فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۱۷٬۸۸۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به مطالعه مفهوم عرفان، خاستگاه و قابلیتش در پرده برگرفتن از راز آفرینش می پردازد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی آثار آراء علامه طباطبائی، به عنوان نماینده تفکر شیعی در دوران معاصر، در اندیشه هانری کربن است که بلوغ نظری وی را نه تنها نسبت به این حوزه، به ویژه عرفان اسلامی، بلکه بطور کلی سبب می شود. براساس این تحقیق، کربن با تأکید بر این واقعیت که آیین تشیع عرفان ایرانی را نیز در خود دارد و بر خلاف عرفان غربی هیچ مفارقتی بین فلسفه و عرفان در نظر نمی گیرد، آن را به عنوان راه حلی برای حفظ جهان در مقابل سکولاریسم معرفی می کند.
عرفان؛ روح اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۹
129 - 161
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار به تبیین رابطه عرفان اسلامی با آموزههای اسلام، اعم از کتاب، سنت و سیره نقلی و عملی معصومان پرداخته میشود. پرسش اصلی این نوشتار این است که بین عرفان و اسلام چه نسبتی از نسبتهای چهارگانه برقرار است؟ بر این اساس، تلاش شده جایگاه رفیع و بیبدیل عرفان را در میان سایر علوم اسلامی نشان داده و از آن رفع اتهام شود. روش مناسب برای این کار، بررسی آموزههای اصلی عرفان و مقایسه آن با آموزههای اسلامی است. بنابراین با طرح چهار بحث «خاستگاه عرفان»، «مؤیدهای اسلامی آموزههای عرفانی»، «وحی، الهام، کشف» و «شریعت، طریقت، حقیقت» به پرسشهای فرعی بهدستآمده از تحلیل پرسش اصلی، پاسخ داده شده است تا از این طریق پاسخی برای پرسش اصلی فراهم شود. نتیجه آنکه نسبت عرفان با اسلام ضدیت کلی نیست؛ عرفان با دین اسلام سازگاری مضمونی دارد و این سازگاری به نحو جزئیت و بلکه عینیت است. بنابراین عرفان أخص مطلق از اسلام است و با نظری دقیقتر عین اسلام است و بین آن دو نسبت تساوی برقرار است. عرفان هیچ بخشی از دین را مهمل نگذاشته، به همه بخشها، مرتبهها و لایههای دین اهتمام دارد. از سوی دیگر در کاملترین و عالیترین نوع دینفهمی و دینداری هیچ بخشی از دین از نگاه عرفانی مغفول نمانده است. عرفان روح دین است که در همه بخشها و لایههای آن حضور دارد.
تحلیل قضایای منفصله منطق خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پایز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
93 - 112
حوزه های تخصصی:
بی تردید فهم دقیق شرطیات منفصله منطق قدیم، تأثیر بسزایی در تحلیل درست گزاره های فلسفه اسلامی و استنتاج های منطق سینوی دارد. این مقاله با واکاوی اجمالی اقسام منفصلات از منظر برخی منطق دانان قرن هفتم، می کوشد نظام فکری حاکم بر قضایای منفصله را استخراج و تبیین کند. این تحقیق با نشان دادن ناکارآمدی تفسیر شرایط صدق و کذب قضایای منفصله «منطق کاتبی»، به این نکته می رسد که راهبرد «عقل حادی عشر» راهبردی دقیق، منسجم و تام است. ازاین رو، درباره شرایط قضایای سازنده منفصلات، تفسیری نو از متن خواجه نصیرالدین طوسی بیان خواهد شد؛ تفسیری که نه تنها با بسیاری از استنتاج های خواجه سازگار است، بلکه قابلیت نمادین سازی منفصلات را در حوزه منطق جدید نیز فراهم می آورد. در ادامه، به بررسی پیامدهای یکسان انگاری منفصلات جزئی مانعه الجمع و مانعه الخلو، برآمده از تعریف منفصله جزئی منطق دانان مسلمان اشاره می کنیم. تفسیر «سالبه منفصله به سلب انفصال» از دیگر یافته های این مقاله است و از آن رو مهم می نماید که لطف الله نبوی در تصحیح فرمول رشر، تصویر سالبه منفصله را انفصال سلب معرفی می کند
وحی و رؤیا: بررسی و نقد تئوری «رؤیای رسولاله»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دین پژوهی در دورة معاصر نواندیشان زیادی را به خود دیده است؛ یکی از این نواندیشان دکتر سروش است؛ وی در تاریخ تئوری پردازی خود مراحل مختلفی را طیّ کرده است. اولین گام وی در این راستا با قبض و بسط تئوریک شریعت آغاز شد و با فرضیة بسط تجربة نبوی استمرار یافت. وی در فرضیة اول معرفت دینی را بشری و تاریخی و نسبی پنداشته و در فرضیة دوم یک گام به عقب رفته، متن دین را متحوّل و تاریخی دانسته است. وی در تئوری جدیدش که نام «محمّد(ص) راوی رؤیای رسولانه» را بر آن نهاد گامی دیگر به عقب برداشته است. سروش مدعی است که در این تئوری آخرین پنجره ناگشوده در این باب را باز کرده و فرایند وحی را برخلاف گذشته یکسره در رؤیا و خواب خلاصه نموده است. وی نقش پیامبر را راوی و گزارشگر آنها می داند. لذا، روشی که سروش برای تفسیر وحی پیشنهاد می کند روش تعبیرگرایی است که به زعم وی می تواند رقیب جدّی برای ظاهرگرایی و تأویل گرایی در تاریخ اسلامی باشد. دکتر سروش در آخرین تئوری خود شش مقدمه ترتیب داده است تا از طریق آن بتواند فرضیة خود را اثبات نماید. نگارندة این مقاله با بررسی و نقد مقدّمات و استدلال وی، این تئوری را در نهایتِ سستی و ضعف یافته است
بررسی دیدگاه های برخی از متکلّمان مسلمان دربارة حقیقت ملائک(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جهان هستی مجموعه ای از موجودات محسوس و نامحسوس است؛ دسته ای از این موجودات در حیطه احساس بشر می آید و کشف می شود و دسته ای دیگر از توان احساس و عقل بشر فراتر است. از جمله این موجودات فرشتگان اند، که اگر از طریق آیات و روایات، خبری از آنها به ما نمی رسید، هیچ گاه به وجود و خصوصیات، اصناف و افراد آنها پی نمی بردیم. از سوی دیگر، از مسائل مهم در شرع مقدس اعتقاد به ملائک است، به حدی که اعتقاد داشتن به این گروه از مخلوقات از ارکان دین و در کنار اعتقاد به خدا و قیامت و نبوت شمرده شده است. ازآنجاکه متکلمان مسلمان منبع رجوعشان در مجهولات قرآن و سنت است و سخنان ایشان تأثیر بسیاری برعقیده عموم مسلمانان داشته است، در این مقاله، سعی شده عقیده ایشان درمسائل مهم ملائک از جمله حقیقت ملائک و رؤیت ملائک و اینکه ملائک افضلاند یا انسان تحقیق شود.
بررسی چیستی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۳
57 - 78
حوزه های تخصصی:
علوم انسانی اسلامی با رویکردهای مختلفی مطرح شده است. از دیدگاه آیت الله مصباح، علمْ کشف واقع است و دین الهی حق منحصراً دین اسلام است که راه سعادت و شقاوت انسان ها را در حوزه باورها و ارزش ها مشخص می کند. بنابراین، علمِ دینی علمی است که در حوزه های مرتبط با سعادت و شقاوت انسان و باورها و ارزش ها از منابع صحیح دینی و با استفاده از روش شناسی صحیح (روش فقاهتی) بدان رسیده باشیم و نتیجه نیز یقینی باشد. در متون دینی، مسائل مختلفی مطرح شده است که ناظر به علوم طبیعی، پزشکی و ... است. ازآنجاکه شأن دین هدایتگری به سمت سعادت است، علم دینی باید همسو با این شأن تعریف شود. بنابراین، هر گزاره ای که با روش های معتبر اثبات شود علم دینی نخواهد بود، زیرا دین وظیفه ای در قبال کشف روابط علّی میان پدیده ها ندارد. آنچه برای دین ضرورت دارد شناخت و بیان تأثیر پدیده ها در سعادت و شقاوت انسان است. این امر در بسیاری موارد با عمل اختیاری انسان در ارتباط است. در میان علوم، موضوع علوم انسانی بررسی کنش های ارادی و آگاهانه انسانی، و احکام و آثار و پیامدهای آن است، مانند علم اخلاق یا حقوق. بنابراین و با توجه به جایگاه بی بدیل علوم انسانی در ساخت تفکر بشری و سبک زندگی انسان ها، از دیدگاه استاد، اسلامی کردن علوم در گستره علوم انسانی اسلامی محقق می شود. این بررسی به توصیف و بازخوانی نظریات استاد در رابطه با اسلامی کردن علوم انسانی -پرداخته و از منظر ایشان، به برخی ابهامات پاسخ داده است.
