فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۵٬۲۰۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
ادیان بزرگ دارای کارکردها و آثار اجتماعی اند. اسلام درخشان ترین رهیافت را به روابط اجتماعی دارد. از منظر قرآن هدف اصلی بعثت پیامبران برپایی عدالت در ابعاد گوناگون با مشارکت فراگیر مردم است قرآن کریم از یک سو در هدف گذاری کلی رسالت پیامبران، اهداف اجتماعی را در چشم انداز عمومی قرار می دهد و از سوی دیگر در احکام گوناگون حتی احکام عبادی ، توجه به دمیدن روح اجتماعی در برابر منافع فردی برجسته است. قرآن کریم تاثیری شگرف بر روابط اجتماعی مسلمانان از نژادهای گوناگون با یکدیگر و همچنین مسلمانان با دیگر پیروان ادیان و حتی با غیر مسلمانان دارد و صلح و آرامش شعار محوری این کتاب است. همزیستی مسالمت آمیز با یکایک انسان ها فارغ از هرگونه تشخص و پایه گذاری جامعه سالم ، از برکات آموزه های قرآنی است که در جای جای این متن وحیانی بر آن تاکید شده است. در این مقاله چیستی تاثیر قرآن بر روابط اجتماعی و چگونگی اثرگذاری با پردازش ایده های بنیادی در زمینه های گوناگون، با تکیه بر دیدگاه مفسرانی که با نگرش اجتماعی به تفسیر پرداخته اند، موضوع پژوهش است.
معیار برتری پیامبران از نگاه قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اندیشه دینی، پیامبران نسبت به سایر مردم از ویژگی هایی برخوردار هستند که بقیه مردم از آنها محروم می باشند، ولی در این که خود پیامبران نیز نسبت به هم از ویژگی هایی برخوردار می باشند اختلاف است. عده ای بر این باورند که پیامبران با هم تفاوتی ندارند و عده ای دیگر معتقدند که بعضی پیامبران نسبت به بقیه برتری دارند که از آنان به عنوان پیامبر اولو العزم یاد می کنند. این عده ملاک تفاوت پیامبران اولو العزم را صاحب کتاب و شریعت بودن، ماموریت جهانی داشتن، دارا بودن مقام امامت، و بهره مندی از علم می دانند، ولی با توجه به این که این امتیازات، امتیازات اکتسابی نیست و تفاوت شخصیت حقیقی پیامبران با شخصیت حقوقی آنان در امتیازات اکتسابی آنان می باشد، مقاله با بررسی آیات و روایات اسلامی به این نتیجه رسیده است که ملاک برتری پیامبران اولو العزم گذشته از امتیازات حقوقی امتیازات حقیقی و اکتسابی از قبیل: سبقت در اعتراف به ربوبیت الهی، استواری بر پیمان های الهی، تلاش مضاعف در گسترش توحید، صبر و استقامت در برابر دشمنان خدا، و اخلاق برجسته در تعامل با مردم می باشد.
بررسی تطبیقی داستان یوسف(ع) و موسی(ع) در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گزینش و چیدمان داستان زندگی پیامبران(ع) در قرآن کریم، کاملاً هدفمند و سازگار با رسالت عظیم آن در تبیین پیام های سعادت بخش و پندآموز است. تنوع و تعدد، تکرار و عدم تکرار، پردازش کوتاه، تفصیل و اطناب در داستان ها ی زندگی پیامبران، همه از ابعاد مختلف، شایان بررسی و تأملی عمیق است. در این میان وجود شباهت ها و تفاوت های فراوان میان داستان واقعی زندگی حضرت یوسف(ع) و حضرت موسی(ع)، اسلوب بیانی قرآن را چشم گیرتر نموده است. شباهت و همرنگی سیر زندگی، رخدادها، مبارزات، حضور در صحنه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی و ایفای نقش شخصیت های تقریباً یکسان، از دوران کودکی تا رسیدن به مقام نبوت در کنار تغییر و جابجایی جنسیتی برخی از شخصیت ها، از جمله این موارد است. به کارگیری واژه ها، عبارات و تعابیر مشترک از یک سو و متقابل و متفاوت از سوی دیگر، ساختار داستانی آیات را بیش تر مورد توجه قرار می دهد. این مقاله به بررسی تطبیقی پاره ای از وجوه تشابه و تقابل شخصیت ها و صحنه ها و رخدادهای داستان زندگی این دو پیامبر(ع) می پردازد.
