فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱۷٬۸۸۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
الهیات ظاهرگرایانه و فهم سطحی از دین، به عنوان یک جریان فکری و اعتقادی همواره در طول تاریخ اسلام، در قالب اندیشه های مختلف مطرح و در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی تاثیرگذار بوده است. ملاصدرا (979-1050ق) در اغلب آثار خود وارد بررسی و نقد این جریان و تبعات آن، در جامعه زمان خود می شود. مسئله اصلی برای او نقد الهیات ظاهرگرایانه است که فهم دین را محصور در سطح ظاهری نصوص و عمل دینی را محصور در فقه فردی کرده است. در این پژوهش با روش اسنادی و تحلیل محتوا و توصیف گرایانه، به بررسی اینگونه تبعات می پردازیم و خواهیم دید که ملاصدرا زمانه خود را در اثر فراگیر شدن جهل، تعصب، ریاکاری، از بین رفتن اخلاق و فضیلتهای اصیل انسانی، گسترش فساد و دنیاگرایی، پیدایش شبه علما، جایگزینی فقه صرفاً فردی به جای فقه اجتماعی، از میان رفتن عدالت و گسترش ظلم، زمانه انحطاط و انحراف از مسیر اصلی زندگی می داند.
بازخوانی انتقادی دلایل سلفیه در نکوهش علم کلام با تمرکز بر دیدگاه ابن تیمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۹
1 - 26
حوزه های تخصصی:
علم کلام از مجموعه علوم عقلی است که از ابتدای پیدایش، موافقان و مخالفانی از فرق و مذاهب اسلامی داشته است. پس از تدوین کتب کلامی، برخی با این علم موافقت کردند و به شرح و تفسیرآن پرداختند و برخی با آن مخالفت کردند و به نقد آن پرداختند. سلفیه به پیروی از اهل حدیث، بهدلیل نقلگرایی حداکثری و کنارگذاشتن استدلال عقلی، با علم کلام مخالفت کرده و ورود در آن را مایه ی خسارت و گمراهی میدانند. برخی از استدلالهای مهم سلفیان در انکار و مخالفت با علم کلام عبارتاند از: اجتناب سلف از ورود به مباحث علم کلام، نهی صحابه و تابعین از ورد به علم کلام، بدعتانگاری علم کلام، اختلاط علم کلام با مباحث خرافی و دروغ و گاه کفرآمیز، مخالفت و تضاد نتایج مباحث کلامی با نصوص قرآنی و حدیثی. پژوهش پیش رو با روشی اسنادی، تحلیلیانتقادی، استدلالهای سلفیه را در بوتهی نقد و ارزیابی قرار میدهد و سستی آنها را آشکار میکند. استدلالهای سلفیان نوعاً مغالطهآمیز بوده و با نصوص قرآنی و حدیثی و همچنین سیره ی صحابه و تابعین و دیگر عالمان در تضاد بوده است. دیدگاه سلفیه پیامدهای تلخی داشته؛ نظیر مشروعیت نداشتن ورود به دیگر علوم و ارزشستیزی از علوم عقلی و آلی و ابزاری و همچنین نوعی انحصارگرایی و مطلقگرایی در فهم مردمان سه سدهی نخستین جهان اسلام.
