ضرورت شناخت و نه آشنایی با زندگی، فعالیت و احادیث هر یک از امامان شیعه (ع)بر هر فردی لازم و بلکه ضروری است. چنانکه در متون دینی ما هم بدان تصریح شده است. همه اینها دلالت بر شناخت عمیق و مبتنی بر مبانی اعتقادی صحیح اسلامی از ائمهاطهار (ع) دارد؛ چرا که در غیر این صورت حق برما مشتبه می شود و طبق گفته پیامبر (ص)غرق خواهیم شد. یکی از امامان معصوم که در این پژوهش مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته، امام هادی (ع) است.
باتتبع در متون تاریخی به وضوح در می یابیم که همواره ائمه اطهار مورد آزار و شکنجه خلفای جور قرار می گرفته اند، به طوری که هر چه به تولد حضرت مهدی (ع) نزدیک تر می شویم، می بینیم که فشار و اختناق بر امامان (ع)بیشتر و بیشتر می شود تا جایی که امامی مثل امام هادی (ع)، پدر گرامیشان و یا فرزند عزیزشان بیشتر عمر خود را تحت مراقبت شدید خلفا گذرانده اند و یا اینکه در مکانی خاص زندانی بوده اند که این امرنه تنها یکی از عواملی است که باعث قلت احادیث شد، بلکه همچنین باعث محدود شدن ارتباط ائمه، خصوصاً امام هادی و پدر گرامیشان(ع)، با شیعیان شد. به هر حال، در چنین شرایطی که منجر به قلت احادیث می شود، تقریباً شناخت آن دوره خاص را با مشکل روبرو می کند. به همین دلیل از امام هادی(ع)کمتراز صدحدیث باقی مانده است. در این پژوهش سعی شده ابعاد مختلف زندگانی امام هادی (ع)به خصوص تاریخ حدیث ایشان مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
«شیعه جعفری»، لقبی است که با خواندن زندگی نامه امام صادقو یا برنامه هایی که در پیوند با سالگرد زادن یا درگذشت آن بزرگوار دیده یا شنیده می شود، بسامد فراوان دارد.
این نوشته کوتاه دامان در پی آن است تا با بازخوانی تاریخ پرفراز و نشیب فراگیری و پراکندگی حدیث میان مسلمانان دو سده نخست تاریخ اسلام، نشان دهد لقب یادشده ـ گرچه همواره در نوشته های نویسندگان دهه های نزدیک به امروز ما، با چاشنی خوش بینی و مثبت انگاری بازتاب یافته است ـ در بستری از ریشخند و دست اندازی شیعیان و آلوده به رنگ سرزنش و نکوهش به کار می رفته است و سرنوشتی چون دیگر واژه هایی داشته است که نخست ناخوشایند بوده اند و اندک اندک نمودی نو و شناسنامه ای دلپذیر یافتند.
عمده منابع رجالی، محمد بن احمد شیبانی را چونان یک راوی ناشناس از مشایخ شیخ صدوق شناسانده اند که از او جز روایاتی در ضمن آثار شیخ صدوق، اثری بر جا نمانده است. این مطالعه بنا دارد با آزمون روش های مختلف نقد متون، داده های تاریخی پنهان در همین اندک شواهد بازمانده را استخراج کند و از این طریق، روشی نو برای شناسایی راویان تاثیرگذار و ناشناس جهان اسلام جوید؛ راویانی اثرگذار در بوم هایی که گذشت زمان، بقایای وجود تعالیم و مکاتبشان را محو کرده است.
روایات دینى از منابع اصلى دانشهاى دینى به شمار مىروند و از آنجا که بسیارى از این دانشها از دادههاى عقلى نیز بهره مىجویند، زمینههاى تعارض و کشاکش فراوانى بین آنها در طول تاریخ دانشهاى اسلامى شکل گرفته است که در مجموعه نسبتا وسیعى از اندیشهها و نظریههاى حدیثى، فقهى، کلامى، فلسفى و ... بازتاب یافته است. در این مقاله سعى شده است گزارشى تاریخى از جریان کشاکش عقل و نقل با تکیه بر مقوله نقد خردگراى احادیث عرضه شود و زوایاى گوناگون این موضوع، تبیین شده و جایگاه مکاتب مختلف اسلامى در طیف تعارض عقل و نقل روشن گردد.