عبدالله بن عباس در منابع روایی و تاریخی، دارای فضایل خاص و برجسته ای شمرده شده که هیچ یک از یاران پیامبر اسلام(ص) را یارای رسیدن به آن ها نبوده است. ادعای رؤیت جبرئیل از سوی وی، دعای ویژه پیامبر اسلام(ص) در حق او که موجب می شود سخنان ابن عباس در تفسیر قرآن جایگاهی بلامنازع یابد و القاب و مقامات ممتاز، از جمله این فضایل است. اما توجه به زمینه های شکل گیری خلافت عباسیان و درگیری های آنان با علویان و تحلیل روایات حاوی فضایل ابن عباس نشان می دهد که بنی عباس برای مشروعیت بخشی به قیام و حکومت خویش، نیاز به تقدیس اجدادشان داشتند. چنین زمینه ای می توانست در نشر فضایل برجسته برای عبدالله بن عباس، به عنوان یکی از حلقه های اصلی سلسله خلافت عباسی، نقش داشته باشد. از این رو فضایل نقل شده برای ابن عباس با تردید و تأمل جدی روبه روست.
توجه به سیره پیامبراعظم (ص)، یکی از اهداف عالی وزارت آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان ایران شمرده می شود. در نظام آموزش رسمی، کتابهای درسی بستری مناسب برای زمینهسازی و انتقال آموزه های دینی به شمار میآید. نوشته حاضر می کوشد با استفاده از روش های کمّی و فراوانیسنجی به بررسی میزان انعکاس داده های مربوط به سیره نبوی در کتابهای درسی دوره ی دبیرستان رشته های تجربی و ریاضی در سال تحصیلی 92 91 بپردازد. در این تحقیق میزان فراوانی داده ها، نوع روایت و نوع ارجاعات مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد، بیشترین مطالب مرتبط با سیره در کتاب های درسی نیز «بدون ذکر منبع» بوده اند. همچنین در نوع روایت سیره، غلبه با «حدیث» بوده است و «روایت داستانی» با وجود ظرفیت آموزشی زیاد، کمتر مورد استفاده قرار گرفته است.
این گفتار، ترجمه و شرح قصیده عماد عبدالکریم سرور دانشمند معاصر سوری در باب ایمان ابوطالب است. در این قصیده که در پایان کتاب او صحوة الطالب فی ردّ الشبهات عن ابی طالب آمده و نوعی تلخیص کلّ کتاب به شمار است، شاعر به شیوة نقضی و حلّی ایمان ابوطالب را ثابت و گزارش می کند. نگارنده مقاله، موارد نیازمند به شرح را توضیح داده است.
بر اساس آموزه های دینی، مقولة تحدیث به معنای گفت و گوی ملائک با پیامیر یا امام یا فرد دیگر است . این مقوله از زمان پیامبر(ص)مطرح بوده و می توانسته در مواردی، منبع علوم ایشان تلقی شود. این که بعد از پیامبر (ص) کسی به وحی نبوت دسترسی ندارد در جامعة اسلامی معادل امنناع دسترسی به منابع علم الهی تلقی شده بود و هر گونه دعوی علم الهی و غیر کسبی معادل دعوی نبوت معرفی می شد. ائمه با استفاده از آموزة تحدیث به شیعیان آموختند که مانعی ندارد کسی نبی نباشد؛ ولی از منابع علم الهی از طریق غیر عادی دسترسی پیدا کند. روشن است که ابعاد این موضوع به تدریج مورد توجه شیعیان قرار گرفت و گفتمانی شیعی پیرامون علم الهی ائمه را سامان داد. البته این آموزه در دوران صادقین- علیهم السلام - با مشکلات و مخاطراتی روبرو بود که با هدایت امامان مهار شد و متقابلاً ائمه، تلاش کردند که در میان شیعیان، این آموزه با برداشتی غلوآمیز تفسیر نشود.