چیستی و حجیت عقل از دیدگاه میرزامهدی اصفهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۴
7 - 32
حوزه های تخصصی:
مکتب و مدرسه معارفی خراسان که از شکل گیری آن یک سده می گذرد بی تردید، در فضای علمی و فکری معاصر ما تأثیرات درخوری داشته و طرفداران و پیروانی را به خود جلب نموده است. پایه گذارِ این مدرسه آیت الله میرزامهدی اصفهانی است. در این مقاله، هدف بر این است که با توجه به اهمیت بحثِ نسبت عقل و دین، دیدگاه میرزامهدی اصفهانی درباره چیستی عقل و حجیّت آن تبیین شود. ایشان در مورد معنا و چیستی عقل معتقد است که در علوم الهی، عقلْ نوری است که ظهور ذاتی دارد و حسن و قبح افعال با آن آشکار می گردد. در این معناشناسیِ دینی از عقل، دو تفاوت هستی شناسانه و سه تفاوت معرفت شناسانه با معنای اصطلاحی و رایج از عقل دیده می شود، به ویژه آنکه عقل صرفاً به عقل عملی فروکاهیده شده و شأن نظری عقل به رسمیت شناخته نمی شود. میرزامهدی اصفهانی حجیت عقل و علم را ذاتی دانسته است اما درباره یقین معتقد است که هر یقینی ارزش معرفتی ندارد و تنها در سه نوع یقین می توان احراز مطابقت با واقع نمود و سایر یقین ها، به ویژه یقینی که از راه استدلال های قیاسی به دست می آید، مطلوب و ارزشمند نمی باشد. آنچه در بررسی دیدگاه های میرزامهدی کاملاً عیان است مشابهت های فکری وی با اندیشه اخباریگری است، که در این مقاله، با روش تحلیل محتوا، شواهد متعددی برای آن ارائه شده است.
سنجش یکسان انگاری دلالت آیه 22 انبیاء و 42 اسراء بر برهان تمانع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵۰
81-96
حوزه های تخصصی:
یکی از براهین توحیدی که اندیشمندان علوم عقلی و نقلی سعی در اصطیاد آن از قرآن داشته اند، «برهان تمانع» است. در خصوص این برهان و چگونگی دریافت آن از کلام وحی، نگرش یکسانی وجود ندارد. به باور برخی، آیه « لَوْ کاَنَ فِیهِمَا ءَالِهَهٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا » (انبیاء/22) و آیه « قُل لَّوْ کَانَ مَعَهُ ءَالِهَهٌ کَمَا یَقُولُونَ إِذًا لاَّبْتَغَوا إِلی ذِی الْعَرْشِ سَبِیلاً » (اسراء/42) دلالتی یکسان بر برهان تمانع دارند. در برابر این گروه، شماری دیگر از صاحب نظران سخن اینان را ناصواب می انگارند و بر آنند که برهان مستفاد از این دو آیه، یکسان نیست و مقدمات آن دو متفاوت است. نوشتار پیش رو با عنوان بازاندیشی یکسان انگاری دلالت آیه 22 انبیاء و 42 اسراء بر برهان تمانع، پس از تحلیل دلالی آیه های مذکور به این نتیجه رهنمون می شود که دیدگاه دوم، با ظاهر آیات سازگارتر است و نمی توان دلالت این دو آیه را یکسان قلمداد نمود.
