فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۵۲ مورد.
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
27 - 50
حوزه های تخصصی:
مسئله مهدویت افزون بر آن که توجه همه ادیان آسمانی را به خود معطوف ساخته و هر دینی نسبت به آن بی تفاوت نبوده است، در میان فِرَق اسلامی از برجسته ترین اندیشه ها بوده که همواره مورد انتقادات منتقدین قرار گرفته است. از دوران غیبت صغری حضرت حجت؟عج؟ به این سو، امت مسلمه در فراروی امتحان بزرگی قرار گرفتند، برخی در میان همه تلاطم ها به اعتقادشان نسبت به امامت، مهدویت و حیات حضرت مهدی؟عج؟ استوار باقی ماندند، و عده ای این باور را مورد انتقاد قرار داده ایراداتی را در این راستا مطرح کردند. این مسئله باعث شد که اندیشمندانی چون شیخ مفید در پاسخ از این اشکالات، با استفاده از روش استدلال های عقلی و نقلی و بعضاً آمیخته از هردو و با کمک از دانش های رجال و اصول بر دفاع از مکتب اهل بیت؟عهم؟ به ویژه مسئله مهدویت بپردازد، در این تحقیق نیز سعی شده است به روش توصیفی _ تحلیلی، روش شناسی شیخ مفید در پاسخ از شبهات مهدویت مورد بررسی قرار گیرد. بررسی روش شیخ در پاسخگویی از شبهات مهدویت افزون بر این که در نهادینه نمودن تعمیق تحقیق در مسئله مهدویت مؤثر است، الگوهای مناسبی را برای اندیشمندان حاضر نسبت به ایرادات منتقدان پیشکش می نماید.
نقد بداعت بابیت و بهائیت بر پایه شواهد الگوگیری از فرقه های پیشین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
51 - 84
حوزه های تخصصی:
بابیت و بهائیت از جریان های متمهدی و متنبی معاصر هستند که بر پایه ادعای امی بودنِ سران شان و نیازمندی ادیان به مطابقت با زمان، در گفتار و نوشتار و تبلیغات خود از بداعت و بی مانندی در ادعا، آموزه ها و احکام شان سخن می گویند و با این حربه در پی عوام فریبی و ناکارآمدنمایی ادیان الهی هستند تا با نفی اسلام و ادیان پیشین، حقانیت خود را به مخاطبان شان تلقین کنند. این نوشتار بر پایه روش پژوهش توصیفی _ تحلیلی ضمن تبیین ادعاهای بابیت و بهائیت در موضوع بداعت و نوآوری، از شواهد تاریخی، ادبی، کلامی، فقهی، روشی و ساختاری ای پرده برمی دارد که بر الگوگیری این دو جریان از فرق پیشین دلالت دارند. براساس تعالیم حسین علی نوری، وجود این تناقض به تنهایی بر نفی نبوت، رسالت و الهی بودن سران بابیت و بهائیت و بطلان ادعاهای شان کفایت می کند.
بررسی تأثیر ایمان و باور قلبی به فلسفه ظهور و غیبت بر فرهنگ انتظار دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
199 - 212
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به ظهور منجی در آخر الزمان اعتقادی اصیل و عمیق است که در تمامی ادیان آسمانی، مطرح شده است. موعود باوری یا اعتقاد به سررسید وعده ای در آینده دور یا نزدیک که در آن اوضاع آرمانی ادیان یا اقوام برآورده خواهد شد؛ اندیشه ای فراگیر و جهان شمول است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر ایمان و باور قلبی به فلسفه ظهور و غیبت بر فرهنگ انتظار دانشجویان دانشگاه تهران است. در این مطالعه از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شده است. تعداد 421 پرسشنامه سالم برای آزمون های استنباطی (آزمون تی و فریدمن) فرضیه های تحقیق میان دانشجویان دانشگاه تهران توزیع گردید. داده های خام با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت بنابراین از تحلیل عاملی تائیدی، ساختار کلی پرسشنامه های تحقیق مورد روائی سنجی سازه محتوائی قرار گرفته است. برای تحلیل عاملی تائیدی بارعاملی استاندارد محاسبه شده است. نتایج حاکی از آن است که ایمان و باور قلبی، فلسفه ظهور و غیبت بر فرهنگ انتظار تأثیر مثبت و معناداری دارد.
