مصدر همة ادیان توحیدی واحد است: این ریشة شباهت و همسانی بسیاری از مطالب طرح شده در کتاب های ادیان به شمار می رود. در زمینة نقل داستان حضرت یوسف(ع) در قرآن و تورات، با اینکه مشترکات فراوانی با یکدیگر دارند، اما در بیان قصه، تفاوت های ماهوی و دقیقی نیز با هم دارند. از این رو، این پژوهش با بررسی همه جانبة نقاط اختلاف آن دو را ارائه و نکته های ابهام در تورات را به روشنی هویدا نموده است.
در این مقاله، با مطالعة دقیق متن این دو کتاب آسمانی برای سنجش تطبیقی قصه حضرت یوسف با روش تحلیل محتوایی متون، برای اثبات حقانیت بیان زیبا و دلنشین قرآن کریم از کتاب های تفسیر فریقین استفاده گردیده است تا از تفسیر به رأی خودداری گردد. شاهکار قرآن کریم در بیان قصه اثبات صداقت، پاکی و تسلط بر نفس حضرت یوسف(ع) است که این نوع نگاه از تورات به دست نمی آید.
نوشتار حاضر مروری بر تاریخ و عقاید پیروان یکی از ادیان قدیمی به نام «صابئان» است که مدتهاست در کشورهای اسلامی ایران و عراق زندگی میکنند. هدف نویسنده از این نوشتار، آشنایی با حقیقت دینی و سیری در مناسک دینی آنهاست. این پژوهش با رویکرد نظری و مراجعه به اندک منابع متعلّق به آنها و نیز دیگر منابع، اطلاعات مهمی به دست می دهد. یافتههای این پژوهش عبارتند از: صابئان به دو گروه اصلی حرّانی و مندائی تقسیم میشوند. گروه نخست در شمال عراق و گروه دوم، بیشتر در استان خوزستان ایران زندگی میکنند و دارای مناسک مشترک و نیز متفاوت هستند. با وجود آنکه مندائیان تاریخ خود را به حضرت آدم علیه السلام برمیگردانند، اما به دلیل عدم تبلیغ دین خود، ابهامات فراوانی راجع به آنها وجود دارد. آنها دارای خط، زبان و نیز کتب مقدّس مخصوص به خود هستند. ضمن آنکه باید اذعان کرد که از وضعیت آنها هنگام ظهور اسلام، اطلاعات چندانی در دست نیست.
این نوشتار پس از بیان جایگاه بحث «اتحاد عقل و عاقل و معقول» در فلسفه اسلامى، در صدد پاسخگویى به این پرسشها مىباشد: مقصود از اتحاد عاقل و معقول چیست؟ چرا ابن سینا اتحاد آن دو را محال مىانگاشت؟ به چه دلیل یا دلایلى صدر المتالهین در این مساله با ابن سینا مخالفت ورزید؟ آیا دلایل صدرالمتالهین بر اتحاد عقل و عاقل و معقول پذیرفتنى است؟ فیلسوفان پس از ملاصدرا در این باره چه گفتهاند؟
حجیت و اعتبار عقل چه از منظر برون دینى و چه از منظر درون دینى محل بحث و نزاع بوده است، نگارنده در این نوشتار، اعتبار عقل را از منظر آیات و روایات مورد بحث قرار داده و جایگاه آن را در اجتهاد فقهى بررسى نموده است و در پایان پرورش و شکوفایى عقل از دیدگاه اسلام را مطرح کرده و آموزههایى از آیات کریمه و روایت را در رشد و بکارگیرى عقل و مبارزه با هرگونه جمود و رکود اندیشه و فرد مورد بحث قرار داده است.
این مقاله، درصدد نقد و بررسی اندیشه سیدحسین نصر در زمینه پارادایم «وحدت متعالی ادیان» در حکمت خالده است. دیدگاه نخبهگرا و سنّتی مبتنی بر حکمت خالده، بر آن است که معرفت، امری مقدّس و برآمده از عقل شهودی میباشد. از این نگاه بر خلاف فلسفه متکی بر عقل استدلالی که سرشتی غیرمتکثره و وحدانی دارد، دین بسان وسیلهای است که انسان را به خدا پیوند میدهد. حال آنکه سنّت، محتوای دین را از نسلی به نسل دیگر منتقل میسازد. در این منظر، ادیان دارای باطن یکسانی بوده، اختلاف ظاهری آنها، در نهایت به ظرفیتهای مختلف بشری و سرانجام تجلّیات گوناگون حق، برمیگردد. دستکاری آدمیان نیز اگرچه در سایه دین اسلام با سهولت بیشتری تأمین میشود، اما تمامی ادیان به مثابه راههای پرفراز و نشیبیاند که سرانجام انسان را به قلّه سعادت و کامیابی میرسانند که در نتیجه، نفس در یک مرتبه بهجتآمیز وارد بهشت ابدی میشود. در این مقال، مؤلفههایی همچون ترس، محبت و معرفت و یا تأکید بر سعادت و فضیلت مطرح که جملگی مبیّن این وحدت باطنی و مابعدالطبیعی میان ادیان است.
چکیده
در این بخش، چیتیک به اصطلاح وحدت وجود از دیدگاه موافقان و مخالفان توجه کرده، در ضمن اشارهاى نیز به وحدت شهود و نظریه احمد سرهندى کرده است .
موضوع اصلى این بخش که هدف اصلى این مقاله را نیز تشکیل مىدهد، بحث در مسئله مشهور تاثیر یا عدم تاثیر ابنعربى بر مولاناست .