فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۹۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
«ترس» یکی از مهم ترین ویژگی های اخلاقی است که به حسب متعلق آن به دو قسم ارزشی و ضدارزشی تقسیم می شود؛ گاه فضیلت و گاه رذیلت به شمار می آید. دستة اول، از مهم ترین فضایل اخلاق است که نقشی سازنده در تربیت انسان ها دارد و موجب نجات از خطراتی است که انسان را تهدید می کند. دستة دیگر، که در زمرة رذایل اخلاقی قرار می گیرد، مایة ذلت و زبونی و مانع رشد و تعالی انسان می گردد. در قرآن، چند واژه معادل مفهومی ترس شناخته شده اند. عام ترین این واژگان «خوف» است. برخی دیگر از واژه هایی که معنایی قریب به خوف داشته و غالباً ترس معنا شده اند، عبارتند از: «خشیت»، «وجلة»، «رهبة»، «روع»، «رعب»، «فزع» و «اشفاق». ترس از فقر، مرگ و طاغوت از مهم ترین ترس های ضدارزشی در قرآن می باشند. اقدام به جنایت، پذیرش ولایت شیطان، عدم انفاق و اعراض از جهاد در راه خدا، تزلزل و دوستی با شیطان، خروج از حالت تعادل، برخی از پیامدهای ترس های ضدارزشی در قرآن هستند. ضعف ایمان، وابستگی مادی، عملکرد ظالمانه، عدم اعتماد به رزاقیت خدا، احساس ضعف و زبونی در خویشتن و مبهوت قدرت دیگران شدن، از عوامل ترس های ضدارزشی معرفی شده اند. این نوشتار، پس از بررسی واژگان قریب المعنی با ترس، به بیان ترس های ضدارزشی، آثار و عوامل می پردازد.
جایگاه قرب الهی در تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
پژوهش حاضر به منظور بررسی جایگاه قرب الهی در تربیت اخلاقی و با تأکید بر آموزه های دینی انجام پذیرفته است. مکاتب مختلف برای تربیت اخلاقی اهداف متفاوتی بیان کرده اند؛ اما نظام معرفتی اسلام «قرب الهی» را هدف نهایی تربیت اخلاقی معرفی می کند. در این نوشتار، برای تبیین مفهوم قرب الهی و رابطة آن با تربیت اخلاقی، مفهوم و مصداق سعادت، و نیز نقش ولایت در کمال نهایی و سعادت انسان بررسی می شود؛ سپس با تبیین قرب الهی که مصداق حقیقی سعادت شمرده می شود، ملاک نیاز به وجود اهل بیت(ع) به عنوان ابزار رسیدن به تربیت اخلاقی مطرح می گردد. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی برای تبیین گزاره ها و رابطة میان قرب الهی و تربیت اخلاقی استفاده کرده، منابع کتابخانه ای ابزار پژوهش قرار گرفت.
نسبت اخلاق دینی و اخلاق سکولار از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی در یک طرح ابتکاری، مکاتب اخلاقی را به چهار مکتب عمده (مکتب انبیای سلف، مکتب ویژه قرآن، مکتب فلاسفه یونان و مکتب نسبیت گرایی اخلاقی و پیروان نظریه تکامل) تقسیم می کند. دو مکتب اول را علامه جزو اخلاق دینی و دو قسم اخیر را سکولار می داند. بنابر ارزیابی علامه از مکاتب اخلاقی، نسبت اخلاق دینی و سکولار، نسبت نقص و کمال و مصداق عموم و خصوص مطلق است. تمایز اصلی دو رویکرد مذکور در بهره مندی و عدم بهره مندی عقل در شناخت مفاهیم، مصادیق، کشف، توجیه و تضمین ارزش های اخلاقی از معارف وحیانی است. در اخلاق دینی، ایمان حقیقی به مبدأ و معاد، التزام عملی به احکام دینی، ارزش های اخلاقی را تضمین و شکوفا می کند و منشأ ضعف های اخلاقی موجود در جوامع دینی به ویژه جوامع مسلمان، بی توجهی به مبانی و عدم التزام عملی به تعالیم اصیل دین اسلام است.
