فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱۷٬۸۸۲ مورد.
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
83 - 98
حوزه های تخصصی:
بحث مدیریت از نقطه ای شروع می شود که جمعی شکل گرفته و این جمع در رسیدن به تأمین نیازهای پیچیده خود برای این که هم هدف اقدام کند، بین نیروها ارتباط باشد، ساعی و تلاشگر باشند، دغدغه مند و پرانگیزه حرکت کنند و هماهنگی لازم در برنامه ها را داشته باشند نیاز به مدیریت دارند که این مسائل را سامان ببخشند که اینها مسائل مدیریت هستند. حال سؤال این است در مدیریت اسلامی چگونه می توان پاسخ به مسائل مدیریت دست یافت. در ادله وحیانی ما دلیلی که تصریح کند این مسائل را چگونه مدیر می تواند حل کند وجود ندارد اما با توجه به نیازمندی انسان به بحث مدیریت و آن طرف هم دین به عنوان روش صحیح زندگی کردن نمی توان توقع داشت که دین به این مسئله مهم نپرداخته باشد. به نظر می آید روش دین در ارائه پاسخ به مسائل مدیریت، تصریحی نبوده است چون عنصر شرائط و امکانات در بحث مدیریت تأثیرگذار می باشد. بنابراین نمی توان یک نسخه واحد حکمی پیچید لذا دین آمده اصول حاکم بر مدیریت را تبیین کرده است که این اصول در تمامی شرائط و امکانات قابلیت اجراء را دارد؛حال سؤال می شود این اصول حاکم بر مدیریت را از چه راهی می توان در ادله دینی کشف کرد؟ به نظر می آید از سه طریق می توان این اصول را کشف کرد: 1. مبانی و اهداف دین؛ 2. روش های دین در هر مسئله؛ 3. خطوط و اصول کلی دین در بحث مدیریت. با توجه به خطوط و اصول کلی دین در بحث مدیریت که در این نوشتار به اصول مدیریت تعبیر شده به اصل رفعت و ارتقاء وجودی نیروها در قسمت آرمان مدیریت و اصل بینات و روشنگری در قسمت زمینه های مدیریت اسلامی و فهمیدن و کار کردن نیروها در پیوند مدیریت با نیروها و مسئولیت همگانی در قسمت مسئولیت ها دست یافته ایم؛ البته با مقایسه جزیی این چهار اصل با مدیریت بشری، تفاوت مدیریت اسلامی با سائر مدیریت ها روشن تر می شود.
قرآن کریم و چگونگی ارتباط جهان کثرت با جهان وحدت در نظام هستی شناسی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
165-190
حوزه های تخصصی:
مساله «وجود شناسی» عموما و چگونگی تحقق جهان کثرت و رابطه آن با جهان وحدت خصوصا از بنیادی ترین مسائلی است که بر دیگر مباحث نظام هستی شناختی در فلسفه و عرفان اثر می گذارد. برخی رابطه جهان کثرت با جهان وحدت را از نوع وحدت سنخی وجود می دانند، برخی دیگر نیز وحدت حقه سریانی را مطرح می کنند و عده ای دیگر از جمله عارفان مسلمان، رابطه جهان کثرت با واجب متعال را از نوع وحدت شخصی وجود دانسته و آن را برگرفته از عقل و وحی می دانند. هدف این تحقیق، بررسی استنادی وحدت شخصی وجود در قرآن کریم است. با کنکاش بر روی این مساله، بر اساس روش تحقیق کتابخانه ای، به دست آمد که آیات زیادی برای اثبات رویکرد عرفانی در ارتباط جهان کثرت با جهان وحدت وجود دارد. با تحلیل عرفانی صورت گرفته بر روی آیات مرتبط، گزاره راهبردی«وجود در واجب متعال منحصر است و عالم ممکنات به منزله تجلیات، ظهورات و شئونات او هستند»، استخراج شد که می تواند مبنای پژوهش های بعدی پیرامون نظام مسائل عرفان قرآنی باشد.
