فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱٬۵۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
مسئله شر یکی از مهم ترین مسائلی است که دغدغه فیلسوفان دین و متکلمان بوده است. الهی دانان پویشی مانند وایتهد، هارتسهورن و گریفین، رویکرد جدیدی به این مسئله داشته اند؛ یعنی فلاسفه و متکلمان گذشته، بیشتر با قبول صفات (علم، قدرت و خیرخواهی مطلق) خداوند به تبیین و توجیه شرور پرداختند؛ اما فلاسفه دین پویشی با رد علم و قدرت مطلق الهی این مسئله را بررسی می کنند؛ یعنی علم خدا را زمانی می دانند، موجودات را نیز دارای قدرت خلاقه می دانستد و با محدود دانستن قدرت خداوند او را از شبهه شر مبرا می کنند. در این نوشتار ضمن بررسی اندیشه آن ها و البته با تأکید بر هارتسهورن، دیدگاه آن ها را نقد خواهیم کرد.
سیاست گذاری در اسلام؛ متمرکز، غیر متمرکز یا راه سوم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اسلام راستین، دینی معتدل و میانه رو؛ بوده و از افراط و تفریط در تمامی عرصه ها، به ویژه در عرصة سیاست گذاری، به شدت متنفر است. مسئلة اصلی در این نوشتار، این است که سیاست گذاری در اسلام چگونه انجام می شود؟ سه نظریه در این باره مطرح است: اولی سیاست گذاری را امری متمرکز و تنها حق تنها خداوند یا کتاب خدا یا پیغمبر اولی او می داند. دومی سیاست گذاری را امری غیر متمرکز می دانسته، معتقد است: بشر با استفاده از عقل خود، می تواند سیاست گذاری کند و نیازی به چیزی، حتی خداوند ندارد. سومی سیاست گذاری را هم، به خدا و هم به انسان – هر دو- منتسب می داند. نگارنده نظریة اول را افراطی تلقی نموده و معتقد است: تفکر گروه هایی مانند خوارج و اشعری ها - در گذشته - و گروه های تکفیری، به ویژه وهابی ها و کسانی که دم از سنت منهای عقلانیت می زنند، در دوران معاصر ریشه در این نظریه دارد. همچنین نظریة دوم هم تفریطی تلقی شده و بر این باور است که تفکر گروه هایی مانند معتزلی ها - در گذشته - و تفکر سکولارهای الحادی - در عصر جدید - ریشه در این نظریه دارد. نظریة سوم معتدل و میانه تلقی شده و دلایلی بسیاری آن را تأیید می کند. در این نوشتار، از روش «تحلیلی و استنباطی» استفاده شده است. هدف از این نوشتار پاسخ به دو نوع تشبیه است: اول اینکه در سیاست گذاری، با وجود خداوند، چه نیازی به بشر است ؟ دوم اینکه با وجود عقل انسانی، چه نیازی به خدا وجود دارد؟
آسیب شناسی زمانه حضرت علی (ع) و موانع تحقق حکومت دینی با تأکید بر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی حکومت وسیاست در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات موارد دیگر متون حدیث نهج البلاغه پژوهی
یکی از اشکال هایی که برخی از نواندیشان و حامیان جدایی دین از سیاست مطرح می کنند، این است که اگر برپایی حکومت دینی امکان پذیر بود، باید در ادوار مختلف تاریخی و زمان زعامت انبیای عظام الهی، یا دستکم در دوران حیات ائمه معصومین (ع) شاهد تحقق عینی چنین امری می بودیم و حکومت دینی و الهی تشکیل می شد. این افراد بدون توجه به مضمون و محتوای آیات قرآنی و همچنین روایات فراوان مأثور از ائمه معصومین (ع) که برپایی حکومت الهی و دینی در مقاطعی از تاریخ بشر توسط انبیای الهی را تأیید کرده اند، به طور کلی چنین امری را انکار می کنند و بر طبل جدایی دین از سیاست می کوبند.
