فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۳٬۹۶۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
غزالی در دوره ای از تاریخ فکر و اندیشه اسلامی زندگی می کند که بسیاری از متفکران در رویکرد کلامی خود، داد و ستد های گونه گونی با فلسفه به نمایش می گذارند. در این ایام بیشتر متکلمان با بهره گیری از واژگان، مفاهیم و برخی روش های فلسفی تلاش می کنند پندار و باور های کلامی خویش را به کرسی اثبات نشانند؛ اما از آن سو هم توجه دارند در اخذ مبانی تا سرحد امکان، فاصله خود را با فلسفه حفظ کنند. غزالی نیز همچون معاصران خویش همین رفتار را از خود نشان می دهد. او بر خلاف اشعریان پیش از خود که اعتقادی به تجرد روح ندارند، به تجرد نفس باورمند است. در گام نخست این پژوهش نشان داده شده است که فلاسفه و متکلمان اشعری پیش از غزالی، چه باوری نسبت به تجرد روح و نفس داشتند و برای این پندار خویش چه ادبیات و استدلال هایی را اقامه می نمودند و در ادامه از این همانی مفاهیم و روش شناسی به کار گرفته شده از سوی غزالی با فلاسفه ای چون ابن سینا و فارابی، سخن گفته شده است تا نشان داده شود غزالی تا چه اندازه در اعتقاد ورزی به تجرد نفس، مرهون فلاسفه پیش از خود است.
جستاری تطبیقی درباره اعتبار و نقش «منابع معرفتی» در اندیشه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
«حقیقت» در حکمت متعالیه ملاصدرا و هرمنوتیک فلسفی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
دیدگاه رایج در میان اندیشمندان اسلامی و فیلسوفان غربی از زمان ارسطو این بوده که حقیقت، مطابقت صورت علمی با واقع خارجی است. اما در عصر باستان و نیز در دوران معاصر، دیدگاه های دیگری هم پیرامون «حقیقت» وجود داشته است که از آن جمله می توان به دیدگاه حکمت متعالیه ملاصدرا و هرمنوتیک فلسفی گادامر و انتقادهای آن ها به تلقی رایج از حقیقت اشاره کرد.
در این مقاله پس از توضیح دیدگاه رایج، تقریر حکمت متعالیه از «حقیقت» در قالب مطابقت معلوم بالذات و معلوم بالعرض و نیز مطابقت قضیه با نفس الامر تشریح می شود و تلقی خاص ملاصدرا از «حقیقت» و راهی که برای رسیدن به آن در پیش می گیرد بیان می گردد و سپس تقریر هرمنوتیک فلسفی از مقوله «حقیقت» و دیدگاه گادامر پیرامون ماهیت «حقیقت» و راه رسیدن به آن تبیین می شود. در پایان ذیل شانزده بند، اهم مواضع حکمت متعالیه ملاصدرا و هرمنوتیک فلسفی گادامر در باب «حقیقت»، مقایسه و موارد قرابت و غرابت آن ها معین می شود.
پیامدهای فلسفی یگانه انگاری در اندیشة ابن عربی و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یگانه انگاشتن خدا و جهان در بنیاد اندیشة ابن عربی و اسپینوزا قرار دارد. ابن عربی با رویکردی عرفانی بدان می پردازد و نظریة وحدت وجود را مطرح می کند که طبق آن یگانه وجود حقیقی خداوند است و جهان چیزی جز تجلیات، اطوار، و شئون ذات حق تعالی نیست. اسپینوزا با رویکردی عقل گرایانه و فلسفی، به تحلیل نظریة وحدت جوهر می پردازد و بر این نظر است که خدا یگانه جوهر هستی است و جهان چیزی جز حالات برآمده از صفات او نیست. این جستار، پیرامون یگانه انگاری خدا و جهان، به بررسی و تحلیل مسائلی چون صفات خدا، مراتب هستی، و ضرورت فراگیر آن در اندیشة ابن عربی و اسپینوزا می پردازد تا پیامدهای فلسفی آن را نشان دهد
علم الهی و اختیار انسان از دیدگاه بوئثیوس و پایک و نقد آن براساس فلسفة اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر جهت تبیین سازگاری یا ناسازگاری علم پیشین الهی و اختیار انسان، در اندیشة بوئثیوس و نلسون پایک تدوین یافته است. در این خصوص سعی بر آن بوده است، ابتدا به تدوین برهان حاکی از ناسازگاری علم پیشین خداوند و اختیار انسان، با لحاظ ویژگی های لازم برای علم پیشین خداوند، از دید بوئثیوس و پایک پرداخته شود و سرانجام نتیجه گرفته می شود براساس قواعد پذیرفته شده در فلسفه اسلامی از دیدگاه بوئثیوس، تعارض علم الهی و اختیار انسان، ناشی از تصور نادرست از خداست. با این حال به دلیل خلط ضرورت ذاتی و بالغیر، سازگاری علم الهی و اختیار انسان را نمی تواند اثبات کند. در پایان نتیجه گرفته می شود بهترین راه حل ممکن برای برطرف کردن ناسازگاری علم پیشین الهی و اختیار آدمی، دیدگاه اندیشمندان شیعی است که با نام روش «الامر بین الامرین» معروف است.