بررسی رهیافت و اشکالات تئودیسه «جبران الهی» مک کورد آدامز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
289 - 316
حوزه های تخصصی:
مسئله «شر» که از آن تعبیر به «پناهگاه الحاد» می شود، در کلام جدید بحثی زنده و پویاست که با تقریرات و نیز دفاعیات و تئودیسه های متعدد مواجه است. «تئودیسه جبران الهی» تلاشی الهیاتی از سوی «مک کورد آدامز» برای تبیین چگونگی سازگاری منطقی شرور با خدای مطلقاً خیرخواه است که کمتر به زوایا و نقد آن توجه شده است. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا، سعی در تبیین این رهیافت شده و به بیان و ارزیابی اشکالات و دفاعیات آن پرداخته شده است. آدامز در رهیافت خود سعی در تغییر نگاه به مسئله شر از «مسئله ای انتزاعی» به «مسئله ای وجودی» دارد و با عبور از پاسخ های ابزار انگارانه مبتنی بر بهترین جهان ممکن به ارتباط وجودی و معنابخش شرور ورود نموده و تعالی بخشی شرور را از طریق اتصال و همگونی وجودی با خداوند که والاترین پاداش و جبران الهی است، مطرح می سازد. هچنین وی بر ناقص بودن درک ما از اهداف الهی، توصیه به خروج از حالت تدافعی در مواجهه با مسئله شرور، تمرکز بر ذات بی نهایت خیر الهی و تجارب خداگونه تأکید نموده است. از جمله اشکالات این نظریه تقابل فلسفه و دین در مسئله شر، عدم الزام اخلاقی خداوند، عدم کفایت جبران، عدم توجیه این جهانی شرور، عدم تلاش برای کاهش شرور می باشد.
تحلیل مبنایی «حقیقت خلود در جهنم» با تأکید بر دیدگاه علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۸
۴۶-۲۷
حوزه های تخصصی:
«خلود در دوزخ» از مسائل قرآنی مربوط به فرجام شناسی است که از نظر چگونگی دلالت الفاظ آیات و نیز از نگاه عقلی مورد اختلاف اندیشمندان است. آیت الله جوادی آملی در این باره به مبانی عقلی اشاره نموده و بر پایه آن، خلود و ماندگاری در جهنم را اثبات می نماید. در مقابل، برخی از عرفا معتقدند چنین چیزی با رحمت واسعه خدا ناسازگار است. نوشتار پیش رو با روش توصیفی تحلیلی تلاش دارد، ضمن تبیین دقیق مبانی عقلی و دلائل نقلی دیدگاه استاد جوادی آملی، نظر عرفا را در این باره به بوته نقد بکشاند. یافته های پژوهش حاکی است صاحب تفسیر تسنیم با مبانی عقلی ازجمله تجرد و اصالت روح، ثبات و دوام روح و تجسم اعمال و دلایل قرآنی و روایی، خلود در آتش را برای افراد خاصی اثبات نموده و دیدگاه برخی عرفا را نپذیرفته و معتقد است عذاب ابدی نه تنها منافاتی با رحمت واسعه و عدل الهی ندارد، بلکه با آن سازگار و هماهنگ است.
بررسی انتقادی نسبت تجرد ادراک با ثبات تغیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
57 - 78
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی در توجیه مباحث معرفتی گره خورده به تجرد، از جمله توجیه تجرد ادراک های حسی و توجیه سریان علم در جهان ماده و چگونگی معلوم واقع شدن امور مادی، ثبات تغیر را پیش می کشد و در استدلال خود می گوید تغیر در تغیر خود ثابت است. هدف اصلی این نوشتار آن است که بکوشد به گونه ای جامع به بررسی انتقادی همین تعبیر پارادوکسیکال ثبات تغیر و نسبت آن با تجرد ادراک بپردازد. ما در این مقاله بیش تر به نقدها و اشکال های خاص خود بر ثبات تغیر خواهیم پرداخت: تفاوت معنای تجرد با معنای ثبات در امور مادی ثابت؛ مجرد شدن سکون؛ مجرد شدن کل جهان مادی؛ از میان رفتن یکپارچگی و اتصال در یک ثبات واحد؛ خلط همیشه بودن حرکت/تغیر با حرکت/تغیر همیشگی؛ مثال نقضی در مورد نیاز به تجرد در ادراک و صور ذهنی؛ و در نهایت مشکل تسلسل. و از آن جا که برخی از معاصران نیز تعبیر پارادوکسیکال ثبات تغیر را ناخوش آیند یافته اند، به نقدها و بررسی های آن ها نیز اشارة کوتاهی خواهیم داشت.
