فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱٬۵۸۰ مورد.
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۴ شماره ۶۱
حوزه های تخصصی:
قرآن و روش های انگیزشی توحیدباوری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
تربیت دارای ساحت های گوناگون شناختی، عاطفی و رفتاری است. یکی از ابعاد شناختی، ناظر به معارف اعتقادی است. «اعتقاد یا باور»، شناخت تثبیت شده ای است که می تواند بیش از شناخت سطحی، عواطف و رفتارهای فرد را تحت تأثیر قرار دهد. برداشتن چه گام هایی در مسیر تقویت باور به توحید ضروری است؟ این هدف می تواند با روش های شناختی یا عاطفی محقق شود. این مقاله با روش «کتاب خانه ای» و با تمرکز بر راهکارهای انگیزشی و با نگاه به قرآن و روایات، در پی تربیت باورهای توحیدی است. چگونه مربّی می تواند متربّی را به اعتقاد توحیدی علاقه مند سازد؟ کدام موانع گرایشی متربّی را از خداباوری و یگانه انگاری خالق هستی بازمی دارد؟ بر اساس این تحقیق، برای ایجاد انگیزه خداباوری، افزون بر به کارگیری روش های انگیزشی، و موانع گرایشی اعتقاد به خدا نیز باید برطرف شود. در گام اول، با طرح ایده احتمال و محتمل و نیز محبوب سازی خدای متعال قابل تحقق است. رفع موانعی همچون فرار از عیوب خود، حالت دفاعی و جدلی گرفتن متربّی، و میل به ثبات عقیدتی، برای گام دوم ضروری است.
معرفت شهودی به حق تعالی در عرفان وحیانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۴ شماره ۶۴
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
ضرورت وحى در اندیشه متکلمان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وحى عبارت است از تفهیم سریع، رمزى و نهانى حقایق و معارفى از جانب خداوند به برخى از بندگان برگزیده خویش که از طرقى غیر از راه هاى شناخته شده معرفت همانند شیوه هاى حسى، تجربى، عقلى و کشف و شهود عرفانى به دست مى آید. در نظر متکلمان مسلمان، وحى پدیده اى است که تکامل بشر بدان بستگى داشته و همچنین براى حفظ و بقاى نوع انسانى و جلوگیرى از فساد و ظلم و هرج و مرج و اختلال نظام معاش زندگى انسان از اهمیت بى بدیلى برخوردار است. ازاین رو، لزوم و ضرورت دارد، چنان که قرآن کریم و روایات معصومان: نیز بر اهمیت، ضرورت و جایگاه وحى تأکید دارند. این پژوهش به روش توصیفى تحلیلى، درصدد اثبات لزوم و ضرورت وحى از منظر اندیشمندان مسلمان به ویژه متکلمان اسلامى است. ازاین رو، هیچ وجهى براى انکار آن باقى نمى ماند و با وجود عقل نیز لزوم و ضرورت وحى مورد خدشه واقع نمى شود، بلکه عقل نقش تأییدکننده براى وحى و نبوت را ایفا مى کند.