حیات تاریخی حکمت متعالیه پس از ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نکات مهم درحیات تاریخی حکمت صدرایی آن است که به لحاظ تاریخی مدت زمان بسیاری به طول انجامید تا این حکمت در حوزه های علمی جایگاه خود را بازیابد و مورد قبول قرار گیرد. مسئله ای که ریشه در ماهیت این مکتب و تعارضات و فضای اجتماعی-تاریخی آن دارد و بررسی آن می تواند ضمن روشن شدن وجوه تاریک و ناشناخته حکمت صدرایی، تفاوت ها و تقابلات آن را با سایر مکاتب بازنماید. بر این اساس در این مقاله با روشی تاریخی تحلیلی با بررسی حیات تاریخی حکمت متعالیه پس از ملاصدرا تلاش می گردد به این سوال اصلی پاسخ داده شود که چرا حکمت متعالیه پس ملاصدرا با وفقه بسیار در فلسفه اسلامی رواج یافت و موانع این وقفه تاریخی چیست. به طور کلی حیات تاریخی حکمت متعالیه با فراز و فرودهایی همراه بوده است به طوری که این مکتب در آغاز به دلایلی چندان رواج و رشدی نداشت، ولی پس از آن با توجه به ماهیت تلفیقی و ترکیبی خود توانست نظریات معارض زمانه را از وضعیت تقابل خارج نماید و به صورت گسترده رشد یابد. در این بستر مهم ترین علل عدم رواج و وقفه تاریخی آن ریشه در نفوذ فلسفه سنتی و تسلط اندیشه اخباری گری و حدیث گرایی و تقابل و تعرضات حکمت متعالیه با مکتب فلسفی حکیم تبریزی دارد.
امکان انتزاع مفاهیم متعدد از حیثیت واحد بما هو واحد و نتایج فلسفی آن (با تأکید بر دیدگاه ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق واحد یکی از مسائلی است که در موضوعات و استدلال های فلسفی مورد استفاده قرار می گیرد. آیا انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق واحد امکان پذیر است؟ برخی قائل به امکان و برخی قائل به امتناع این موضوع هستند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی- عقلی به این نتیجه می رسیم که انتزاع مفاهیم متکثر از واحد من حیث هو واحد، امر ممکنی است و انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق بسیط از آن حیث که دارای حیثیت واحد است در برخی موارد اتفاق می افتد و این خاصیت از خواص ذهن است که مفاهیم متکثر ایجاد می کند؛ البته از حیثیاتی که در بیرون وجود بالعرض دارند و باعث ایجاد تکثر در موضوع خود نمی شوند. هرچند این فرآیند بستگی به درجه و مرتبه ی وجودی مصداق دارد؛ یعنی هرچند مصداق کامل تر و قوی تر باشد، ذهن مفاهیم بیشتری از آن انتزاع می کند تا جایی که در مورد کامل ترین مصداق مفاهیم متضادی؛ مانند اول و آخر و ... را می توان انتزاع و به آنها متصف کرد. این دیدگاه برگزیده دارای آثار و نتایجی است که در مقاله به آنها اشاره می شود.
مفاهیم مقوم فرایند وحى یابى عرضى تشریعى رسالى از منظر دیالکتیک الهى ابن عربى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
113 - 124
حوزه های تخصصی:
فرایند وحی یابی، در نظام عرفانی ابن عربی با پنج مفهوم قوام می یابد. مسئله اصلی در این مقاله، چیستی این مفاهیم و چگونگی قوام بخشی آن به فرایند ایحاء و وحی یابی نبی، در شبکه پیچیده و درهم تنیده مفاهیم ذومعنا و تفسیرپذیر منظومه معرفتی ابن عربی است. رهیافت های به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد، پنج مفهوم «دقیقه»، «رقیقه»، «روح»، «نور» و «نکته»، در فرایند وحی ، معطوف و مکملِ معنایی یکدیگرند. دقیقه، امکان هرگونه آگاهى و ظهور؛ من جمله امکان ظهور آگاهى وحیانى تشریعى رسالى را فراهم می آورد و رقیقه (تعین بخش اسماء) شعاع هاى داده هاى حقایق أسمائی است که طرف سازى تضایف اشراقى را به انجام می رساند و در فرایند وحى، اسماء دخیل در وحی؛ یعنى حى، نور، علیم، حکیم، متکلم، سمیع و بصیر را در مبدأ قابلى مرآتی قلبى متعین می سازد و وساطت می کند. روح، همان رقایق اسماء الهى (حقیقت) خصوصا اسم الحى است که تعین یافتگى حقیقت معدوم العین و معقول؛ اما مؤثر اسم الحى را در مرائی أعیان، خصوصا مرات قلب نبى وساطت می کند و نور؛ همان افاضه و اضافه اشراقى حقیقت اسم النور است که جنبه آشکارگى کنه ذات براى خویش و بالتبع آن، براى ظهورات خویشتن را عهده دار است و شعاع هاى ریسمان مانند او، روابط و مناسبات رقایقى و ظهور اطوار تکلمى و علمى وحى نبوى را به نحو فعل گفتارى در مرآت قلب نبى میسر می سازد. نکته، رد و اثرى است که از انعکاس حقایق أسمائی در مرائی قوابل وضع و رفع می شود.
تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر معرفت از نگاه پلانتینگا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
125 - 136
حوزه های تخصصی:
پلانتینگا از فیلسوفان فضیلت گرا و در معرفت شناسی دارای رویکرد وثاقت گرایی و برون گرایی است. در اعتمادگرایی مبتنی بر فضیلت به ویژگی های فضیلتی و رذیلتی فاعل شناسا اعم از ویژگی ها و استعداد قوای معرفتی برای مودی به صدق بودن باور تاکید شده است. پلانتینگا در معرفت شناسی عام نظریه ضمانت را در مکانیزم کارکرد صحیح قوا تقریر کرد و برای ضمانت چهار شرط قرار داد که عبارت است از: صحت قوای معرفتی، صحت کار و محیط مناسب، هدف و برنامه. او در معرفت شناسی دینی انسان ها را دارای حس الوهی می داند که در شرایط مناسب، حس خداشناسی فعلیت یافته باورهای دینی صادق تولید می کند. از نظر ملاصدرا قوای ادراکی و ویژگی های فاعل شناسا در شکل گیری باور مؤثر هستند. ملاصدرا با شرط فضیلت مندی قوای ادراکی در مورد گزاره های دینی، قوای موجد باورهای دینی صادق را از سایر قوا متمایز می کند. او قوه قدسیه را در انسان هایی که دارای قوای ادراکی موهبتی هستند، با دو فرایند وحی و الهام، موجد باور صادق دینی می داند. خطاناپذیر دانستن باورهای صادق حاصل از قوه قدسیه و ذاتی دانستن قوای ادراک گزاره های دینی، گسترده بودن باورهای دینی صادق و تأثیر عوامل غیرمعرفتی مؤثر بر معرفت و نقش فضایل اخلاقی در معرفت از دلایل مشابهت دیدگاه ملاصدرا به پلانتینگا می باشد.
سنجش تأثیر نظری رویکرد اخباری گری بر خوانش های آسیب زا از آموزه مهدویت در اندیشه شیعی معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۷
27 - 50
حوزه های تخصصی:
در نگاه عالمان اخباری، روایات اهل بیت؟عهم؟ تنها منبع معتبر در معرفت دینی به شمار می رود. نگرش اخباری هرچند امروزه به عنوان مکتبی زنده در منظومه معرفت دینی حضور ندارد، ولی رسوبات فکری آن هنوز در استنباطات فقهی، رهیافت های تفسیری، مباحث اخلاقی و مسائل کلامی، به ویژه مهدویت به چشم می خورد. به جهت بهره مندی از تمام ظرفیت و اهداف بلند این آموزه و دور ماندن از آسیب های این نگرش و جلوگیری از تبدیل شدن مهدویت به یک گفتمان ایستا و خنثی، شناخت تأثیرات نظری این رویکرد بر اندیشه شیعی معاصر در این حوزه ضرورت دارد. رویکرد اخباری سبب شده این عالمان دینی نگاهی قشری، جزیره ای و به دور از عقلانیت به معارف مهدوی داشته، به نقش اراده انسانی در رخدادهای اجتماعی اعتنا نکنند، به مشروعیت تشکیل حکومت در دوران غیبت به دیده تردید بنگرند، تلقی جامع به آموزه انتظار نداشته و صرفاً تفسیری فردگرایانه، نجات بخش، احساسی و به دور از نگاه تمدنی به این گفتمان ارائه دهند و با معرفت بخش دانستن خواب، به تطبیق گرایی روی آورند. این پژوهش از نظر روش اجرای تحقیق، توصیفی _ تبیینی و با رویکرد انتقادی خواهد بود.