ارزیابی نگاه حداقلی به زن در عبارات ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
151 - 174
حوزه های تخصصی:
امروزه مسئلة زن و جایگاه هستی شناختی او، یکی از مباحث مطرح در حوزة اندیشه و علوم اجتماعی است. این مسئلة نوظهور اگرچه در اندیشة متفکران چند سدة گذشته از جمله ملاصدرا، مسبوق به سابقه نیست، اما عبارات اندک و موجزی از برخی اندیشمندان وجود دارد که با تکیه بر آن ها می توان به «ارزش انسانی زن» نزد ایشان پِی برد. در فلسفة صدرالمتالهین افزون بر برخی از عبارات (چهارده عبارت) دربارة زنان، مبانی فلسفی وی نیز می تواند در خصوص دیدگاه ملاصدرا کمک کننده باشد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده، می کوشد بدین پرسش که «آیا ملاصدرا نسبت به جایگاه انسانی زن، نگاهی حداقلی داشته است؟» پاسخ دهد. حاصل تلاش های صورت گرفته بر اساس دو نحوة بررسی عبارت محور و مبنا محور، آن است که عباراتی که از صدرالمتالهین در انتساب نقصان عقل به زن وجود دارد، نه معنایی که عُرف از قصور عقل می فهمد را دارد و نه به جنس زن اختصاص دارد بلکه عبارات مزبور بیان گر مرتبه ای از مراتب انسان، خواه زن و خواه مرد است؛ مبانی فلسفی او نیز به طور مطلق جنسیت پذیری نفس را نفی و به این ترتیب برابری هویت انسانی زن و مرد را اثبات می کند، همچنین در اثنای این پژوهش به چند اشکال احتمالی و پاسخ آن ها، پیرامون عدم جنسیت پذیری نفس اشاره شده است.
تحلیل نظریه علم دینی دکتر مهدی گلشنی با تکیه بر مباحثه گلشنی و استنمارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهدی گلشنی در تلاش برای تبیین «علم دینی» می گوید که علم نه تنها از نظر جهت-گیری و کاربرد، بلکه از نظر چارچوب متافیزیکی حاکم بر نظریه ها، به دینی و سکولار تقسیم می شود. وی چنین استدلال می کند که چون علم بی طرف در مرحله داوری غیرواقع گرایانه و دشوار است، پس علم باید غیربی طرف (و در طرف دین) باشد. «مایکل استنمارک» معتقد است که علم دینی به معنای «دارای تعلق دینی» (Religiously Partisan) در مرحله تعیین مسأله و کاربرد کاملا ممکن و حتی اجتناب ناپذیر است، اما استدلال گلشنی بر غیرواقع گرایانه بودن علم بی طرف (Impartial) در مرحله داوری نظریه را ناکافی می داند. گلشنی در پاسخ به استنمارک، تأکید می کند که سخن وی اختصاص به نظریه های بنیادین مثل منشأ عالم و منشأ حیات داشته است. وی همچنین می گوید بعضی از این مثال های نقض ناشی از تفسیر متفاوت دانشمندان مسلمان از اعتقادات دینی است. استنمارک با ذکر مثال های نقض دیگری شواهد گلشنی درباره ی غیرواقع گرایانه بودن بی طرفی در نظریه های بنیادین را نیز به چالش می کشد. در این مقاله، با روش تحلیلی توصیفی این مباحثه را بررسی می کنیم. سپس استدلال جدیدی علیه نظریه علم دینی گلشنی اقامه می کنیم تا نشان دهیم پیشفرض های متافیزیکی مورد نظر گلشنی به دلیل «معقولیت شان» دخالت داده می شوند، نه «دینی بودنشان».
بررسی تحلیلی ابعاد وابستگی عالم به امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با تأکید بر اندیشه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی(ره)
منبع:
جامعه مهدوی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶)
93 - 113
حوزه های تخصصی:
در علوم مختلف کلامی، فلسفی و تفسیری، همواره به بحث لزوم وجود امام معصوم در هر دوره زمانی اشاره شده است؛ اما همواره سر سخن بدین سو بوده که این لزوم و وابستگی شامل چه ابعادی می شود؟ به عبارتی دیگر عالم اعم از ماده و ملکوت، در چه ساحت هایی به وجود امام عصر(عج) نیازمند است؟ آیا در این بین می توان قائل به منطقه فراغی شد، بدین معنی که نقطه ای را یافت که عالم به امام وابسته نباشد؟ امروزه بخش قابل توجهی از شناخت های موجود نسبت به امام عصر(عج) در میان عموم مردم و حتی نخبگان حوزوی و دانشگاهی، محصول شنیده ها و واژگان پرتکراری است که از منظومه معرفتی ترسیم شده در آیات و روایات فاصله زیادی دارد. این ضرورت سبب شد تا در این اثر به بررسی تحلیلی ابعاد این وابستگی با تأکید بر اندیشه آیت الله صافی گلپایگانی (ره) با روشی توصیفی - تحلیلی روی آورده شود. از مهم ترین یافته ها و نوآوری های این اثر، تشریح ابعاد وابستگی عالم به امام عصر(عج) در همه شئون مادی، ملکوتی، فردی و اجتماعی، حدوثی و بقایی است؛ به طوری که مطابق با آیات و روایات شریفه، عالم در هیچ بُعدی از زوایای وجودی خود قادر نیست به حیات خود بدون وجود امام عصر(عج) ادامه دهد؛ بدین ترتیب در هیچ دوره زمانی زمین از حجت خداوند خالی نخواهد بود و این وابستگی ریشه در اعتبار نداشته، بلکه ناشی از رابطه حقیقی آن با ولیّ خداوند است.