نقدی بر نظریه تجربه دینی شلایر ماخر
حوزه های تخصصی:
طرح تجربه دینی به عنوان گوهر دین، و منحصر کردن دین به مقوله احساسات شخصی، مولود ناکارآمدی فلسفه غرب در توجیه آموزه های دینی با هدف دفاع از اصالت و استقلال دین است که یکی از مسایل مهم فلسفه دین در عصر جدید می باشد و می تواند از جنبه های مختلف مورد نقد و بررسی قرار گیرد. یکی از نقدها این است که اتکاء به تجربه دینی و محدود کردن دین به امور شخصی، مشکلات جدی را در توجیه احکام و قوانین اجتماعی دین پیش خواهد آورد و اساساً فهم احکام اجتماعی دین، به عنوان زمینه ساز کسب مشروعیت و مقبولیت آن در جامعه و نهایتاً اجرای آن، امکان پذیر نخواهد بود و سبب خواهد شد یکی از جنبه های مهم دین عملاً از صحنه زندگی اجتماعی حذف گردد و همچنین اقدامات اجتماعی و عدالت طلبانه پیامبران، به عنوان حاملان وحی و بیان کنندگان و عمل کنندگان به دین توجیه پذیر نخواهد بود. در این میان نقد و بررسی موضوع مذکور با محوریت نظر شلایر ماخر به عنوان آغازگر مسئله تجربه دینی می تواند در خور توجه باشد که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
تحلیل مبانی متافیزیکی ملاصدرا در ابطال تناسخ مُلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تناسخ یکی از نظریه های رقیب معاد است. این عقیده در طول تاریخ با اشکال و اطوار متنوع مطرح بوده است. ملاصدرا با استناد به مبانی هستی شناختی و انسان شناختی خود نخست به مفهوم سازی دربارة تناسخ پرداخته است و به مفاهیمی چون تناسخ باطل و تناسخ حق می رسد؛ تناسخ باطل همان تناسخ مُلکی و تناسخ حق، تناسخ ملکوتی است و سپس با تکیه بر نگرش وجودی اش، تناسخ مُلکی را ابطال و تناسخ ملکوتی را اثبات می کند. سؤال اصلی این جستار این است: ملاصدرا چگونه تناسخ مُلکی را ابطال کرد؟ و نتیجة بحث عبارت است از اینکه ملاصدرا بر پایة مبانی هستی شناختی مثل اصالت وجود، وحدت تشکیکی، اشتداد، تضعف و مبانی انسان شناختی همانند حدوث جسمانی نفس و بقای روحانی آن به ابطال تناسخ مُلکی می پردازد.
معاد جسمانی از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
آنچه نظرهای علاّمه طباطبائی(ره) را از خطّ مشی فلاسفه و حکمای دیگر در باب اتّحاد روح و بدن در قیامت متمایز می سازد، این است که او معاد جسمانی را برگرفته از تکامل و صعود بدن در اثر حرکت جوهری و رسیدن به مقام و مرتبة نفس می داند. او نظرهای فلاسفة دیگر مبنی بر عود و نزول نفس و اتّحاد با بدن دنیوی را رد می کند، چراکه به حُکم عقل محال است موجودی که فعّال و کمال یافته است، مجدّداً به مرتبة قوّه و انفعال نزول یابد. از بحث های او این نتیجه حاصل می شود که بدن جسمانی پس از مفارقت و جدایی از نفس، برخلاف نظر دیگران، فانی نمی شود و در اثر حرکتی که ناشی از حرکت جوهری است، کمال و فعلیّتی خاص با نفس پیدا می کند و این اتّحاد نفس و بدن در آخرت را می توان نتیجة اتّحاد یا حدوث جسمانی نفس با بدن دنیوی دانست که از مهم ترین مسائل در حکمت متعالیّه است. از نظر علاّمه طباطبائی(ره)، انسان محشور در قیامت از یک سو عینیّت و وحدت با انسان دنیوی دارد که آن به لحاظ نفس اوست و از سویی، مثلیّتی با انسان دنیوی دارد که آن به واسطة بدن اوست. بنابراین، از نظر او، عینیّت بدن دنیوی و اخروی به نحوی باطل است. نتیجة معاد جسمانی می شود که در جهان آخرت، انسان با وجودی جسمانی از پاداش و یا عذاب جسمانی برخوردار شود.
عناصر مادّی آفرینش جهان از منظر قرآن و کیهان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنصر یا عناصر اولیه آفرینش جهان هستی، از دیرباز مورد مطالعه دانشمندان بوده است. برخی از فلاسفه، عنصر اولیه آفرینش را غیر مادی دانسته و از آن به «نور» و یا «عقل» تعبیر می کنند. گروهی نیز آب، هوا، آتش و یا عناصر چهارگانه را ماده آغازین و اصیل آفرینش جهان مادی می دانند. قرآن کریم نیز برای نشان دادن حکمت، علم و قدرت خداوند به انسان ها، به عناصر اولیه و روند خلقت اشاراتی کرده است و از وجود «ماء»، «دخان» و رخداد «رتق» و «فتق» در آغاز آفرینش سخن می گوید. کیهان شناسان و فیزیکدانان نیز با بهره گیری از ابزارها و شیوه های تجربی فرضیه های گوناگونی در این زمینه ارائه داده اند. گوی آتشین اولیه، با چگالی و حرارت بسیار بالا در فرضیه انفجار بزرگ، نقطه مرکزی شمرده شده است. برخی دیگر، ذرّات بنیادی دیگری را توضیحی برای نقطه آغازین و بخشی از روند آفرینش، پیشنهاد داده اند. این یافته ها در برخی موارد با آموزه های قرآن هماهنگی دارد و می توان آن را از شگفتی های علمی قرآن به شمار آورد.