تحلیل و نقد فقه الحدیثی حدیث موسوم به«ما اشکل» مورد استناد جریان احمد اسماعیل بصری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۷
69 - 94
حوزه های تخصصی:
مُتِمَهْدیان افرادی هستند که به دروغ خود را به جای امام دوازدهم در بین عموم جامعه معرفی می کنند. احمد اسماعیل بصری از جمله مُتِمَهْدیانی است که در سال های اخیر گام در این عرصه گذاشته و با دادن وعده هایی به مردم تمام تلاش خود را در انحراف آنها از مذهب تشیع به کار بسته است. احمد اسماعیل بصری و انصارش با استفاده از روایات معصومان؟عهم؟ در راستای اهداف خود سعی بر این داشته اند که برای خود وجهه قابل قبولی درست کنند. پژوهش حاضر به دلیل اهمیت موضوع مهدویت و شناسایی مدعیان این عرصه سعی دارد تا به بررسی یکی از روایات مورد استناد آنها موسوم به «مااشکل» بپردازد. آنها با توجه به این حدیث ادعا دارند که منظور از عهدنبی الله، سلاح و پرچم به ترتیب وصیت، علم و دعوت به حاکمیت الله می باشد. تحقیق حاضر به روش کتابخانه ای و ساختار و محتوای توصیفی _ تحلیلی با بهره گیری از قواعد فقه الحدیث به بررسی روایت«مااشکل» پرداخته است و مشخص گردید مواردی همچون تقطیع نادرست حدیث، تأویل های نادرست، عدم تشکیل خانواده حدیث، فهم نادرست از تعابیر روایت، عدم توجه به سیاق روایت و عدم توجه به منابع دیگر روایت از جمله مهم ترین ایرادات فقه الحدیثی روایت مذکور است. هم چنین با بررسی رجالی مشخص گردید حدیث تفسیر عیاشی معلق، حدیث کتاب الغیبه دارای دو طریق صحیح و سه طریق ضعیف می باشد.
حاکمیت اسمای الهی و ساحت شناسی آن در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۵)
17 - 38
حوزه های تخصصی:
ممکنات چون دارای مرتبه و تعین و ظهور خاص هستند، بر هر یک از این تعینات، اسمایی حاکم است که مبدأ ظهور هر عینى و مبدأ رجوع به اصل هر مظهرى، همان اسم حاکم بر آن مظهر است که آن را ربوبیت می کند. در نظام آفرینش نیز به فیض حکیم مطلق، اسمایی بر دنیا و آخرت، بر دهر و بر شرایع نازل از جانب حق تعالی، حاکم است که این اسمای حاکم، دولت هایی دارند و دولت برخی از آنها، پایان ناپذیر و برخی پایان پذیراست. اسمایی که دولت آنها پایان می پذیرد؛ یا تحت ربوبیت اسمای دیگر که محیط بر این اسم هستند، قرار می گیرند یا رجوع به ذات می نمایند. اسم حاکم بر هر انسان نیز، اسمی حاکم و غالب در بین اسمای عین ثابت اوست که از آن به "صراط مستقیم" او یاد شده است، لذا انسان سالک می تواند با تخلق، تحقق و فنای در اسم حاکم خود، به مراتب کمالی اش دست یابد. البته انسان به دلیل جامعیت نوع انسان، در هر مرتبه یا هر عالمی که باشد، تحت تأثیر اسمای حاکم در مرتبه از نظام آفرینش نیز قرار می گیرد و اما در بین اسمای، اسم اعظم "الله"، مختص به انسان کاملِ مکمل یا همان حقیقت محمدیه(ص) دارد که مستجمع جمیع اسمای جمال و جلال الهی است که در آن ساحت، هیچ اسمی بر اسم دیگر غلبه ندارد و این هیئت کامل الهی، در نهایت اعتدال اسمایی است. این مقام ازلی و ابدی، اختصاص و حصر در حضرات محمدیین(ع) دارد. لذا انسان کامل، به تبع مظهریت "الله ذاتی" بودن، مبدأء، مرجع و واسطه ظهور همه اسمای حاکم است و بر آنها سمت سیادت و ربوبیت دارد و خلیفه مطلق حضرت حق تعالی در همه مراتب هستی است.