واکاوی دیدگاه ابن عثیمین در رؤیت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
150-131
حوزه های تخصصی:
مسئله رؤیت خداوند در روز واپسین، در اندیشه ابن عثیمین از مباحث حائز اهمیت به شمار می رود. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی و با مراجعه به منابع علمی کتابخانه ها و با هدف ارزیابی دیدگاه ابن عثیمین درباره رؤیت الهی سامان یافته و قصد دارد رویکرد این عالم سلفی را مورد بررسی و نقد قرار دهد. از منظر ایشان، خداوند در روز قیامت دیده می شود؛ منهج فکری و تفسیری او در صفات خبری، انکار مجاز، مخالفت با تاویل گرایی و دفاع از نظریه تجسیم و تشبیه، وی را به این اعتقاد رهنمون ساخته است. ایشان برای اثبات مدعای خویش به آیات 22 و 23 سوره مبارکه قیامت و آیه 103 انعام و آیه 10سوره مبارکه طه و روایات استدلال نموده است. از یافته های جستار مورد اشاره آن است که ادعای ابن عثیمین با آیات قرآن و نگرش عالمان سلفی مانند مجاهد و رشیدرضا در تعارض است و روایات رویت متواتر نبوده و با احادیث منقول در کتب فریقین همخوانی ندارد. به همین خاطر ادعای اجماع وی قابل اثبات نیست. واژگان کلیدی ابن عثیمین، رویت خدا، تأویل گرایی، جسمانیت خدا و اجماع سلف. مسئله رؤیت خداوند در روز واپسین، در اندیشه ابن عثیمین از مباحث حائز اهمیت به شمار می رود. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی و با مراجعه به منابع علمی کتابخانه ها و با هدف ارزیابی دیدگاه ابن عثیمین درباره رؤیت الهی سامان یافته و قصد دارد رویکرد این عالم سلفی را مورد بررسی و نقد قرار دهد. از منظر ایشان، خداوند در روز قیامت دیده می شود؛ منهج فکری و تفسیری او در صفات خبری، انکار مجاز، مخالفت با تاویل گرایی و دفاع از نظریه تجسیم و تشبیه، وی را به این اعتقاد رهنمون ساخته است. ایشان برای اثبات مدعای خویش به آیات 22 و 23 سوره مبارکه قیامت و آیه 103 انعام و آیه 10سوره مبارکه طه و روایات استدلال نموده است. از یافته های جستار مورد اشاره آن است که ادعای ابن عثیمین با آیات قرآن و نگرش عالمان سلفی مانند مجاهد و رشیدرضا در تعارض است و روایات رویت متواتر نبوده و با احادیث منقول در کتب فریقین همخوانی ندارد. به همین خاطر ادعای اجماع وی قابل اثبات نیست.
انتظار و فرایند سامان دهی عناصر اخلاقی در دفاع از جبهه حقّ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
65 - 82
حوزه های تخصصی:
انتظار حالتی نفسانی و ترکیبی از معرفت و کنش هائی است که در جهت حرکت و زمینه سازی برای ظهور منجی موعود انجام شده و از سه عنصر معرفت به آینده و آینده نگری مثبت، امید به تحقّق آینده مثبت و حرکت به سوی تحقق آن تشکیل شده است که این حرکت حوزه رفتارهای اختیاری و اخلاقی انسان منتظر را شامل می شود. انسان منتظر، بهترین وضعیت را زمان ظهور و حضور منجی و تحقق حکومت صالحان می داند، پیوسته درصدد اقداماتی برای تحقق آن وضعیت است. ماهیت و حقیقت چنین انتظاری دارای عناصری اخلاقی است که در قالب فرایند و سازوکاری خاص می توانند به دفاع از جبهه حق و نیروسازی برای زمینه سازی ظهور منجی موعود کمک کنند. پژوهش حاضر می کوشد مهم ترین عناصر اخلاقی معطوف به پذیرش حقیقت انتظار را در قالب فرایندی تعریف کند که از کمال گرائی اخلاقی آغاز و به اصل کرامت انسانی منتهی می شود. که در این صورت براساس این فرایند، سازوکاری برای دفاع از جبهه حق تعریف می شود. نتیجه پژوهش نیز این خواهد بود که پیوند و نسبتی وثیق بین حقیقت انتظار، عناصر اخلاقی و دفاع عوامل انسانی از جبهه حق و در نهایت نیروسازی برای ظهور منجی وجود دارد.