در این نوشتار با تحدید دایرة زمانی بحث، به آسیب شناسی و تحلیل شرایط و زمانة مولای متقیان حضرت علی (ع) و موانع تحقق حکومت علوی در این دوران – آن گونه که در کتاب گرانسنگ نهج البلاغه به تصویر کشیده شده است – خواهیم پرداخت و نشان داده شده است که در دوران حکومت امیر مؤمنان علی (ع) دنیاطلبی و بی بصیرتی یاران امام و بی توجهی آنان به اوامر الهی و توصیه های حاکم زمانه، شرایطی را فراهم آورده بود که عملاً تحقق حکومت عدل الهی امکان پذیر نبود. این معضلی است که در طول تاریخ بلند حیات بشری و در زمان تمام انبیا و اولیای الهی همواره مانعی اساسی بر سر راه تشکیل حکومت دینی بوده است.
رهیافت اصلاح ساختار ژنتیک در حل مسأله ی شرور انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره بردن از قدرت علمی و خلاقیت انسان در محدود کردن و پس راندن شرور و جلوگیری از گسترش آن از مصادیق همکاری با خالق و یاری دادن به خداوند در حل مسأله شر محسوب می شود .
بسیاری صفات بد اخلاقی و خلق و خوی های ناپسند و در نتیجه شخصیت و رفتار شرورانه پایه ی زیستی و ژنتیکی دارند. فن آوری مهندسی ژنتیک این امکان را به ما می دهد که از ویژگی هایی در ژن ها یمان برخوردار باشیم که تا سرحد امکان، کمتر گرفتار شرور گردیم. بنابراین در قدم نخست، با بهر ه گیری از ژن درمانی می توان از پیدایش برخی از نواقص جسمانی و اخلاقی و انتقال آن به نسل های بعدی جلوگیری کرد و سپس با مهندسی ساختار ژنتیکی انسان و در نتیجه اصلاح نژاد بشر، می توان به انسانی دست یافت که دارای درصد بالایی از صفات و خصوصیات مطلوب جسمانی، عقلانی، اخلاقی و الاهی بوده، تا در نتیجه ی آن، شمار چشم گیری از شرور روزمره ی انسانی از صفحه ی زندگی محو شود و به دیگر شرور تاریخی پیوندد.
نگارنده رهیافت اصلاح ساختار ژنتیک را در شرایط موجود، راهبردی اساسی و بر تر در حل شرور انسانی و دستیابی به خیرات و کمالات ارزیابی کرده و معتقد است که بشریت باید هر چه زودتر تصمیم استفاده از آن را عملی کند.
نقش ابر ذهن در رمزگشایی از چند دستگاه الهیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف و انگاره بنیادین این مقاله، پاسخ به این پرسش است که آیا می توان الگویی به دست داد تا از رهگذر آن بتوان چندین دستگاه عرفانی، فلسفی و کلامی را بهتر فهمید و دقیق تر بازشناسی کرد؟ ادعای این مقاله آن است که می توان این کار را انجام داد. روش این مقاله به این صورت است که در وهله اول، با مدد گرفتن از عالم خیال چنین فرض می کنیم که همه آنچه از زمان مهبانگ (big bang) تاکنون رخ داده، که شامل هزاران میلیارد ستاره و سیاره می شود، همگی کل یکپارچه ای را تشکیل می دهد که از آن به ""جهان هستی"" تعبیر می کنیم. سپس این گونه فرض می کنیم که این جهان بزرگ یا جهان ماده، فاقد شعور و آگاهی نیست، بلکه جزء جزء آن از اتم هایی تشکیل شده است که یک شعور و آگاهی بسیار مرموز و اسرارآمیز همه اینها را به هم به گونه ای پیوند داده که این طرح کلان از آن برآمده و حاصل شده است (جالب است که در فیزیک امروز نظریه ریسمان بسیار به این فرض ما نزدیک است). این مقاله اصلاً در پی اثبات این فرض یا نفی آن نیست. روش این است که اگر جهان هستی به این صورت فرض شود و در واقع، آن را همچون یک کل و یک ذهن بزرگ انگاشته شود، این فرض دست کم دو کارکرد خواهد داشت. الگوی مورد نظر تصویری از جهان به مثابه یک اَبَرذهن یا ذهن برتر است؛ یعنی، می توان