ابعاد ابتکاری نظریه مثل در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تبیین مبتکرانه ملاصدرا از نظریه مُثل اهمیت خاصی دارد؛ زیرا او می کوشد تا با استفاده از اصالت و تشکیک حقیقت وجود، تبیین جدیدی از چیستی، جایگاه و کارکردهای مُثل ارائه دهد که متفاوت از رویکرد گذشتگان و حتی افلاطون است. او ضمن پذیرش اصل وجود مُثل، با رویکردهای مختلف وجودشناختی، معرفت شناختی، عرفانی و دینی به اثبات آن ها و ویژگی هایشان در نظام کل هستی می پردازد. از جنبه وجودشناختی، نشان داده می شود که به امر ثابتی نیاز است تا وحدت، ثبات و غایت حرکت جوهری موجودات مادی را تضمین نماید. از جهت معرفت شناختی، استدلال می شود که در ادراک عقلانی، نفسِ انسان نمونه های عالی و مجرد اشیای جسمانی را مشاهده می کند که همان مثل افلاطونی اند. در رویکرد عرفانی مُثل افلاطونی شبیه اعیان ثابته و صفات الهی در نظر گرفته می شوند. در رویکرد دینی نیز به آیاتی از قرآن استناد می شود که طبق برداشت صدرایی اصل موجودات این جهانی را در عالمی مجرد می دانند. ملاصدرا در همه این تعابیر، رابطه وجودی چون علیت و معرفت شناختی چون تقلید و بهره مندیِ اشیای جسمانی از مثل را مد نظر دارد و با استفاده از مراتب تشکیکی عوالم، شکاف بین عالم جسمانی و عقلانی مثل را از بین می برد. همچنین تلاش ملاصدرا برای تبیین دقیق تر مثل افلاطونی منجر به در نظر گرفتن عالم مثال می گردد که واسطه بین عالم محسوس و معقول است. در این جستار تلاش می شود تا جنبه های ابتکاری تبیین ملاصدرا از نظریه مثل بررسی گردد و میزان موفقیت او نشان داده شود.
جایگاه معرفت شناختی عقل عملی نزد ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا با خارج کردن قضایای کلّیِ مربوط به عمل، از قلمرو عقل عملی، جایگاهی متفاوت برای این قوه ترسیم می کند. بیان شیخ درباره محرکه و مدرکه بودن عقل عملی متهم به تعارض است. در راستای حل این تعارض می توان نشان داد که با وجود تأکید شیخ بر محرکه بودن عقل عملی، ارتباط های سه جانبه ای که وی برای عقل عملی با بدن و عقل نظری و نفوس افلاک قائل است، مستلزم نوعی ادراک برای عقل عملی است. این قوه در ارتباط با عقل نظری کلیات عقلی را برگرفته و در قیاس های عملی خود به کار می بندد. در ارتباط با بدن از ادراکات جزئی قوه متخیله بهره می برد و در اتصال با نفوس افلاک، حقایق جزئی را شهود می کند؛ اما عقل عملی ادراک به معنای اتصال مستقیم به عقل فعال و دریافت حقایق کلی را ندارد. بدین سبب شیخ معنای ادراک و تعقل را در عقل عملی و نظری یکسان نمی داند و اطلاق نام عقل بر این دو را اشتراک لفظی به شمار آورده، بر محرکه بودن عقل عملی تأکید می کند.