فاعلیت الهی از دیدگاه گریفین و نقد ان بر پایه فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فاعلیت الهی از منظر گریفین عبارت است از قدرت الهی که تأثیرات علّی در جهان را اِعمال می کند و نحوه فعالیت خدا در جهان و تأثیرگذاری خدا بر موجودات را نشان می دهد و به بیان دیگر چگونگی اعمال قدرت الهی در جهان است. گریفین فاعلیت را بر مبنای قدرت تبیین می کند و قدرت را به ترغیب و تشویق و شورانگیزی تحویل می برد. براین اساس ارتباطی دوطرفه میان خدا و موجودات برقرار است و خدا درحالی که تأثیر می گذارد، تنها خالق نیست و تعین نمی بخشد، بلکه خود موجودات بالفعل در به فعلیت رسیدن امکان های خود، فاعل هستند و خدا، تنها، برانگیزنده است نه اجبارگر.گریفین برای توجیه مسائلی چون ارتباط خدا با موجودات، قدرت و اختیار انسان ها، وجود تغییرات در جهان و مسأله شر چنین تبیین جدیدی از فاعلیت و قدرت الهی ارائه می دهد. دو پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از: چگونه می توان از منظر فلسفه صدرایی فاعلیت الهی به روایت گریفین را ارزیابی کرد؟؛ 2. چگونه می توان بحسب تحلیل سیستمی، فاعلیت الهی به روایت گریفین را مورد ارزیابی قرار داد؟ دستاوردهای این پژوهش نیز به این قرار است: در ارزیابی درون سیستمی بیان کردیم که گریفین در تبیین خود از فاعلیت الهی، این فاعلیت را محدود کرده، قدرت الهی را به ترغیب و برانگیزش فروکاست داده است. همچنین، از منظر صدرایی نیز آنچه گریفین ارائه می کند، با خدایی که تنها فاعل حقیقی براساس وحدت شخصی ملاصدرا است، قابل مقایسه نیست، بلکه می توان آن را با نفس رحمانی ملاصدرا مقایسه کرد. به بیان دیگر کارکرد های فاعلیت الهی گریفین با نفس رحمانی ملاصدرا تأمین می شود.
اقالیم معرفت دینی: نگاهی فراسوی معرفت سکولار و معرفت دینی در نگاه علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه جعفری با تکیه بر مفهوم «فرهنگ مشترک بشری» اندیشمندان مختلف در ازمنه و جوامع گوناگون را با یک دید کل نگرانه مورد توجه قرار می دهد و با روش شناسی خاص خود، معرفت دینی را به گونه ای صورت بندی می کند که توجه به آن، ما را به بازنگری و بازاندیشی حوزه های متفاوت اندیشه و الگوهای فکری رایج دعوت می کند. او معرفت دینی را برآیند اقالیم هفت گانه معرفتی (علمی، فلسفی، شهودی، حکمی، اخلاقی، عرفانی، مذهبی) می داند. بر این اساس تقسیم معرفت به دو طیف دینی و سکولار کارکرد و مفهوم خود را از دست می دهد. سکولار اساسا نه به معنی غیر دینی یا ضد دینی بلکه مفهومی خاص جامعه مسیحی به معنای غیررهبانی است که مسلمانان با درونی کردن این مفهوم، آن را به عنوان بنیان نظری و فکری زیست جهان خود برگزیده اند؛ در حالی که دین اسلام هم تفسیر رهبانی و هم تفسیر روحانیتی از دین را نفی می کند و تفقه و ارتباط بی واسطه با خدا را مدنظر قرار می دهد. لذا می توان به جای دوگانه دینی/ سکولار با توجه به مفهوم «عرف» و «فرهنگ مشترک بشری» صورت بندی جدیدی از زیست جهان اسلام ارائه کرد که ریشه در سنت تاریخی و تعابیر فرهنگی و دینی مسلمانان داشته باشد.
سبک زندگی و موانع آن در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
111 - 132
حوزه های تخصصی:
مقوله «سبک زندگی» یک افزوده جدید در علوم اجتماعی و روا ن شناسی نوین است، لیکن عناصر اصلی سبک زندگی نمی تواند موضوع جدیدی باشد، آنچه نو و جدید به نظر می آید، روش های بررسی این مقوله است و نه عناصر اصلی و سازنده آن. موضوع سبک زندگی، همواره در طول تاریخ مد نظر و دغدغه صاحبان ادیان و مکاتب بشری بوده است، پیامبران الهی از طریق کتب آسمانی و حکما، عارفان، متکلمان، فقیهان وحتی ادیبان و مورخان و دیگر ارباب حِرف وصنایع، در ضمن تبیین وشرح اصول مورد نظر خود در صدد انتقال نوع سبک زندگی ایده آل ومطلوب خود به شاگردان وخوانندگان خود بوده اند و این هدف مهم از طریق الگو سازی و تقلید صورت پذیرفته است، حتی در مواردی که تصریح به تقلید و الگوسازی از سوی مذهب و مکتبی نشده است، این کار خود به خود، صورت گرفته است. در این مقاله تلاش نویسنده بر این بوده است که با بررسی سخنان امام علی(ع) در قالب خطبه ها، نامه ها،حکمت های آن حضرت در کتاب شریف نهج البلاغه، برخی از عوامل سازنده و تأثیر گذار، همچنین برخی از موانع و عوامل بازدارنده سبک زندگی مطلوب و ایده آل از نگاه امام علی(ع) را بررسی و مورد تحقیق قرار دهم و در حد توان خود تلاش نموده ام لیکن از آنجاکه سخنان امام در باره سبک زندگی بسیار وسیع وگسترده است، بررسی همه آنها و ابعادشان در یک مقاله امکان پذیر نیست، امید است که محققان دیگر همت نمایند آنها را بررسی کنند.
