در این تحقیق اهمیت حجاب از دیدگاه اسلام و نیز سازوکارهایی که اسلام برای عینیت بخشیدن به آن منظور کرده است موردتحلیل واقع شده و عوامل مؤثر بر بدحجابی دانشجویان دختر دانشگاه شهید باهنر کرمان مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای دوقسمتی شامل 64 سؤال بود که این پرسشنامه به تعداد 400 دانشجو داده شد که 200 تای آنها دانشجویان دختر بدحجاب و 200 تای دیگر دانشجویان دختر با حجاب بودند و با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند.
در تحقیق حاضر از روش تحقیق علی - مقایسه ای استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق از آمار توصیفی شامل نمودار ستونی، میانه، میانگین، نما، .... و آمار استنباطی شامل آزمون T، کای دو، من ویتنی استفاده گردیده است.
نتایج تحقیق نشان می دهد که:
وضعیت دینی دانشجویان در بدحجابی آنان مؤثر است.
وضعیت روانی دانشجویان در بدحجابی آنان مؤثر نیست.
خصوصیات شخصی شامل رشته تحصیلی، تعداد واحد گذرانده، سن، معدل دیپلم و... تأثیری در بدحجابی دانشجویان ندارند، به جز متغیرهای علاقه مندی به رشته، اهمیت دادن به مدگرایی و میزان در تضاد دیدن پوشش زن با تلاش های اجتماعی، که این سه متغیر در بدحجابی تأثیر دارند.
نگرش های سیاسی در بدحجابی تأثیرگذارند.
وضعیت جسمانی در بدحجابی مؤثر نیست.
وضعیت اقتصادی و خانوادگی شامل متغیرهای متفاوتی بوده که بعضی از آنها ازجمله تعداد کل افراد خانواده و وضعیت اقتصادی خانواده بر بدحجابی دانشجویان تأثیر ندارند و متغیرهای اختلاف بین والدین، مدرک تحصیلی پدر و مادر، وضعیت اعتقادی والدین در بدحجابی دانشجویان مؤثر می باشد.
خصوصیات دوستان در بدحجابی دانشجویان مؤثر نمی باشد.
پیش فرض های فلسفی و دیدگاه های کلان هر نظریه پرداز از عناصر اساسی و انکارناپذیر نظریه های علمی وی می باشند. نظریات مطرح در حیطه تعلیم و تربیت نیز از این امر مستثنی نبوده و پیش فرض های فلسفی و متافیزیکی، نقطة اتکاء این نظریات به شمار می روند. به سخن دیگر می توان گفت مبانی فلسفی جایگاه رویش نظریه ها در تعلیم و تربیت می باشند. در این مقاله سعی شده تا با بررسی بخش هایی از آرای فلسفی صدرالمتالهین، دلالت های تربیتی آنها مورد بحث قرار گیرد.