لوازم معرفت شناختی جهان شناسی قرآن برای علوم طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت مطالعه طبیعت بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا طبیعت بستر اصلی زندگی انسان است. از این رو، علوم طبیعی که با جهان طبیعت سروکار دارند نقش فزاینده ای در بهبود و تغییر چهره زندگی انسان دارند. اما برخی تلقی های نادرست در علوم طبیعی جدید لزوم بازاندیشی در نگرش های علوم طبیعی را با استفاده از آموزه های الهی نشان می دهد. در این زمینه، قرآن به مثابه منبعی الهی آموزه های مهمی در جهان شناسی طبیعی دارد. این کتاب الهی ضمن معرفی مهم ترین ویژگی های کلیت جهان هستی، یعنی ماسوی الله، برخی از خصوصیات مهم جهان طبیعت را برمی شمارد که مخلوقیت، نیازمندی، وابستگی تام در بقا، نظم و علیت، تفاوت و تنوع موجودات، وجود شعور و ادراک، زنده بودن و تسبیح گویی همه موجودات طبیعت، کارکرد خاص موجودات طبیعی و تحت سیطره الهی بودن کل طبیعت فقط نمونه هایی از آن هاست. آموزه های طبیعت شناسی قرآن، ضمن رازگشایی از چهره برخی از ابعاد طبیعت، از مهم ترین طرق خداشناسی و شکل گیری جهان بینی الهی است که تأمین کننده سعادت حقیقی انسان هاست
تحلیلى تطبیقى از شفاعتدر نگاه فخررازى و قاضى عبدالجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شفاعت یکى از باورهاى ادیان، به ویژه دین اسلام است که افزون بر دلالت آیاتى از قرآن کریم، روایات معصومان علیهم السلام در مورد آن به حد تواتر رسیده است. متکلمان مسلمان اتفاق نظر دارند که شفاعت از باورهاى پذیرفته شده در میان عقاید اسلامى است، گرچه در تفسیر آن اختلاف نظر دارند. گروهى همچون معتزلیان به دلیل پیش داورى در مسئله عمل به وعید، ناچار شدند شفاعت را مختص افراد مطیع و نیکوکار بدانند. در نتیجه، شفاعت پیامبر سبب افزایش درجه نیکوکاران است نه نجات گنه کاران، اما اشاعره معتقدند شفاعت، مخصوص مرتکبان گناه کبیره اى است که به دلیلى نتوانسته اند قبل از مرگ توبه کنند.
این مقاله سعى دارد دیدگاه دو تن از دانشمندان مهم مسلمان، فخررازى و قاضى عبدالجبار که یکى نماینده مکتب اشعرى و دیگرى نماینده مکتب معتزلى است، به شیوه توصیفى تحلیلى مورد بررسى قرار دهد. نتایج به دست آمده حاکى از این است که شفاعت اولیاى الهى مشروط به مشیت الهى و تحت ضوابط خاصى است و علاوه بر زیادت در منفعت، باعث رفع عقاب نیز مى گردد.
شرایط عنایت خداوند به شیعیان و حفظ آنان از خطرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله شرحى است بر کلام معصوم علیه السلام در باب صفات شیعیان توسط استاد علّامه مصباح. عنوان «شیعه» از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام، جایگاه، منزلت و قداست خاصى دارد. شیعیان از نظر اهل بیت علیهم السلام، داراى ویژگى هاى ممتازى هستند. ازجمله صفاتى که موجب مى شود شیعیان در پناه خدا از آفات و خطرات دشمنان در امان بمانند، عبارتند از: 1. به اصلاح رابطه با خدا بپردازند؛ 2. ارتباط خود را با امامشان اصلاح کنند؛ 3. به وظایف خویش در قبال برادران دینى عمل کنند.