کل هستی و پدیده های آن را همچون یک ذهن بزرگ فرض کرد و همه کارکردها و نقش ها و فرآیندهای ذهن انسانی را برای آن متصور شد. در یک ذهن، پدیدارهای ادراکی بسیار گوناگون و متنوعی وجود دارد. اینک اگر کل هستی؛ یعنی این صدمیلیارد کهکشان و این کیهان بسیار بسیار بزرگ را به منزله یک ذهن بینگاریم، همان حکم ها را می توانیم در میان پدیده های هستی جاری کنیم. به دیگر سخن، همه باشندگان و هستی ها را می توان از جنس آگاهی انگاشت و در عین حال، با یک نگاه خُردنگر و چیستی نگر، می توان پدیده های موجود را از یکدیگر سلب کرد و گفت درخت سنگ نیست؛ اما از سوی دیگر، با نگاهی کلان نگر، می توان به همه پدیده ها به عنوان امر یکپارچه واحدی نگاه کرد و همه اموری را که از هم سلب می کردیم، به یکدیگر نسبت دهیم و میان آنها اتحاد برقرار کنیم و بگوییم مثلاً درخت سنگ است. این مقاله درصدد است تا نشان دهد که دستگاه عرفانی ابن عربی و دستگاه های فلسفی اسپینوزا و وایتهد (الهیات پویشی) چنین طرحی را دنبال کرده اند. از این گذشته، از رهگذر کشف این کلید می توان دستگاه کلامی کرامیه و الهیاتشان را نیز به صورت قابل فهمی بازخوانی کرد.
تحلیل و بررسی نظریه تقارب معنایی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۶)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم، به موضوع تفکر و تدبر اهمیت ویژه ای داده است به گونه ای که واژگان مرتبط با این مفهوم از بسامد بالایی در واژگان قرآنی برخوردار می باشند. پرداختن به واژگان قرآنی نیز همواره مورد توجه زبان شناسان بوده است و یکی از مهمترین مسائلی که درباره آن به کنکاش پرداخته اند، پاسخ به این سؤال است که آیا به ترادف واژگان قرآنی می توان معتقد بود؟ یا اینکه به جای ترادف واژه، باید مفهوم تقارب را انتخاب کرد؟ امروزه با پدید آمدن بررسی های موضوعی درباره قرآن کریم ضروری است، پژوهش های گسترده تری در این باب صورت پذیرد که یکی از حیطه های آن مسائل لغوی و زبانشناسی می باشد. این مقاله در صدد است با بررسی لغوی تعدادی از واژگان مرتبط با مفهوم «فکر»، به این مسأله بپردازد و پاسخی درخور ارائه دهد که نسبت واژگان مرتبط با این مفهوم در قرآن، با مفهوم ترادف و تقارب به چه صورت می باشد و بار معنایی این واژگان نسبت به یکدیگر چگونه است؟ وجه نوآوری پژوهش حاضر این است که، علاوه بر تحلیل تک واژه ها، واژگانی که دارای تقارب معنایی هستند نیز در دسته های مجزا گنجانده شده اند.
راهکارهای تولید علم دینی مبتنی بر نظریة آیت الله جوادی آملی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته نظریة خاص آیت الله جوادی آملی درخصوص تولید علم دینی، که به نظریة «علم دینی حداکثری» شهرت یافته، تبیین می شود. ایشان نظریة تولید علم دینی را به گونه ای سامان می دهد که در ضمن آن هریک از مبادی معرفتی بشر، اعم از عقل، نقل، شهود و حتی تجربة حسی، ارزش و اعتبار خاص خود را به دست می آورند.
پس از بررسی و دسته بندی آرای معظم له درخصوص معنای دقیق علم دینی، به تبیین راهکارهای تولید علم دینی از دیدگاه ایشان پرداخته، بیان می کند که ایشان با برداشتی جدید از معنای دین و رابطة آن با عقل، دست کم به سیزده راهکار مشخص درخصوص تولید علم دینی، مبتنی بر نظریة خود دست یافته اند که البته می توان این راهکارها را در رابطة طولی به «راهکارهای مرتبط با حوزة نظریه پردازی» و «راهکارهای مرتبط با حوزة عملیاتی و میدانی» دسته بندی کرد.
