در قرآن کریم هفت سوره ( سوره های 40 تا 46 ) با « حم = حامیم » افتتاح شده اند که آنها را « الحوامیم = حم ها » می نامند. اما - چنانکه خواهیم دید – این سوره ها طی روایات و سخنان مفسران قرآن کریم به « آل حم = آل حوامیم » نیز نامور هستند. پیوند و خویشاوندی و قرابت این سوره ها از جهات متعددی است که ما چنین قرابت و مناسبی را در هیچیک از مجموعه های دیگر سوره های قرآن کریم نمی بینیم. و از خود « حم » نیز بوی خویشاوندی و قرابت به مشام می رسد. سیوطی می گوید : « یکی از انواع مناسبات و روابط که در قرآن کریم مورد بحث قرار می گیرد – عبارت از تناسب نامهای سوره ها با مقاصد و اهداف آنها است، آنگاه می گوید در نوع هفدهم [ کتاب الاتقان ] راجع به این نوع از انواع تناسب اشاره کرده ایم». کرمانی در کتاب « عجایب القرآن» یا « الغرائب و العجائب » می گوید: « سوره های هفتگانه ای در قرآن کریم می بینیم که به « حوامیم» [ = جمع «حم» ] نامبر دارند ، و همه آنها دارای نامهای مشترک هستند». سوره های یاد شده – که از سوره 40 آغاز می شود و بالفاصله و به ترتیب تا سوره 46 ادامه می یابد – عبارتند از سوره های « مؤمن» ، « فصلت» ، « زخرف »، « دخان» ، « جاثیه » و « احقاف» که همه آنها با « حم» افتتاح شده اند. کرمانی جهاتی را درباره نامگذاری و توالی و تعاقب این سوره ها یاد می کند ، مبنی بر اینکه « میان سوره های مذکور نوعی تشابه و همانندی وجود دارد ، تشابهی که ویژه همین سوره ها است » اما جهات تشابه سوره های مذکور را – با استفاده از بیان کرمانی و سایر مفسران – به شرحی که از این پس می بینید خاطر نشان می سازیم : -هر یک از سوره های مورد بحث با واژه « الکتاب» و یا واژه های معادل و گویای مفهوم « کتاب» پس از « حم » آغاز شده اند. -انذارها و هشدارهای بیدادگر و بیم آور سوره های مذکور از لحاظ بلندی و کوتاهی تعبیر ، شبیه یکدیگرند. -سخن خداوند متعال در این سوره ها ازنظر نظم و اسلوب تعبیر و ارائه مطلب ، یکدست می باشد؛ و در این سوره ها ازاین لحاظ ، همگونی جلب نظر می کند. -همه این سوره ها یکی هستند ، و هریک از انها از پی یکدیگر – به همین ترتیبی که در مصحف موجود دیده می شوند – به ترتیب پس از سوره « زمر » نازل شده اند. اگرچه آیاتی از آنها چنانکه خواهیم دید مدنی می باشند. -احادیث فراوانی در فضیلت تلاوت سور « حوامیم » در جوامع حدیثی فریقین جلب نظر می کند. -این هفت سوره مجموعاً دارای عنوانهای مشترکی هستند که عبارتند از : « تاج القرآن » ، « ثمره قرآن» ، « دیباج القرآن» ، « روضة من ریاض الجنة » ، « ریاحین القرآن»، « لباب القرآن» و « یاسمین العرائس».
مسئله بداء که از ویژگیهای تفکر شیعی و متأثر از نصوص دینی است به معنای نسخ در امور تکوینی است. این مفهوم در مورد خدا و انسان به کار میرود. بر این مبنا که موجودات جهان هستی به دو دسته مادی و مجرد تقسیم میشوند. مجردات تحت تأثیر علل مختلف و تغییر و تحول قرار نمیگیرند، امّا موجودات مادی دائماً دستخوش تغییر و تحول و جانشین شدن سلسله علتها به جای یکدیگر قرار میگیرند، بنابراین محدوده بداء مختص این مرحله میباشد. البته نه به این معنا که نظام هستی از ثبات برخوردار نباشد زیرا نظام ماده خود تجلی عالم مثال و عالم عقل است و در آن عوالم از ثبات بر خوردار است. پس وقوع مسئله بداء در مورد خداوند به معنای تغییر و تحول در علم خداوند یا به معنای تبدیل علم خداوند به جهل چنان که منکرین بداء معتقدند هم نیست.