ایده پایداری شاخص های زمینه ساز حکومت مهدوی، با تأکید بر اندیشه های امام خامنه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
273 - 294
حوزه های تخصصی:
شاخص های «مدینه فاضله» همان اهداف عقلانی، پویا و واقعی اند که در صورت پایداری، نسبت به دو مسئله «ارائه الگوی وضع مطلوب» و «عدم مقبولیت وضع موجود» بشریت را به حیات در آرمان شهر رهنمون می سازند. این سؤال مطرح است که چگونه می توان با پایداری و استقامت در سه گستره معنویت، روح و روانی و سیاست زمینه های تعجیل حکومت آرمانی مهدوی را فراهم کرد؟ در این مقاله با روش تحلیلی _ توصیفی راهکارهای پایداری برای ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عُظمی اسلامی در بُعد معنوی از منظر مقام معظم رهبری بررسی شده که عبارت از: یاد خدا (اقامه نماز)، ایمان به وعده الهی و اعتقاد به مهدی موعود؟عج؟ می باشد. معرفت افزایی جهانیان به موع ود عدل گستر، ایستادگی بازدارنده از طریق حذف مدیریت دیکتاتوری و تشکیل کمپین ضد استکباری علیه آمریکا و اسرائیل، اعتلای اقتدار ایرانیان مشروط به روش دمکراسی اسلامی، تشکیلات نظامی و امنیتی، پیشرفت در بُعد نرم افزاری و سخت افزاری راهکارهای پایداری علیه ظلم و بی عدالتی است. در آخر، سرّ کامیابی پایداری در دو گستره قبلی، مزین شدن انقلابیون با روحیاتی چون برخورداری از عزت ملی، امید و قوت قلب است که با این شاخص ها باید آرمان ها را از اهداف فردی به اهداف جمعی با رویکردی جهانی مبدّل سازند.
رابطه «انسان» و «جهان» در تطبیق نظرگاه ملاصدرا و رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر طبق نظر رورتی، مشکل اصلی سنت فلسفی ما این تصور افلاطونی است که انسان دارای ذات شیشه ای است که به وسیله آن جهان اطرافمان را منعکس می سازیم و این نگاه به انسان، منجر به دوگانگی ذهن و عین و در نهایت جدایی انسان از جهان می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیل محتوا به این مسئله می پردازد که ماهیت انسان و جهان در اندیشه رورتی چگونه توصیف می شود که منجر به یگانه انگاری می شود و نقد ملاصدرا بر این نگاه براساس چه مبانی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در فیزیکالیسم غیرتقلیل گرای رورتی، تمام خطوط فیمابین انسان و جهان حذف و فقط رابطه عّلی بین آنها برقرار می شود، اما ملاصدرا دوآلیسم جسم و نفس را نمی پذیرد و قائل به نوعی رابطه وجودی انسان با عالم است که نفس چیزی جز بدن به کمال رسیده نیست و بدن مرتبه نازل نفس می باشد.
تحلیل و بررسی الهیات سلبی بمثابه تقریر نظریه «عینیت» در اندیشه کلینی، شیخ صدوق، علامه حلی و فاضل مقداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
61 - 84
حوزه های تخصصی:
«الهیات سلبی» به مثابه نظریه ای مهم و پرطرفدار در ادیان ابراهیمی، بر مؤلفه سلبی گروی در حوزه خداشناسی تأکید داشته، ساحت ها، رویکردها و تقریرهای مختلفی دارد که شاخص ترین آن ها در میان متکلمان امامیه، رویکرد الهیات سلبی به مثابه تقریر نظریه «عینیت» است. این رویکرد، رابطه نظریه عینیت و الهیات سلبی را در کانون بررسی قرار داده، در پی سازگار انگاری این دو نظریه است و مورد پذیرش ثقهالاسلام کلینی، شیخ صدوق، علامه حلی و فاضل مقداد قرار دارد. از رهگذر این جستار که با روش توصیفی، تحلیلی و با هدف تقریر و ارزیابی این رویکرد سامان یافته، آشکار می شود که این نظریه سه مؤلفه برجسته دارد؛ 1. سلبی انگاری صفات ثبوتی در ساحت هستی شناختی؛ 2.سازگاری سلبی انگاری صفات ثبوتی با بساطت ذات الهی و ناسازگاری ثبوتی انگاری آن ها با بساطت ذات(برهان نظریه)؛ 3. تقریر نظریه عینیت در سایه سلبی انگاری صفات ثبوتی. با این همه، به نظر می رسد هیچ کدام از این مؤلفه ها موجه نیست و این نظریه علاوه بر اشکالات درونی، نمی تواند تقریرکننده نظریه عینیت باشد.
تحلیل عرفانى تمثل در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
125 - 150
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم همواره سرچشمه و مهم ترین منبع حکمت برای عارفان مسلمان بوده است و بسیاری از موضوعات عرفانی می تواند از نظر قرآنی بررسی شود، همچون تمثل که حق تعالی در قرآن از آن یاد کرده و در چند سوره به تمثل تصریح کرده است. در این پژوهش سعى شده با روش تحلیلی توصیفی تمثّلی که در عرفان مطرح است با مراجعه به قرآن کریم بررسی شود تا از رهگذر شناخت دقیق تر تمثل و اقسام آن، ابعاد معرفت شناختی و هستی شناختی تمثل نیز روشن تر شود. حاصل آنکه پس از مطالعه، تحلیل و مراجعه به تفاسیر آیات مرتبط با مسئله، نتایجی که به دست آمده حاکی از این است که تمثل منحصر در تمثل فرشتگان نیست و اموری دیگری همچون رؤیا، تمثل شیطان، معراج رسول اکرم (ص) و ... نیز که در قرآن ذکر شده اند می توانند در قالب تمثل تفسیر شوند. افزون بر این دیدگاه قرآن دربارة چیستی و چگونگی تمثّل، نحوة ارتباط آن با عوالم هستی و جنبه های معرفتی انسان به زبان وحی نیز قابل بررسی است. چه اینکه عارفان همواره با تحلیل نمونه های تمثل در قرآن کریم در پی دستیابی به شناخت عمیق تری از این مسئله بوده اند.
ادراک حسی و مبانی فلسفی آن از نظر ابن سینا و لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادراک حسی، همواره یکی از مباحث موردتوجه فیلسوفان بوده و درحوزه معرفت شناسی در تأمین شناخت های انسان، نقشی اساسی ایفا کرده است. ابن سینا به عنوان فیلسوف مشائی مسلمان با اعتقاد به وحدت نفس، جدایی و تکثر قوا در انجام دادن افعال، و بیان چگونگی تعامل و ترابط قوای حسی و عقلی، به مسئله ادراک حسی توّجه ویژه داشته و به تفصیل بدان پرداخته است. در عصر روشنگری که اصحاب عقل همه چیز را با محک عقل می سنجیدند و با شدت و حدتی غیرمنتظره، عقل و تجربه را منفک از یکدیگر می دانستند، لایب نیتس با اتکا به شناخت وسیع و جامع خویش درباره حکمای مَدرسی و تلاش برای تلفیق عناصر فلسفه قدیم یونان با نظرات جدید، مابعدالطبیعه خاص خود را براساس اصول منتخب از منطق ارسطویی شکل داد و نظریه وحدت عمیق دو قوه حساسه و فاهمه را برخلاف فلاسفه پیش از خود، به گونه دیگری ترسیم کرد. در مقاله پیشِ روی، درپی بررسی و مقایسه این دو نگاه فلسفی نتیجه گرفته ایم اگرچه هردو فیلسوف به امکان پذیرنبودن شناخت حقیقت اشیای محسوس معتقدند و آن را محدود به شناخت خواص، اَعراض و لوازم اشیا می دانند، به دلیل وجودداشتن اختلاف نظر مبنایی در تفکر فلسفی شان که در جهان بینی، بینش وحدت گرایانه و کثرت گرایانه، و اصول فلسفی آن ها ریشه دارد، هرکدام به نحوی کاملاً متفاوت از دیگری به ضرورت ادراک حسی و نقش محسوسات اذعان داشته و ضمن تأکید بر عقل و روش عقلی، به حس و روش تجربی نیز توجه کرده اند.