حدیث کنز مخفی در آینة حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از آثار اندیشمندان مسلمان به حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف» اشاره شده است. برخی با دیدة تردید یا انکار به سند و محتوای حدیث نگریسته اند، اما بسیاری آن را درخور اعتنا دیده و نتایج بسیار از آن استنباط کرده اند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نحوة نگرش بنیانگذار حکمت متعالیه و برخی از پیروان آن به این حدیث می پردازد. ملاصدرا غایت و مطلوب بودن خداوند را، برای ذات خویش و دیگر موجودات، به ترتیب با اسامی الهی «اول» و «آخر» تطبیق می کند. او کنز مخفی را اشاره به مرتبة احدیت صرف می داند و برای تبیین نحوة احتجاب و ظهور در حدیث کنز حق تعالی چهار وجه ذکر می کند. ملاصدرا برخلاف جمهور متکلمان ارادة خداوند را منبعث از علم او به نظام خیر می داند که تابع علم او به ذات خویش است و بر همین اساس، حب ذاتی و عشق ازلی خداوند را سرچشمة ارادة او برای آفرینش معرفی می کند. همچنین، این حدیث را می توان به منزلة تفسیر آیة «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (ذاریات: 56) در نظر گرفت که بر اساس آن، عبادت معرفت است و انسان کامل، که جلوه گاه بروز همة صفات الهی است، غایت قصوای همة آفرینش خواهد بود.
مقایسه تطبیقی مراحل صعود و نزول عرفانی در اندیشه افلوطین و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله هبوط انسان از عالم علیا به عالم سفلی و آرزوی بشر برای بازگشت به عالمی که در عهد ازلی بدان تعلق داشته است، از اساسی ترین مباحث فلسفی عرفانی در آثار بسیاری از فیلسوفان الهی است. با مطالعه آثار فلسفی عرفانی ملاحظه می گردد که برداشت های گوناگونی در سیر مراحل نزول و سقوط، متناسب با اندیشه و نوع برداشت آنان مورد اشاره قرار گرفته است.جهت آشنائی با تمایز ها و تفاوت های این موضوع عرفانی در دو حوزه جغرافیائی شرق و غرب، دو شخصیت به نام و مطرح عرفانی یعنی افلوطین به عنوان پدر عرفان غربی، و شیخ شهاب الدین سهروردی بنیان گذار مکتب اشراقی در شرق مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته اند. علی رغم تشابه های اندیشه ای در مراحل سیر و سلوک، مهم ترین تمایز را می توان در استناد عرفان افلوطین بر انگاره های عقلی و عدم ابتنا بر دین دانست و در مقابل عرفان سهروردی را عرفانی مبتنی بر دین و متأثر از آموزه های وحیانی قلمداد نمود.
تحلیل «سمع و بصر» حق تعالی از منظر ملاصدرا و امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله چگونگی صفات باری تعالی، ازجمله مسائلی است که هر سه گروه؛ متکلمان، حکیمان، و ازجمله، عارفان به آن پرداخته، و مورد بحث و فحص قرار داده اند. قرآن کریم قبل از همه، این دو صفت را در کنار سایر صفات، درخصوص حضرت باری تعالی مورد عنایت قرار داده است.
در این جستار که با محوریت آرا ملاصدرا و امام خمینی(ره) تنظیم شده است، استنباط شده که آنان این دو صفت را از توابع علم شمرده اند. همچنین ملاصدرا پس از نقد و بررسی آرا خواجه نصیر و شیخ اشعری و پیروان وی، با نظریه «علم اجمالی در عین کشف تفصیلی» خود و با بیانی متفاوت از دیگران، سمیع بودن باری تعالی را به علم او به مسموعات، و بصیر بودنش را به علم او به مبصرات ارجاع داده است. لیکن، امام خمینی(ره) با ذکر دلایل خاص خود اثبات می کند که این دو صفت، صفاتی جدا و مستقل بوده، و ارجاعشان به دیگر صفات در اثر اهمال برخی از جهات و حیثیات می باشد.
بررسى تبیین علّامه طباطبائى از شعور همگانى موجودات در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن جهان و طبیعت در قرآن
علّامه طباطبائى، از فیلسوفان و مفسران برجسته شیعه، شعور همگانى موجودات را بر اساس ادله نقلى و عقلى پذیرفته و درصدد تبیین آن برآمده است. نویسنده با مراجعه به آثار علّامه طباطبائى و با محوریت تفسیر المیزان، همراه با توصیف و تحلیل دیدگاه ایشان درباره سریان ادراک در همه موجودات، بر اساس ادله نقلى و عقلى، به بررسى این دیدگاه پرداخته است. به نظر مى رسد هرچند بر اساس آیات و روایاتى که مرحوم علّامه بدانها استناد کرده، مى توان شعور همگانى موجودات را اثبات کرد، درستى تبیین و دلیل عقلى ایشان بر مسئله، کانون تردید است؛ علاوه بر اینکه به نظر مى رسد مدعاى ادله نقلى در مسئله شعور مادیات بیش از آن چیزى است که علّامه طباطبائى بر اساس مبانىِ فلسفىِ خویش پذیرفته است. بنابراین ادله اصلى در این بحث، ادله نقلى اند که با توجه به تواتر معنوى نیاز به بررسى سندى مستقل ندارند.
تبیین فلسفی کلام الهی از نظرگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اتفاق نظر فرق کلامی و فلسفی بر سر اتصاف خداوند به تکلم، در کیفیت این اتصاف اختلاف نظرهایی مشاهده می شود. ملاصدرا، با این تلقی که کلام انشاء چیزی است که بر درون متکلم دلالت کند، می گوید کلام الهی شامل تمام موجودات و افعال خداوند است؛ فایده آفرینش آن ها، اعلان و اظهار غیب است. پس اطلاق کلمه و کلام بر جهان آفرینش صحیح است، و خداوند هم به این اعتبار متکلم است. صدرالمتألهین، با بیان مراتب سه گانه کلام الهی، معتقد است: کلام اعلی عالم امر است، کلام اوسط عالم نفس، و کلام نازل یا ادنی کلام تشریعی است. از نظرگاه صدرایی، تفاوت کلام و کتاب رتبی نیست، بلکه آن ها دو چهرهٔ یک واقعیت اند. کلام مربوط به چهره وجوب و مبدأ فاعلی و کتاب مربوط به چهره امکان و مبدأ قابلی است.
ملاصدرا و معناشناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
صدرا یک بار اشاره می کند که آنچه عارفان بدان اسم می گویند، نزد فیلسوفان به نام ""مشتق"" شناخته می شود. اما در مواضع دیگری، خود از واژه ی اسم استفاده می کند و حتی تقسیم بندی ظریفی میان اسم، صفت و ذات را معرفی می نماید. در باب معنای اسم، او در موضعی به صراحت اعلام می کند که اسم ها به ازای معانی کلی عقلی هستند و نه به ازای هویات عینی، و حتی برای نام ها در عالم اسماء، به موازات اشیاء، قائل به جنس و فصل می گردد. اما در موضع دیگری بیان می کند که اینطور نیست که تنها ماهیت های کلی دارای نام باشند، بلکه اشخاص و معقولات ثانی هم می توانند موضوع له نام باشند.
گویی برداشت صدرا از معنا گاهی بسیار تنگ و گاهی وسیع تر بوده است. این وسعت نظر هنگامی که او درباره ی نام های بی مسما و مسماهای بدون نام سخن می گوید بیشتر به چشم می آید و در هنگام بحث از امکان و چگونگی نامیدن خداوند به اوج می رسد. در اسفار، نام خداوند را نامی برای همه ی اشیاء و مسمای نام خداوند را مسمایی برای همه ی نام ها می شمرد. چنین قبض و بسطی در اشاره های صدرا به معنا، است که تلاش نویسندگانی چون سجاد رضوی را در تطبیق نظر صدرا بر [گوشه هایی از] نظریات معناشناسی معاصر نامطلوب می سازد. در واقع نظر به بنیادهای به کلی دیگرگون فلسفه ی اصالت وجود، ظهور هرگونه شباهت ظاهری میان معناشناسی معاصر و معناشناسی صدرایی را باید به دیده ی تردید نگریست.
نقش و آثار بدن در حدوث نفس از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
از نظر ابن سینا و ملاصدرا حدوث نفس از ناحیه علل مفارقه (عقل فعال) به سبب استعداد و آمادگی بدن و فراهم شدن مزاج و ترکیب بدنی معتدل و متناسب است. بدن با آثار و نقش های مهمی که در مرحله حدوث نفس ایفا می کند مرجِّح حدوث و عامل تعین نفس است. تکثر و تمایز نفوس در ابتدای حدوث، به وسیله بدن و عوارض بدنی تحقق می پذیرد. همچنین، بدن موجب استکمال و منع تعطیلی وجود نفس و قوای آن می شود. بدن در مرحله حدوث نفس نقش ها و آثار مهم دیگری دارد که در مقاله حاضر با تکیه بر دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا به آن خواهیم پرداخت.