بررسی هستی و چیستی «هنر متعالی» از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۸
25 - 48
حوزه های تخصصی:
از ویژگی های برجسته حکمت متعالیه، توجهی است که به زیبایی در صنایع لطیفه دارد. ملاصدرا از منظر وجودشناسی به هنر و زیبایی شناسی هنری و ارتباط عشق و هنر و توانمندی های نهفته در هنر نگاه کرده و به جزییاتی پرداخته که در افق زیبایی شناسی قابل توجه و تأمل است. طبق مفروضات هستی شناختی و انسان شناختی ملاصدرا، انسان دارای عوالمی است و هنر به عنوان صنایع لطیفه انسان در این عوالم رشد و نضج می یابد. در این مقاله تلاش شده است که هنر و آفرینش به عنوان اثر هنری از منظر ملاصدرا تبیین شود. بر اساس نتایج پژوهش در حکمت صدرایی هنر متعالی از نظر ملاصدرا آدمی را به تشبه به باری تعالی می رساند. ملاصدرا به هنر به صورت عام و فراگیر می نگرد و به آن صبغه معنوی و قدسی می دهد. از آنجا که هنر و صنایع لطیفه را با عشق عفیف و زیبایی شناسی معنوی پیوند می زند و هدف از آن را رسیدن به معشوق حقیقی و زیبایی های ملکوتی تلقی می کند و در واقع برای هنر جایگاه ارزشی، معنوی و قدسی قایل است. ملاصدرا در تلقی خود از هنر گامی فراتر نهاده و دیدگاه خود را در قالب یک نظریه واحد که می توان آن را «محاکات متعالی» خواند ارائه می کند .
بررسی انتقادی پاسخ مایکل ری به استدلال اختفای الاهی شلنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استدلال اختفای الاهی، به روایتی که فیلسوف کانادایی، جان ال. شلنبرگ آن را طرح می کند، یکی از استدلال های خداناباوری است که طبق آن، نبود ادله ی کافی به نفع خداباوری خود دلیلی به نفع خداناباوری است. پس از اقامه ی آن، متفکران بسیاری برای پاسخ گویی به آن اقدام کردند که برخی رویکردی بنایی و شمار اندکی نیز رویکرد مبنایی را برگزیده اند. یکی از این افراد دسته ی دوم، مایکل ری است. او بر این باور است که توجه به تصورات و پیش فرض های نادرست که در پس استدلال اختفای الاهی پنهان شده است به ما کمک می کند نادرستی این استدلال را دریابیم. این نوشته در پی آن است که پس از تقریر استدلال اختفای الاهی و نقدهای مایکل ری به طور کوتاه، به تحلیل و بررسی دیدگاه او بپردازد. نتیجه ای که در پایان حاصل خواهد شد از این قرار است که اگرچه ری ما را به جهت بهتری برای بررسی استدلال اختفای الاهی هدایت می کند اما اگر روش تحلیل او را بر آرای خودش اعمال کنیم، خواهیم دید که نمی تواند به نتیجه ی مطلوب برسد.