نقد مبنای مابعدالطبیعی خودگرایی اخلاقی برمبنای تشخص از نگاه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودگرایی اخلاقی نظریه ای مربوط به اخلاق هنجاری است. ایدة اصلی این نظریه، از نظر «این رند»، رمان نویس، و فیلسوف غیر دانشگاهی امریکایی این است که هر شخص باید منحصراً به دنبال منافع خودش باشد. ایدة دیگر وی این است که عینیت گرایی، به معنای مورد نظر رند، در مابعدالطبیعه و معرفت شناسی، مستلزم خودگرایی اخلاقی در حوزة اخلاق است. وی با تأکید بر اینکه که هرچیزی در جهان خارج جزئی و خاص است و ما در خارج کلی نداریم، زمینه را برای تمسک خودگرایان اخلاقی بعدی به مفهوم خاصی از «تشخص» در تمام موجودات خارجی، به منظور توجیه اولویت خود بر دیگران فراهم ساخت. این درحالی است که طبق مبانی ملاصدرا، «تشخص» از آن وجود خارجی اشیا است و همان وجود، حقیقتاً کثیر و، در عین حال، حقیقتا واحد است. نتایجی که در این مقاله حاصل می گردد این است که، اولاً: نه تنها «تشخص»، مبنای متافیزیکی محکمی برای خودگرایی اخلاقی نخواهد بود، بلکه، ثانیاً: دیدگاه های بنیادین مابعدالطبیعی ملاصدرا در باب تشخص و تشکیک، می تواند به عنوان نوعی مقدمه یا مبنای مابعدالطبیعی برای فلسفة اخلاقی تلقی گردد که قائل به رعایت توازن میان منافع خود و منافع دیگران است.
تبیین الگوی تربیت عقلانی بر مبنای اندیشه امام خمینی«ره»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
این مقاله با هدف پاسخ به این پرسش، که الگوی تربیت عقلانی بر اساس اندیشه
امام خمینی«ره» چگونه است، به روش تحلیلی استنباطی صورت پذیرفته است. در پاسخگویی به این پرسش، ضمن اشاره به این نکته که عقل انسانی در دیدگاه امام، عقل جزئی است، شش مبنای تربیت عقلانی طبقه بندی و تجزیه و تحلیل می شود که سه مبنای اوّل عام، و زیربنای تمام روشهای تربیت عقلانی است و دیگر مبانی، یک به یک با روشهای ذکر شده متناظر است؛ این مبانی بدین قرار است: عقل، موهبت الهی به انسان است. عقل دارای ابعاد نظری و عملی است. عقل، تربیت پذیر است. تفکّر، زمینه شکوفایی عقل است. عقل از علم جدانشدنی است. کمال عقل در غلبه عقل بر هوای نفس است. در بخش اهداف، هدف غایی تربیت عقلانی از دید امام دستیابی به لقاء الله ذکر می شود که تحت لوای آن سه هدف کلی علم، ایمان و عمل قرار می گیرد. در بخش اصول و روشها سه اصلِ کاربرد روشهای منطقی، تلازم عقل و علم و تقدم تزکیه بر تعلیم آورده می شود که به دنبال آن سه روش تربیت عقلانی ذکر می شود که شامل تفکّر، علم آموزی و تزکیه نفس است. در نهایت این عناصر در یک شبکه مفهومی ترسیم شده در ارتباط طولی و عرضیشان با هم الگوی تربیت عقلانی بر اساس اندیشه امام را تشکیل می دهند.
تأثیر سه سطح هویتی انسان (نفسانی، عقلانی و روحانی) بر رشد اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی در مثنوی براساس سیر تحولی ـ تشکیکی هویت انسان سه مرتبه هویتی را برای او قائل است. بر این اساس شخص در مرتبه نفسانی تحت کشش محرک های نفسانی و میدان هویتیِ بیرون از خود رفتار کرده، بازتاب هویت جمعی را «خود» خویش قلمداد می کند آدمی در این سطح هویتی در قبال استیفای حقوق خود از محیط، کمترین وظیفه را به محیط ارائه می دهد. در مرتبه هویت عقلانی، شخص بدون چشم پوشی از حقوق خود، در قبال حقوق محیط برای خویش وظایف تعیین شده ای قائل است. گفتگوهای درون شخصی حاصل مشاجرات عقل و نفس در این بازه هویتی است. اما هویت روحانی انسان که مولوی آن را نفس دوم یا هویت ازلی قلمداد می کند، در یک محیطِ بدون زمان به نام پسا مکان تعریف می شود. تعامل بین سطح هشیار یا «خود» انسان با این سطح هویتی، صرفاً از طریق «ذکر» حاصل شده و منجر به فربهی فکری شخص می شود. در این سطح هویتی، شخص در قبال حقوق اندک محیط بیشترین وظیفه را ارائه می دهد. مولوی الگوی چنین رفتارهایی را انبیا می داند. فرایند توبه، مقوله اختیار و زمان اندیشی (توزیع اندیشه در زمان های گذشته و آینده)، با ارتقای هویت انسانی دستخوش تغییر شده و در آستانه های خاصی کاملاً از بین می روند. عناصر یادشده در سطوح تحتانی هویت انسان پررنگ تر از سطوح میانی و فوقانی است.
عدالت پژوهی در حکمت متعالیه (بررسی جایگاه، ابعاد و لوازم وجود شناختی عدالت از منظر ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدالت در اندیشه صدرایی، یک محور اساسی بوده و در آثار او به ابعاد مختلف آن پرداخته شده است؛ این پردازش تا آنجاست که حتی می توان مدعی شد که بنیان حکمت متعالیه، براساس نگرش به عدل بنا شده است و بر این اساس حکمت صدرالمتألهین را می توان حکمت عدل و اعتدال، و فلسفه او را فلسفه عدالت اجتماعی دانست. عدالت پژوهی در حکمت متعالیه ملاصدرا، ساحت های مختلفی دارد که کمتر به آنها توجه شده و ما در نوشتار حاضر، به طرح آنها پرداخته ایم. این ساحت ها عبارتند از: ساحت تشریعی، جزایی، معرفت شناختی، مدنی- اجتماعی و سیاسی، و فلسفی (وجودشناختی). همچنین، این مقاله در نهایت، به تبیین آثار و لوازم تحقّق عدالت در نفس آدمی و مدینه انسانی پرداخته است. برخی از مهمترین نتایج و برکات وجودی آن، از قبیل رواج فضائل و مکارم اخلاقی، استقرار حکمت، حریّت (آزادی) و امنیّت، تأمین سعادت و کمال انسانی را بیان می دارد.
اسلام، اخلاق و خودمهارگری روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همگان این مطلب را تصدیق می کنند که افراد، یک سری قواعد اخلاقی دارند که با آن، اعمال صحیح را از ناصحیح، متمایز می سازند. این قواعد اخلاقی، اعمال خودخواهانه، تکانشی، و کوته بینانه را محکوم کرده، در مقابل، اعمالی را تقویت می کنند که به منافعی در چشم انداز بالاتر می انجامد. در نتیجه، افراد دست به انتخاب می زنند. توانایی برای چنین انتخاب هایی، «خودمهارگری» نامیده می شود. امروزه در روان شناسی، خودمهارگری، یک توانایی شناخته می شود که رفتار فرد را تا مرز قواعد و معیارهای پذیرفته شده می رساند. اما شاید هر کسی در عمل براساس ایده های اخلاقی خود، در برخی جهات، ناکامی هایی داشته باشد. پس نیروی خودمهارگری به یاری و کمک، نیازمند است و آموزه های ادیان می توانند در این زمینه مؤثر باشند. ظاهراً در آموزه های اسلامی، بسیاری از فضیلت های اخلاقی، از موفقیت در خودمهارگری ناشی می شوند. مثلاً فضیلت هایی چون حزم، کرامت، صبر، و بالاتر از همه «تقوا»، از خودمهارگری سرچشمه می گیرند. در مقابل، رذایل اخلاقی آزمونی برای خودمهارگری در این حیطه به شمار می آیند. بنابراین هدف این مقاله، بررسی توان دین اسلام در پرورش رفتارهای فضیلت مندانه اخلاقی با ارتقای عوامل خودمهارگری می باشد. از بررسی ها درمی یابیم که دین اسلام با پنج شیوه، باعث ارتقای خودمهارگری می شود که عبارتند از: «ارائه معیارهای روشن»، «ایجاد انگیزش برای رفتار اخلاقی»، «نظارتگری بر رفتار»، «مدیریت تمایلات ناشایست»، و «مهار و تنظیم هیجانات».
نقش اخلاق اسلامی در رساندن انسان به کمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش اخلاق اسلامی در رساندن انسان به کمال است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع تحلیل اسنادی است. جامعهٴ تحقیق، شامل منابع دست اول (قرآن کریم و آثار مربوط و منتسب به پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) و دیگر بزرگان دینی) و منابع دست دوم (آثار برآمده از منابع غنی اسلامی) است که در کتاب ها، نشریات، پایان نامه ها، سایت های اینترنتی مذهبی و پژوهش ها و تحقیقات مرتبط با موضوع این تحقیق می باشد. نمونه گیری به شیوهٴ هدفمند انجام شده و بر این اساس، از منابع مرتبط با موضوع تحقیق، استفاده گردیده است. ابزار پژوهش نیز فیش برداری بوده است. در این تحقیق، به این مسائل پاسخ داده شده است: 1 اهمیت و جایگاه اخلاق در اسلام چگونه است؟ 2 نقش اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی از منظر قرآن کریم و معصومان(ع) چیست؟ 3 انگیزه های دستیابی افراد به کمال کدام است؟ 4 اصول و روش های اخلاقی در رساندن انسان به کمال از دیدگاه قرآن کریم و معصومان(ع) کدام است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد روش های اخلاقی ای که قرآن کریم و پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) ذکر کرده اند ، مسیر رسیدن انسان به کمال را روشن کرده است که با عمل به آن ها می توان به کمال حقیقی، دست یافت. در پایان نیز پیشنهادهایی برای کاربردی نمودن این تحقیق بیان شده است.
تحلیل مناسبات ادراکات زیبایی شناختی و تربیت و تبیین مبانی و اصول تربیت زیبایی شناختی از دیدگاه شهید مطهری و علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
این مقاله جستاری است در مورد ارتباط زیبایی شناسی و تربیت که با تحلیلی در مورد تربیت زیبایی شناختی همراه شده است. زیبایی از گذشته مورد توجه اندیشه ورزان جهان بوده و هر کس به تناسب تعریفی که از زیبایی به نوعی نسبت خود را با تربیت زیبایی شناختی رقم زده است. در بخش اول این نوشتار سه ارتباط میان این دو مقوله بنیادین، یعنی حس زیبایی شناسی انسان و تربیت تبیین می شود که عبارت است از 1 زیبایی شناسی به عنوان مبنا و اصل 2 زیبایی شناسی به عنوان قوه و متعلَق تربیت 3 این همانی زیبایی شناسی و تربیت. در بخش دوم، آرای علامه جعفری و شهید مطهری در باب ادراکات زیبایی شناختی مورد بررسی قرار می گیرد و بر اساس آن از سه منبای الف نقش ذهن و عوامل اجتماعی در ادراکات زیبایی شناختی ب شکل پذیری تصویر در قوه مخیله توسط ورودی های حسی و ج ذو مراتب (تشکیکی) بودن زیبایی در عالم، سخن به میان می آید و بر اساس هر یک از این سه مبنا به ترتیب اصول تربیت زیبایی شناختی از جمله 1 کنترل و ارتقای ذائقه زیبایی شناختی 2 مدیریت توجه و تطهیر قوه خیال و 3 ارتقای ساحت وجودی متربی ارائه می شود.
بررسی رابطه کاربست اصول تعلیم و تربیت اسلامی در کلاس درس با هوش معنوی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه کاربست اصول تعلیم وتربیت اسلامی در کلاس درس با هوش معنوی دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان است. روش پژوهش توصیفی پیمایشی، و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را تمام دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه شهید باهنر کرمان تشکیل داده است. برای انتخاب نمونه آماری پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد و 230 نفر از بین جامعه آماری به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته کاربست اصول تعلیم و تربیت اسلامی در کلاس درس و هم چنین پرسشنامه استاندارد هوش معنوی کینگ (2008) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هوش معنوی با اصل عدل، اصل آراستگی، اصل اصلاح شرایط، اصل مسئولیت، اصل تذکر، اصل مسامحت و اصل ابراز محبت رابطه مثبت و معنی داری دارد اما با اصل عزت رابطه معنا داری ندارد. هم چنین برای آزمون رابطه کاربست اصول تعلیم و تربیت با هوش معنوی دانشجویان از تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد که الگوی معناداری بهدست آمد. نتایج بررسی فرضیه فرعی اول نشان داد که تفکر انتقادی وجودی با اصل عدل و آراستگی و اصلاح شرایط و مسئولیت و تذکر و مسامحت و محبت رابطه معنی داری دارد و تنها با اصل عزت رابطه معنا داری ندارد.
نقش ابزاری موسیقی در اتصاف نفس به فضائل اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر موسیقی بر اخلاق انسان با توجه به قدمت تاریخی کاربرد اخلاقی و تربیتی آن، امری انکارناپذیر است. دیدگاه اخلاق غیردینی با استقبال از موسیقی، از آن به عنوان ابزاری برای تربیت روح و کسب خصال خوب انسانی بهره گرفته است. البته در این دیدگاه، جایی برای موسیقی های غیرمعتدل و معارض با خصال اخلاقی و انسانی وجود ندارد و تنها به آن نوع از موسیقی توجه شده که از نظر فرم و محتوا در جهت اعتدال و ارزش های اخلاقی قرار داشته است. گرچه به لحاظ منطقی، نسبت بین موسیقی و غنا عموم و خصوص مطلق است، در دیدگاه اخلاق اسلامی، حساسیت های شدید در باب غنا جایگاه موسیقی های ارزشی را نیز متزلزل کرده است. این مقاله درصدد بررسی کیفیت تأثیرگذاری موسیقی بر خُلقیات نفسانی انسان و تبیین جایگاه ابزاری موسیقی در کسب اوصاف اخلاقی انسان در دانش اخلاق است.
تأثیر مبانی وجودشناختی و مابعدالطبیعی ملاصدرا در حل بعضی مسائل بنیادین اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
در این نوشتار به دنبال آن هستیم تا موضع صدرالمتألهین را در حل بعضی مسائل بنیادی اخلاق، از قبیل عینیت گرایی یا ذهنیت گرایی، نتیجه گرایی یا تکلیف گرایی، وظیفه گرایی یا فضیلت گرایی، که ذهن فیلسوفان دین و اخلاق معاصر را به خود مشغول ساخته است، درک و دریافت نماییم. از این رو با کنکاش در منظومه فلسفی ملاصدرا نخست مبانی و پیشفرض های وی، متناسب با مسائل مذکور، استخراج گردید، و آن گاه از دریچه مبانی یادشده، نگاهی به چشم انداز وی در اخلاق انداختیم، و پاسخ مسائل مذکور را جویا شدیم. در بازخوانی نظریات این فیلسوف اسلامی فطرت گرایی را می توان به عنوان محوری در حل مسائل مزبور معرفی کرد. ملاصدرا بر اخلاق به عنوان امری فطری و تمایز بخش نوعیت انسان ها به لحاظ فطرت ثانویه انگشت می نهد. نتیجة پژوهش حاضر دریافت تصویری از جمع بین عینیت گرایی و ذهنیت گرایی، نتیجه گرایی و تکلیف گرایی، فضیلت گرایی و تکلیف گرایی بر اساس مبانی هستی شناختی ملاصدرا همچون اصالت وجود، و وحدت تشکیکی آن، ضرورت و سنخیت علت و معلول، حرکت جوهری نفس، و اتحاد آن با بدن، نقش سازندة علم و عمل در اخلاق، خیربودن غایات نسبت به فاعل آن، عینیت کمال مطلوب، رابط بودن مخلوقات نسبت به واجب تعالی، فطری بودن اصول کلی اخلاقی، و بر محوریت فطرت گرایی وی است.
نظریه عرفانی اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق و عرفان دو مطلوب متعالی برای انسان هستند. ازاین رو، تأمل در نسبت عرفان و اخلاق، هم برای عرفان پژوهان و هم برای پژوهشگران اخلاق اهمیت دارد. اما برخی عرفان را ناسازگار با اخلاق و گروهی آن را فوق اخلاق دانسته اند. عزلت و انزوای عرفا و استغراق عارفان در ذکر و مراقبه و درون نگری موجب شده است که به نظر برخی، اخلاق و دگردوستی در زندگی عارفان کم رنگ باشد. از سوی دیگر، نه از اخلاق می توان گذشت، نه می توان عرفان را نادیده گرفت، بلکه مطلوب جمع میان آنهاست. غرض این نوشتار دفع شبهه ناسازگاری اخلاق و عرفان و ارائه نظریه ای عرفانی درباره منشأ اخلاق از راه تأمل در آموزه های عرفانی است. جان کلام در نظریه عرفانی اخلاق این است که عشقِ برخاسته از خداآگاهی عرفانی، منشأ اخلاق و دگردوستی است.
تحلیلی بر صفت «هلوعیت» در انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
نظام هستی و انسان از منظر قرآن به «احسن» تعبیر شده است. با این وصف ما با مفاهیمی چون «هلوعیت» انسان در آموزه های قرآنی مواجهیم. حرص ورزی و جزع، معنای هلوع بودن اوست. «هلع» این است که وقتی انسان به فقر می رسد، بی تابی و وقتی به بی نیازی رسید، از دیگران منع می کند. در نکوهش یا ستایش هلوعیت، دیدگاه های متفاوتی ارائه شده است. در دو دیدگاه عمده یکی هلوعیت را جبلّی و انسان را طبعاً متصف به صفات مذموم می داند. در برابر این نظر، دیدگاه علامه «هلع» را خیر و سوء اختیار انسان را عامل تخریب آن می داند. در این میان برخی مثل قاضی باقلانی (به نقل فخر رازی) بین حالت نفسانی هلع و افعال ناشی از هلع تفکیک کرده و مذمت ها را متوجه افعال می داند، نه حالت نفسانی هلع. مؤیدات چهارگانه ای برای دیدگاه دوم وجود دارد: 1. تصریح حکمت 108 نهج البلاغه به قلب و حالات متضاد که تفسیر خاص خود را دارد؛ 2. بیان امام سجاد× در مناجات شاکین و تحلیل آن؛ 3. تحلیل کلیت رذیله ها دربیان امام خمینی و تبیین آن؛ 4. دیدگاه فیض کاشانی و تأیید برداشت مختار نگارنده.
نوآوری های محسن فانی کشمیری در نظریه اعتدال(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
براساس نظریه اعتدال، که نظریه پردازان اول آن افلاطون و ارسطو هستند، اعتدال و میانه روی در هر عمل و احساسی موجب فضیلت اخلاقی و افراط و تفریط موجب رذیلت است. نظریه اعتدال، بیشترین رواج را در بین حکیمان مسلمانی، که رویکرد فلسفی به اخلاق داشتند، داشته است. اما تمامی این حکماء، تابع محض نظرات افلاطون و ارسطو نبوده اند و برخی ابتکارات و نوآوری هایی در این نظریه وارد کرده اند. یکی از این مبتکران، محسن فانی کشمیری است. وی تعداد اجناس عالی رذایل را بر خلاف قول مشهور، که هشت عدد می دانست، دوازده عدد دانسته است. تعریف جدیدی از عدالت و رذایل مقابل آن، ظلم و انظلام ارائه کرد، برداشت جدیدی از حد رذایل مقابل با حد فضیلت اعتدال داشت. اشکالات و انتقادهایی به برخی نظرات محقق طوسی و جلال الدین دوانی داشت.