اخلاق در فلسفة اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
چنان که شهرت یافته، فلسفة اشراق فلسفه به رنگ عرفان است. اخلاق اشراقی نیز اخلاق عارفانه است و جهت گیری آن به گونه ای است که انسان را به مدد سلوک اخلاقی از تاریکی های طبیعت و تعلقات دنیوی و از غربت غریب خویش رهایی می دهد تا او را به وطن اصلی اش بازگرداند. شیخ اشراق برای دستیابی سالک به تزکیة نفس و تصفیه دل و توفیق به بصیرت حقیقی براساس مبانی انسان شناختی و جهان شناختی سترگ، دستورالعمل هایی را توصیه کرده است. این نوشتار درصدد تبیین معنا و مفهوم و نیز ماهیت و حقیقت اخلاق از نگاه فلسفه اشراق است و به مبانی انسان شناختی و جهان شناختی اخلاق اشراقی و سپس برنامه ها و دستورالعمل های اخلاقی اشراقی می پردازد.
بازخوانی نظریه اخلاقی ملاصدرا با تکیه بر «فضیلت گرایی» معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دغدغه وصول به حقیقت و عملِ اخلاقی برای ملاصدرا مهم شمرده شده است. هدف این مقاله سنجش چگونگی انطباق نظریه اخلاقی این فیلسوف با «فضیلت گرایی» است. بررسی و سنجش هر یک از مؤلفه های «اخلاق فضیلت» با تکیه بر شواهد مندرج در آثار وی انطباق دیدگاهش بر نظریه «فضیلت گرایی» را تقویت و اثبات می کند. نتیجة این بررسی نشان می دهد که الف) ملاصدرا، همچون فضیلت گرایان، فضیلت را مقصد نهایی و کمال آدمی می داند؛ ب) بیشتر بر اهمیت و نقش «بودن» پای می فشارد تا عملِ صرف؛ ج) برای او فضیلت ارزش فی نفسه دارد؛ د) وی حیات اخلاقی را در چارچوب قواعد عقلانی محصور و محبوس نمی کند؛ ه ) برای او الگوها و اسوه های اخلاقی مدل حقیقی برای طراحی زندگی مبتنی بر فضیلت اند؛ و) سرانجام برای دست یابی به حیات مطلوب اخلاقی بایستی فضائل را هم در عرصه حالات درونی و هم در اعمال بیرونی محقّق کرد.
بررسی تطبیقی درآراء مبناگرایانه شیخ اشراق و علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
شیخ اشراق و علامه طباطبایی دوتن ازفیلسوفان مطرح درجهان اسلام می باشند که نظرات بدیعی رادرمباحث فلسفی واردکرده ودرحوزه معرفت شناسی، مبناگرا بوده اند. هرچند هیچ کدام، واژه ای دراین باره نداشته اند، اما استنباط کلام ایشان این ذهنیت رابه وجود می آوردکه مبناگرایی برای آنها به عنوان مساله ای فلسفی مطرح بوده است. دراین مقاله به مبناگرایی و بررسی تمایزات و تشابهات آراء این دوفیلسوف، دراین زمینه می پردازیم. هدف مهم ازتحقیق پیش رو، تبیین فرآیند رشد و توسعه معرفت شناسی در فلسفه اسلامی می باشد. این دوفیلسوف بعنوان دوشاخص برگزیده شده اند؛ شیخ به عنوان نمونه پس از مشائیان و کسی که نظرات بدیعی را پس از مکتب مشاء ارائه داد و علامه به عنوان اولین فیلسوف مسلمان معاصر که مبحث معرفت شناسی را در فصل جداگانه ای مطرح کرد. لذا بدیهی است تطبیق آراء آن دو در یکی از مسائل مطروحه در معرفت شناسی، نوع عقلانی سازی و پیشرفت درحوزه معرفت شناسی را در میان فلاسفه اسلامی آشکار خواهدساخت.