بررسی و تحلیل دیدگاه آیت الله جوادی آملی درباره «بیان تمثیلی» و رابطه آن با «گونه های مختلف قیاس»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
5 - 30
حوزه های تخصصی:
آیت الله جوادی آملی در تفسیر برخی آیات قرآن که در آن ها از مصداقی خاص یاد شده، بیان آیه را در خصوص آن مصداق، «تمثیلی» دانسته؛ نه «تعیینی و تحدیدی» و درنتیجه حکم یادشده در آیه را به موارد مشابه تسری می دهد. این گونه تفسیر (تلقی تمثیلی از برخی بیان های قرآن)، ضمن تأکید بر معرفت بخش و واقع نما بودن بیان های قرآن، موجب تحول در نگاه مفسر به دامنه دلالت های قرآن و به تبع، سبب تبیین های قرآنیِ گسترده تری درباره مسایل فردی و اجتماعی خواهد شد و از آنجا که دیدگاه «بیان تمثیلی» موهم همسانی با «گونه های مختلف قیاس» است، این مقاله پس از تحلیل این دیدگاه، رابطه آن را با مفاهیم یادشده بررسی می کند و به این نتیجه دست می یابد که نسبت «بیان تمثیلی» با «گونه های مختلف قیاس» بدین شرح است: 1. از قبیل قیاس منصوص العله نیست، زیرا در بیان تمثیلی تصریح به علت وجود ندارد. 2. با قیاس مستنبَط العله با استنباط قطعی، یعنی همان قیاس همراه با القاء خصوصیت و تنقیح مناط قطعی تفاوتی ندارد. 3. با قیاس ظنی (قیاس مستنبَط العله با استنباط ظنی و قیاس همراه با القاء خصوصیت و تنقیح مناط ظنی) نسبتی ندارد.
تحلیل و بررسی عینیت و مثلیت ابدان اخروی با ابدان دنیوی از منظر صدرالمتالّهین با تقریر آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
109 - 139
حوزه های تخصصی:
از مهمترین اصول اسلامی، مسأله معاد است و از مسائل مهم در کیفیت معاد، روحانی یا جسمانی بودن آن است که از منکران تا مثبِتان عقلانی یا وحیانی طرفدارانی دارد. یکی از چالش های مهم در معاد جسمانی، اینهمانی و عینیت ابدان است. هدف پژوهش حاضر، که با استفاده از گردآوری داده های پژوهشی اسنادی و کتابخانه ای انجام شده و از روش تحلیلی- توصیفی بهره گرفته است، تبیین و توصیف دو رویکرد عینیت و مثلیت در رابطه ابدان اخروی با ابدان دنیوی و تحلیل منظر صدرالمتالّهین شیرازی با تقریر آیت الله جوادی آملی –دام ظله- در این چالش است. پرسش پژوهش این است که تناسب ابدان اخروی محشور در قیامت، با ابدان دنیوی، چیست و نظر نهایی صدرالمتالهین شیرازی - با توجه به اختلاف محتوایی متون- چه می باشد؟ یافته ها حکایت از آن دارد مرحوم صدرالمتالّهین با استفاده از اصول فلسفی خود در حکمت متعالیه اثبات می کند همانگونه که احکام و اوصاف دنیا با آخرت متفاوت است همینطور ابدان محشور در آخرت با ابدان موجود در دنیا تغایر دارند لذا اگر مراد از اینهمانی ابدان، تشخّص انسان باشد عینیت ثابت و مستدلّ است واگر مراد، حفظ بدن عنصری در آخرت باشد، عینیت محال و بلکه مثلیت بین ابدان اخروی با دنیوی ثابت خواهد بود و آیت الله جوادی آملی نیز با تبیین رابطه نفس و بدن و بیان مختصّات آخرت و مستدلّ بودن عقلانی معاد جسمانی، بر همین یافته صدرایی تأکید دارند.
تقارن زمان با معنای زندگی در وجه عمر اخلاقی در فلسفه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
215 - 240
حوزه های تخصصی:
مسئله محوری مقاله بررسی رابطه سه مفهوم زمان، زندگی و عمر اخلاقی است و هدف پاسخ به این سوال است که بین این سه مفهوم چه رابطه ای فلسفی وجود دارد؟ در این جستار سعی شده تا با شیوه توصیفی، تحلیلی، اثبات شود که رابطه بین زمان و معنای زندگی تنها در زوایه سوم یعنی عمر اخلاقی قابل تحلیل و تبیین است. زیرا حقیقت انسان چیزی جز وجود نیست و تمام صفات کمالی، نحوه ای از وجود، بلکه عین وجود است، هرچه وجود اقوی و اشرف تر باشد، صفات کمالی نیز بالاتر خواهد بود، همچنین زندگی اخلاقی دارای رویکرد وجود شناسی است و انسان موجودی سیال و متغیری است که با حرکت جوهری اش یک مرتبه وجودی به مرتبه کامل تر برای نیل به غایت الغایت یعنی رسیدن به سعادت یا فناء فی الله شدن، در حرکت است. کسب فضایل اخلاقی و در طی زمان و متناسب با حرکت جوهری نفس انسان در طول زمان، نمود بخش عمر اخلاقی است و عمر اخلاقی همان مدت زمانی است که در طول زندگی؛ گاه کوتاه و گاه طولانی؛ برای کسب غایت و کسب فضایل اخلاقی برای آراسته شدن به آن و رسیدن به هدف صرف می شود؛ در نتیجه، زمان لازمه کسب هدف زندگی یا معنای زندگی است.
رویکرد فقه نظام واره در جامعه منتظر بر اساس اندیشه های آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (ره)
منبع:
جامعه مهدوی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷)
71 - 101
حوزه های تخصصی:
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی ره یک مهدویت پژوه متبحر و یک فقیه زبردست بودند که در شکل گیری قانون اساسی جمهوری اسلامی نقش مهمی داشتند؛ همچنین حضور ده ساله ایشان در کسوت دبیر شورای نگهبان ضروری می نماید که رویکرد فقه نظام واره در جامعه منتظر از دیدگاه ایشان مورد کاوش قرار گیرد؛ ازاین رو نوشتار پیش رو با روش توصیفی تحلیلی در اولین قدم به چیستی جامعه منتطر از منظر این فقیه عالی مقام اشاره دارد؛ ایشان انتظار را حیات بخش و جامعه منتظر را پویا و شکوفا معنا می کند. آیت الله صافی تحقق فقه نظام واره در جامعه منتظر را به روشنی تأیید می کند و معتقد است که اصل و بنیان این نظام تأسیسی و فروعات آن امضایی است. ایشان ایمان به مکتب و شجاعت در بیان آن، نگاه انتقادی به تمدن غرب و توجه به فقه غایت مدار را از پیش نیازهای مهم رویکرد فقه نظام واره در عصر غیبت می دانند. آیت الله صافی نظام سازی در جامعه منتظر را در قالب یک ساختار در نظر می گیرد که مبتنی بر حاکمیت الهی، نظام امامت و رهبری و مشروعیت الهی قدرت در عصر غیبت است. ایشان مخالف سرسخت انتظار مخرب در دوران غیبت است و تأکید می کند که اسلام ماهیت، هویت و شخصیتش سیاسی است و دربرگیرنده یک نظام حاکمیتی منسجم و ساختارمند است.
اصالت باورداشت مهدویت از دیدگاه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (ره)
منبع:
جامعه مهدوی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷)
157 - 181
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم و کلیدی در باب مهدویت، بحث پیرامون اصالت باور به مهدویت و بررسی مبانی اثباتی آن است. مراد از «اصالت مهدویت» اعتبار و اثبات قطعی این آموزه اسلامی و الهی بر پایه دلایل عقلی، نقلی و تاریخی است. پرداختن به این موضوع بدین جهت ضرورت دارد که این بحث مبنای بسیاری از مسائل مربوط به مهدویت در تفکر اسلامی شمرده می شود؛ به همین دلیل مسئله اصالت مهدویت همواره مورد توجه اندیشمندان اسلامی بوده است. مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی ره از جمله اندیشمندان مهدوی در دوران معاصر است که به این موضوع اهتمام ورزیده و آثار علمی متعددی پیرامون مهدویت به رشته تحریر در آورده و ابعاد دینی، عقلانی، قرآنی و روایی این بحث را با ژرف نگری خاصی مورد بررسی قرار داده است. مقاله حاضر باروش توصیفی تحلیلی به بررسی این موضوع می پردازد. یافته های تحقیق بیانگر آن است که آیت الله صافی گلپایگانی ره اصالت مهدویت در نگرش دینی را از دو منظر عام و خاص مورد تأمل قرار داده و بشارت های ادیان، همسویی با غایت دین و هماهنگی با سنت های تاریخ را از جمله مبانی اصالت مهدویت در تفکر دینی بیان کرده است و در حوزه نگرش خاص اسلامی نیز بناکردن آموزه مهدویت به مبانی عقلی، قرآنی، روایی و اجماع مسلمین را از بنیادهای اصالت اندیشه مهدویت در اسلام بر شمرده است
سمانتیک تابع ارزشی حاج حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
115 - 129
حوزه های تخصصی:
نظام تابع ارزشی و دستگاه استنتاج طبیعی آن را که مرتضی حاج حسینی در ویراست دوم کتاب خویش «طرحی نو از اصول و مبانی منطق» معرفی کرده است در مقاله دیگری بررسی کرده ام. در این مقاله به سمانتیک این نظام خواهم پرداخت و فراقضایای صحت و تمامیت را که او اثبات کرده است مورد واکاوی قرار خواهم داد. نشان می دهم که اصطلاحات سمانتیکی به کار رفته در این کتاب به روشنی تعریف نشده اند یا مقصود از بیان آنها در کتاب مشخص نشده است (برای نمونه مفاهیم «جهان»، «وضعیت»، «کنونی»، «وضعیت فرضی محتمل»، «مفروض»، «قابل فرض»، «وضعیت مبنا» و «مدل مبنا»). از مفهوم سمانتیکی «اعتبار» و «صدق نگهداری» در این سمانتیک، برداشت های متعددی می شود که در برخی از آنها استدلال های ربطی نامربوط می شوند و در برخی از آنها استدلال های نامربوط معتبر می گردند. در پایان نشان می دهم که این سمانتیک با نظریه برهان کتاب هماهنگ نیست و قضایای صحت و تمامیت به درستی طرح نشده اند و در واقع نادرست هستند و مثال های نقض دارند. فراقضیه «تمامیت» برای نظام تابع ارزشی این کتاب برقرار نیست زیرا در سمانتیک این نظام، فرمول ها یا استدلال هایی «معتبر» است که در نظریه برهان آنها «درست» نیست. برای نمونه، در سمانتیک نظام تابع ارزشی، هر صدق منطقی هر صدق منطقی را به صورت معتبر نتیجه می دهد اما برهان های آنها در نظام استنتاج طبیعی به دلیل نقض شرط «نرمال بودن» دگ پراویتز «نادرست» هستند
بازخوانی انتقادی دیدگاه قیصری درباره ماهیت زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اختلافی در باب زمان، حقیقت و ماهیت آن است. مشهور فلاسفه مسلمان به تبع ارسطو، زمان را از مقوله کمّ می دانند و عدمِ قرار را به عنوان ذاتی زمان برمی شمارند. قیصری در رساله ای با عنوان نهایه البیان فی درایه الزمان با این رأی مخالفت می کند و بعد از نقل اقوال مختلف در این باب و نقد آنها، به تبیین دیدگاه خود می پردازد. قیصری زمان را به «بقای وجود» یا «مقدار بقای وجود» تفسیر می کند و آن را حقیقتی عرضی که لازمه ذات حق تعالی و متأخر از وجود اوست، معرفی می نماید که در عینِ معیتِ وجودی با حقایق عالم، بر همه آنها، تقدم ذاتی دارد. در این نوشتار که به شیوه کتابخانه ای در جمع آوری مطالب و با روش توصیف و تحلیل عقلانی داده ها به نگارش درآمده، ضمن تبیین دیدگاه قیصری و تأیید آن، نظر مشهور ارسطوییان مبنی بر اینکه زمان کم متصل غیرقارّ است، پذیرفته می شود و براساس مبانی قویم فلسفی و عرفانی، عدم تنافی این دو نظریه با یکدیگر تبیین می گردد و در تأیید این ادعا، به کلماتی از بیانات صدرالمتألهین استناد می شود.
بررسی رابطه وجود و ماهیت در اندیشه صدرایی معاصر با محوریت سه تفسیر «حدی، عینی و تصوری» از ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه وجود و ماهیت یکی از مسائل مهم وجودشناختی در اندیشه فلسفی معاصر به شمار می آید. آیت الله مصباح یزدی، استاد فیاضی و استاد عبودیت، از فیلسوفان صدرایی معاصر هستند که هریک در این باب دیدگاهی ویژه دارند. براساس دیدگاه استاد فیاضی، ماهیت، متن وجود است. استاد عبودیت معتقد است که ماهیت، تصور وجود است و آیت الله مصباح یزدی ماهیت را حد وجود می داند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به تبیین، مقایسه و بررسی سه دیدگاه مزبور پرداخته و به این نتیجه دست یافته که ماهیت صرفاً حد وجود است، نه متن وجود. ازاین روست که می توان ماهیت را تصور یا خیال وجود هم دانست. براساس دیدگاه برگزیده، اعتباریت ماهیت مستلزم عدم صدق ماهیت بر واقعیت خارجی نیست. توجه به تمایز میان حقیقت فلسفی و ادبی، نشان دهنده برتری دیدگاه آیت الله مصباح یزدی بر دیدگاه های رقیب در مسئله رابطه وجود و ماهیت است.
تحلیلی بر واقع گرایی دینی از منظر علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
63-76
حوزه های تخصصی:
واقع گرایی دینی، بی تردید یکی از مهم ترین و بنیادی ترین موضوعات مورد بررسی در عرصه الهیات و فلسفه دین معاصر است. آیا حقایق دینی در عالم وجودی عینی و مستقل از آدمیان و اذهان آنان دارند؟ آیا این حقایق آن گونه که هستند و بدون دخالت اذهان آدمیان در این شناخت، قابل شناخت از جانب ما به عنوان فاعل های شناسا هستند؟ در صورت قابل شناخت بودن، آیا این معارف قابل انتقال به دیگران می باشند؟ هدف از این نوشتار، پاسخ دادن با این پرسش ها از دیدگاه مرحوم علامه مصباح یزدی است. روش تحقیق در این نوشتار، کتابخانه ای و اسنادی و در ادامه تحلیل محتوایی است. علامه مصباح یزدی، برای حقایق دینی وجود عینی و مستقل قائل است و آنان را وابسته به اذهان و ساخته و پرداخته آنان نمی داند. همچنین آن حقایق را قابل شناخت می داند و با تقریری خاص از واقع گرایی معرفت شناختی (واقع گرایی تقربی) امکان انتقال آگاهی از حقایق دینی را نیز می پذیرد.
تحلیل فلسفی «حُب» از منظر علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «حُب» نشان دهنده نوعی میل و گرایش به چیزی است که محب آن را ملائم با خود می داند. مفهوم حب، مفهوم کلی از نوع معقول ثانی فلسفی است. درواقع این مفهوم از مقایسه میان وجود محب با امر یا اموری که با آن وجود ملائم است، انتزاع می گردد. بنابراین مفهوم حب، صرفاً بیانگر نوعی رابطه وجودی و نحوه آن است و برای خود وجودی مستقل از دو طرف مقایسه ندارد. البته گاهی ممکن است حب را از حیث مصداقی یا از جهت منشأ انتزاعش در نظر گرفت و از این جهت مفهومی ماهوی از آن انتزاع کرد و از همین روست که شماری از حکما، مفهوم حب را از این قبیل مفاهیم ماهوی برشمرده اند. ملاک انتزاع حب، درک ملائمت است. ادراک ملائمت از دو طریق علم حضوری و یا حصولی محقق می شود. با توجه به ابتنای مفهوم حب بر درک ملائمت، ضمن تحلیل فلسفی حب و بررسی نحوه انتزاع آن، با بررسی انحای گوناگون درک ملائمت، به بررسی تمایز میان بعد بینشی و گرایشی می پردازیم.