الحاد هستی شناختی نیچه و آثار روانی- فرهنگی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش هایی چون آیا خدایی هست؟ و آیا اعتقاد به خدا، زندگی را معنادار می سازد؟ از جمله زنده ترین پرسش های فلسفی هستند و نیچه به هردو پرداخته است. او با طرح صورتی از استدلال اختفای الهی وجود خدا را نفی کرده و برآن است که اگر تعریف ادیان توحیدی از خدا را پذیرا شویم، نمی توانیم سکوت وی را در طول تاریخ و در عرض جغرافیا توجیه نماییم. نیچه سپس کوشش می کند تا درباب کمرنگ شدن نقش باور به خدا در معنا بخشیدن به زندگی آدمی تأمل کند. وی با برساختن شخصیت های تمثیلی همچون دیوانه چراغ بدست، قدیس پیر، پاپ بازنشسته و زشت ترین انسان تلاش دارد تا نشان دهد که وقوف به مرگ خدا چگونه حیات انسان را دستخوش بحران معنوی خواهد ساخت. آموزه ابرانسان برای پر کردن خلأ پدید آمده از مرگ خداست که مطرح می گردد. ولی استدلال نیچه در رد وجود خدا ناتمام است و از پس استقرار یک هستی شناسی الحادی برنمی آید. همینطور گره زدن خداباوری به زندگی ستیزی و کین توزی توسط وی، گرچه متکی به بعضی نمونه ها در ادیان و مذاهب است، ولی آشکارکننده پیوندی ضروری نیست. نیز آموزه ابرانسان چنان دست نایافتنی ست که موجبات ناخشنودی روانی آدمی را پدید می آورد.
بررسی مسئله «فرزندآوری خداوند» مبتنی بر استدلال های فلسفی ذیل آیه 3 سوره توحید (بر مبنای تفاسیر ابن سینا، صدرالمتالهین و علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
۸۳-۱۰۴
حوزه های تخصصی:
فرزند داشتن خداوند، از مباحثی است که در ادیان و مذاهب مختلف مورد توجه می باشد. مسئله تحقیق، آن است که، «فرزندآوری خداوند» با مبانی برهانی ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی پیرامون آیه ۳ سوره توحید چگونه قابل بررسی است؟ روش تحقیق حاضر، تحلیلی توصیفی است که در طول پژوهش، از بازنویسی و واضح سازیِ استدلال ها، در قالب جداول و گزاره های منطقی بهره گیری شده است. مبتنی بر یافته های تحقیق، ابن سینا بر اساس «لزوم ماهیتِ مشترک مابین والد و مولود» فرزندآوری خداوند را باطل می داند. ملاصدرا سه استدلال مطرح می کند؛ استدلال اول دارای ضعفِ «تبیین ناکافی مقدمه» است. استدلال دوم، با مبانی ایشان در باب حرکت جوهری عالم و دوام فیض ناسازگار می باشد. استدلال سوم ایشان، در مقام مقایسه، تناسب بیشتری با مبانی حکمت متعالیه دارد. استدلال علامه طباطبایی مبتنی است بر ناسازگاریِ فرزندآوری با صمدیت، که نسخه تکمیلی استدلال [بر اساس وجوبِ وجود خداوند] ارائه شده است.
نگره تفکیک و ادله عقلی جسمانیت نفس، بررسی و نقد (با محوریت شیخ مجتبی قزوینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم نفس شناسی، مسئله تجرّد یا عدم تجرّد نفس است. حکما و متکلمان عقلی از دیدگاه تجرّد و متکلّمان نقلی و پیروان نگره تفکیک از دیدگاه جسمانیت نفس دفاع می کنند. تفکیکیان با ارائه نظریه «جسمانیت نفس با رهیافت جسم لطیف» پرداختند. آنان برای اثبات دیدگاه خود از ادله عقلی مختلفی بهره برده اند. در این پژوهش با روش کتابخانه ای و با مطالعه آثار تفکیکیان، به این ادله می توان دست یافت و پس از تحلیل این ادله، آن ها را در دو دسته «ادله اثباتی» با اقسام «مغایرت نفس با علم و عقل»، «ارتباط با ارواح گذشتگان» و «اختلاف آثار نفس و مجردات» و «ادله سلبی» با اقسام «ادراک کلیات و بسائط توسط نفس»، «علم حضوری نفس به خودش»، «عدم ادراک نفس در پاره ای اوقات» و «عدم نیاز نفس بر ابزار مادّی» تحلیل کرد. با تأمل در این ادله، به دست می آید که آن ها فاقد قوّت کافی برای اثبات مدعای تفکیکیان بوده و انتقادات متعددی بر هر یک از این ادله قابل طرح است.