تفسیر اجتماعی قرآن؛ چالش تعریف و ویژگی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر اجتماعی از رویکردهای بسیار مهم تفسیری است که در دوره معاصر پدیدار گشته و بسیاری از اثار تفسیری مطرح، با این رویکرد نگاشته شده است. با این همه، بحث از تفسیر اجتماعی با چالشهای جدی ای در عنوان، تعریف و ویژگی ها روبروست. از این جریان تفسیری در هر یک از تفسیرپژوهی ها با عنوانی متفاوت یاد شده است. تمدنی، اجتماعی، عقلانی، تربیتی و حرکتی عناوین مختلفی هستند که برای آن به کاررفته اند، درعین حال این عناوین در برخی از نگاشته های جریان شناسانه، به عنوان جریان های موازی قلمداد شده اند. در مقام تعریف نیز معمولا تفسیر پژوهان توضیحاتی اجمالی در مورد آن ارائه داده اند که عامترین آنها مناسب-ترین تعریف انتخاب شده است. در بحث از ویژگی های تفسیر اجتماعی، محققان بیش از همه متاثر از دیدگاه ذهبی در این موضوع بوده اند. در تحقیق حاضر، با توجه به تعریف برگزیده از تفسیر اجتماعی کوشیده ایم ویژگی های تفسیر اجتماعی را در دو محور پیراستن چهره اسلام از نقائص و اثبات توانمندی آن ساماندهی کنیم؛ همچنان که به مشکلاتی که در بررسی این ویژگی ها مطرح است پرداخته ایم و استفاده از ویژگی های مکمل را پیشنهاد کرده ایم.
تفسیر اجتماعی از رویکردهای بسیار مهم تفسیری است که در دوره معاصر پدیدار گشته و بسیاری از اثار تفسیری مطرح، با این رویکرد نگاشته شده است. با این همه، بحث از تفسیر اجتماعی با چالشهای جدی ای در عنوان، تعریف و ویژگی ها روبروست. از این جریان تفسیری در هر یک از تفسیرپژوهی ها با عنوانی متفاوت یاد شده است. تمدنی، اجتماعی، عقلانی، تربیتی و حرکتی عناوین مختلفی هستند که برای آن به کاررفته اند، درعین حال این عناوین در برخی از نگاشته های جریان شناسانه، به عنوان جریان های موازی قلمداد شده اند. در مقام تعریف نیز معمولا تفسیر پژوهان توضیحاتی اجمالی در مورد آن ارائه داده اند که عامترین آنها مناسب ترین تعریف انتخاب شده است. در بحث از ویژگی های تفسیر اجتماعی، محققان بیش از همه متاثر از دیدگاه ذهبی در این موضوع بوده اند. در تحقیق حاضر، با توجه به تعریف برگزیده از تفسیر اجتماعی کوشیده ایم ویژگی های تفسیر اجتماعی را در دو محور پیراستن چهره اسلام از نقائص و اثبات توانمندی آن ساماندهی کنیم؛ همچنان که به مشکلاتی که در بررسی این ویژگی ها مطرح است پرداخته ایم و استفاده از ویژگی های مکمل را پیشنهاد کرده ایم.