از ویژگى هاى شیعیان اینکه پارساترین و باتقواترین مردمانند، با متانت و آرام سخن مى کنند، عقده گشانى نمى کنند، در ستایش پیشوایان معصوم، زیاده روى نمى کنند، با دوستان اهل بیت علیهم السلام با رفاقت رفتار مى کنند. با گمراهان همنشینى نمى کنند، دشمن اهل بیت را دوست نمى دارند. همچنین در روایاتى متانت، خوشرفتارى، ناآزمندى، نداشتن گمان بد به دیگران، در برخورد با دیگران مهربان، عامل به وظایف خود و عزت نفس، از مهم ترین ویژگى شعیان واقعى شمرده شده است.
تبیین رابطه کثرت حیات اجتماعی و ظهور مقامات انسان کامل با تمدن مهدوی، بر اساس مبانی عرفان و فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی مهدویت
در این نوشتار، تلاش شده است با استفاده از مبانی عرفان و فلسفه اسلامی در قالبی نوین اما برهانی، اثبات شود که تحقق تمدن مهدوی در بستر حیات اجتماعی، به ظهور حداکثری مقامات انسان کامل به عنوان غایت آفرینش خواهد انجامید و در حقیقت، عمیق ترین افق در ارزیابی دستاورد های تمدن مهدوی، افقی است که در آن، ظهور حضرت حجت(عج) از منظر ظهور تامّ مقامات انسان کامل مورد بررسی قرار گیرد. به این منظور، ابتدا تبیینی مختصر از جایگاه انسان کامل در هندسه نظام آفرینش ارائه شده است تا از این منظر عمیق، مبانی مورد نیاز برای تبیین نسبت میان مهدویت و غایت آفرینش فراهم آید و آن گاه در ادامه در تبیین چگونگی رابطه ظهور کثرت و وحدت در قوس نزول آفرینش، اثبات شده است که با ظهور کثرات در قوس نزول آفرینش و پدیدار شدن تزاحمات و تصادمات میان آن ها، طلبی وجودی برای ظهور وحدت در میان این کثرات پدید خواهد آمد که مقدمه ظهور وحدتی انسجام بخش بین کثرات خواهد بود. سپس با افزودن این مقدمه مهم که اوج کثرت در قوس نزول آفرینش، از آنِ حیات اجتماعی بشر است، این نتیجه به نحو برهانی حاصل شده است که اوج وحدت نیز _ که از آنِ مقام انسان کامل است _ در همین بستر اجتماع امکان ظهور می یابد. به بیان دیگر، ظهور کمالات و مقامات انسان کامل به عنوان غایت آفرینش، ضرورتاً نیازمند بستر حیات اجتماعی است که در تمدن مهدوی فعلیت کامل می یابد و از این منظر، نقش و جایگاه تمدن مهدوی ظهور تفصیلی مقامات انسان کامل خواهد بود.
قدرت مطلق خداوند از منظر قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن توحید و اوصاف الهی در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی توحید و اوصاف الهی در روایات
در قرآن کریم و روایات از قدرت مطلق خداوند در آشکار و نهان، دنیا و آخرت سخن به میان آمده است. صفت قدرت خداوند، پیوسته مورد بحث متکلّمان بوده است و شبهه هایی دربارة آن مطرح شده است و گسترة این صفت الهی مورد اختلاف نحله های مذهبی بوده است، به ویژة بر اساس گزارش قرآن، پیروان مذهب یهود، خداوند را به ضعف و ناتوانی متّهم کرده اند. از طرف دیگر، طرح مسئلة «بدا» به منظور نمایش قدرت عظیم خداوندی، جایگاه مهمّی در عقاید شیعی دارد. این نوشته از نوع پژوهش های بنیادی است و نویسنده کوشیده است تا به روش کتابخانه ای، نقد و بررسی آرای متکلّمان و مقایسة آن با آیات و روایات، قدرت مطلق خداوند را اثبات کند. لذا پس از تعریف قدرت از نظر فرقه های مسلمان و ارائة مفهومی استوار، به برخی شبهاتی که در این زمینه وجود دارد، پاسخ داده است و رابطة مسئلة «بدا» را با قدرت الهی تبیین نموده است. امتیاز این نوشته نسبت به نگارش های مشابه در آن است که صفت قدرت خداوند را به شکل مستقل مطرح کرده است و رابطة «بدا» را با آن تبیین کرده است و جایگاه برجستة آن را در هندسة اعتقادات شیعه آشکار نموده است.
