عبدالغنی نابلسی از شع رای برجسته دوره انحطاط به شمار می رود که در اشعار خود ش واهد قرآن ی بسیاری به کار بسته و در به کار بردن آنها توانایی شگفت آوری از خود نشان داده است. جای جای دی وان الحقائق و مجموع الرقائق وی آکنده از الفاظ و مفاهیم قرآنی است. گویی قرآن با روح وی عجین شده است؛ شاعر لب باز نکرده مگر اینکه گوشه ای از آیات قرآنی را بیان نموده تاجایی که می توان گفت بخش عظیمی از دیوان وی نظم آیات قرآن است چه از نظر لفظی و چه از نظر معنایی و مفاهیم عمیق قرآنی را به وضوح در دیوان خوی ش جای داده است. دیوان وی حاوی اشعار الهی است، یعنی در همه جای آن به یگانگی خدا اعتراف نموده است. ب ه جرأت می توان گفت همین مسأله هم هدف اصلی شاعر بوده که گویی در یک بیت دیوانش نیز از این هدف خارج نشده است. به حق می توان وی را از برجسته ترین شاعرانی به حساب آورد که در عصر انحطاط، نور قرآن در آثارشان تجلی یافته است.
«مصاحبه» در اصطلاح، همراهی دو واژه است که اکثراً عادت بر همراهی دارند و پیوند مفهومی بین آنها جریان دارد. در زبان شناسی معاصر از این مقوله با نام «روابط هم نشینی» یاد می شود؛ اما در نوشته های عالمان متقدم مانند سیبویه، ابن هشام، ابن عقیل، جاحظ و ابوهلال در این باره مطالب توجه برانگیزی یافت می شود. در پژوهش حاضر کوشش شده است تا با روش تحلیلی- توصیفی سابقه مصاحبه و انواع آن از حیث انحصار و از حیث پیش بینیِ واژه ها، ضوابط مصاحبه و اَشکال آن و اهمیت و جایگاه مصاحبه تبیین شود، همچنین اثر محیط و تطور زبان در پیدایش و تغییر مصاحبات دقت شود. زان پس انواع مصاحبه در قرآن در دو سطح مطالعه می شود: ابتدا در سطحِ اُسْلُوبِ اسمی که مشتمل بر سه بخش وصفی، اضافی و عطفی است و قسم اخیر، خود شامل مصاحبه عُکُوس و مُتَکاملات است. سپس در سطحِ اسلوبِ فعلی با دو بخشِ باهمایی بین فعل و اسم، فعل و حرف جرّ، که مختص و غیر مختص انواع آن هستند.