خطوط مونتاژ به عنوان یکی از رویکردهای مهم در تولید انبوه محصولات صنعتی می باشند. امروزه این خطوط در تولید محصولات سفارشی با نرخ کم نیز مورد استفاده قرار می گیرد. عدم بالانس خطوط مونتاژ باعث افزایش زمان سیکل و زمانهای بیکاری و در نتیجه کاهش نرخ تولید، کارایی خط و افزایش هزینه های سیستم می شود که این عوامل در نهایت باعث بهره وری پایین در سازمان می گردد. این مساله باعث شده است که پژوهشگران و شاغلین در زمینه تولید و عملیات توجه ویژه ای به مساله متعادل سازی خط مونتاژ داشته باشند.در این مقاله، در بخش اول مبانی نظری و طرح دسته بندی بویسن و همکارانش در خصوص مسایل متعادل سازی مطالعه شده است. در بخش دوم وضعیت موجود یک شرکت نمونه مورد تحلیل قرار گرفته و سپس با توجه به معیار بهینگی و محدودیت های شرکت، یک روش ریاضی مناسب برای متعادل سازی خط انتخاب شده است. این مدل در نرم افزار LINGO توسط روش شاخه و کران حل شده و جواب بهینه سراسری آن به دست آمده است. به منظور ارزیابی تاثیر متعادل سازی، شاخص های مناسب برای دو وضعیت موجود و پیشنهادی محاسبه شده اند. در نهایت با مقایسه این شاخص ها برای دو حالت، نتیجه گیری های لازم در خصوص بهبود عملکرد سیستم بعمل آمده است.
هدف از این نوشتار، بررسی اثر توانمندیهای چابکی شرکتهای تولیدی بر عملکرد تولیدی آنهاست. متدلوژی این بررسی مدلسازی علّی با شبکههای بیز است. شبکههای بیز، ساختارهایی نموداری برای نمایش روابط احتمالی تعداد زیادی متغیر و انجام استنباط احتمالی با آن متغیرها هستند. دادههای این پژوهش با همکاری شرکتهای مهندسین اندیشه فرافن، سازهگستر سایپا و گروه بهمن، نمونهای از شرکتهای سازنده قطعات و مجموعههای خودرو، گردآوری شده است. پرسشنامه این مطالعه، با متدلوژی مفهومسازی و معتبرسازی ابزار سنجش، توسعه یافته و سنجههای رتبهای هر سازه، بر مبنای نشان گرهای پرسشنامه، با بهکارگیری تحلیل خوشهای K میانگین به دست آمدهاست. از این سنجهها برای مدلسازی علّی و آزمون فرضیهها با کمک شبکههای بیز مورد استفاده استفاده شده است. سپس بهترین مدل با معیار اطلاعات بیز شناسایی شد. این مدل روابط علّی میان توانمندیهای چابکی و سنجههای عملکرد تولیدی را نشان میدهد که از آن میتوان در توسعه تئوری تولید چابک و پیادهسازی تولید چابک در سازمانها بهره برد.
تولید ناب یک فلسفه و نگرش جدید به تولید است که خاستگاه و زادگاه آن کشور ژاپن می باشد، این رویکرد که توسط ای جی تویودا و تایچی اوهنو ابداع شد بعدها در اروپا و آمریکا رواج یافت و مورد استقبال بسیاری از کارخانجات قرار گرفت. در این روش تلاش می شود که اتلاف به حداقل برسد و بیشترین بهره وری از تمام امکانات، نیروی انسانی و سرمایه به عمل آید.این مقاله شاخص های موثر در استقرار تولید ناب را شناسایی نموده و شاخص های شناسایی شده را با استفاده از مدل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی اولویت بندی می نماید. سپس به منظور اینکه چند مشخصه مختلف با ابعاد مختلف و اهمیت های نسبی متفاوت را به یک مقدار منفرد بدون بعد تبدیل کند از مدل تجزیه و تحلیل ابعادی استفاده نموده است، عددی که از محاسبات مدل تجزیه و تحلیل ابعادی حاصل می شود را با استاندارد جهانی تولید ناب مقایسه نموده و در نهایت پس از شناخت شکاف میان سازمان های داخلی و خارجی مدل ریاضی مناسب برای حداقل نمودن شکاف بین وضعیت کنونی و وضعیت مطلوب (آنچه که باید باشد) ارایه می نماید.
برق به عنوان صنعت زیربنایی در فرایند توسعه اقتصادی کشور، نقشی ارزنده و اساسی دارد که بستر لازم را برای پویایی کشور در زمینه های مختلف فراهم می سازد. تنوع بخشی به منابع تولید برق نیز از برنامه های اولویت دار این صنعت است. از اینرو تحقیق حاضر درصدد تعیین بهای تمام شده تولید برق در واحدهای گازی و سیکل ترکیبی در نیروگاه شریعتی مشهد است. برای این منظور اطلاعات لازم از طریق مطالعه کتابخانه ای و بررسی اسناد و مدارک موجود در نیروگاه شریعتی، شرکت برق منطقه ای، شرکت مدیریت نیروگاه های گازی و دفتر فنی برق خراسان برای سال های 84-1382 جمع آوری گردید. پس از بررسی های به عمل آمده، هزینه های این نیروگاه در شش گروه طبقه بندی گردید که شامل هزینه های سوخت، استهلاک تاسیسات تولید، تعمیرات، واحد پشتیبانی فنی، بهره داری و متفرقه است. سپس از طریق مصاحبه و استفاده از نظر کارشناسان، تحقیقات کتابخانه ای، استفاده از اطلاعات مالی و غیرمالی نیروگاه، روش مناسب جهت محاسبه بهای تمام شده تولید برق در هر یک از دو ساختار تولیدی فوق الذکر تعیین گردید. نتایج حاصله موید این مطلب است که طی سال های مورد بررسی، بهای تمام شده برق تولیدی در واحدهای گازی نسبت به بلوک سیکل ترکیبی بیشتر بوده است.