگان را به پدیدهای که بسیار دیدهاند اما کمتر در مورد آن اندیشیدهاند جلب میکند:
یک فرهنگ عامهپسند پیچیده و نهادینه شده برای میلیونها نفر به مثابه منبعی از اندیشهها و تجارب مذهبی که همراه با نفوذ محصولات فناورانه در ساختارهای زندگی روزانه ظهور میکند، وی معتقد است ظهور و گسترش فناوری به ویژه در گسترة علوم ارتباطات و حوزه سایکوسایبرنتیک و شکلگیری فضای مجازی (Cyberspace) حاصل از آن، باعث رواج نوعی دین مدنی در جهان شده است که آن را میتوان کندوکاو فرهنگ عامهپسند در جستجوی معانی مذهبی از طرف مردمانی دانست که به وسیله فناوری جامعهپذیر شدهاند.
"
"کارکردهای مذهبی تلویزیون: گستردهتر از عرصة زندگی "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"تلویزیون را باید عامل مذهبی برای بخش وسیعی از جمعیت استرالیایی دانست. این فرض به سه شکل بررسی میشود که عبارتند از: شکل اجرای اعمال یا نظام عبادت یا مناسک؛ شکل جامعهشناختی یا نظام روابط اجتماعی و شکل نظری یا نظام اعتقادات یا فلسفی.
از نظر بیان عملی و شکل اجرای اعمال یا نظام مناسک و عبادت، مناسک زیادی وجود دارد که با کاربرد رسانهها پیوند دارند، اما ماهیت مناسکی تلویزیون در جامعة مدرن بیشتر از دیگران شناخته شده است و این شکلی از وفاداری است که تلویزیون توانسته است از طرفداران خود طلب کند و شاید فراگیرتر از هر پدیده اجتماعی دیگری در تاریخ انسان باشد.
در بیان جامعهشناختی یا نظام روابط اجتماعی و شکل نظری یا نظام اعتقادات و مربوطسازی معناداری با محیط (شکل فلسفی) نیز رسانهها حافظ وضع موجودند. عملکرد سنتی مذهب ایجاد نظامی از کنشهای متقابل اجتماعی معنادار، به ویژه در زمینة تعریف تابوها و تقویت رسومی است که بدون آنها سازمان اجتماعی متلاشی میشود. رسانهها و تلویزیون به ویژه، میکوشند با ایجاد بنیانی برای اعتقاد مشترک همچون ایمان و مذهب سنتی عمل کنند. به این ترتیب، رسانههای جمعی با کاربریها و محتواهای مشخص به جزیی مهم از نظامهای عقیدتی تبدیل میشوند.
"
"نسبت دین و رسانه با تکیه بر قالب مستند "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این مقاله گزارشی پیرامون وضعیت سینما و برنامههای مستند تلویزیونی با مضمون دینی است. در این مقاله ضمن ارائه توضیحاتی در مورد رویکرد دینی رسانه به ویژه در قالب ساخت برنامههای مستند تلاش شده است تا در گفتگو با تنی چند از مستندسازان عرصة سینما و تلویزیون ایران این موضوع مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در ضمن این مصاحبه، به سؤالاتی از قبیل چیستی مستند، جایگاه مستند با مضمون دینی، چگونگی طرح آن در قاب تلویزیون و اوضاع فعلی و آینده این مقوله پاسخ داده شده است، بیان تجربیات فعالان این عرصه دست کم میتواند به ترسیم خطوط وضعیت کنونی مستند با مضمون دینی کمک کند و نارساییهای موجود را باز شناساند. همچنین با طرح مباحث نظری پیرامون سینمای مستند، مستند با مضمون دینی، رسانة دینی تلاش شده است تا فضای کلی بحث اندکی روشنتر شود.
"
ارتباطات در جامعه اسلامی متکثر فرهنگی
حوزه های تخصصی:
چند گونگی و تنوع فرهنگی در جوامع یکی از مباحث علوم فرهنگی است که بررسی تاثیرات آن در ارتباطات اجتماعی و چگونگی سامان بخشیدن به آن در مسیر اهداف مشترک اجتماعی یکی از مسائل مهم حوزه حوزه مشترک ارتباطات و فرهنگ به شمار می آید. این نوشتار به منظور بررسی و ارایه برخی اصول و راهبردهای اسلام در خصوص ارتباطات در جوامع اسلامی متکثر فرهنگی تهیه شده است تا به گوشه ای از سوالات متعدد موجود در زمینه چگونگی روابط مطلوب میان اقوام، نژادها و گروه های فرهنگی مسلمانان در جامعه اسلامی و نیز ارتباط با اقلیتهای دینی پاسخ دهد و مبانی وحدت فرهنگی جامعه اسلامی را مرور نماید.....
اعتماد کورکورانه یا ایمان آگاهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این مقاله از منظری پدیدارشناسانه به نسبت سنجی میان دین و فلسفه با رسانة تلویزیون میپردازد. نویسنده در ابتدا دو سنت فلسفی و دینی غرب را در برابر هم قرار میدهد. از دیدگاه او مسیحیت به مقام شنیدار که مترادف ایمان است و مکتب افلاطونی به مقام دیدار تعلق دارد. به دیگر سخن، سنت دینی مسیحی به روی ایمان تکیه میکند، حال آن که اندیشة یونانی مشاهده را به مثابة معیار به کار میگیرد.
نویسنده سپس جملهای از مرلو پونتی را محور بررسی خود قرار میدهد. این جمله به تحلیل پدیدة دیدن ناظر است. در این میان از دو نظرِ پدیدار شناسانة مهم دیگر نیز سخن به میان میآورد که یکی متعلق به ژانلوک ماریون و دیگری از آن ژیلدلوز است. ژانلوک ماریون اساس نظرات خود را بر پایة تفاوت میان شمایل و بت بنا مینهد و با تفاوتگذاری میان دو نوع دیدن، نسبت به تلویزیون نگاه بدبینانهای ابراز میدارد، حال آن که ژیلدلوز از منظر تعدیل یافتهای به قضیه روی میآورد؛ هر چند او خود را وابسته به سنت پدیدارشناسی نمیداند. در هر حال سخنان مرلو پونتی قاعدة هرم بحث قرار میگیرند و نتیجهگیریها نیز بر آن مبتنی هستند.
نویسنده در پایان تضاد میان ایمان و دیدن را امری غیرواقعی به شمار میآورد و با تکیه بر اختیار آدمی تلویزیون را در برزخ دو گونه واکنش متفاوت جای میدهد: اعتماد کورکورانه یا ایمان آگاهانه.
"
جستاری در فقه ارتباطات : مفهوم شناسی غناء در فقه شیعه
حوزه های تخصصی:
آیا اسلام غناء (آوازخوانی) را مطلقا منع کرده است؟ اگر چنین نیست چه نوع غنائی منع نشده است؟ چه عاملی غناء را به یکی از مبهم ترین موضوعات فقهی تبدیل کرده است؟ آیا راهی برای برون رفت از این ابهام وجود دارد؟ نویسنده تلاش کرده است تا در این مقاله نشان دهد اجمال در حکم غناء از ابهام در مفهوم آن بوده سپس به ریشه یابی علل این ابهام در ادله شرعی می پردازد و بدنبال آن برای یافتن راه حل این مشکل پیشنهادهایی ارائه می کند.
جنبه فرهنگی رادیو
منبع:
رادیو ۱۳۸۲ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
دین، فناوری و تلویزیون از دید نیل پستمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"نیل پستمن محقق برجسته امریکایی بر این عقیده است که فناوری تأثیرات شگرف بر ذهن و زندگی بشر میگذارد تأثیراتی که لزوماً همواره مثبت نیست. او با دقت، این تأثیرات را تحلیل و بررسی میکند و بر همین اساس به نقد جایگاه تلویزیون به ویژه در امریکا و نقش منفی آن در ذهن و عمل مردم میپردازد. او بر آن است که تلویزیون هر چیزی را در چهارچوب استراتژی سرگرمی و تفریح ارائه میکند و هنگامی خطرناک میشود که بکوشد امور مهمی چون دین و هنر و سیاست و تاریخ و علم و نظایر آنها را در قالبی تصویر محور و به شکلی سرگرمکننده عرضه کند. پستمن منتقد جدی ارائه دین در تلویزیون یا به تعبیر خودش «دین تلویزیونی» است. مقاله حاضر ابتدا به طرح کلی دیدگاه پستمن در مورد تبعات و تأثیرات فناوری میپردازد و سپس نقش تلویزیون و برنامههای مذهبی را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.
وی در نهایت به این نتیجه میرسد که تلویزیون بنا به ماهیت خود تصوری این جهانی از امور ارائه میدهد و نمیتواند شرایط لازم برای ایجاد حالات معنوی و تجربیات دینی را فراهم آورد.