بررسی جایگاه نگاه هستی شناسانه ملاصدرا در تبیین کیفیت نزول وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
109-120
حوزه های تخصصی:
مسئله وحی را می توان با دو رویکرد هستی شناختی و معرفت شناختی بررسی کرد. در این نوشتار به بررسی رویکرد هستی شناختی به وحی و کیفیت نزول آن از دید ملاصدرا پرداخته شده است. یافته تحقیق حاکی از آن است که از دید ملاصدرا وحی ابتدا به صورت حقیقتی عقلی است که در تنزلات بعدی به صورت مثالی و حسی ظاهر می شود. در این مراتب سه گانه، وحی با مراتب نفس نبی همراه است و در حیطه وجودی وی تحقق می یابد. بنابراین در همه مراتبِ نزول وحی، گستره وجودی پیامبر ظرف تحقق حقایق وحیانی است، و نقش جبرئیل بعنوان فرشته حامل وحی و یکی از ظهورات انسان کامل، در تنزّل آن معانی معقول و بسیط به مراتب پایین تر است.
تأثیر خیال در مکاشفات صوری از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
87 - 116
حوزه های تخصصی:
نقش قوه متخیله که فلاسفه ازآن به خیال تعبیر می کنند همواره در مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی عرفان مورد توجه اهل نظر در علوم فلسفی و شهودی بوده است. در این میان، خیال نقش اساسی را در تحقق و تبیین بخش عظیمی از مکاشفات پیش روی عارف ایفا می کند. ملاصدرا در تبیین و چگونگی مسئله فوق، خیال را به دو نوع متصل و منفصل تقسیم می کند. از نگاه وی، خیال متصل یکی از قوای باطنی انسان و نگهدارنده صور خیالی است و خیال منفصل عالمی مستقل است که حد فاصل میان عالم عقل و عالم حس قرار گرفته است. نفس عارف با سلوک باطنی خود با وساطت خیال متصل با خیال منفصل ارتباط برقرار کرده، صور مثالی را که به خیال متصل تنزل نموده است در خواب و بیداری مکاشفه می کند. ثمره این مکاشفه اتحاد نفس با مشهود خود و علم حضوری به آن است. ملاصدرا کرامات اولیا را نیز براساس خلاقیت خیال و مسئله وحی را براساس قدرت خیال تبیین می کند و آن را ترکیبی از انواع مکاشفات (صوری ومعنوی) می داند.
بررسى نظریه «عرفى بودن زبان قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از نظریه هاى مطرح در باب زبان قرآن، نظریه «عرفى بودن زبان قرآن» است. این مقاله به روش عقلى تحلیلى مى کوشد تا حد ممکن، با توجه به ممیزات زبان عرفى، نظریه یادشده را تحلیل و ارزیابى کند. حاصل بررسى نشان مى دهد که از میان تلقى هاى چهارگانه از عرفى بودن زبان قرآن، سه تلقى مردود و با اوصاف قرآن ناسازگار است که عبارتند از: 1. عرفى بودن به معناى «همزبانى قرآن با مخاطبان»؛ 2. عرفى بودن به معناى «تنزل بیان وحى در حد درک مردم عصر نزول»؛ 3. عرفى بودن به معناى «سخن گفتن وحى بر اساس انگاره هاى خلاف واقع». اما عرفى دانستن زبان قرآن به مفهوم «سود جستن قرآن از قواعد و خصایص زبان مخاطبان» امرى معقول و قابل دفاع است. قرآن تنها در حوزه بیان احکام عملى، زبانش عرفى است، آن هم با شرط پیراسته بودن از نقایصى همچون مسامحه و سهل انگارى، اختلاف و ناهمخوانى، نازل بودن سطح مفاهیم و مطالب، اما زبان تمام آیات آن عرفى نیست. استفاده از مجاز، کنایه و استعاره در قرآن هم زبان آن را عرفى نمى کند. «به لسان قوم» بودن وحى قرآنى به معناى بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن نیست، بلکه به معناى انعکاس حوادث تاریخى، جغرافیایى و فرهنگى جامعه عصر نزول در قرآن، به شکل گزینشى و بر مدار پالایش و تصحیح است.