ماهیت و حقیقت نفس و ارتباط آن با بدن در فلسفه غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظر آغازین، منابعی مانند رؤیاها، حضور ارواح و تنفس موجودات از جمله خاستگاه هایی است که از فَهم آنها تصور نفس پدید آمده است. یکی از بزرگترین مشکلات فکری انسان این است که از خود، تصور درونی و معنوی دارد که تطبیق آن تصور با فهم فراگیر علمی از جهان مادی از جمله جسم، دشوار است. ما خود را موجوداتِ دارای نفس و عقل تصور می کنیم، البته در جهانی که از ذرات مادی بی ذهن تشکیل شده است. حال پرسش این است که چگونه می توان این دو تصور را بر یکدیگر انطباق داد؟ چرا مشکل تصور نفس در کنار تصور بدن این قدر دشوار است؟ دست کم از زمان دکارت، مشکل نفس و بدن به این شکل درآمده است که چگونه می توان ارتباط میان نفس و بدن را تفسیر کرد؟ فلاسفه غرب در مفهوم «من» که هر کس با آن به خودش اشاره می کند، اختلاف شدید دارند. در تبیین این اختلافات چه می توان گفت؟ آیا آنچه به آن اشاره می شود (من)، جسم است و جسمانی؛ یا نه جسم است و نه جسمانی و یا مرکب از این اقسام است؟ هدف ما در این مقاله این است که با کشف و تفسیر داده ها به روش تحلیل- توصیفی، ضمن تعریف فلاسفه غرب از نفس، راه حل آنان در خصوص ارتباط نفس و بدن را تبیین کنیم . می توان یافته این تحقیق درباره نفس را، هست بودن دانست؛ نفس در قالب هیچ تعریف و تبیین علمی نمی گنجد و ما نمی توانیم بگوییم چیست، لیکن می توانیم بگوییم که هست و در پیرامون آن، شعور و حیات وجود دارد .
بررسی معانی و مصادیق دهر و سرمد از منظر ابن سینا، میرداماد و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۰
69-90
حوزه های تخصصی:
با بررسی تفسیر ابن سینا و میرداماد از بیان معانی و مصادیق اصطلاح دهر و سرمد، دانسته می شود که ابن سینا برای اصطلاح دهر، پنج معنا و چهار مصداق، و برای اصطلاح سرمد، دو معنا و چهار مصداق بیان کرده است که این معانی گاه با یکدیگر مخالف اند. البته این اختلاف در تعابیر می تواند نشانی باشد از توسعه و تعمیم در این دو اصطلاح. ابن سینا برای عالم دهر، دو ویژگی اختصاصی و برای عالم سرمد، دو ویژگی مخصوص به آن عالم بیان کرده و درنهایت، دو ویژگی مشترک میان این دو عالم را نیز ذکر کرده است. میرداماد درخصوص عالم دهر، دو تعبیر بدیع به کار برده است و دو مصداق و سه ویژگی اختصاصی برای عالم دهر معرفی کرده است. وی در پی این تحلیل نیز یک مصداق و یک صفت ویژه برای عالم سرمد بیان کرده است. صدرالمتألهین سه معنا برای دهر، هفت مصداق برای آن و چهار مصداق برای سرمد بیان کرده است. این مقاله ضمن نگاه تاریخی به این مسأله، با روش تحلیلی- تطبیقی، ابتدا به تبیین دیدگاه ابن سینا پرداخته و سپس به تقریر رویکرد میرداماد و ملاصدرا همت گمارده است و درنهایت، با بررسی و مطالعه ی تطبیقی دیدگاه این فیلسوفان، نشان داده است که این تفاوت در تفسیر می تواند از اهتمام این سه حکیم به ارائه ی تفسیری مطابق با واقع از این دو اصطلاح، در مقام مقایسه با مراتب مختلف نظام هستی حکایت کند و بیان کننده ی نوع نگرش آن ها به جهان هستی باشد. هدف این مقاله، تبیین و تحلیل چگونگی وقوع تحوّل در این مفاهیم است. این مهم می تواند در فهم مبانی هر فلیسوف کمک شایانی کند.
تحلیل کلامی-تاریخی گفتمان شهادت و حکومت درنهضت امام حسین(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
93 - 112
حوزه های تخصصی:
درباره اهداف قیام امام حسین، نظرات گوناگونی مانند امر به معروف و نهی از منکر، احقاق حق و ابطال باطل، برپایی عدالت، احیای سنت و اماته بدعت، تشکیل حکومت و شهادت اظهار شده است در این میان، دو دیدگاه شهادت سیاسی، اجتماعی و تشکیل حکومت از دیدگاه های دیگر مشهورتر است، تا بدانجا که به مثابه دو گفتمان رایج در بیان اهداف قیام امام حسین (ع) شناخته شده اند. در این نوشتار، این دو گفتمان با روش تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته و با درنظر داشت پیامدهای کلامی آن ها، این نتیجه به دست آمده است که هیچ یک از این دو، هدف قیام امام حسین (ع) نمی باشند، بلکه تشکیل حکومت و شهادت، راهبردهای امام حسین (ع) برای نیل به هدف کلی انجام وظیفه امامت و هدایت جامعه بود، که این هدفِ کلی، بستر تحقق تمام اهداف جزئی دیگر بوده است.
تحلیلی بر تأثیرپذیری تجسیمی سلفیان از اسرائلیات با تمرکز بر دیدگاه ابن تیمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
183 - 212
حوزه های تخصصی:
بحث تأثیرگذاری عقاید یهودی در جامعه مسلمانان موضوعی است که از همان عصر صحابه با نام اسرائیلیات وجود داشته است. سلفیان ابن تیمیه گرا یکی از فرقه های تأثیرگذار معاصر هستند و ابن تیمیه نقش مؤثری در شکل گیری سلفیان داشته است. هدف این پژوهش پاسخ به این سؤال است که آیا خداشناسی تشبیهی سلفیان تأثیری از خداشناسی تجسیمی یهودیان گرفته است؟ یهودیان چه نقشی در شکل گیری خداشناسی سلفیان داشته اند؟ فرضیه پژوهش این است که اندیشه تشبیهی سلفیان متأثر از نفوذ فرهنگی یهودیان بوده و باور تشبیهی یک باور وارداتی به جهان اسلام است تا یک عقیده اصیل اسلامی. پژوهش حاضر با روشی اسنادی، تحلیلی تطبیقی در پی اثبات این فرضیه به شباهت ها و شواهد و اعترافاتی از تأثیرپذیری خداشناسی تجسیمی سلفیان از یهودیان دست یافته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اولاً تفسیر قطعی تأویل گرایانه از عقاید و باورهای یهود در بابصفات خبری خداوند ناصحیح است. ثانیاً وجه مشترک باور تجسیمی سلفیان و یهودیان این تصور را ایجاد می کند که خداشناسی تجسیمی سلفیان در قالب پذیرش اسرائیلیات منبعث و متأثر از خداشناسی تشبیهی یهودیان بوده است. ثالثاً این همگرایی نظری می تواند موجب نوعی همگرایی عملی میان سلفیان تکفیری با یهودیان صهیونیزم باشد.
بررسی چگونگی تصرفات تکوینی انسان کامل در دفع شرور، با تأکید بر اندیشه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان طبیعت که گزیری از پدیده های شرآمیز در آن وجود ندارد، همواره فکر و خاطر بشر را در جستن چاره برای غلبه بر شرور به خود مشغول داشته است. برخی از این بیم ها را باید معطوف به چگونگی کاربست دین و توسل به اولیای الهی در مقابله با شرور و بیماری ها دانست. اینکه از منظر عرفانی چگونه می توان با توسل به انسان کامل بر صدمات روحی و جسمی ناشی از شر و بدی ها فائق آمد، پرسشی اساسی است که این نوشتار درصدد پاسخ آن بر آمده است. نگارنده در روی آوردی توصیفی تحلیلی، به این نتیجه دست یافته است که بر پایه آرای ابن عربی، دخالت های انسان کامل در عالم طبیعت محدود بوده و تا زمانی که از جانب الهی ماذون نباشد، نه اعمال تصرفی در طبیعت می نماید و نه باید از او انتظار خارق عادتی داشت. و حتی در فرض تصرف هم، از تصرفات حداقلی اش در مسیر اظهار دین بهره می جوید. از مهمترین کارکردهای معنویت خداسو و توسل را باید آرامش بر آمده از ایمانی دانست که با آن می توان بر صدمات ناشی از شرور و بدی ها غلبه نمود.
ویژگی های انسان تراز در مکتب شهید سلیمانی و نقش آن در انتظار
منبع:
جامعه مهدوی سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴)
127 - 188
حوزه های تخصصی:
مسئله مقاله حاضر، شناخت خصوصیات انسان تراز در مکتب شهید سلیمانی و نقش آن در فرایند انتظار است. هدف تحقیق، شناسایی و تبیین ویژگی های شهید سلیمانی به عنوان انسان تراز در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی است. پرسش اصلی این است این ویژگی ها کدامند و چگونه می شود آن را شناخت و آیا مصادیق و مستنداتی در خصوص هر کدام از ویژگی ها در سیره و اندیشه شهید سلیمانی می توان پیدا کرد؟ برای پاسخ به این پرسش ها نخست با تحلیل بیانات امامین انقلاب اسلامی، ویژگی های انسان معیار در گفتمان انقلاب اسلامی شناسایی شده و سپس با بررسی اندیشه و سیره شهید سلیمانی مصادیق فکری و رفتاری مرتبط با هر ویژگی ارائه شده است. یافته ها نشان می دهد خصوصیات این انسان تراز، متعدد و متکثرند و در تحقیق حاضر تنها به بخشی از مهم ترین این خصوصیات پرداخته شده است. این ویژگی ها عبارتند از: آرمان گرایی، معنویت و اخلاص، مجاهدت درونی و مبارزه با نفس، تدبیر و درایت، شجاعت، جمع تدبیر و شجاعت، ساده زیستی و بی پیرایگی، تلاش بی وقفه و خستگی ناپذیری، دوری از جناح گرایی و تکیه بر انقلابی گری و صبر و استقامت.
بررسی رشد و تکامل عقل در عصر ظهور
منبع:
موعودپژوهی سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
9 - 27
حوزه های تخصصی:
ظلم و ستم و تعدی به حقوق الهی و مردمی نتیجه جهل، نادانی و دورافتادگی بشر از فرهنگ اصیل انسانی است. تربیت دینی، تکامل اخلاقی و شکوفایی عقل و خرد در جامعه بشری از ویژگی های عصر ظهور امام زمان (عج) است. مقاله حاضر با بهره گیری از منابع تفسیری، روایی و کلامی در پی آن است تا ضمن بررسی معنای عقل به تبیین ضرورت تکامل عقول، ابزار تکامل عقول، مفهوم و کیفیت تکامل عقول و خردمند بودن جامعه عصر ظهور بپردازد.
نقش تعلیل فلسفی در توصیف علمی از منظر حکمت سینوی: با تأکید بر آموزه های طبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۱
103-124
حوزه های تخصصی:
نسبت میان علم و فلسفه از وجوه گوناگونی قابل بررسی است؛ یکی از این وجوه، پرسش از نسبت میان توصیف علمی و تعلیل فلسفی است. پیروان دیدگاه تجربه گرا بر این باور اند که میان پرسش از چرایی پدیده ها در مقام تعلیل، و چگونگی آن ها، در مقام توصیف، نسبتی وجود ندارد و مرزهای علم طبیعی، مستقل از فلسفه است. در این میان بازخوانی اندیشه حکیمانی چون ابن سینا، که توأمان از دانش حکمت و علوم طبیعی بهره مند بودند، می تواند برای رهیافت های جدید در نسبت میان علم و فلسفه راهگشا باشد. در نظام حکمت سینوی، مقام تعلیل از مقام توصیف تمایزاتی دارد، اما از آن مستقل نیست. شیوه تعلیل فلسفی، چه در فلسفه الهی و چه در فلسفه طبیعی، در شیوه توصیف علمی اثرگذار است و از حیث روش شناختی، توصیف در برابر تجویز قرار می گیرد و نه تعلیل. بر این اساس بدون داشتن الگوی مشخص از روابط علّی – معلولی، نمی توان توصیف روشمندی از پدیده های طبیعی و علمی ارائه داد. ویژگی های اساسی در این الگوی علّی شامل: تمایز علیّت بالذّات از بالعرض، علیّت قریب از بعید، علیّت مرکب از بسیط، علیّت بالقوه از بالفعل و همچنین اثرگذاری نسبت میان علل، در اسناددهی و استدلال آوری علمی است.
انفعال و عواطف انسانی در مواجهه با آثار هنری بر مبنای حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط میان انفعال و عواطف انسانی با صور گوناگون هنر ازجمله مباحث موردتوجه در فلسفه اسلامی است و تخیل قوی و ایجاد عواطف نفسانی، دو مؤلفه اصلی لحاظ شده در تعاریف فلاسفه مسلمان از انواع هنر هستند. ابن سینا نیز ازجمله فلاسفه ای بوده که به این موضوع اهتمام داشته است. با عنایت به این مسئله، مقاله پیشِ روی با رویکرد توصیفی- تحلیلی نگاشته شده و پرسش اصلی مطرح شده در آن بدین شرح است که ازنظر ابن سینا در مواجهه با اثر هنری، چه انفعال نفسانی یا عواطفی در انسان ایجاد می شود. به دنبال آن، دو پرسش فرعی بدین شرح نیز در این پژوهش موردنظر بوده اند: چه عواملی باعث ایجاد این انفعالات نفسانی می شوند و چه ارتباطی میان انفعال نفس و حدوث عواطف یا احساس و ادراک اثر هنری وجود دارد؟ شایان ذکر است که در حکمت سینوی، حالاتی متفاوت مانند قبض و بسط، تعجب و حیرت، و نشاط و حزن از انواع انفعال نفس برشمرده شده اند و بررسی آثار ابن سینا نشان می دهد انفعال درنتیجه تعامل سه عامل صورت یا ترکیب بندی، محاکات و طبع انسان به وجود می آید. این عواطف درپی ادراک اثر پدید می آیند؛ از این روی، دارای ابعاد شناختی هستند و می توان آن ها را راهی برای شناخت معنا و حتی معیاری برای زیبایی اثر قلمداد کرد.
پوچی زندگی بدون خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
153 - 187
حوزه های تخصصی:
از نظر ویلیام کریگ، اگر خدا و جاودانگی وجود نداشته باشد جهان، زندگی نوع انسان و زندگی هر فرد، عاری از معنا، ارزش و هدف نهایی و در نتیجه پوچ خواهد بود. از آنجا که نمی توان در جهانی پوچ با خوشبختی زندگی کرد فرد ملحد چاره ای ندارد جز اینکه معنا، ارزش و هدف را به نوعی وارد زندگی خود کند. اما او حق چنین کاری را ندارد زیرا زندگی معنادار، باارزش و هدفمند در گرو ایمان به خدا و جاودانگی است. از این رو فرد ملحد یا باید زندگی عاری از خوشبختی اما سازگار با موضع الحادی داشته باشد و یا در زندگی خوشبخت باشد اما با موضع خود ناسازگار باشد. کریگ نتیجه می گیرد که مسیحیت دو شرط لازم برای زندگی معنادار، باارزش و هدفمند، یعنی خدا و جاودانگی، را تأمین می کند و به همین دلیل فرد مسیحی می تواند خوشبخت و سازگار زندگی کند. او در پایان روش هایی را برای دفاع از موضع مسیحیت در خصوص معنای زندگی ارائه می دهد.