گستره شناسی قید «دخلتم بهنّ» در حکم حرمت ربیبه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از زنانی که قرآن کریم ازدواج با آنها را بر هر مردی حرام کرده، ربیبه است. قرآن با تعبیر «من نسائکم اللاّتی دخلتم بهنّ» این حرمت را به این شرط مشروط کرده است که مرد با مادر این ربیبه، افزون بر عقد نکاح، آمیزش نیز انجام داده باشد. آمیزش ممکن است مصادیق گوناگونی داشته باشد؛ مانند آمیزش در حال اکراه، آمیزش در حال خواب یا بی هوشی، آمیزش از پشت و... . هدف این تحقیق آن است که نشان دهد آیا مواردی مانند آمیزش از پشت و دیگر آمیزش های نامتعارف از مصادیق تعبیر «دخلتم بهنّ» به شمار می آید تا امکان تمسک به اطلاق وجود داشته باشد. بدین منظور نخست با جستار در ادبیات عرب و داده های لغویان، تعبیر «دخل ب » تحلیل شده است، آنگاه یافته این جستار، معیاری برای ارزشیابی استنادات فقیهان به این آیه تلقی شده و در پایان مشخص شده است که تعبیر «دخلتم بهنّ» در آیه قرآن، فقط بر تماس جنسی شب زفاف صدق می کند و بر همه تماس های جنسی صدق نمی کند؛ بنابراین نسبت به همه تماس های جنسی اطلاقی برایش منعقد نمی شود. دست شستن از اطلاق نیز به این نتیجه منجر شد که «حرمت نکاح با بعضی از ربیبه ها» اگرچه پس از علامه حلّی در فقه امامیه شهرت یافته است؛ ولی با استناد به اطلاق قابل دفاع نیست؛ هرچند برای اثبات آن فتواها راه های فقهی دیگری غیر از تمسک به اطلاق وجود دارد که قابل بررسی است
نگاهی نو به تفسیر نشوز زوجه در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه مفسران و فقهای عظام درباره مفهوم نشوز زوجه در آیه 34 سوره نساء و مسئله تنبیه بدنی به دو نظریه کلی بازمی گردد؛ گروهی نشوز زوجه را امتناع از ایفای وظیفه زناشویی و گروه دیگری آن را به مفهوم عام امتناع از ایفای وظایف همسری تفسیر کرده اند. بر اساس این نظریه ها، شوهر می تواند پس از پنددهی و دوری گزینی، همسرش را به روش تنبیه بدنی از نشوز بازدارد. موضوع نوشتار کنونی، نقد تفاسیر مذکور و طرح تفسیر جدیدی است که بر اساس آن مقصود از نشوز، خیانت کمتر از زنا به وسیله زوجه است. در نتیجه اعطای مجوز تنبیه بدنی به شوهر، به عدم تمکین یا تخلف های جزئی در زندگی مشترک مربوط نمی شود و به آلوده دامنی زن و تقصیر زن در حق الله ناظر است
علامه طباطبایی و زبان نمادین و انشایی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین می باشد. این دانش به دلیل اهمیت بحث معنا و نقش کلیدی گزاره های کلامی در توجیه و صدق گزاره های دینی، به بحث از توصیف و توجیه گزاره های کلامی می پردازد. پرداختن به صدق و کذب گزاره های کلامی و سپس معناداری یا بی معنایی و در دهه های اخیر، معرفت بخشی یا غیر معرفت بخشی آنها (شناختاری یا غیر شناختاری) از مسائل این علم بوده است. در این بین، رهیافت های زبان دینی، به دو گروه عمده شناختاری (ناظر به واقع و توصیفگر واقعیتها) و غیر شناختاری تقسیم می شوند. رهیافت های زبانی چون نمادین دانستن متون دینی، رمزی، اسطوره ای، استعاره ای یا کنایه ای دانستن آن از قسم غیر شناختاری می باشند. علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر برجسته جهان تشیع، ساختار زبان قرآن را بر مبنای عرف عام دانسته، که البته با عرف عام تفاوت هایی نیز دارد و از آنجا که در زبان عرف عقلا از رمز، استعاره، کنایه و نماد برای تفهیم بهتر و سریعتر مطلب استفاده می شود، خداوند نیز در قرآن در مواردی این صناعات ادبی را جهت تقریب ذهن از محسوس به معقول به کار برده است؛ اما کل زبان قرآن را (اخبار، انشاء، نماد، رمز و کنایه و ...) شناختاری، ناظر به واقع و معنادار می داند. وی به هیچ عنوان، کاربرد زبان اسطوره را در هیچ کجای قرآن نپذیرفته و آن را با حق و حقیقت بودن قرآن و هدف آن در تناقض می داند.