مرگ و جاودانگی در اندیشه میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرداماد حجم اندکی از نوشته های خود را به علم النفس اختصاص داده است و از این حجم اندک می توان دیدگاه او را درباره مرگ و جاودانگی استنباط و بازخوانی کرد. در این بازخوانی سه رویکرد فلسفی، عرفانی و دینی را می توان به تصویر کشید. این سه رویکرد در طول یکدیگرند و با هم مراتب اندیشه میرداماد راجع به مرگ و جاودانگی را تفسیر می کنند. بیرونی ترین بعد این اندیشه، رویکرد فلسفی میرداماد است. او این رویکرد را از نفس شناسی ابن سینا اخذ کرده و پایه های فلسفی او را در مفارقت نفس از بدن و جاودانگی پذیرفته است. در رویکرد عرفانی، میرداماد انسان را عالم صغیر و مقصود آفرینش تعبیر کرده و او و جاودانگی اش را در دو سلسله «بدو» و «عود» تبیین کرده است. این دو سلسله، هرچند با کمی اختلاف، همان قوس صعود و نزولی است که به ویژه در عرفان نظری استفاده می شود. در این نظریه، هرچند ریشه های افلاطونی و نوافلاطونی مشهود است، اما میرداماد می کوشد آنها را کاملاً دینی جلوه دهد و به همین دلیل شواهدی از آیات و روایات در تکمیل رویکرد عرفانی خود می آورد. این اقدام آگاهانه او نشان دهنده هماهنگی کامل این دو رویکرد نزد میرداماد است.
مقدمات یادگیری فلسفه ی ارسطو از دیدگاه آمونیوس و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
آمونیوس فرزند هرمیاس از شارحان بزرگ ارسطوست که تمام نوافلاطونی های اواخر سده پنجم به بعد، از او متأثر بوده اند. وی در ابتدای کتاب خود، درباره مقولات ارسطو به ذکر مواردی می پردازد که در شناخت بهتر فلسفه ارسطو مؤثر است. او ضمن معرفی و دسته بندی آثار ارسطو، به تبیین غرض ارسطو از نگارش آن ها، نحوه حضور او در این آثار، چگونگی مطالعه آن ها و ویژگی افرادی که قصد مطالعه آثار و یا شرح آن ها را دارند، می پردازد. ذکر این مطالب که نه تنها برای فلسفه ارسطو، که حتی برای مطالعه فلسفه به طور مطلق ضروری است، نشان دهنده اهمیت ارسطو نزد آمونیوس و تلاش او در نزدیک کردن فلسفه ارسطو به فلوطین و رفع تعارض های موجود بین ارسطو و افلاطون است. فارابی در اثری مشابه، یعنی کتاب ""ما ینبغی أن یقدم قبل تعلم الفلسفه"" ارسطو، به جز در مواردی اندک، به تکرار سخن آمونیوس می پردازد و از این رو می توان این اثر را کاملاً آمونیوسی و ترجمه ای آزاد از اثر آمونیوس دانست.
رهیافتی نو به بنیادهای هرمنوتیکی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
1 - 22
حوزه های تخصصی:
در این جستار کوشش شده است نسبت میان فلسفه و علوم انسانی با نگاهی نو و باتوجه به بنیادهای هرمنوتیکی آنها بررسی و مطالعه شود. مطابق ادعای این مقاله، هر رشته و شاخه معرفت موجود در علوم انسانی نگاهی مابعدالطبیعی و فلسفی دارد که بر مبنای بنیادی هرمنوتیکی ایجاد شده است؛ بنابراین، علوم انسانی از فلسفه و مابعدالطبیعه بی نیاز نیست. در این پژوهش با در نظر گرفتن نسبتی که انسان با فهم و تفسیر و به طور عام با «هرمنوتیک» دارد، ضمن سخن گفتن از ضرورت کثرت انگاری در ساحت فلسفه و مابعدالطبیعه، نشان داده است چگونه رشته های مختلف موجود در حوزه علوم انسانی به ناچار باید نگاهی کلی و کلانی داشته باشند و این موضوع، در حوزه برتری از شناخت، یعنی همان معرفت مابعدالطبیعی آشکار می شود.<br /> درپایان، باتوجه به ایده های ارائه شده در نسبت میان فلسفه و علوم انسانی و نکات موجود در نسبت میان متعاطی مابعدالطبیعه و عالمان علوم انسانی نشان داده شده است چگونه بر مبنای این بنیاد هرمنوتیکی از امکان ظهور «مابعدالطبیعه های خاص» سخن گفته می شود و علوم انسانی چگونه در چنین بستری (با در نظر گرفتن نیازهای بومی، ملی، دینی و فرهنگی ما) پرورش و کمال می یابد. همچنین، از رهگذر مناسبات احتمالی موجود در میان فلسفه و علوم انسانی چگونه می شود برای پژوهشگران به منظور مطالعات میان رشته ای راهی را گشود.
