فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱۲٬۹۶۰ مورد.
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۷۷ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
تشبه به کفار و پیروى از آنان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
زن در فلسفه کانت
منبع:
معرفت ۱۳۸۰ شماره ۴۲
حوزه های تخصصی:
روایات و شرط اسلام در ذبح کننده(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه ۱۳۷۴ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
عدالت اقتصادی
حوزه های تخصصی:
چکیده
حُسن عدالت به جهت فطریبودن آن، همیشه مورد توجه مردم و مکاتب بوده است. اسلام در جایگاه دین کامل و خاتم، این آموزه را در همة ابعاد زندگی بشری مورد تأکید فراوان قرار داده است. در قرنهای اخیر بین اندیشهوران نیز دربارة مفهوم و مصداق عدالت، بحثهای فراوانی درگرفت. این بحثها به دو گرایش اساسی انجامید: یک گرایش براساس قرارداد اجتماعی شکل گرفت و گرایش دیگر بر پایة حقوق طبیعی سامان یافت.
مفهوم عدالت، هم در آموزههای اسلامی و نیز در گرایشهای اندیشهوران دیگر، با مفهوم واژة حق گره خورده، و عدالت، به رعایت حقوق معنا شده است؛ بنابراین، رفتار و روابط عادلانه در حوزة علوم اجتماعی، رفتار و روابطی است که براساس حق باشد. عدالت اقتصادی، به معنای مراعات حقوق اقتصادی در حوزة رفتارها و روابط اقتصادی است. این امر بهصورت هدف اقتصادی، هنگامی بهطور کامل محقق میشود که هر یک از افراد جامعه، به حق خود از ثروت و درآمدهای جامعه دست یابند. دیدگاه¬های متفاوت براساس مبانی گوناگون، معانی متعددی برای حق ارائه دادهاند. برخی از آنها تصریح کردهاند که حق به معنای نفع و امتیاز است و غالب آنها حق را بهگونهای تعریف کردهاند که متضمن معنای نفع و امتیاز است؛ یعنی به دلالت التزامی، بر معنای نفع و امتیاز دلالت دارد.
از طرف دیگر، حق و تکلیف همزاد یکدیگر هستند. هر کجا از حقی برای افراد بشر سخن گفته می¬شود، در مقابل آن، تکلیفی نیز برای آنها وجود دارد.
از دیدگاه اسلام، منشأ حق برای انسانها دو امر است: کار و نیاز. تمام نعمتهای جهان برای انسان آفریده شده. به عبارت دیگر، علت غایی آفرینش نعمتهای جهان بهرهمندی انسان از آنها است. همة انسانها از نعمتهای جهان بالقوه حق دارند. براساس میزان کار و تلاش، این حق بالفعل میشود. همچنین انسانهایی که نیازمند هستند ولی توان کار ندارند، نیازشان حق آنها را دربارة نعمتها بالفعل میکند و بر حکومت و ثروتمندان لازم است، نیاز آنها را در حد متعارف برطرف کنند.
مفهوم واژة عدالت، با مفهوم واژة تساوی فرق دارد؛ امّا مسألة بسیار مهم آن است که همة انسانها در بهرهمندی از نعمتهای الاهی باید دارای شرایط مساوی باشند و هرگاه افرادی در بهرهمندی از امکانات طبیعی خدادادی جامعه، از فرصتهایی استفاده کنند که دیگران از آنها محروم باشند، ستم بزرگی خواهد بود. گرچه بعد از تقسیم فرصتها بهنحو مساوی، اگر گروهی به دلیل استعداد و تلاش زیادتر، از نعمتها بیشتر بهرهمند شود، این امر خلاف عدالت نیست.
نماز جمعه در نگاه امام خمینى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فلسفه تفاوتهاى زن و مرد در حقوق اسلام
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۲شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
در شماره پیشین، نویسنده بر این نکته پاى فشرد که تنها جاده هموارى که زن را به سر منزل مقصود مىرساند، اسلام است . اما از آنجا که عدهاى این دین جهان شمول را به هتک حریم زن و تباهسازى حقوق او، منتسب مىسازند، نویسنده در این قسمت قصد دارد با دلایلى متقن که مشعشع به انوار قدسیه قرآن و سنت استبه اثبات عدم تبعیض و نابرابرى بین زن و مرد بپردازد .
تفاوتهایى که در برخى احکام اسلام، بین زن و مرد وجود دارد، شائبه تبعیض و نابرابرى را در ذهن برخى، به وجود آورده است . در این مختصر بر آنیم تا نگاهى گذرا به این تفاوتها و فلسفه آنها داشته باشیم .
جرم شناسی فقهی و حقوقی کودک آزاری
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۹ شماره ۲۷۹
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار بخشنامهها و آییننامههای مسئولان قضایی در قوانین خانواده
منبع:
فقه و حقوق ۱۳۸۳ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
تغییر و اصلاح قوانین موضوعه بشری, امری بدیهی و اجتنابناپذیر است و به همین دلیل, قانون نیز برای آن راه مشخصی را پیشبینی کرده است. از سوی دیگر, قوانین همگی در یک سطح و درجه نیستند و از حیث سلسله مراتب طبقهبندی شدهاند. از دیدگاه حقوقی, قانون پایینتر نمیتواند ناقض یا اصلاحکنندة قانون بالاتر باشد. با وجود این, در نظام حقوقی ما گاهی به این اصل حقوقی بیاعتنایی میشود و قوانین کشور از طریق وضع آییننامه یا صدور بخشنامه تغییر داده شده یا لغو میگردد.
این نوشتار, نخست جایگاه حقوقی بخشنامهها و آییننامهها را مورد بررسی قرار میدهد و پس از آن, نمونههایی از بخشنامهها و آییننامههای صادر شده از مقامات قضایی در حوزه خانواده را که با قوانین عادی هماهنگی ندارد, تجزیه و تحلیل مینماید.
نقدی بر تفاسیر حقوقی ماده 218 قانون مدنی و ارائه تفسیر بر پایه آموزه های فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مواد مورد اختلاف در قانون مدنی، ماده 218 است که بیان می دارد: «هر گاه معلوم شود که معامله به قصد فرار از دین به طور صوری انجام شده، آن معامله باطل است». اکثر حقوق دانان بعد از انتسابِ حکم بطلان مذکور در ماده به صوری بودن معامله، حکم معامله به قصد فرار از دین را که به طور واقعی انجام گرفته، با تفاسیر متعددی تحلیل کرده و هیچ یک حکم به بطلان آن نداده اند. بلکه برخی نظر به «نافذ بودن معامله به قصد فرار از دین» و گروهی نیز به عدم نفوذ آن رأی داده اند و تفاسیری همچون «انتساب بطلان به صوری بودن معامله»، «لحاظ وجود حق برای طلبکار نسبت به عین اموال بدهکار در معامله به قصد فرار از دین»، «ملازم بودن معامله به قصد فرار از دین با تضییع حق طلبکار»، «قصد فرار از دین، به عنوان انگیزه معامله صوری»، «صوری بودن به عنوان وصف معامله به قصد فرار از دین» را ارائه کرده اند. در این جُستار با پژوهش در متون فقه امامیه و با استناد به مخالفت این معامله با امر شارع مبنی بر وجوب پرداخت دین و وجوب عزم و نیت بر ادای آن و ملازم بودن آن با حرمت فرار از دین و بالتبع نامشروعیت جهت معامله مزبور و در نهایت فقدان یکی از شرایط صحت معامله، تفاسیر ناظر بر ماده مذکور، نقد شده است و حکم بطلان چنین معامله ای پذیرفته شده و در نهایت راهکاری برای قانون گذار جهت رفع ابهام از این ماده پیشنهاد گردیده است.
واکنش هاى متفاوت درمقابل دعوت حضرت ابراهیم(علیه السلام); نگاهى به شیوه امر به معروف و نهى ازمنکردرجامعه
منبع:
معرفت ۱۳۸۱ شماره ۵۷
حوزه های تخصصی:
عبور از مقابل نمازگزار(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فقه تطبیقی و پیشگامان آن
حوزه های تخصصی:
حکومت و مشروعیت
فلسفه حق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۱ شماره ۱۸
حوزه های تخصصی:
مفهوم ((حق)) در علم حقوق, اخلاق و سیاست کاربرد وسیعى دارد و منشإ همه حقوق قانونى, اخلاقى و سیاسى, قواعدى است که پیکره این علوم را تشکیل مى دهد; براى مثال حق امنیت جسمانى اشخاص از قاعده کیفرى ممنوعیت ایراد ضرب و جرح به دست مىآید. با این وصف, هیچ حقى را نمى توان بر اساس قاعده مربوط توجیه کرد, زیرا خود این قواعد, بر اساس منطق و مبنایى وضع شده اند که در فلسفه هر یک از این علوم, از آن به نظریه حق تعبیر مى شود. در این مقاله تلاش شده است تا مهم ترین نظریه هاى حق, مبانى فلسفى وضع قواعد مذکور و ریشه هاى پنهان حق, تفکیک هر یک از حقوق از دیگرى و نسبت آنها با آزادى و... تبیین گردد.