"
رسانههای ارتباطی در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مروری بر مفاهیم و نظریه ها در قلمرو اطلاع شناسی
منبع:
اطلاع شناسی ۱۳۸۲ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
تعامل دین و رسانه از دیدگاه حقوق
حوزه های تخصصی:
"تاثیر متقابل رسانه و دین از دغدغه های روزگار ماست. از سویی رسانه ها تاثیر عمیق و گسترده بر دین و اخلاق جامعه باقی می گذارند و از سویی دیگر مجبورند در کارکردهای ذاتی خویش آموزه ها و خطوط قرمز دینی را مراعات کنند. این واقعیتی است ه در جهان شاهد آنیم و در عین حال مخالفانی نیز دارد.
کسانی هستند که نه تنها کارکرد دینی و ارزش گرا را نافی فلسفه وجودی این پدیده نو ظهور می دانند، که آن را ناقض حقوق اولیه بشر تلقی می کنند؛ همان گونه که کسان دیگری رسانه را به عنوان موضوعی نو پیدا، خارج از قلمرو احکام و دستورات دینی می دانند و به این ترتیب منکر تعامل دین ورسانه هستند.....
"
اخلاق حرفه ای خبر در اسلام
حوزه های تخصصی:
هنجار، ارزش و اخلاق از دیرینه ترین چالش های ارتباط جمعی محسوب می شوند. نوع رسانه، مخاطبان آن، حوزه انتشار پیام آن، اهداف، کانال و سازمان و تمامی عناصر و مولفه هایی که به وسایل ارتباط جمعی مرتبط هستند هر یک به نوعی با واژه های یاد شده و چگونگی تشخیص، تطبیق و اجرای آن ها در گیرند. خبر از جمله پیامهای رسانه است که تعریف آن در اساس حاوی واژه هایی هنجاری، ارزشی و اخلاقی است. اسلام نیز که اخلاق، ارزشها و آرمانها را همواره حاکم بر مام جنبه های حیات بشری و همه روابط فردی و اجتماعی معرفی می کند در حوزه خبر دارای رهنمودها و اصول و توصیه های روشن و شفاف است.....
جایگاه حقوقی رسالت رسانهها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مقاله حاضر به بررسی پارهای از قوانین ملی و بینالمللی در زمینه حدود و اختیارات وسایل ارتباط جمعی و برخی تأثیرات آموزههای دینی بر کارکرد رسانهها میپردازد.
در بخش اول پس از تشریح نظریه هنجاری رسانهها لزوم سازگاری آنها با ارزشهای خاص هر جامعه در دو حوزة علوم ارتباطات و حقوق بررسی شده است.
به نظر نویسنده، ابداع نظریة بیطرفی ذاتی رسانهها نسبت به ارائه اخبار و اطلاعات مشکوک و دارای انگیزههای سیاسی است زیرا هدفمند بودن فعالیتهای رسانهای و تلاش برای ایجاد نظام فکری و ارزشی از وظایفی است که در علوم ارتباطات بر آن تأکید شده است. همان گونه که مخاطبان برای گزینش رسانة مورد علاقه و رضایت خویش ذیحق هستند، رسانهها نیز حق دارند برای اشاعه و انتشار افکار و اطلاعات مورد قبول خود تلاش کنند.
همچنین وظیفة «آموزش» و «رهبری و راهنمایی» افراد جامعه، رسالتمند بودن فعالیت رسانهها را تأیید میکند.
در حقوق ایران نیز قانونگذاران، مسئولیت اجتماعی و الهی برای رسانهها قائل شده و متذکر شدهاند که رسانة جمهوری اسلامی باید در خدمت اشاعة فرهنگ اسلامی، برخورد سالم اندیشهها، ارائه آگاهیهای مکتبی، سیاسی و اجتماعی، ایجاد احساس مسئولیت، امید و اعتماد در مردم، افشای توطئههای دشمنان داخلی و خارجی و فراهم آوردن زمینه رشد انسان تا مرحلة خلیفهالهی باشند. از دیدگاه قانون اساسی آزادی رسانهها تا جایی پذیرفته میشود که در چهارچوب قابل قبول شرعی باشد. از سوی دیگر امام خمینی، رسانهها را معلم جامعه و انتشاردهندة تقوا میدانند.
در بخش دوم مقاله، تأثیر دین بر محتوا و کارکرد رسانهها مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش نویسنده ثابت میکند که التزام به آموزههای اخلاقی و دینی، مسئولیتزا و موجب پیدایش تعهداتی است که به تحرک بیشتر رسانهها میانجامد.
عدالتطلبی، امر به معروف، نهی از منکر، دفاع از ستمدیدگان و نصیحت و خیرخواهی برای مؤمنان و ائمه مسلمین به رسانهها و خبرنگارانِ متعهد اجازة سکوت و مماشات نمیدهد بلکه جستجو، تبلیغ، فریاد و تشویق جامعه به اقدام را وظیفة حتمی آنان میداند.