نگارنده ابهاماتی بر این نظریه وارد می داند، که با بهسازی و رفع مشکلات این نظریه، می توان آن را مبنای مناسبی برای فعالیت های نظریه پردازانه و فعالیت های عملی درخصوص تولید علم دینی قرار داد.
بررسی تطبیقی تقریر علامه طباطبایی و آکوئیناس از برهان امکان و وجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مساله وجود خدا از جمله مباحث مهمی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول نموده است. در حوزه فلسفه دین، فلاسفه به انحای مختلف به اثبات وجود خدا پرداخته اند. برهان امکان و وجوب از جمله براهین جهان شناختی است که با رویکرد پسینی به اثبات خدا می پردازد. در حوزه فلسفه غرب، توماس آکوئیناس تحت تاثیر فلاسفه اسلامی، تقریری از این برهان ارائه نموده است. در فلسفه اسلامی تحت عنوان برهان صدیقین از آن یاد می شود و یکی از مهم ترین افرادی که به آن پرداخته است، علامه طباطبایی(ره) می باشد. در این نوشتار ضمن ارائه تحلیلی از این دو تقریر، پس از بیان عناصر محوری اشان به بررسی سازگاری درونی و بیرونی و مطابقت آن ها با واقعیت پرداخته می شود و در نهایت مقایسه این دو تقریر در قالب بیان تفاوت هایشان ذکر می گردد. بررسی تطبیقی این تقریرها، نتایج و پیامدهای ارزنده ای علی الخصوص در حیطه داوری براهین اثبات وجود خدا دارد.
مبانی فلسفی فنا ناپذیری نفس و رابطه آن با اثبات قیامت، و نقد نظرات فیلسوفان غربی در فناپذیری نفس
حوزه های تخصصی:
مسئله فناپذیری یا فناناپذیری نفس از ابتدا، از زمان افلاطون، مورد بحث و دغدغه فیلسوفان بود. افلاطون در رساله فایدون به جادوانگی نفس اشاره کرده است، لکن در حوزه فلسفه اسلامی برای نخستین بار فارابی به مسئله بقای نفس بعد از موت بدن اشاره کرد و سپس ابن سینا و دیگران برای بقای نفس بعد از فنای بدن استدلال کردند. در مجموع می توان هشت مبنای عقلی و فلسفی برای فناناپذیری نفس از مبانی و دلایل ابن سینا، سهروردی، محقق طوسی و ملاصدرا را بدست آورد. در این مقاله همه این مبانی به طور مستدل و با نظم منطقی در جهت اثبات فناناپذیری نفس بیان شدند و البته همین مبانی رابطه مستقیم با اثبات قیامت دارند. در مقابل دلایل فیلسوفان اسلامی در فناناپذیری نفس، برخی فیلسوفان غربی همچون هیوم، راسل و آنتونی فلو دلایلی در فناپذیری نفس ارائه کرده اند که دلایل آنها نقل و مورد نقد و بررسی قرار خواهند گرفت.
تبیین و بررسی هستی و چیستی «ادراک امر متعالی» در تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شلایرماخر، حقیقت دین را به احساس یا شهود وابستگی به «امر متعالی» تفسیر می کند. پیروان او نیز تفصیل های قابل توجهی از این اندیشه ارائه کرده اند. براساس این رویکرد، «دین»، ادراک غیر قابل بیان و تفسیری است که تجربه گر، آن را در عین هستی خود می یابد. ازاین رو می توان گفت ادراک تحقق یافته در تجربه دینی که متعلق به امر متعالی است از سنخ علم شهودی یا حضوری است، نه از جنس علم حصولی و مفهومی. این دیدگاه، با این پرسش مواجه است که آیا این نوع ادراک از امر متعالی، کارآیی لازم را در تبیین و اثبات دین دارد یا تبیین و انتقال آن، نیازمند فرایند و ملاک دیگری است که دین و پیامبر باید معارف دینی اعم از خداشناسی و ... را از آن طریق به مخاطبان خود ارائه و اثبات کنند. نوشتار حاضر، پس از گزارش تبیین ها از تجربه دینی، به بررسی هستی و چیستی «ادراکِ» متعلق به امر متعالی می پردازد و نسبت آن را با تبیین، اثبات و دفاع عقلانی از معرفت دینی، با محوریت نظریه شلایرماخر می سنجد.
