فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۶۰۱ مورد.
مقایسة نظریة فطرت عقل با انسان معلق در اندیشة سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد علم حضوری و شهود نزد ابن سینا از اهمیت درخور توجهی برخوردار است؛ به همین دلیل، نظریه انسان معلقِ وی نمونه بارز کاربرد مقام شهود محسوب می شود. متناظر با این نظریه می توان از نظریه دیگری یاد کرد که به نظریه فطرت شهرت دارد. شباهت دو نظریه یادشده در این مقام و استفاده از الفاظ مشابه مبنی بر توجه به مقام، فی نفسه نگارندگان را به مقایسه تطبیقی میان این دو نظریه برانگیخته است. نتیجه اجمالی این تحقیق، تقدم نظریه انسان معلق بر نظریه فطرت، آن هم در یک ارتباط طولی، از حیث مبانی و لوازم و ملاک های این دو نظریه است. در مجموع می توان گفت که نظریه انسان معلق، در اثبات جوهریّت نفس، به حیطه نفس شناسی و نظریه فطرت، در مقام تمایز میان بدیهیات یقینی با سطح عامه، به حوزه معرفت شناسی مربوط می شود. تأمل در ملاک ادراکات نفسی نشان می دهد که ملاک فخر رازی، مبنی بر وسط یا عدم وسط در تشخیص قضایای اوّلی و غیراوّلی، بر ملاک ابن سینا تقدم معرفتی دارد. بدین ترتیب می توان مبناگروی سخت گیرانه فخر رازی، علامه حلی و خواجه نصیرالدین طوسی، مبنی بر تعیین اولیات به عنوان تنها قسم بدیهی و موجه به خود، را با ارجاع به مقام انفسی و ادراکات مقام نفس و پسانفس مدلل کرد.
حدس از نگاه ابن سینا و فخررازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
بسیاری از منطق دانان حدس را جزء مبادی یقینی شمرده اند؛ اما به تبیین این موضوع نپرداخته اند. در آثار ابن سینا و به تبع آن شارحان وی، در کاربرد این واژه توسّع معنایی دیده می شود. ابن سینا پای حدس را به علوم معنوی نیز می گشاید و یکی از حوزه های کارآمدی حدس را حوزه نبوت می داند. فخررازی نیز مانند ابن سینا بر نقش حدس در وحی تأکید می کند. ابن سینا حدس را مربوط به عقل قدسی می داند که بالاتر از عقل مستفاد است؛ اما فخررازی حدس را مربوط به بالاترین مرتبه از عقل بالملکه می داند و حدسیات را به سه دلیل خارج از حوزه یقینیات می شمارد. با توجه به سخنان ابن سینا درباره یقینی دانستن حدس و ارتباط وحی با حدس، روشن می شود که منظور وی از حدس در مباحث نفس، حدس عرفانی است، نه حدس منطقی.
فارابی در مقام تاسیس
اصل ترکیب معنا در اندیشه فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اصل ترکیب در معناشناسی، یکی از اصول مهم و مسئله آفرین است. مطابق این اصل، معنای عبارت های مرکب، براساس معنای اجزا و چگونگی ترکیب آن ها به دست می آید. بنابر ادله پیشینی برای این اصل، هر نظام معناشناختی باید تابع این اصل باشد. اگرچه معمول است پیشینه این اصل را به فرگه بازگردانند، جایگاه مهم اندیشمندان مسلمان، فراموش شده است. در این مقاله برآنیم با بررسی چهارچوب مفهومی مناسب برای اصل ترکیب، آن را در آثار فارابی واکاوی کنیم. در میان آثار فارابی اشاراتی ضمنی به ترکیب معنا وجود دارد. براین اساس، با تمایز تقریر معرفت شناختی و معناشناختی از اصل ترکیب و براساس رویکرد عمل گرایانه، سخنان فارابی را بررسی کرده ایم. به نظر می رسد فارابی دستِ کم به برخی تقریرهای اصل ترکیب پایبند است.
خوانشی نو از جایگاه بحث از زمان در نمط پنجم کتاب الاشارات و التنبیهات ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا در نمط پنجم کتاب اشارات خود طی دو فصل متناوب از زمان بحث به میان آورده است که به واسطه اختصار، تاب تفاسیر مختلفی را دارد. در این میان، خوانش برخی از شارحان آن بوده است که ابن سینا در صدد اثبات وجود زمان و سپس بیان ماهیت آن است. این خوانش دقیق نیست و با هدف ابن سینا از نگارش نمط پنجم اشارات سازگاری ندارد. بر اساس تفسیر دیگری، هدف ابن سینا اثبات آن است که حادث مسبوق به ماده است. این خوانش هم با وجود آن که به حقیقت نزدیک تر است، دقیق و کامل نیست. بر اساس خوانش جدیدی که در این مقاله ارائه شده است، منظور نهایی ابن سینا از طرح این دو فصل آن است که بر اساس مسبوقیت حادث به زمان، مسبوقیت حادث به ماده را نتیجه بگیرد تا در نهایت نشان دهد که مفهوم حدوث زمانی در عین حال مسبوقیت به ماده را لازم می آورد و بنابراین مفهومی پارادوکسیکال است. هدف غایی او از بحث زمان در نمط پنجم آن است که با ارائه یک برهان خلف نشان دهد که تصور حدوث زمانی عالم، تصور معقولی نیست. بنابر این بحث از زمان در این نمط بحثی ضمیمه ای نیست، بلکه بخشی از یک استدلال کاملتر است که به برخی از مقدمات آن تصریح نشده است.