"
جنبه فرهنگی رادیو (قسمت دوم)
منبع:
رادیو ۱۳۸۲ شماره ۲۰
حوزه های تخصصی:
رویکرد کارکردی در بررسی وسایل ارتباط جمعی
منبع:
رادیو ۱۳۸۲ شماره ۱۸
حوزه های تخصصی:
گفتگو: افکار عمومی به عنوان یک پدیده روانی- اجتماعی بر نگرش ها استوار است
حوزه های تخصصی:
دیالکتیک شکل و محتوای مذهبی در تلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در کشور ما تلویزیون رسانه ای فراگیر و پر نفوذ است که علاوه بر کارکردهایی که اصولا بر آن مترتب است ماموریتی استراتژیک در انتقال مفاهیم ملی وارزش های دینی بر عهده دارد . بررسی تحقیقات رسانه ای حاکی از آن است که در گستره رسانه و دین دورویکرد مهم وجود دارد رویکرد اول دین را به مثابه مظورفی در نظر می گیرد که تلویزیون به عنوان یک ظرف آن را منتقل می کند .نگاه ابزارانگارانه به تلویزیون معتقد است که فناوری تلویزیون در ذات خود دارای هویت فرهنگی نیست وتفاوتی ندارد که چه پیام و محتوایی را منتقل می کند اما رویکرد دوم برای تلویزیون هویت فرهنگی قائل است و معتقد است که زبان تکنیکی هر رسانه هنری نتیجه و بر آیند فرهنگی است که در ورای آن وجود دارد. به عبارت دیگر هر رسانه ای دارای هستی شناسی خاصی است که با عطف به آن اقتضائات تکنیکی به وجود می آید. این مقاله می کوشد تا از منظر رویکرد دوم جایگاه تلویزیون را در انتقال و بازنمایی مفاهیم مذهبی تبیین کند و با تکیه بر این نکته که در فرهنگ ما انتقال پیام و مفهوم عموما استوار بر زمینه ای از فرهنگ شنیداری و مبتنی بر واسطه های کلامی و غیر کلامی و غیر تصویری است نقاط قوت و ضعف این رسانه را در ارائه مفاهیم ومعارف دینی مورد بررسی قرار دهد . پیام اصلی مقاله حاضر تاکید بر این نکته مهم است که در جامعه اسلامی ایجاد ارتباط دیالتیکی بین زبان تلویزیون و ظرفیت های فنی آن با مفاهیم معنوی یک ضرورت حیاتی است .
"
بررسی دیدگاههای فقهی در مورد پیامهای گمراهکننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"اهمیت انتقال پیام در عصر ارتباطات امری بدیهی است. اسلام همان گونه که به خوراک و غذای مادی توجه دارد و برای آن حد و مرز در نظر گرفته است برای خوراک معنوی انسانها نیز محدودیت قائل شده است.
بحث «کتب ضاله» در منابع فقهی در حقیقت به کم و کیف همین محدودیت میپردازد اما تبیین و توضیح این معنا، دلایل لزوم و محدودیت، متعلقات حکم و رفع شبهات مطرح شده در گذشته و حال تحقیقی را میطلبید که مقاله حاضر پاسخگوی آن است. نتیجه بررسیهای مختلف نشان از عمومیت معنای «کتاب» دارد و هر نوع رسانه را شامل است. «ضلال» در نظر فقها، گمراهی در پیامهای دینی اعم از عقاید، اخلاق و احکام است. البته در لغت، تفاسیر و روایات، هر آنچه در مقابل راه حق و رشاد باشد، ضلال است و هر پیامی که به نوعی با حق و هدایت و رشاد مقابله کند، ضال و گمراهگر است.
حکم حرمت عمومیت دارد و ایجاد و تألیف و تولید و ترجمه و نشر و تدریس و… را نیز شامل میشود. شبهات مطرح شده در این مسئله و القائاتی که آزادی و رهایی انسانها را در این باب مطرح میکند، با عملکرد اندیشمندان در همه زمینهها و حتی در همین وادی ناسازگار است و عقل و نقل برای همه آنها جوابهای قاطع و روشن دارد.
با معرفی محورهای کلی زیر، به عنوان مصادیق کلی پیام ممنوع، این بحث علمی ـ نظری تا حدودی کاربردی شده است. این محورها عبارتند از: کذب و افترا، ایجاد یأس و نومیدی از رحمت خدا و اطمینان خاطر دادن از مکر او، افشای اسرار، تحریک و تشویق بیبند و باری شهوانی، کفر و انکار ضروریات دین، دشنام و سب و توهین به اولیای خدا و مؤمنان و ترویج مکاسب حرام.
"