زبان دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین می باشد. این دانش به دلیل اهمیت بحث معنا و نقش کلیدی گزاره های کلامی در توجیه و صدق گزاره های دینی، به بحث از توصیف و توجیه گزاره های کلامی می پردازد. پرداختن به صدق و کذب گزاره های کلامی و سپس معناداری یا بی معنایی و در دهه های اخیر، معرفت بخشی یا غیر معرفت بخشی آنها (شناختاری یا غیر شناختاری) از مسائل این علم بوده است. در این بین، رهیافت های زبان دینی، به دو گروه عمده شناختاری (ناظر به واقع و توصیفگر واقعیتها) و غیر شناختاری تقسیم می شوند. رهیافت های زبانی چون نمادین دانستن متون دینی، رمزی، اسطوره ای، استعاره ای یا کنایه ای دانستن آن از قسم غیر شناختاری می باشند. علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر برجسته جهان تشیع، ساختار زبان قرآن را بر مبنای عرف عام دانسته، که البته با عرف عام تفاوت هایی نیز دارد و از آنجا که در زبان عرف عقلا از رمز، استعاره، کنایه و نماد برای تفهیم بهتر و سریعتر مطلب استفاده می شود، خداوند نیز در قرآن در مواردی این صناعات ادبی را جهت تقریب ذهن از محسوس به معقول به کار برده است؛ اما کل زبان قرآن را (اخبار، انشاء، نماد، رمز و کنایه و ...) شناختاری، ناظر به واقع و معنادار می داند. وی به هیچ عنوان، کاربرد زبان اسطوره را در هیچ کجای قرآن نپذیرفته و آن را با حق و حقیقت بودن قرآن و هدف آن در تناقض می داند.
معیار شمول عنوان «اهل کتاب» در قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن مجید با عنوان «اهل کتاب» به یهودیان و مسیحیان اشاره می کند. همچنین گاهی عناوین «کسانی که به آنان کتاب دادیم» یا «کسانی که کتاب داده شده اند» را به کار می برد. از بعضی آیات، احکامی اجتماعی یا فردی برای مصادیق این عنوان استفاده شده است. حال پرسشی مطرح می شود که آیا این عنوان بسته ای است و تنها پیروان همین ادیان را شامل خواهد شد یا اینکه می توان معیاری ارائه داد که برخی از ادیان دیگر نیز، مشمول حکم این عنوان شوند؟ عموم مفسران و فقیهان، یهودیان و مسیحیان را مطابق قرآن مجید، اهل کتاب شمرده اند و اکثریت قاطع آنان زرتشتیان را مطابق روایات، ملحق به اهل کتاب دانسته اند؛ اما وقتی کتاب این سه دین را بررسی می کنیم، می بینیم هر معیاری را که در نظر بگیریم، می توان پیروان برخی از ادیان دیگر را نیز اهل کتاب خواند. مطلب مقاله این است که اگر گزارش متون اسلامی از وضعیت کتاب این ادیان را با داده های بیرونی و نیز سخنان عام الهی در زمینة هدایت انسان ها کنار هم بگذاریم، می توانیم به ملاک و معیاری دست یابیم که در برخی از ادیان دیگر نیز وجود داشته باشد.
