فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۵٬۶۶۹ مورد.
مقدمه ای بر مفروضات و جایگاه کشف و الهام در فرآیند یادگیری از دیدگاه عالمان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: هدف از نوشتار حاضر، تاکید بر نقش تهذیب نفس در درک حقایق کلی عالم هستی و تبیین جایگاه کشف و الهام در فرآیند یادگیری از دیدگاه عالمان اسلامی است. بررسی منابع حاکی از آن است که یادگیری می تواند به سه سطح: 1) یادگیری در حیوانات، 2) یادگیری در انسان، و 3) یادگیری در انسان های برگزیده تقسیم بندی شود. یادگیری در انسان های برگزیده، خود می تواند به دو نوع کشف و شهود که عمدتا"" حاصل کوشش انسان (عامل درونی) و الهام و علم لدنی که نتیجة افاضة الهی (عامل بیرونی) است، تقسیم گردد. بر اساس این نظریه، تلاش برای یادگیری در سطوح اول و دوم منتهی به کسب ""دانش"" و دستیابی به سطح سوم فراگیری که با تلاش فرد و یا افاضة الهی انجام می پذیرد، منتهی به کسب معرفت (حکمت) می گردد. پس از شرح و تبیین این نگاه به یادگیری، تآکید بر ضرورت ارائة تلفیقی دانش و معرفت در مدارس و دانشگاه های کشور بر این نوشتار مهر ختام می زند.
فلسفه خلقت در جهان بینی مکاتب فلسفی
منبع:
سفیر ۱۳۸۵ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
تفسیر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و کاربرد معرفت شناختی ماهیت از نگاه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اینکه اصالت وجود از عمده ترین و بنیادی ترین مسائل فلسفی است که در کانون توجه فکری و فلسفی صدرالمتألهین قرار دارد و بسیاری از مسائل مهم فلسفی بر آن استوار است، متأسفانه عدم تفکیک دقیق مسائل هستی شناسی و معرفت شناسی در متون فلسفه اسلامی و حکمت صدرایی، چنان که در ابهام و پیچیدگی بسیاری از مسائل فلسفی تأثیر گذاشته و بر وضوح مقاصد حکمای ما سایه انداخته، بر اصل این مسئله و پیامدها و نتایج آن نیز تأثیر گذاشته است. در این مقال کوشیده ایم ضمن ارائه پیشینه بحث، با تفکیک دو حیث معرفت شناختی و هستی شناختی و با تکیه بر مبانی و عبارات صدرالمتألهین با روش توصیفی تحلیلی این مسئله را مورد واکاوی قرار دهیم و تفسیر صحیح او از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت را از دو جهت هستی شناختی و معرفت شناختی بررسی و کارکرد معرفت شناختی ماهیت را تبیین کنیم.
نقش معرفتی عقل فعال و تأثیر آن بر مُثل نزد ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسطو در تقابل با جایگاه معرفت شناسی مُثل، به طرح نظریه عقل فعال پرداخت. مشاییان بعد از ارسطو برداشتهای متعددی از عقل فعال نموده اند. ابن سینا عقل فعال را موجودی مجرد و مستقل از نفس معرفی نمود که در سلسله عقول در مرتبه آخر قرار دارد و صور عینی و علمی را به عالم ماده و نفوس افاضه می کند. عقل فعال صور ادراکی را به نفوس مستعد افاضه می کند، یعنی نفوسی که بواسطه طی مراتب تجرید حسی و خیالی و عقلی آماده پذیرش افاضه عقل فعال باشند. اما بعضی مبانی فکری ابن سینا مثل رابطه طولی میان مراتب ادراک، عرض انگاشتن علم، انکار اتحاد عاقل و معقول و نفی حرکت جوهری با این رویکرد معرفتی تقابل دارند و ناقض تجریدند، لذا معرفت چیزی جز افاضه عقل فعال نیست. لازمه این سخن، پذیرش وجود معقولات به نحو مستقل نزد عقل فعال و به تعبیری پذیرش مثل در بعد معرفتی است که محل انکار ابن سینا است. بنابراین عقل فعال ارسطو که در تقابل با مُثل شکل گرفته بود، در ادامه مسیر فلسفه دوباره به دامن نظریه مثل باز می گردد.
یگانه انگاری صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفة ملاصدرا پس از اثبات نفس، به مجرد و غیر مادی بودن نفس استدلال می شود. حال پرسش این است که با وجود نفس مجرد، آیا ملاصدرا دوگانه انگار است یا یگانه انگار؟ در این مقاله بر اساس اصول صدرایی روشن خواهد شد که وجود انسان، از نطفه تا آخرین مراتب تجردش، حقیقت واحدی است که مدارج و حیثیات گوناگون دارد و مفهوم نفس و بدن از آن مراتب و حیثیات گوناگون انتزاع می شود بدون آن که مرز دقیق و غیر قابل عبوری بین آن ها وجود داشته باشد. اصل حرکت جوهری و تکامل ذاتی به همراه وحدت حقیقت وجود امکان چنین تبیینی را برای صدرا فراهم می کند. وی همچنین، با کمک گرفتن از مدل مفهومی اصل وحدت صورت و ماده (فعل و قوه)، وجود انسان را حقیقتی می شمارد که دارای دو جنبة فعل و قوه (نفس و بدن) است
چون و چراهاى فلسفه اسلامى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تحلیل قوای نفس در فلسفه
حوزه های تخصصی:
طرح آشتی ترادف سینوی و عینیت صدرایی در باب صفات الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حالات نفس
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ذهن
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت روانی
بقای فردی نفس از نگاه ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم درباب معاد، مسئله بقای فردی است و ظواهر آموزه های ادیان الهی هم بر آن تأکید می کند؛ اما ابن رشدگرایان، انکار معاد فردی انسان را به ابن رشد، فیلسوف بزرگ اسلامی، نسبت داده اند. برخی از سخنان ابن رشد، این نسبت را تأیید می کند؛ زیرا وی نفس انسانی را مجرد می داند، به معاد جسمانی باور ندارد و کثرت عددی را منحصر در مادیات می داند. نتیجه این سه مقدمه آن است که پس از مرگِ تن، نفسِ مجرد انسانی نمی تواند متکثر باشد؛ پس باید به وحدت نفس انسانی بعد از مرگ قائل باشیم. ابن رشد از آن جهت که یک مسلمان است، باید به کثرت عددی نفوس انسان در معاد اعتقاد داشته باشد. برای نفی این نسبت به وی می توان راه حل هایی ارائه کرد؛ اول اینکه، آن قاعده را بر همان معنای ظاهری اش بپذیریم که کثرت عددی تنها در انواع مادی وجود دارد؛ ولی باز بپذیریم که او به کثرت عددی انسان در معاد ملتزم است؛ زیرا او به وجود نوعی بدن جسمانی نه عین جسم دنیوی پس از مرگ قائل است. دوم اینکه، برخی از سخنان ابن رشد حاکی از آن است که یا به این قاعده در همه جا ملتزم نیست یا مفهوم ماده را عام می گیرد و به مطلق قابلیت حمل می کند، نه ماده جسمانی؛ برای نمونه، وی کثرت عددی را در بین علل عالی، براساس شرافت رتبه می پذیرد.