دیدگاه علامه طباطبایی درباره عینیّت ارزش ها و حریّت در انگیزش اخلاقی براساس توحید اطلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
عینی یا ذهنی بودن ارزش های اخلاقی و درونی یا بیرونی بودن منبع انگیزش اخلاقی، از مباحث مسئله ساز فلسفه اخلاق معاصرند؛ زیرا ذهنی بودن ارزش ها، به نسبی بودن اخلاق، و بیرونی بودن منبع انگیزش، به ضعف در عمل منجر می شود. هدف این مقاله، حل این مسائل براساس توحید اطلاقی از نگاه علامه طباطبایی است. روش ما در گام اول، تبیین و تحلیل نظریه توحید اطلاقی و در گام دوم، استنتاج لوازم این نظریه در پاسخ به آن مسائل است. توحید اطلاقی می تواند هم مبنای عینیت ارزش های اخلاقی و هم معیاری درونی برای انگیزش اخلاقی آزاد و متعالی باشد؛ زیرا انسان موحد براساس اسماء حق تعالی، که عینی اند، عمل کرده و فقط یک ذات را در تمام هستی می بیند و تمام صفات و افعال متکثر در آینه های آفاقی و انفسی را تصاویری از صفات و افعال حق تعالی می داند. تبیین وحدت اطلاقی و تمایز آن با سایر مراتب توحید، اثبات عینیت ارزش های اخلاقی و سازگار بودن آن با انگیزش اخلاقی درونی و آزادانه و نیز تمایز آن با سایر انگیزش های اخلاقی در نظام های مبتنی بر وظیفه گرایی و سودگروی فردی یا جمعی دنیوی یا اخروی، از دستاوردهای این مقاله است.
معضل مفهومی مدارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مدارا» یکی از فضیلت های محوری در اغلب ادیان و فرهنگ هاست که در چند صد سال اخیر بیش از پیش کانون بررسی شده است. با وجود تلاش های بسیاری که در ایضاح مفهومی آن صورت گرفته، به نظر می رسد تاکنون به سرانجام مطلوبی رهنمون نشده است. به کارگیری این اصطلاح در سخن از روش ها، اندیشه ها،مکاتب فکری، رویکردها و اشخاص و کاربست آن در قلمروهای علمی گوناگون از جمله فلسفه، اخلاق، ادیان ،علوم اجتماعی سیاست، روانشناسی و تاریخ از یک سو و به کارگیری بی ضابطه و غیردقیق آن در زبان فارسی در قالب های مشترک لفظی و معنوی از سوی دیگر، سبب ایهام در معنا شده و کار مفاهمه را دشوارتر کرده است، به گونه ای که برخی ازمتناقض نما بودن آن سخن گفته اند. این در حالی است که مفهوم «مدارا» به عنوان یک کلان مفهوم بیانگر طیفی از شیوه های رفتار در برابر اندیشه مخالف است که از تحمل آغاز و به رواداری در حوزه معرفت ختم می شود و در تعبیر دقیق تر می توان به لحاظ منطقی در رابطه اش با مفهوم «رواداری» از نسبت عام و خاص سخن گفت، نه تساوی و تباین.
این پژوهش که به روش تحلیلی ارائه می شود، بعد ازگذر کوتاهی به معنای لغوی، با ایضاح مفهومی و اصطلاحی آن به بررسی آسیب موجود در این پدیده می پردازد و ریشه آن را در بیرون از مرزهای زبان فارسی جست وجو می کند و در ادامه با بیان تفاوت گفتمان «مدارا» و «رواداری» به نتایج این دو گفتمان در قلمرو معنا اشاره می کند.
رهاورد دین پژوهانه این پژوهش، ایضاح مفهومی این دو اصطلاح و آشنایی با شرایط و آسیب های موجود در این دو گفتمان در دو پارادایم ""سنتی"" و"" مدرن"" است. چنانکه بسترسازی برای طبقه و تقسیم بندی میان آموزه های «مدارامحور» و «روادارمحور» در عرفان اسلامی به عنوان تنها زبان مشترک این دو گفتمان، از دیگر نتایج خواهد بود.
مفهوم انصاف در اخلاق اسلامی و نسبت آن با قاعده زرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه اخلاقیِ «با دیگران تنها به گونه ای رفتار کن که رضایت می دهی در همان موقعیت با تو رفتار شود»، در روایات اسلامی به «انصاف» و در نظام های اخلاقی معاصر، به «قاعده زرین» شهرت یافته است. به رغم تشابه معنایی این دو با هم و فراگیر بودن آنها در تمام ساحات رفتاری انسان، از یک سو شاهد ابهام در جهاتی از موضوع و طرح کلی آن هستیم و از سوی دیگر، تعارض ها و سوءفهم هایی مشاهده می شود که در نظام های اخلاقی معاصر همچنان محل توجه و نظر است. تحلیل و تطبیق یافته های موجود نشان می دهد که مفهوم «انصاف» با «قاعده زرین» همپوشانی دارد و با تحلیل سیستمیِ معنای مشترک آن دو، یعنی داشتن انتظار معقول و مشروع از خود و دیگری در صورت قرار گرفتن در موقعیت های فرضیِ مشابه، می توان الگوی رفتاری مناسبی برای زیست فردی و اجتماعی به دست داد.
بررسی مسئله ازخودبیگانگی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است به مسئله ازخودبیگانگی از دیدگاه ملاصدرا بپردازد. هرچند ملاصدرا از اصطلاح «ازخودبیگانگی» به صراحت نام نبرده، اما اصطلاحات معادلی مانند خودفراموشی، ناخودشناسی و غفلت از خویشتن در آثار وی یافت می شود. با تحلیل سخنان ملاصدرا در مباحث قوس نزول و صعود، بازگشت به اصل، غفلت از خود عقلی، مراتب قوای انسانی و تناسخ ملکوتی می توان ازخودبیگانگی را استنباط کرد. ملاصدرا در حکمت متعالیه، درصدد تعالی و تکامل انسان است. غایت انسان شناسی ملاصدرا علامت گذاری راه و مسیر کمال انسان است تا آدمی به نهایت کمال وجودی خود برسد و آن، همان سعادت انسان و حیات مطلوب اوست. حال اگر انسان به معرفت نفس نائل نگردد و طریق تهذیب نفس پیشه نکند، در مسیر کمال قرار نمی گیرد، بلکه روز به روز از خویشتن خویش فاصله گرفته و با خود بیگانه می شود و در نتیجه پیامدهای ناگوار فراوانی در پی خواهد داشت. بنابراین سعی شد با تکیه بر افکار صدرالمتألهین، ضمن بررسی پیامدها و علل ازخودبیگانگی، راهکارهای رفع آن نیز بیان شود.
بررسی تفسیر ابعاد دعا در المیزان
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
دعا یکی از کلیدی ترین مفاهیم دینی است. رابطة انسان با خداوند در قالب مفهوم دعا نظام یافته است. بسیاری از فیلسوفان و بزرگان دینی کوشیده اند تا این مفهوم را به نیکی ترسیم کنند و از زوایای مختلف آن پرده بردارند. علاّمه طباطبائی نیز در تفسیر المیزان، به این موضوع نظر کرده است. وی با واکاوی دقیقی در موضوع دعا، گره های بسیاری را از این مفهوم گشوده است. نگاه وی به مسئلة دعا، به گونه ای دقیق و به شیوه ای گام به گام ترسیم شده است تا مخاطب به زوایای مختلف این مفهوم آگاهی یابد. وی با پاسخگویی به بسیاری از پرسش های مقدّر در باب دعا، شیوه ای را نشان می دهد که هر پرسشی می تواند در آن به پاسخ مطلوب خود دست یابد. این مقاله شیوه ای را که علاّمه طباطبائی در تفسیر المیزان برگزیده به همراه مفهوم دعا ترسیم کرده است و آنها مورد بررسی قرار خواهد داد.