احساس و ادرا ک از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از استکشاف دیدگاه قرآن در باب ظرفیت شناختیِ انسان از سطح مادون احساس تا امور فوق ادراک بشری. سؤال پژوهش پیش رو این است که قرآن در باب ظرفیت های شناختیِ بشر که امروزه بسیار مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد، چه دیدگاهی دارد؟ روش پژوهش، تحلیل عقلی - نظریِ محتوای آیات قرآن در موضوع مورد نظر می باشد. بعضی دستاوردهای پژوهش حاضر عبارتند از: 1. از قرآن مطالبی در باب یک سیر گسترده، شامل احساس، ادراک حسی، ادراک فراحسی، شناخت، فراشناخت، و امور فوق ادراک بشری قابل استکشاف است؛ 2. در قرآن بر شناخت و ارزش و ضرورت آن در زندگی روزمره تأکید ویژه شده است؛ 3. مباحث فوق ادراک بشری، به طور ویژه مورد توجه قرآن است و مرتب به انسان یادآوری می شود که ظرفیت شناختی بشر به حدی نیست که همه امور غیب و شهود را دریابد.
معناشناسی واژگان «عقل» و «تفکر» در ارتباط با مفهوم «فطرت» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به معناشناسی «عقل» و «تفکر» و به ارتباط آن دو با «نفس» و «فطرت انسان» پرداخته شده است. اگرچه «عقل» در اصطلاح معروف و فلسفی اش در دو معنای «جوهر بسیط» و «قوة نفس» استعمال شده است، ولی بررسی های لغوی و قرآنی نشان می دهد که معنای اصلی این ماده -یعنی «امساک» و «نگهداری»- است و برای آن باید به قرآن توجه شود. ارشاد قرآن به تعقل، تنها ارشاد به علم و دانستن نیست بلکه به معنای پای بندی بر حقایق و معلومات فطری و بهره گیری از آنهاست. معنای اصلی مادة «تفکر»، «تردد و حرکت درونی نفس برای جداسازی معلومات صحیح از سقیم» می باشد. ماده «فکر» در باب «تفعل» دو معنی «مطاوعه باب تفعیل» و «تکلف» را دربردارد. با توجه به این معانی، به تلاش درونی نفس برای کشف، بازیابی و شناخت معلومات فطری»، «تفکر» اطلاق می شود که حاصل آن، بازیابی بینش های فطری و معرفت نفس است. نفس در این فرایند و رجوع به فطرت با موانع گرایشی و مقاومت های بعد طبیعی خود مواجه است که از این مواجهه با عنوان «جهاد با نفس» نیز یاد می شود. در نتیجه «تفکر» با شرایطی که بیان گردید، اولین گام برای موفقیت در جهاد با نفس خواهد بود.
بررسی تمثیل های ادبی قرآن
حوزه های تخصصی:
ارزش یک مَثَل در جلب توجه مخاطب و تسهیل در فهم مراد متکلم گاه بیشتر از توسعه کلام است، از این رو کاربرد تمثیل در اقناع مخاطب و فن سخنوری ارزش والایی دارد.
فلسفة مثل های قرآن تنزّل مسائل بلند و بیان آنها در سطح افق فکری مردم است و نقش تاثیرگذار آن در تبیین مباحث، انکارناپذیر است؛ زیرا این فن، حقایق پیچیده را حس پذیر میکند. بر این اساس قرآن برای پایین آوردن سطح مطلب عقلی و قراردادن آن در دسترس فکر بشری، بارها از مثل استفاده کرده است.
کاربرد تمثیل و دیگر شیوه های بیانی قرآن، از نشانه های اوج بلاغت ادبی و هنری قرآن کریم است. از سوی دیگر، میدانیم که هدف داستان ها و تمثیل های قرآنی، گزارشگری تاریخی نیست؛ بلکه پشت هر داستان و تمثیل، نتیجه ای اخلاقی و تربیتی نهفته است که مهم ترین آن دعوت به تدبر و تأثیرگذاری و در نهایت تربیت انسان است.