.کرامت اکتسابی انسان از دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرامت انسان، به مثابه اساس حقوق بشر و معیار تعامل اجتماعی و بین المللی، در حوزه های مختلف علوم انسانی، از اهمیت ویژه برخوردار است. علّامه طباطبائی که از چهره های کم نظیر علمی جهان اسلام به شمار می رود، کرامت انسان را به صورت عمده به تکوینی و اکتسابی تقسیم می کند. در این نوشتار می کوشیم با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، کرامت اکتسابی، معیار کرامت و مهم ترین ویژگی های آن را از منظر علّامه بیان کنیم. کرامت اکتسابی، در حقیقت دستیابی انسان به کمالات وجودی و مقام قرب الهی و تنها راه وصول به آن خدامحوری است. لذا هر اندازه عبودیت انسان در پیشگاه حق تعالی، آگاهانه تر و مخلصانه تر باشد، به همان اندازه به ارزش و کرامت بیشتر نایل می آید. ازآنجا که کرامت اکتسابی بر اثر تلاش های اختیاری انسان به دست می آید، یک امر ارزشی است و می توان به آن افتخار نمود. چون حرکت تکاملی انسان، به تدریج حاصل می شود، تدریجی و تشکیکی بودن دو ویژگی دیگر کرامت اکتسابی است. به دلیل اینکه همة انسان ها قابلیت کسب کرامت را دارند، نوعی بودن چهارمین ویژگی آن به شمار می رود.
تحلیل مسئلة شر ادراکی از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی از آنچه در این دنیا به فهم و تجربة انسان درمی آید ملائم طبیعت وی نیست. از سویی، استدلال و باور به وجود خداوند حکیم، قادر و عادل مطلق برای متألهان از جمله امور انکارناشدنی است. مسئلة شر در دوران معاصر بیشتر حاصل صورت بندی گزاره هایی است که خمیرمایه اصلی آن ها برگرفته از همین دو جنبة فهم و تجربة انسانی است. منطقاً و به لحاظ تاریخی پیش از چنین صورت بندی نوعی ناسازگاری در این دو جنبه به نظر می آمده که متألهان و فلاسفه را به تأمل واداشته است، چراکه با نظر به عالم، خصوصاً درد و رنج (شر) در عالم و مخلوق خدای حکیم و قادر و عادل مطلق دانستن آن، به طور طبیعی و در بدو امر ناسازگاری دیده می شود و پرسشی مطرح می شود مبنی بر این که چگونه است که چنان خدایی چنین عالمی را خلق کرده است؟
ملاصدرا برای حل مسائل ناشی از این ناسازگاری به دو رویکرد (در دو ساحت مابعدالطبیعی و ادراکی) متوسل شده است. در رویکرد نخست، مبنای او نظر به عالم به نحو ماتقدم و تحلیل مسائل به طور مابعدالطبیعی است؛ یعنی همچون اسلاف خود به بحث از عدمی بودن شر و ... می پردازد، اما او در رویکرد دوم تجربه را مقدم می کند که نتیجة آن پذیرش وجود شر ادراکی (درد، رنج و ...) و حل مسئلة شر با این ابتداست. از نظر وی راه حل این است که شرور ادراکی را حقیقتاً شرور بالذات و علاوه بر آن شرور مضاعف بدانیم و با تأکید بر این معنا، به جای توجه به مخلوق بودن عالم، به دستگاه ادراکی مدرک توجه کنیم.
کارکرد معرفتی اقناع و تخییل از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخیل و اقناع از دیدگاه فارابی در دو بعد تصوری و تصدیقی اهمیت فراوانی دارد. این مسئله در کنار تصریح وی به برتری حد تام و یقین نیازمند تبیین است. از نگاه وی، بیشتر مردم به مرحله ادراک عقلی نمی رسند. مقصود فارابی از تخییل این است که حقیقت واحد و ثابتی به میزان توان ادراکی افراد ممثل شود. اقناع هم نوعی ظن است که احتمال عناد و خلاف در آن می رود. با استفاده از اقناع و تخییل، می توان حقایق تصوری و تصدیقی معقول را به تناسب طاقت و درک افراد تنزل داد و بدین ترتیب از ضرورت معرفت تخییلی و اقناعی سخن گفت. این منافع در صورتی است که تخییل تابع تصور حقیقی و اقناع تابع یقین باشد. بنابراین، می توان اقناع و تخییل را از دیدگاه فارابی منابع معرفتی مهمی دانست.