فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۵٬۶۶۹ مورد.
۲۳۰۱.

تبیین قاعده بسیط الحقیقه و دو ساحت مختلف از آن در مکتب صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: بسیط الحقیقه ترکیب مکتب صدرایی (حکمت متعالیه) کثرت در وحدت وحدت در کثرت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۱۴۵۹ تعداد دانلود : ۷۶۴
قاعده «بسیط الحقیقه»، از قواعد کلیدی در فلسفه صدرایی است. پردازش این مطلب به عنوان یک قاعده محوری و موثر، و تبیین تفصیلی آن از ابتکارات صدرالمتالهین است. در میان فیلسوفان پیشین، تنها می توان از فلوطین به عنوان طرح کننده این قاعده نام برد که البته تبیین ها و استدلال های وی، از نظر کمیت و قوت فلسفی، به پای تبیین های صدرا نمی رسد. در مکتب صدرایی دو ساحت مختلف برای این قاعده مطرح شده است: ساحت کثرت در وحدت و ساحت وحدت در کثرت. فیلسوفان صدرایی در مورد معنای مقبولِ ساحت کثرت در وحدت و مشمول بودن این ساحت در حیطه این قاعده اتفاق نظر دارند؛ اما آنها در بابِ مفهوم مورد پذیرش ساحت وحدت در کثرت و شمول محدوده قاعده نسبت به این ساحت اختلاف نظر دارند.
۲۳۰۳.

نقش وجودى انسان در معرفت بشرى؛ مطالعه اى تطبیقى در آراى ملّاصدرا و مارتین هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هیدگر معرفت ملاصدرا ساختار وجودى انسان آشکارسازى شى ء فی نفسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶۰ تعداد دانلود : ۷۳۶
در کلّ سنّت متافیزیک، چه در دنیاى غرب و چه در جهان اسلام، با دو تفسیر عمده از نقش وجودى انسان در عمل «معرفت» مواجه مى شویم: 1) تفسیرى که بر پایه آن، انسان صرفا نقشى منفعل دارد و همچون لوح سفید یا آیینه اى است که صور یا نقوشِ اشیا در وجود وى، یا مرتبه خاصّى از وجود وى (به نام «ذهن») مرتسم مى شوند؛ 2) تبیینى که (اولین بار به وسیله کانت ارائه شد) در آن انسان فعّالانه در عمل معرفت وارد شده و نقشى سازنده به عهده دارد. در هر دو تبیین یادشده وجود انسان به منزله حجابى است که مانع از ظهور اشیاء فى نفسه مى شود؛ در نتیجه امکان وصول به اشیاء فى نفسه در معرفت بشرى به مسئله و مشکلى چالش برانگیز تبدیل مى شود تا جایى که در فلسفه کانت اصولاً وصول به اشیاء فى نفسه غیرممکن مى نماید. از نظر هیدگر و ملّاصدرا، نقش انسان در عمل معرفت صرفا نوعى آشکارسازى است که در پرتو آن، شى ء آن گونه که هست خویشتن را ظاهر مى سازد. انسان چیزى از خود بر اعیان تحمیل نمىکند؛ او به دلیل ساختار و نحوه خاصّ وجودى خود، اجازه مى دهد که اشیا آن گونه که هستند خویشتن را بنمایانند.
۲۳۱۳.

تصحیح و مقدمه رساله ی وحدت وجود نگاشته عبدالعلی انصاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وحدت وجود شریعت تعین اول تعین ثانی عبدالعلی انصاری رساله ی وحدت وجود

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
تعداد بازدید : ۱۴۵۶ تعداد دانلود : ۸۷۱
وحدت وجود، عالی ترین شکل توحید و محور مسائل و مباحث عرفان نظری است. عرفان نظری به شکل مدوّن و منسجم از زمان محی الدین بن عربی در سده ی هفتم ق شکل گرفت. از آن زمان تا کنون عده ی بسیاری، هم به منظور اثبات و هم به منظور رد کردن وحدت وجود، رساله ها و کتاب هایی نگاشته اند. یکی از افرادی که در این رابطه دست به قلم برده و در صدد اثبات و رد ایرادات و اشکالات وارده به این اصل اساسی عرفان نظری بر آمده است، عبدالعلی محمد بن نظام الدین محمد انصاری از دانشوران طراز اول حنفی مذهب هند در سده ی دوازدهم ق است. وی به پیروی از انگاره های ابن عربی در پی تبیین وحدت وجود و توجیه کثرات و تعینات آن برآمده است. این نوشتار ضمن بیان درون مایه ی این رساله، به تصحیح آن به شیوه ی قیاسی پرداخته تا از رهگذر آن، مرجعی در عرفان به ویژه یکی از مهمترین و کلیدی ترین مباحث آن یعنی وحدت وجود، پیشکش و پژوهشگران حوزه عرفان قرار گیرد.
۲۳۱۴.

نقد نظریه هیوم در باب منشأ تصورات از دیدگاه حکمت متعالیه ‏

۲۳۱۸.

تعریف قضایای تحلیلی از منظر محمدتقی مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قضایای تحلیلی مصباح یزدی گزاره های شرطی گزاره های حملی اندراج مفهومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵۴ تعداد دانلود : ۸۱۱
در میان فلاسفة اسلامی معاصر، محمد تقی مصباح یزدی در باب تعریف قضایای تحلیلی نظریه پردازی کرده است. مقالة حاضر که پژوهشی است پیرامون نظریة وی در باب تعریف قضایای تحلیلی، از دو بخش تشکیل می شود؛ در بخش اول ابتدا «تعریف اولیه» قضیة تحلیلی را که برگرفته از آثار مکتوب محمدتقی مصباح یزدی است ارائه می کنیم، سپس مثال هایی را که وی قضیة تحلیلی می داند به بحث می گذاریم و استدلال می کنیم که نمی توان این قضایا را طبق «تعریف اولیه» تحلیلی دانست. در بخش دوم، در ابتدا، به عنوان راه حلی برای نقدها، «تعریف ثانویه» قضایای تحلیلی را که برگرفته از آثار غیر مکتوب وی، سخن رانی ها، است ارائه می کنیم. حتی با فرض این اصلاح در تعریف، استدلال خواهد شد که تئوری وی به دو دلیل قابل قبول نخواهد بود؛ اول این که تئوری وی تعریفی معین از قضایای تحلیلی ارائه نمی کند، و دوم این که قضایایی وجود دارند که توافق بر این است که این قضایا تحلیلی هستند اما تئوری وی، آن قضایا را تحلیلی به حساب نمی آورد. نتیجة این مقاله این خواهد بود که تعریف مصباح یزدی از قضایای تحلیلی اولاً تعریفی جامع نیست و ثانیاً این تعریف مبهم است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان