یکی از مناطقی که همواره در طول تاریخ از اهمیت بسزایی برای دولت ها داشت، منطقه شام بود. این منطقه به دلیل موقعیت سوق الجیشی، قرار گرفتن در مسیرهای تجاری مورد توجه حکومت ها قرار داشت. این منطقه شامل شهرهای مختلفی می شد که زیر نفوذ امپراتوری روم قرار داشت.شام در دوره فتوحات اسلامی طی چندین مرحله به وسیله فرماندهان مسلمان فتح شد. بنابراین تحقیق پیش رو با توجه به همین مسأله و به منظور بررسی سیر تاریخی فتح منطقه شام در اوایل اسلام به رشته ی تحریر درآمده است و سعی دارد پاسخی درخور برای سؤالات زیر بیابد: منطقه شام از دیدگاه مورخان اسلامی طی چند مرحله و چگونه توسط مسلمانان فتح شد؟ دلایل فتح این منطقه توسط مسلمانان چه بود؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که غالب شهرهای مهم و بزرگ شام با عقد صلح به تصرف مسلمانان در آمده اند و کمتر شهری مقاومت شدیدی از خود نشان می داد، اما توابع این شهرها و مناطق کم اهمیت تر در شام مقاومت می نمودند و به همین دلیل این مناطق اکثراً با جنگ به تصرف مسلمانان در می آمدند.
در سیره معصومان(علیهم السلام)، برای دعوت دشمن به هدایت الهی، ابتدا سعی بر این بوده است که زمینه گفتوگو فراهم شود و با تخریب دیوار بی اعتمادی بین خود و دشمن، زمینه توجه آنان به سپاه اسلام و گوش فرادادن به منطق رسای آن فراهم گردد. پس از این مرحله، باید پیام الهی و کلام حق را به او ابلاغ کرد.
عده ای با شنیدن پیام حق، دست از جنگ و نزاع برداشته، گم شده خود را پیدا می کنند و با آغوش باز پذیرای اسلام می شوند و در پناه اسلام و اردوگاه مسلمانان بار می یابند. اما دسته ای دیگر، که نور هدایت در قلبشان نفوذ نکرده و احتیاج به نورافشانی بیشتر و عمیق تر است، نیازمند نصیحت و دعوت مستقیم و چهره به چهره اند. معصومان(علیهم السلام) در این مرحله، با دشمنانی که برای ریختن خون آنها اجتماع کرده بودند سخن می گفتند و با نصایح مشفقانه، آنها را به سرای اسلام و اردوی خداپرستان دعوت می کردند. عده ای که راه نفوذی به قلبشان باقی مانده بود در این مرحله، راه حق را یافته، به دامن اسلام وارد می شدند. اما آنها که تمایلی به پذیرش حق نداشتند و لجاجت و استکبار تمام وجودشان را پر کرده بود، از هدایت الهی محروم می شدند.
آنچه تمام همّت رهبران معصوم اسلام را به خود اختصاص داده، هدایت مردم است و هیچ متاعی را ارزشمندتر از آن نمی دانند.
نیازهای گوناگون و متعدد انسان، می طلبد تا برای برقراری تعادل بین این نیازها، حکومت تشکیل گردد. پیامبر اکرم (ص) نیز پس از مبعوث شدن به پیامبری، بر اساس آیات الهی و برای اجرا نمودن قوانین وضع شده از جانب پروردگار، در صدد تشکیل حکومت برآمد و در راستای ادامه و تحقق آرمان های اصیل حکومت اسلامی از تمامی امکانات و فرصت ها استفاده نمود و شیوه ای متفاوت از حکمرانان جوامع بشری آن دوره برگزید. در سیره سیاسی ایشان و در تمامی مراحل دعوت، ابتدا اصولی همانند دعوت، انعطاف پذیری، گفتگو و... بر سایر جنبه ها مقدم بود.
عملکرد پیامبر در طول 23 سال، عملکردى واقع گرایانه بوده و موفقیت آن هم از این روى است. واقع گرایى در رفتارهاى پیامبر در تمامى مقاطع کاملاً معلوم است؛ چه در دعوت، چه در جهاد، چه در سازماندهى حکومت و چه در سازماندهى اجتماع پر از اختلافات قبیله اى آن دوران. در واقع، واقع گرایى پیامبر به معناى توجه پیامبر به تمامى الزامات مادى و معنوى زمان، مکان و انسان هاى آن عصر بوده است.
نگارنده این نوشتار، بر آن است تا به بررسی و تبیین سیره سیاسی پیامبر اکرم به طور اختصار بپردازد تا به این طریق به منادیان آزادی بشر که تنها به واژه های این ادعا اکتفا می نمایند، اثبات نماید که پیامبر اکرم (ص) در چهارده قرن پیش دارای نظام سیاسی خاص و منسجم بوده است و از اصول و روشی پیروی می نموده است که این اصول و روش می تواند الگوی تمامی جوامع بشری قرار گیرد.
وقتی که بحث اصلاحگری دین مطرح شد برخی جریانهای فکری نیز با هدف اصلاح در امور دینی به فعالیت مشغول شدند. این عده که ابتدا تنها شعار بازگشت به قرآن و رجوع به ویژگیهای مذهبی سالهای نخست اسلام را مطرح میکردند کمی بعد با طرح این موضوع ـ که یکی از مهمترین زمینههای اختلاف موجود میان مسلمانان بحث تفاوتهای مذهبی و گسترش خرافه است ـ کار خود را آغاز کردند و اندکی بعد شاخهای از همین گروه با طرح این موضوع جعلی که خرافات در میان طیفهای شیعه گسترش پیدا کرده بنا را بر مخالفت با اعتقادات شیعی گذاشتند. این مقاله درآمدی کوتاه بر چگونگی حضور این جریان در عرصه اجتماعی و فرهنگی ایران است.
ممکن است مهمترین عوامل ایجاد انشعاب در مذهب و فرقهاى دینى، اختلافات فکرى، دورى از آرمانهاى اولیه، تفاسیر متفاوت از نصوص دینى، اختلاف در جانشینى و جاهطلبى برخى رهبران دانسته شود، ولى آنچه در این مجال به عنوان یکى از عوامل ایجاد انشعاب در فرقههاى دینى، بهخصوص در دوران معاصر تلقى شده، روابط معادلات سیاسى است که بر اساس آن، یا دولتمردان، تأسیس و حمایت از انشعابى را وسیلهاى براى دستیابى به منافع و مقاصد سیاسى خود مىدانند و یا برخى از رهبران مذهبى با استفاده از فرصتها و تهدیداتى که در عرصه معادلات و روابط سیاسى بین دولتمردان داخلى و خارجى واقع مىشود، در صدد تحصیل اقتدار مذهبى یا سیاسى براى خود مىباشند. در این تحقیق، سعى شده با بررسى و تحلیل عواملى چون جریانهاى حاکم در دربار قاجار، اوضاع داخلى ایران، روابط ایران و انگلستان و منافع و مقاصد انگلستان در هند و جهان اسلام، به چگونگى تشکیل و تکوین فرقه آقاخانیه پرداخته شود.