تحلیل و مقایسه رابطه عقل و نقل از دیدگاه ابن تیمیه و آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پایز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
5 - 35
حوزه های تخصصی:
تحلیل و تبیین صحیح رابطه عقل و نقل بر اساس اصول و مبانی فکری ابن تیمیه و جوادی آملی به عنوان نمایندگان دو جریان نص گرا و عقل گرا در عرصه معرفت دینی، نتایج قابل توجهی به دنبال دارد. ابن تیمیه با جمود بر ظواهر نصوص حتی در اصول اعتقادی، دلیل اختلاف فلاسفه و متکلمان را عدم مرجعیت ذاتی و استقلالی عقل می داند؛ لذا تقدیم معقول بر منصوص را بی اساس می خواند و تنها راه ایمان واقعی را ایمان جازم به پیامبر6 برمی شمارد. وی با تعریفی که از عقل ارائه می دهد، عقل را عرض می خواند و آن را تا سرحدّ غریزه و عقل عرفی تقلیل می دهد؛ با خلط نقل و شرع، از تقدیم نقل بر عقل به طور مطلق دفاع می کند؛ با پذیرش تعدّد عقل و تن دادن به نسبیت معرفتی، در صدد حل تعارض عقل و نقل برمی آید و ابطال یک نوع از انواع عقل را ابطال کل عقل نمی داند. اما جوادی آملی، با هم سطح خواندن علوم عقلی و نقلی، هر یک از عقل و نقل را مؤید دیگری می داند و با تفکیک وحی از نقل، فهم نقلی را همچون فهم عقلی، آسیب پذیر و غیرمصون از خطا و صواب و تعارض معرفی می کند و از تأویل به عنوان راه حل تعارض عقل و نقل، دفاع کرده و تقدیم دلیل عقلی بر دلیل لفظی غیرصریح را ضروری دانسته است. وی محصول عقل تجربی، نیمه تجربی، تجریدی و عقل ناب را، اگر از سنخ قطع و یقین یا مفید اطمینان عقلایی باشد، حجت می داند و ضمن متفاوت دانستن عقل با بنای عقلا، برهان عقلی را از سنخ علم برمی شمارد که اعتبار و حجیتش ذاتی است، نه جعلی. به باور او در علم اصول باید از عقل و نقل و مباحث مربوط به آن در حوزه معرفت شناختی دین بحث شود.
آلوسی و برزخی میان اشعریت و سلفی گری با محوریت بررسی اندیشه وی در مبحث صفات خبریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
73 - 96
حوزه های تخصصی:
یکی از مولفه های اساسی مکتب سلفیه تلقی خاص ایشان از صفات خبریه الهی است. این تفسیر منحصر به فرد که تحت عنوان مکتب اثبات صفات ارائه می شود ضمن عدم همخوانی با آراء و بیانات سلف واجد نوعی جزم اندیشی افراطی بوده و مجالی را برای تخطئه اعتقادی مخالفین سلفیه فراهم آورده است.در نوشتار حاضر رویکرد تفسیری ابوالثناء محمود آلوسی در مبحث صفات خبریه به عنوان محملی برای سنجش پایبندی وی به مکتب سلفیه مطرح شده است.آلوسی از رویکرد تفویض معانی صفات خبریه به عنوان رای مشهور سلف دفاع نموده و مراد بودن ظواهر صفات خبریه را به علت لوازم فاسدی چون تجسیم مردود می شمارد.وی در کنار اصالت دادن به مکتب تفویض تاویلات شائع و مجمع علیه سلف در تفسیر آیات صفات را نیز مقبول می داند.نگارنده بر این باور است که تفسیر آلوسی از صفات خبریه نه تنها قرابتی با مکتب اثبات مورد ادعای سلفیه ندارد بلکه نشانگر موافقت اصولی وی با مکتب کلامی متاخرین اشاعره است،هر چند آزاد اندیشی فقهی و کلامی آلوسی تمایزاتی جزئی را در این حوزه رقم زده است.