علم الهی به جزئیات از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
99 - 112
حوزه های تخصصی:
این پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزه خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژه «خدا» که در تصور آن اختلاف نظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمده اند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و ابن سینا نیز در درون این سنت جای میگیرد، علم الهی به جزئیات انکار میگردد اما در چارچوب همین مکتب، توماس آکوئیناس در مقام یک متکلم، این علم را برای خدا اثبات میکند. از دیدگاه ابن سینا میان «ماهیت» و «وجود» بعنوان دو مرتبه مختلف از هستی، تفاوت بنیادین وجود دارد. واجب الوجود علت برای اعطاء وجود به ماهیات میباشد و به این دلیل نمیتواند ماهیات را در جزئیات آنها بشناسد، چرا که آنها مستقل از او، «وجود» ندارند؛ البته ابن سینا علم الهی به جزئیات را از طریق «وجودشان» انکار نکرده است. اما در تصور کلامی توماس از خدا، بمثابه خدای متشخص، انکار علم الهی به جزئیات، منجر به خلل در قدرت الهی میگردد. بعلاوه، در صورت انکار علم الهی به جزئیات، انسان که مخلوق خداست، در مرتبه یی بالاتر از خالق قرار میگیرد، زیرا میتواند جزئیات را بشناسد. آکوئیناس که در اینجا در قامت یک متکلم ظاهر شده، مرز میان فلسفه و الهیات را نادیده گرفته و در اعتراض به ابن سینا میگوید کلیاتی مانند «حیوان» و «انسان» نمیتوانند ملاک تمایز یک جزئی مانند «سقراط»، از دیگران باشند. مقاله حاضر به تحلیل و تطبیق دیدگاه ایندو فیلسوف در مورد علم خدا به جزئیات میپردازد.
هندسه فرکتال در فازی شناسی و نقش آن در الگوسازی فهم زبان قرآن؛ مطالعه موردی آیات 32 سوره مائده و 262 سوره بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناکارآمدی هندسه اقلیدسی در مدل سازی طبیعت، ماندلبروت را برآن داشت که هندسه هستی را هندسه ای با ساختارهای خودمتشابه معرفی نماید. او این ساختارها را که در درجات مختلف هستی خودنمایی می کنند، فرکتال نامید. فرکتالیتی یا هم برخگی در مطالعه فازی نمایی پدیده های هستی به عنوان یکی از اصول سه گانه معرفی گردید. الگوی فرکتال، در بازطراحی جهانبینی، فهم و تفسیر ما از هستی می تواند نقش آفرین و الهام بخش دانسته شده است. این نوشتار به دنبال بهره گیری از این الگو در مدل سازی فهم معنا و زبان قرآن است. از این رو ابتدا مبانی هندسه فرکتال و جریان یابی آن در نظام فکری فازی با ابزار کتابخانه ای تشریح گردید. همچنین با روشی توصیفی (تحلیل محتوا) رهاوردی را که اصل فرکتالیتی در فازی شناسی می تواند در فهم زبان ارائه نماید؛ بیان گردید. به عنوان مطالعه موردی آیات 32 سوره مائده و 262 سوره بقره مورد بررسی قرار گرفت. برابر نتایج این پژوهش، مدل استفاده شده در این آیات، تناسب و هماهنگی قابل توجهی را با مدل هندسه فرکتالی از خود نشان داده و مدل سازی فرکتال در فهم این آیات می تواند رهاوردهای متعددی را برای پژوهشگران داشته باشد.
درونگرایی اشتدادی و انگیزش اخلاقی در فلسفه عمل از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه ملاصدرا درباره انگیزش اخلاقی پرداخته است. ملاصدرا در آثار خویش، برای مبدأ انگیزشی انسان برای انجام فعل، دو نوع تبیین ارائه داده است: تبیین ماهوی و تبیین اشتدادی. او در تبیین ماهوی هماهنگ با فیلسوفان پیش از خود، گاه انگیزش را به حلقه اول از مبادی صدور فعل یعنی شناخت و تصور (داعی) نسبت داده، اما در بیشتر موارد عامل اصلی انگیزش را به حلقه دوم یعنی شوق مربوط میداند. شوق پس از ادراک (تصور و تصدیق) و پیش از اراده (اجماع و عزم)، حالتی انگیزشی در فاعل ایجاد میکند. بر اساس این تبیین، ممکن است فاعل، خوبیِ فعل را درک و تصدیق کند اما نسبت به آن شوق نداشته باشد و نیز احتمال دارد امری را که نسبت به آن شوق دارد، اراده نکند و بنابرین میان این سه مرحله رابطه یی امکانی تصویر میشود. بر اساس تبیین وجودی و اشتدادی، میان ادراک، شوق و اراده پیوندی عمیق و ذاتی وجود دارد که از آن میتوان به «درونگرایی اشتدادی» تعبیر نمود. اعتقاد ملاصدرا به 1) سریان علم، شوق و اراده در سراسر وجود، 2) هویت واحد نفس و وحدت قوا و افعال و 3) نقش دوگانه شناختی انگیزشی عقل عملی، دلایلی است که میتواند به تبیین این نوع از درونگرایی در دیدگاه او کمک نماید.
روش نیروسازی و بسیج اجتماعی جریان کفر از منظر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
29 - 48
حوزه های تخصصی:
با عنایت به این که تاریخ همواره عرصه مصاف میان دو جبهه کفر و ایمان بوده است، لذا، هر دو جبهه سعی در افزایش قدرت اجتماعی خود از طریق بسیج نیروها و نیز نیروسازی میان باورمندان به خود بوده اند و برای نیل به این مهم، روش های مختلفی و متفاوتی را نیز بدین منظور تعقیب کرده اند. این نوشتار با کاربست روش تحلیل مضامین به دنبال ارائه پاسخ به این سؤال است که براساس آیات کتاب مقدس پیامبر خاتم؟ص؟، قرآن، جبهه کفر از چه روش هایی برای نیروسازی بهره گرفته است و چه راهکارهایی می توان برای غلبه بر این روش ها ارائه کرد؟ یافته های این پژوهش حاکی از آن است که با عنایت به تنوع باورمندان به جبهه کفر، این جریان از روش های مختلفی همچون ترعیب و تهدید، تطمیع، تدلیس، تشکیک و تحریف بدین منظور بهره برده است؛ روش هایی که هر کدام بر جذب بخشی از جامعه به جریان کفر مؤثر بوده است. بر پایه یافته های این پژوهش، راهکارهای پیشنهادی برای تأثیرگذاری بر قدرت نیروسازی جبهه کفر بدین شرح می باشد: افزایش قدرت اقناعی اندیشه توحیدی، افزایش قدرت دفاعی و توان بازدارندگی جامعه، افزایش سطح آگاهی از اصول اعتقادی، افزایش سطح پایبندی جامعه به اصول اخلاقی.
فرهنگ انتظار؛ بسترساز ارجمندی و کرامت سیاسی انسان بر اساس قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۴
105 - 128
حوزه های تخصصی:
آیه «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا»(اسراء: 70) «و محققاً ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را(بر مرکب) در برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم» یکی ازآیات قرآنی است که به مبحث کرامت انسانی تأکید شده. «انسان»، به عنوان مهم ترین موضوع خلقت، جایگاه مهمی در اندیشه ها و مکاتب مختلف فلسفی داشته. از مهم ترین شاخصه مردمی بودن دولت اسلامی مخصوصاً درعصر ظهور، مبحث کرامت انسان سیاسی است(اهمیت) .بادقت و تأمل در آیات قرآن کریم، از کرامت و ارجمندی انسان و برتری او بر دیگر موجودات سخن به میان آمده است. سؤال اصلی این مقاله این است؛ براساس آموزه های فرهنگ مهدوی و فرهنگ انتظار اصول اساسی کرامت انسان سیاسی بر چه اصولی استوار است که نبود آن اصول، کرامتی بر انسان لحاظ نمی توان نمود؟ (سؤال اصلی) فرضیه این مقاله بر آن استوار است که؛ دو اصل اساسی باعث کرامت بخشیدن به انسان می شود که این دو اصل براساس آموزه های مهدوی در فرهنگ انتظار به خوبی تبیین شده است. اصل برابری و عدالت اجتماعی؛ حفظ عزت نفس انسان(فرضیه) کرامت سیاسی انسان به عنوان یک قاعده اساسی، در پرتو معنای پیش گفته و مبنای برخاسته از آن، نقش مهمی در تنظیم روابط شهروندان و دولت ایفا می کند و می تواند در تحقق الگوی مطلوب سیاسی و ترسیم جایگاه مردم در نظام سیاسی براساس فرهنگ انتظار نقش آفرینی کند. براساس قرآن کریم و فرهنگ انتظار، انسان امروزه(امانیسم) نتوانسته جایگاه و کرامت سیاسی انسان را به ارمغان بیاورد، بلکه این فرهنگ انتظار است که براساس عدالت و برابری و حفظ عزت نفس انسان درصدد بسترسازی کرامت انسان سیاسی می باشد. لذا کرامت انسان سیاسی به ارزش نهادن نقش انسان در جامعه از طریق، شورا و مشورت، امر به معروف و نهی ازمنکر و نصحیت تحقیق می یابد(یافته).