بررسی دیدگاه مفسران مسلمان و قرآن پژوهان غربی راجع به معنای «فُرقان» در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در متن قرآن کریم واژه های پیچیده ای وجود دارد که هر کدام در بافت های مختلفی به کار رفته اند. یکی از آنها «فرقان» است. مفسرّان مسلمان متقدم و متأخر کوشیده اند با مسلّم گرفتن منشأ عربی این واژه، برای آن معانی گوناگونی مانند کتاب، تورات، انجیل و تمایز میان حق و باطل در نظر بگیرند. اما دانشمندان غربی برخلاف مفسران مسلمان، با تکیه بر روش های ریشه شناختی تطبیقی زبان های سامی، ریشه عربی برای این واژه قائل نیستند، بلکه آن را از «پورقانا»ی سریانی به معنای «نجات» دانسته اند. نویسنده با مقایسه دیدگاه های این دو گروه، ریشه ای جدید برای «فرقان» پیشنهاد می کند و بر این باور است که برخلاف نظر آنها، این واژه تلفیقی از ریشه «پورقانا» به معنای «نجات» و «پوقدانا»ی سریانی به معنای «فرمان» است. در نقد و بررسی مدعای نویسنده به این نتیجه رسیده ایم که می توان بر اساس بافت برخی از آیات که ناظر به کُتب وحیانی است، ریشه اصیل عربی برای فرقان قائل شد و معنای نور برای آن در نظر گرفت و با توجه به بافت آیات دیگر که ناظر به نجات قوم بنی اسرائیل و پیروزی مسلمانان بر مشرکان است، می توان ریشه ای آرامی/ سریانی برای آن در نظر گرفت.
مبانی حجیت قرآن کریم در نظر مرحوم میرزا مهدی اصفهانی: معرفت عقل و علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این گفتار، مطالبی از میرزا مهدی اصفهانی (1303- 1365 ق.) می خوانیم. اصفهانی بر این باور است که معرفت خدا و عقل و علم اساس قرآن است. البته مراد معرفت فطری است نه معرفت احاطی. هم چنین عقل را نوری الهی می دانید و معنای اصطلاحی فلسفی را برای آن قائل نیست. او علم را نیز از سنخ نور می داند نه از سنخ مفاهیم و تصورات. میرزای اصفهانی عقل و علم را مبنای اصلی عقیده به دین و حجیّت قرآن می داند.
بررسی مقابله ای تحلیل سیاق سوره «نبأ» در تفسیر المیزان و یافته های زبان شناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعجاز متن قرآن کریم در جهان امروز بر همگان آشکار است. از همین رهگذر، بررسی تفاسیر مختلف در قالب نظریه های نوین زبان شناختی، می تواند به اثبات اعجاز قرآن یاری رساند. بررسی پدیده های زبانی در تفاسیر برای رسیدن به تحلیلی جامع و خلل ناپذیر، امری ضروری به شمار می رود. از دیرباز پرداختن به مقوله سیاق، از اساسی ترین و زیربنایی ترین اصول در علوم تفسیری به ویژه تفسیر قرآن بوده است. پژوهش حاضر با به کارگیری چارچوبی تلفیقی از نظریه های کنش گفتار سرل (1999) و انسجام متن هلیدی و حسن (1976)، با روشی توصیفی تحلیلی، به اثبات جنبه های زبان شناختی متن در سوره مبارکه «نبأ» پرداخته و سعی در کشف میزان انطباق این تحلیل زبان شناختی با آنچه در تفسیر المیزان با در نظر گرفتن «سیاق کلام» مطرح شده، دارد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تفاسیر ارائه شده در تفسیر المیزان با نتایج به دست آمده از تحلیل متن در قالب چارچوب های مذکور، نسبتاً همسوست و مطالعات زبان شناختی در حوزه نام برده در بالا می تواند علاوه بر تسهیل درک مفاهیم قرآنی، شبهات موجود در زمینه اعجاز کلامی قرآن را به چالش کشد.