خدای «متشخص» و «انسان وار» از منظر قرآن و عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷
113 - 139
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناخت خدای معرفی شده از نگاه دو کتاب مقدس در اسلام و مسیحیت(قرآن و عهد جدید) با روش تحلیلی مقایسه ای نوشته شده است. اگر چه مسئله مقایسه توحید از نگاه مسیحیت و اسلام به قرن ها پیش بازمی گردد، اما نگرش های تازه ای در مورد آن در الهیات معاصر مطرح است که از جهتی به بحث الهیات طبیعی و وحیانی مربوط می شود. بر اساس آموزه های دو دین اسلام و مسیحیت، انسان با خداوند رابطه دوسویه دارد. در این میان، کتاب های مقدس این دو دین نیز مواردی از ارتباط دو سویه را مطرح نموده اند. با مقایسه موارد و کیفیت این رابطه می توان بیان نمود که در مواردی میان تعبیرات و توصیفات انجیل های موجود و پذیرفته شده از سوی کلیسا، از خداوند و یا لوازم تعبیرات آنها با تعبیرات قرآن کریم و لوازم آنها، اشتراک ها و تفاوت هایی وجود دارد. از جمله اینکه موارد و مصادیق این ارتباط و کیفیت آن در مواردی در قرآن و در مواردی در عهد جدید، بیشتر است، ضمن آنکه قرآن تلاش نموده در این رابطه از شبهه انسان انگاری خدا بپرهیزد و تعالی و علو الهی و جنبه تنزیهی حق را محفوظ نگاه دارد اما در عهد جدید به واسطه مسئله تجسد، پدر بودنِ خداوند و فرزند بودنِ حضرت مسیح و مسئله عشق و محبت و به صلیب رفتن عیسی، این ارتباط جنبه انسان وار به خود گرفته است که متأثر از دیدگاه این دین درباره وحی و کتاب مقدس است.
سلفی گری در رویکرد تفسیری ابن کثیر از شهرت تا واقعیت با محوریت مبحث توحید(مقاله علمی وزارت علوم)
مراتب جسم انسان از نگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدن عنصری، روح بخاری، بدن مثالی و بدن اخروی مراتب گوناگون جسم انسانی هستند که در مقاله حاضر دیدگاه ملا صدرا درباره آنها بررسی می شود. آنچه صدرا درباره روح بخاری گفته است، همانند رأى فیلسوفان پیشین است و دیدگاه های خاص وى بیشتر در حوزه بدن عنصری و مثالی و اخروی قابل پیگیری است. نظر صدرا در باب بدن عنصری و نحوه حضور صور مختلف در آن – که بر مبنای حرکت جوهری اشتدادی صورت گرفته است- دیدگاه مبتکرانه ای از ارتباط ساحت های مادی و مجرد انسان ارائه می دهد. اما دیدگاه او در خصوص بدن مثالی و اخروی در مقایسه با روح بخارى و بدن عنصرى، دیدگاهی بحث برانگیزتر بوده، درنتیجه نیازمند بررسى دقیق و مشروحی است که بتواند سؤالات و ابهام های مطرح شده را به خوبى روشن سازد. مقاله حاضر با بررسی آثار گوناگون صدرا در این خصوص، تلاش می کند تصویر روشنی از دیدگاه وی در این زمینه ارائه نماید و بدین ترتیب به اشکال های موجود، پاسخ درخوری دهد.