شخصیت قرآنی
واکاوی اصطلاح «سَبْعَ طَرائِق» در آیه هفدهم سوره مؤمنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعبیر «سَبْعَ طَرائِق» در آیه 17 مؤمنون که فقط یک بار در قرآن به کار رفته است عموماً به «سَبْعَ سَماوات» یا «هفت راه بالای سر» تفسیر شده که زمینه ساز ظهور شبهاتی شده است. توجه حصرگرایانه به یک معنا و غفلت از دیگر معانی کلمات این ترکیب و عدم توجه به سیاق آیه و واژگانِ همنشین، احتمالاً منشأ چنین دیدگاهی است. نظر به اینکه واژگان «سَبْع، طَرائِق و فَوْق» به ترتیب به معانی دیگری چون «تکثیر و مبالغه» و «اصناف و شیوه ها» و «فوقیت مکانتی و فزونی» استعمال شده اند، با توجه به این معانی و سیاق آیات قبل و بعد، دو احتمال قابل ارائه است؛ یکی اینکه مراد از «سَبْعَ طَرائِق» هفت طریقه وجودی در طی خلقت انسان و تکمیل آفرینش او باشد. دیگر آنکه فراتر از خلقت انسان، آفرینش دیگر اصناف و گروه های فراوان از موجودات عالم، اراده شده باشد. قبول هریک از دو نظر، ترادف «سَبْعَ طَرائِق» با «سَبْعَ سَماوات» را نفی می نماید. از این رو، لازمه فهم دقیق و صحیح واژه ها و جمله های قرآنی، توجه به همه وجوه معنایی کلمات در یک ترکیب، واژگان همنشین و بافت کلام است.
آفرینش انسان در آموزه های اسلامی و نسبت آن با نظریه تکامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مسئله که «آیا آموزه های دینی در بحث آفرینش حیات و به ویژه خلقت انسان، با دستآورد های علمی سازگار است یا نه؟» همواره میان الاهیون و دانشمندان مورد مناقشه بوده است. در تبیین این موضوع، بیشتر دانشمندان جدید نظریه تکامل را پذیرفتهاند؛ و در مقابل، غالب الاهیون این نظریه را مردود دانسته و به نظریه خلقت ثابت و مستقل باور دارند. این مقاله، به دیدگاه سومی قائل است و می کوشد نشان دهد که هر چند آموزه های اسلامی، آفرینش انسان کنونی را ثابت و مستقل معرفی کردهاند، ولی پذیرش دیدگاه اسلامی مستلزم انکار نظریه تکامل نیست؛ و میتوان هر دو دیدگاه را پذیرفت.
ضرورت، ماهیت و روش استنطاق از منظر روایات اهل بیت(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم دستورالعمل زندگی بشر تا روز رستاخیز است و لذا باید همواره پاسخگوی نیازهای وی باشد. لازمة این غرض، جامعیت و جاودانگی این کتاب است که هر دو لازمة خاتمیتِ نبوت می باشند. یکی از انواع ارتباط با قرآن که اهل بیت(ع) بر آن تأکید داشته و بر لزوم آن تصریح نموده اند، استنطاق است. «به نطق آوردن کلام الهی» یعنی حضور جدی این متن صامت در جوامع بشری، و حلّ معضلات و دغدغه ها، و ایفای نقش. استنطاق به معنای «عرضة سؤالات به قرآن و دریافت پاسخ» امری فراتر از تفسیر ترتیبی، تفسیر قرآن به قرآن، و تأویل قرآن است و با آن ها تفاوت ماهوی دارد. چه، این تعامل ها از متن قرآن آغاز می شود ولی شروع استنطاق، از متن جامعه و مشکلات آن است.
با این وجود، تفسیر به رأی نیز نیست، زیرا مستنطق با سؤال به سراغ قرآن می رود، نه با جواب. از سوی دیگر، اگرچه سطح اعلای استنطاق خاصّ اهل بیت(ع) است، ولی به دلائل متعدد، منحصر در ایشان نمی باشد. این پژوهش ضمن پرداختن به میزان کاربرد روائیِ واژة استنطاق به طور کلی و نیز استنطاق قرآن، با اشاره به نظریة شهید صدر در تفسیر موضوعی، مسائل مرتبط را با روش تحلیلی-توصیفی مورد دقّت قرار می دهد.