بررسی و نقد نظریه تکثر فهم پیامبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکثر فهم پیامبران، از جمله دلایلی است که عده ای از طرفداران نظریه پلورالیسم حقانیِ ادیان برای تقویت دیدگاه خود بیان می کنند. آنان فرضیه خود را از دو منظر تفسیر کرده اند. نخست اینکه پیامبران با قابلیت ها و حالات ویژه خود، هر یک از نظر گاه ویژه خود به حقیقت واحد نگریسته و دریافت های متفاوت خود را به شکل دین به پیروان خود عرضه کرده اند؛ و دوم اینکه تجلیات و ظهورات خداوند بر پیامبران گوناگون بوده و علتی برای پیدایش ادیان مختلف شده است. این عده در بیان فرضیه خود، به آیاتی از قرآن کریم نیز استناد کرده اند.
بررسی معجزات انبیاء در کتاب تفسیرالقرآن و هو الهدی و الفرقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان نوشتة سیّد احمدخان هندی، تفسیری است به شیوة عقلانی افراطی که در آن سعی شده است تا هر گزارش غیبی یا مسائل ماوراء طبیعی را با تأویلات غیر منطقی توجیه کند. به نظر می رسد تحوّلات سیاسی اجتماعی عصر سیّد احمدخان و نادیده گرفتن ظاهر و سیاق آیات و در برخی مواقع، اثرپذیری از کُتُب عهدین سه عامل عمدة انحراف فکری وی در تفسیر آیاتی است که مشتمل بر امور خارق العاده و معجزه است. در این نوشتار برخی از تأویلات وی دربارة معجزات انبیاء ذکر و آنگاه به نقد و بررسی هر یک از این تأویلات پرداخته می شود.
خردناستیزی دین در نگاه صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازش یا ستیز دین و خرد با یکدیگر، دغدغه ای پرماجرا، برای بسیاری از اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان بوده است. این دغدغه برای فیلسوفی چون صدرالمتألهین شیرازی که به حکم اشتغالش به فلسفه، برهان محور است و ازسوی دیگر مفسر قرآن و شارح احادیث پیشوایان دین است، مجال گفتگوی بیشتری را می طلبد. وی علاوه بر اتخاذ جانب عدالت، درباب نسبت مزبور، نادرستی نظریه های رقیب را نیز نمایان می سازد. نوشتار حاضر، می کوشد با کاوش نوشته های این حکیم مسلمان، هم خردناستیزی دین در نگاه وی را روشن نماید و هم نادرستی نظریه های گرفتار افراط و تفریط در این زمینه را آشکار سازد.
بررسی و نقد برهان جهان شناختی سوین برن با تکیه بر اصل سادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان مسائل خداشناسی، اثبات وجود خدا از اهمیت خاصی برخوردار است. حاصل کوشش شمار زیادی از فیلسوفان و متکلمان، مجموعه متنوعی از براهین فلسفی در اثبات وجود خداوند است که یکی از قدیمی ترین آن ها، برهان جهان شناختی است. در این مقاله، تقریر سوین برن از این برهان موردبررسی قرار گرفته است. نقطه ی عزیمت او در اثبات وجود خدا، جهان پیچیده ی فیزیکی است. او تبیین های علمی از جهان را که بر مبنای قوانین ماده و انرژی عمل می کند و در تحلیل نهایی به تصادف می انجامد، ناکافی دانسته و پذیرش آن را به دور از عقل سلیم می داند. در برهانی که او ارائه می دهد، وجود جهان پیچیده، درمقام شاهدی بر وجود خداوند است که وجود خدا را محتمل تر از عدم او می سازد؛ از این جهت برهان خود را استدلالی استقرایی برمی شمارد و نه قیاسی. سوین برن با بهره گیری از اصل سادگی، فرضیه ی خداباوری را با اعتقاد به خدایی متشخص، واحد و با اوصاف متعالی، فرضیه ی بسیار ساده ای می انگارد که در مقایسه با نظریات بدیل ماتریالیستی، ساده ترین نظریه برای تبیین واقعیت جهان است. تبیین شخصی و اصل سادگی، نکات کلیدی برهان جهان شناختی سوین برن می باشند. تمسک به اصل سادگی و اینکه این اصل درنظر او به چه معناست، در چالش با اشکال هایی است که در این مقاله قصد داریم آن ها را مورد ارزیابی قرار دهیم.