در این تحقیق فقط به بررسی یکی از مسائل مهم در این حوزه، یعنی بیان دیدگاه مبناگرایانه شیخ و علامه و سپس تطبیق نظرات آن دو پرداخته ایم. ازمسائل مهمی که در بحث مبناگرائی مطرح می شود بدیهیات و علم حضوری است، لذا این دو مولفه و نقشی که درمبناگرایی شیخ اشراق و علامه طباطبایی ایفا می کنند مورد توجه قرار گرفته است.
مبانی نظری و مفهوم انسان معنوی در اندیشه ابن سینا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان در دنیای معاصر، نیازمند تدوین الگو و سبک معناداری از زندگی است تا با رصد نقطه تعالی و کمال، بر محور آن حرکت کند و به مسیر هدایت رهنمون شود. رسیدن به چنین گونه ای از زندگی که بسیاری از انسان شناسان و فیلسوفان الهی و حتی غیر الهی بر ضرورت آن تأکید کرده اند، نیازمند ارائه الگوی شایسته ای از شخصیت انسان به نام «انسان معنوی» است. پژوهش حاضر به تبیین و تحلیل دیدگاه های دو اندیشمند و فیلسوف اسلامی ابن سینا به عنوان یک متفکر عقل گرا و علامه طباطبایی در مقام یک حکیم صدرایی با نگرش دینی درباره مبانی فکری انسان معنوی پرداخته و با شاخص قرار دادن عقل و وحی، مفهومی از انسان معنوی را ارائه نموده است. ازجمله مهم ترین مبانی فکری انسان معنوی در نگرش سینوی، مرجعیت عقل، خیریت و حقانیت محض حق تعالی، سریان عشق در کائنات و تکامل تدریجی عقل است. در منشور فکری علامه نیز مهم ترین مبانی فکری انسان معنوی عبارتند از: وحدت وجود، مبدئیت محض حق تعالی، شرافت نفس ناطقه، فطرت الهی و فقر محض کائنات. مفهوم انسان معنوی در حکمت سینوی به وجهی معادل «انسان معقول» و در اندیشه علامه طباطبایی، بیشتر دارای صبغه دینی و مبتنی بر گرایش های فطری است. گرچه انسان معنوی موردنظر آن دو به لحاظ گرایش های متافیزیکی شان، دارای وجوه مشترک زیادی است، اندیشه علامه طباطبایی به دلیل تکیه بر تعالیم دینی در کنار دریافت های عقلی، برجستگی خاصی دارد که می توان آن را هم تراز با انسان دینی (الهی)، انسان فطری و طبیعی لحاظ نمود.
بررسى تطبیقى انتقادى اتحاد نفس با عقل فعالدر فلسفه اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل فعال افزون بر اینکه علت فاعلى و مدبر جهان مادى است، به منزله مخزن صورت هاى عقلى، آنها را به نفس انسانى افاضه مى کند. فیلسوفان مشائى و اشراقى به پیروى از ابن سینا با نفى اتحاد نفس با عقل فعال معتقد بودند دریافت صورت هاى عقلى، تنها با ارتباط نفس با عقل فعال حاصل مى شود.
با این حال صدرالمتألهین در دو مسئله از اتحاد نفس با عقل فعال دفاع کرده، اشکالات ابن سینا را پاسخ مى دهد. نگارنده نخست با کمک گرفتن از سخنان صدرالمتألهین اشکالات فیلسوفان پیشین بر اتحاد نفس با عقل فعال را پاسخ گفته و سپس دیدگاه وى را تبیین کرده است. نگارنده بر دیدگاه صدرالمتألهین در موضع نخست، یعنى اتحاد نفس با عقل فعال در ادراک عقلى انتقاد دارد و ادعاى اتحاد نفس با عقل فعال از ابتداى پیدایش ادراک عقلى را ناتمام مى داند. نفس تنها پس از طى مراتب اشتداد جوهرى به اتحاد با عقل فعال دست مى یابد که همان موضع دوم مدعاى صدرالمتألهین است. مقصود از این اتحاد نیز، استکمال ذاتى نفس و تبدل آن به عقل است. به اعتقاد نگارنده در اینجا نیز پرسشى مهم پیشاروى صدرالمتألهین است که اگر چند نفر از انسان ها به مرتبه اتحاد با عقل فعال دست یافتند، آیا باید معتقد به کثرت عددى عقل فعال باشیم؛ درحالى که صدرالمتألهین معتقد است که «هر عقلى نوع منحصر به فرد است»؟ نگارنده این قاعده را نیز داراى اشکال مى داند.