بررسی نسبت دیدگاه اخلاقی ابن سینا با واقع گرایی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی نسبت دیدگاه اخلاقی ابن سینا با واقع گرایی اخلاقی است، اما ازآنجاکه در تفسیر دیدگاه اخلاقی ابن سینا، اختلاف نظر وجود دارد، در این مقاله سعی بر آن است که ابتدا با روشی توصیفی تحلیلی دیدگاه اخلاقی ابن سینا تبیین گردد و سپس نسبت آن با واقع گرایی اخلاقی بیان شود. نتیجه تحقیق این است که علی رغم اینکه ابن سینا قضایای اخلاقی را بدیهی نمی داند، اما هیچ دلیلی وجود ندارد که آنها را اخباری و قابل صدق و کذب هم نداند. اما اینکه ایشان قضایای اخلاقی را از اقسام مشهورات ذکر کرده، منافاتی با واقع گرایی ندارد؛ زیرا مقصود ایشان که می گوید احکام اخلاقی پایه ای جز شهرت ندارند، این است که اساس معرفتی احکام اخلاقی شهرت است. بنابراین، به نظر می رسد سخن ابن سینا ناظر به مقام اثبات است و نه ثبوت. بر این اساس، تفسیر مرحوم مظفر و محقق اصفهانی، که سخن ابن سینا را ناظر به مقام ثبوت می دانند، صحیح نیست.
گزاره های منفصله نزد ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، در بخش (1)، گزاره های منفصله بر پایه ی کتاب شفاء مورد بررسی قرار می گیرند و نشان داده می شود که ابن سینا، بر خلاف متأخرانی مانند قطب الدین رازی، گزاره های منفصله ی حقیقی اتفاقی را مورد پذیرش قرار نمی دهد. در بخش (2)، دو خوانش کلی در باب گزاره های منفصله ابن سینا معرفی می گردد؛ بر اساس دیدگاه رشر، شهابی، فاخوری، نبوی و الجزر، گزاره های منفصله ابن سینا تابع ارزشی هستند در حالی که از نظر استریت و چاتی دیدگاه ابن سینا در باب گزاره های منفصله در کتاب اشارات را می توان وجهی دانست. در ادامه این بخش به ناکارایی هر یک از این نظرات اشاره شده است؛ در بخش (3) با تأکید بر مفهوم ""ناسازگاری"" به مثابه هسته ی اصلی دیدگاه ابن سینا در باب گزاره های منفصله ی حقیقی، دیدگاه ربطی-وجهی برای صورت بندی این گزاره ها، دقیق تر از دیگر خوانش ها در نظر گرفته می شود.
نسبت وجود و شیئیت در دیدگاه ابن سینا و نیثن سمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
بررسى نسبت میان دو مفهوم اساسى وجود و شیئیت (یا موجود و شى ء) از مسائل مهم نظام هاى متافیزیکى به شمار مى آید. نسبتى که فیلسوف با اتخاذ مبانى خاص براى این دو مفهوم در نظر مى گیرد، بر صورت بندى اشیاى عالم و وضعیت متافیزیکى معدومات مؤثر است. در این مقاله دو نظریه ابن سینا و نیثن سمن درباره نسبت وجود و شیئیت ارائه شده و ازآنجاکه دیدگاه ابن سینا واکنشى به دیدگاه متکلمان اسلامى نیز به شمار مى آید، اشاره اى مختصر به دیدگاه متکلمان مى شود. متکلمان مسلمان قرن ها پیش و سمن در قرن حاضر با مبانى و انگیزه هاى متفاوت، هر دو معتقدند که نسبت وجود و اشیا، نسبت اعم و اخص مطلق است؛ درحالى که ابن سینا آشکارا بر مساوقت نسبت وجود و اشیا تأکید دارد. هدف این مقاله آن است که با نظر به چارچوب نظرى بحث، از نسبت وجود و شیئیت در فلسفه تحلیلى معاصر گامى براى فهم بهتر دیدگاه ابن سینا برداشته شود. به صورت خاص تر در پى آنیم که پس از مقایسه وجوه تشابه و تفاوت نظریه هر دو فیلسوف، روشن سازیم که دیدگاه ابن سینا در چه جایگاهى قرار مى گیرد. به منزله هدف فرعى مقاله، به یکى از مهم ترین لوازم بحث (بررسى نسبت وجود و شیئیت)، یعنى جایگاه متافیزیکى معدومات و راه حل هاى متفاوت دو فیلسوف براى خبر دادن از معدومات اشاراتى خواهد شد.
تأثیر ابن سینا بر صدرالدّین قونوی و پیروان وی (The Influence of Ibn Sìnå on Ģadr ad-Dìn Qĩnawì and His Followers )
حوزه های تخصصی:
مقالهٴ حاضر به بررسی ماهیّت متافیزیک عرفانی صدرالدّین قونوی و پیروان وی میپردازد. برخلاف برخی از محققّین پیشین که به نظر آنها قونوی، مانند غزّالی، فلسفه را نمیپسندد، نگارنده نشان میدهد که در واقع متافیزیک فلسفی، و به خصوص صورت بندی ابن سینا تأثیر شگرفی بر قونوی و پیروان وی، در مکتب ابن عربی، و در تلاش آنها برای طرح کردن «علم الهی»، گذاشته است و باید تأثیر حکمت فلسفی را عامل مهمّی برای تفکیک کردن بین آرای این مکتب و مراحل پیشین عرفان نظری دانست.
مقاله با نگاهی به دو مرحلهٴ مهّم تاریخ عرفان نظری، که دوّمین آن ها مکتب ابن عربی است، آغاز میشود. بعد از این، نگارنده تفسیرهای مختلف محققّین سنّتی و معاصر از مرحلهٴ دوّم را مورد بررسی قرار میدهد. در بخش عمدهٴ مقاله، نگارنده متافیزیک قونوی را تحلیل مینماید و تأثیر فلسفهٴ ابن سینا بر آن را نشان میدهد.