زبان و تفکّر؛ رویکردی قرآنی، تحلیلی معناشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقدّم یا تأخّر تفکّر و تحصیل معنا نسبت به زبان و گفتار و تأثیر هرکدام بر دیگری و کیفیت آن مهم ترین وجوه مسأله در رابطه زبان و تفکّر است. «تعیین کنندگی زبان برای تفکّر»، «تعیین کنندگی تفکّر برای زبان»، «استقلال زبان و تفکّر از هم» و «استقلال زبان و تفکّر در آغاز تکوین و وابستگی آنها به هم در تکامل» چهار نظریه مطرح در این باره اند. در این میان، معرفت قرآنی حاصل از تحقیق موضوعی و معناشناختی آیات مرتبط، علاوه بر غنابخشی به دستاوردهای بشری، به ویژه در تبیین کیفیّت تأثیر زبان بر ذهن، می تواند پشتوانه نظری تدوین برنامه های اجتماعی تربیتی گفتمان محور و مهم تر از همه در راستای اصلاح رویکرد به آموزش و ترویج قرآن کریم، در پاسخ به چرایی ماهیت زبانی آن، نقش آفرین باشد. آیاتی از قرآن کریم شناخت یا عدم شناخت به حقایقی را در تحقّق و چگونگی کنش هایی در «زبان بیانگر» تعیین کننده نشان می دهد؛ اما «زبان دریافتی»، با لحاظ همبستگی لفظ و معنا، «کارکردی توجیهی» بر ذهن انسان به دو نحو «ذکری» و «لهوی» دارد. ثمربخشی شناخت هایی نو، بسترسازی برای آیات غیرکلامی، محوریّت برای ارزیابی و تغییر تصوّرات و تصدیقات و سببیّت برای تثبیت شناخت ها و باورهای انسان پیامد کارکرد توجیهی زبان در بیان قرآن کریم است.
روابط بینامتنی خطبة فدک با قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«بینامتنی» نظریّه ای است که روابط بین متون و چگونگی ارتباط و تعامل آنها را مورد کنکاش قرار می دهد و موجب آفرینش متن جدید می شود. بر اساس این نظریّه، هر متنی یک بافت جدید از نقل قول های متحوّل شده است. روابط بینامتنی ابزار مفیدی برای مخاطب در خوانش متن محسوب می شود. بر اساس این نظریّه، اتّصال خطبة فدک حضرت زهرا(س) (به عنوان قرآن ناطق) و قرآن صامت در دو سطح روساخت و زیرساخت قابل پژوهش است. به نظر می رسد که تعامل آگاهانة حضرت زهرا(س) با قرآن زمینة سازش و هماهنگی میان متن پنهان و متن حاضر را فراهم کرده است. از این رو، در موارد زیادی، درک عمیق خطبة فدک حضرت جز در پرتو شناخت رابطة کیفی آن با قرآن امکان پذیر نیست. این پژوهش به روابط بینامتنی خطبه های آن حضرت با قرآن کریم می پردازد تا افق معنایی جدیدی از این خطبه را ارائه دهد. روش مورد استفاده در این جستار، از نوع تحلیلی اسنادی است. نتایج به دست آمده از تحقیق، گویای آن است که پُربسامدترین روابط بینامتنی خطبة فدک با قرآن، از نوع ساختاری است و به شکل نفی متوازی است که در آن، حضرت توانسته نوعی سازش استوار میان کلام خویش و متن غایب ایجاد کند و تعاملی آگاهانه با آن خَلق نماید.
«هدف دین»(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی: