امام معصوم(علیه السلام) حجت خدا و داناترین مردم است. بر این اساس گستره دانش او افزون بر کتاب و سنّت، دیگر کتابهای آسمانی را نیز دربر میگیرد. استدلالهای امام رضا(علیه السلام) به تورات، انجیل و زبور در مناظره با علمای اهل کتاب، از نمونههای شنیدنی در این زمینه است. مواردی از کتاب مقدّس، که امام(علیه السلام) در ارتباط با برخی مسائل بدان استناد جستهاند، از حیث انطباق با نسخههای موجود آن و نیز دلالت بر مدعای آن حضرت، چند دسته هستند: بخشی کاملا روشن و گویاست و در کتاب مقدّس موجود نیز آمده، برخی دیگر دارای مفهوم کلی، ولی با قراین موجود مدعای امام را تأیید میکند. دسته دیگر، دارای زبانی نمادین است، و تنها با تفسیر امام، بر مدعای ایشان دلالت دارد. برخی نیز در ترجمههای فارسی و عربی یافت نمیشوند. بخشی نیز در متن کتاب مقدّس مورد استناد قرار نگرفتهاند، ولی به صورت مبسوط در عهد قدیم، جدید و قرآن روایت شدهاند.
این مقاله، نمونههای مهمی از موارد یاد شده را در نسخههای فارسی و عربی موجود از عهدین بررسی میکند.
روابط فاطمیان و عباسیان که از دوران دعوت فاطمیان آغاز شده بود، با تشکیل دولت فاطمیان در مغرب(1) در شمال افریقا وارد مرحله جدیدى شد. در دوران خلافت فاطمیان در مغرب بین سالهاى 297-362ق عوامل زیر، زمینههاى ارتباط این دو حکومت را فراهم کرد:
1 . سقوط حکومت اغلبیان به دست فاطمیان که واکنش عباسیان را علیه فاطمیان به همراه داشت، زیرا اغلبیان از سوى عباسیان حمایت مىشدند.
2 . تصمیم فاطمیان بعد از تشکیل حکومت در مغرب براى تغییر شعائر مذهبى اهلسنت، و در مقابل، استفاده عباسیان که حامیان اهلسنت بودند، از این حرکت براى تضعیف فاطمیان.
3 . تلاش فاطمیان براى تصرف مصر که عباسیان آن را آخرین نقطه نفوذ خویش در شمال افریقا مىدانستند.
4 . فعالیت داعیان اسماعیلى در مناطق عباسیان که از مسائل زمینهساز نفوذ فاطمیان بود.
5 . تلاش فاطمیان از آغاز تشکیل خلافت در جهت خواندن خطبه به نام آنان در حرمین شریفین به جاى عباسیان.
6 . قرامطه بحرین که پس از تأسیس حکومت فاطمیان در مغرب، از جمله عوامل تأثیر گذار در روابط آنان با عباسیان بودند.