فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۱۷٬۸۸۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
رابطه توحید وجودی با هستی و کثرات از موضوعات کلامی و عرفانی است که در علم کلام کمتر بدان توجه شده است. نویسنده برای اثبات مدعای خود با ادله عقلی ناظر به ذات الوهی (صرف الوجود، بسیط الحقیقه، اطلاق، تحلیل علت فاعلی) و ناظر به جهان (وجود معلولی و ربطی جهان و کثرات) به تقریر و اثبات فرضیه خود پرداخته است. رویکرد دوم مقاله رویکرد نقلی است که با تحلیل و آیات و روایات با تقریرات مختلف (حضور خدا در تمام هستی، معیت و قرب خدا با هستی، توصیف خدا به اول و آخر، ظاهر و باطن و نور) نظریه تعمیم توحید وجودی به کل هستی و کثرات خارجی مورد تحلیل و تقریر قرار گرفته است که عملاً به نفی نظریه تباین وجود واجب و ممکن و اثبات وحدت وجود منتهی می شود.
مبانی و روش تفسیر المنار در بررسی امور خارق العاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۸
45-62
حوزه های تخصصی:
در قرون اخیر برای اثبات سازگاری اسلام با علم، تفسیرهای علمی شکل گرفت. برخی به تحلیل علمی و عقلی باورهای دینی روی آوردند . مفسران المنار با نگرشی خاص، خارق عادات را به دو قسم حقیقی و غیر حقیقی تقسیم کرده و معجزات را خارق عادات حقیقی شمرده اند .. از نظر ایشان معجزه فعل مستقیم خداست و پیامبر در ایجاد آن نقش ندارد. آنها با اذعان به نظام علی و معلولی معجزات را به دو بخش تکوینی و روحانی شبه اکتسابی تقسیم کرده اند. مفسران المنار در ماهیت معجزه و تفسیر آیات مشتمل بر امور معجزات رویکردهای مختلف داشته اند. در مورد نوع معجزات حضرت موسی (ع) به ظاهر آیات پایبندند. وقوع بالفعل معجزات حضرت عیسی (ع) را منکر شده اند. عذاب ها، ولادت های خارق العاده و زنده شدن مردگان را بر اساس عقل تجربی تبیین و به نوعی در خارق عادت بودن آن تردید نموده اند. در این نوشتار روش مفسران المنار در نگرش به معجزات بررسی می شود
راه میانه در جدال روش شناختی ملاصدرای شیرازی و میرزا مهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۸
145-160
حوزه های تخصصی:
تلاش فلسفی ملاصدرا انطباق حکمت متعالیه با حاق دین است با این حال به شدت از نظر میرزا مهدی اصفهانی و شاگردانش مورد نقد قرار گرفته است. میرزا مهدی و شاگردانش معقتدند ملاصدرا در حکمت متعالیه در جمع میان برهان، عرفان و قرآن به بیراهه رفته است, چراکه به هیچ روی این سه نه به لحاظ روش و نه به لحاظ غایت و کارکرد سرانجام واحدی ندارند. این در حالی است که به نظر می رسد هم در ارزیابی مدعیات حکمت متعالیه و هم دیدگاه جریان مخالف او می توان تأملاتی را روا دانست، یعنی هم تبیین گزاره های دینی با تکیه بر حکمت مشاء و اشراق ناتمام است و هم قطع پیوند میان تاملات عقل فطری و عقل قائم به نفس. در پایان روشی از آیات و روایات اتخاذ می گردد که تعقل حنیف فطری دین داران را به تعقل الهی می رساند و این دو را در مسیر تکامل روح الهی انسان به هم پیوند می زند تا راه میانه ای بین روش ملاصدرا و میرزا مهدی اصفهانی باشد.
بررسی سه رویکرد در فلسفه دین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۳
31 - 56
حوزه های تخصصی:
مطالعات فیلسوفانه درباره دین پیشینه بسیار طولانی و قدمتی به اندازه خود فلسفه دارد، ولی اصطلاح «فلسفه دین»[1] و نگارش کتاب ها و مقالات با این عنوان پدیده ای نسبتاً نو و متعلق به دوران مدرن است. فلسفه دین یکی از پرتحرک ترین حوزه های پژوهش فلسفی در دوره معاصر است. با اینکه این دانش مقیّد به فلسفه یا دینی خاص نیست، اولاً، فلسفه دینِ رایج در دامان مسیحیت پدید آمده و بالیده است، و عمدتاً تحت تأثیر این دین قرار دارد و، ثانیاً، این دانش مبتنی بر فلسفه های موجود در مغرب زمین، به ویژه فلسفه تحلیلی، است. با این حال، امکان پژوهش فلسفی در حوزه سایر ادیان، از جمله اسلام، و مبتنی بر دیگر نظام های فلسفی نیز وجود دارد. به همین رو، شایسته بلکه لازم است که فلسفه دین اسلامی نیز ناظر به محتوای این دین سترگ و متکی بر فلسفه قویم اسلامی پدید آید تا استحکام و اتقان اسلام و برتری آن بر سایر ادیان بیش از پیش نمایان شود و زمینه پاسخگویی به شبهات پیرامون آموزه های آن فراهم گردد. سؤال اصلی تحقیق پیش رو این است که اهمّ رویکردهای موجود یا قابل تأسیس در فلسفه دین کدام اند؟ این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی به سامان رسیده است
بررسی میزان کارآمدی مبانی حکمت متعالیه در تبیین صفات خبری مربوط به مبدأ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۸
77-92
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان حکمت متعالی با استفاده از مبانی فکری خود، انتساب صفات عقلی به خداوند را ممکن بلکه ضروری دانسته اند اما در انتساب صفات خبری به حقّ تعالی به تکلّف افتاده و راه پر فراز و نشیبی را پیموده اند. پژوهش حاضر، مدّعی است که اجرای مبانی حکمت متعالیه، نتایج و لوازم یکسانی در انتساب همه صفات به خداوند و تبعیض و تبعض در استنتاج صفات عقلی و نقلی، ترجیح بلامرجِّح است. بنابراین، هر جا انتسابِ صفات عقلی به خداوند داریم باید انتساب صفات خبری به خداوند، نیز داشته باشیم. در نتیجه می توان با مشکّک دانستنِ جسمِ مشهود و سلبِ لوازمِ منفی از آن (نقص، محدودیت و امکان) مانند صفات عقلی به نحو اعلی، اکمل و اشرف به خداوند نسبتش داد و در نهایت هم به معانی ظاهری صفات خبری و هم مشکَّک بودنشان نظر داده باشیم.
نقش معرفت شهودی در ظهور و پیروزی حضرت حجه (عج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم به علومی اشاره شده که صاحب آن مسجود ملائک، شاهد بر رسالت، قادر به انجام امور خارق العاده، و تعلیم آن به عموم انسان ها، هدف رسالت نبی اکرم(ص) می باشد. ماهیت، ابزار، آثار، و تفاوت این علوم با سایر معارف بشری چیست؟ آیا یاران حضرت حجت(عج) از این علوم بهره مند و از توانمندی های حاصله، در ظهور استفاده می کنند؟ معرفت شهودی، مشاهده حضوری بلاواسطه حقایق در عالمِ علمِ ربوبی است که صاحبان آن، باطن اشیاء و حقایق عالم را بی واسطه صورت علمی شهود می نمایند. معارف شهودی اعم است از وحیِ نبوت که مختص به انبیا است، و وحی غیر نبوت که شامل: الهام، مکاشفه، رؤیای صادقه، علم به اسماء و کتاب است. در این مقاله با رویکرد معرفت شناسیِ اسلامی ،پس از تبیین علم، اقسام ، ابزار روش های معرفتی و تفاوت آن ها با یکدیگر، به اقسام معارف شهودی و مواهب آن پرداخته ایم. عدم انحصار آن به معصومین(س) را اثبات و با ذکر نمونه ای از روایاتِ ظهور مدعی شده ایم که صلحاء با تسلط بر برخی از مراتب معرفت شهودی و قدرت های حاصله، در ظهور و پیروزی حضرت حجه(عج) نقش آفرینی و تحت ولایت امام، زمین را به ارث می برند. «ان الارض یرثها عبادی الصالحون»
بررسی تطبیقی نظر امام خمینی(ره) راجع به اسامی خاص براساس نظریات ارجاع در فلسفه ی زبان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، براساس دو پرسش اساسی در فلسفه زبان معاصر، یعنی پرسش در باب چیستی معنا و همچنین پرسش در باب چگونگی ارجاع الفاظ، سعی خواهیم کرد ارزیابی نقادانه ای از آرای اصولیِ امام خمینی(ره) درباب اسم های خاص ارائه کنیم. بدین منظور، ابتدا نظریه ی آخوند خراسانی(ره) را در باب معنای اسامی خاص و همچنین انتقادات امام خمینی در این رابطه را مورد بررسی قرار خواهیم داد. سپس به بررسی آرای امام خمینی(ره) درباب چیستی معنا و همچنین مکانیزم ارجاع درباب اسامی خاص خواهیم پرداخت. ما به طورخاص بر بازسازی نظریه ی ایشان درمورد مکانیزم ارجاع در باب اسامی خاص متمرکز خواهیم شد؛ بدین منظور که استدلال کنیم این نظریه با نظریه ای در فلسفه ی زبان معاصر که به اصطلاح «نظریه ی توصیفی ارجاع» نامیده می شود، مشابه است. در گام بعدی به تشریح انتقادات کریپکی، فیلسوف و منطق دان معاصر آمریکایی، علیه نظریه ی توصیفی ارجاع خواهیم پرداخت. مقاله را با این نتیجه گیری به پایان خواهیم برد که اگر نظریه ی ارجاع امام خمینی را بتوان به نحو معقولی با نظریه ی توصیفی ارجاع مشابه دانست، آنگاه انتقادات کریپکی بر هر دو نظریه وارد است.
ارائه آموزه های مهدویت از سوی امام مهدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
معاد از دیدگاه ابن سینا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
ابن سینا فیلسوفی اثرگذار در فلسفه اسلامی است، قرن ها پس از او بسیاری از فیلسوفان مسلمان و حتی متکلمان خود را شارح اندیشه های او می دانستند. ابوعلی سینا برای اثبات معاد روشی کاملاً عقلی برمی گزیند و از راه اثبات تجرّد نفس، دلیلی بر بقای آن اقامه می کند. به عبارت دیگر، او برای اثبات معاد روحانی صرفأ به عقل استناد می کند و روش فلسفی را کاملاً ممکن می داند، اما برای اثبات معاد جسمانی به وحی استناد می جوید و کمیت عقل را در این میدان لنگ می داند. وی درکل پیرامون مباحث نفس و معاد از استدلال عقلی و فلسفی مدد می گیرد و جز در مواردی که مرتبط با معاد جسمانی است، به متون دینی استناد نمی کند. او به معاد روحانی و جسمانی اعتقاد دارد، ولی صرفأ به بررسی فلسفی معاد روحانی می پردازد و معاد جسمانی را به دین واگذار می کند، تصویری که او از معاد روحانی به دست می دهد، بر فیلسوفان پس از او بسیار اثرگذار بوده است. در این مقاله کوشیده شده-است دیدگاه ابن سینا پیرامون معاد مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
اعتبارسنجی و طبقه بندی دلالی روایات رجعت معصومین بعد از امام زمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقایسه علم و دین از دیدگاه «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در عرصه دین پژوهی، نسبت میان «علم و دین» و تبیین حوزه های آموزه های دینی و یافته های علمی است. با تحولات فکری و فرهنگی پس از رنسانس، تعارض های علم و دین در مسیحیت نمایان شد ؛ «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت» از شاخص ترین چهره هایی بودند که در جهت سازگاری دین با اقتضائات دوران مدرن تلاش کردند. این دو هر چند در جریان نواندیشی دینی، رویکردی جدید و بازسازی کننده داشتند و در پی اثبات استقلال دین از علم و ایجاد حوزه ای حفاظتی برای دین بودند؛ اما با ارائه ی طرح های خود در راستای بازگشت به گوهر دین، قرائت هایی از دین بیان نمودند که به دلیل تک بعدی بودن از مشکلات قابل توجهی برخوردار بود. شلایر ماخر، خدا و عناصر مهم دین را در حد احساس و تجربه شخصی کاهش داد؛ نوعی انسان محوری و تفسیر آموزه های دینی بر اساس معارف بشری که کارل بارت آن را نادرست خواند. اما بارت هم در معرض خطر قرار گرفت؛ تنها معیار سنجش را آموزه های مسیحی دانست و بزرگ داشت خدا را با کوچک ساختن انسان همراه ساخت؛ یعنی درست خلاف جهتی حرکت نمود که شلایر ماخر پیموده بود.
ارزیابی نقدهای علامه سمنانی بر تقریر آقاعلی مدرس در اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرا به عنوان مهم ترین طراح مسئله اصالت وجود یا ماهیت، به نحو مستقل به تعیین محل نزاع اصالت وجود و یا ماهیت نپرداخته است. اما آقاعلی مدرس که مشی صدرایی دارد، با درک این نقیصه در حکمت متعالیه، بحث مستقلی را در این باره مطرح نموده است. در مقابلِ او، علامه سمنانی با نگاهی متقابل و به نحو مفصل و از جهات مختلف، به تبیین آقاعلی مدرس اشکال کرده و خود ادعایی متفاوت در مسئله ارائه نموده است. در این مقاله، ضمن طرح تقریر مدرس و بررسی آن، نقد سمنانی بر این قول به تفصیل بیان شده و مورد ارزیابی قرار گرفته است. این پژوهش، نو و فاقد سابقه و روش آن، تحلیلی و انتقادی است. این جستار نشان می دهد که اگرچه تحریر مدرس پذیرفته نیست، لکن نقدهای سمنانی به تقریر ایشان در دو موردْ پذیرفتنی و در موارد دیگر، غیر قابل قبول و دچار اشکالات جدی است.
بازسازی نظریه ابن سینا درباره معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روشی تحلیلی به مسئله معنای زندگی در فلسفه ابن سینا توجه کرده است. یافته های این مقاله نشان می دهد که دیدگاه ابن سینا در معنای زندگی نظریه ای فرا طبیعت گرایانه است. ارکان این نظریه اعتقاد به وجود خداوند و زندگی پس از مرگ است. بنابر این رویکرد، معنای معنای زندگی، از سنخ هدف است و مراد از آن، هدف انسان از زندگی خویش است به گونه ای که در راستای هدف خداوند از خلقت انسان باشد. زندگی هر انسان هنگامی معنادار خواهد بود که انسان تلاش مستمر و صادقانه ای داشته باشد تا مایه تقرب و تشبه هر چه بیشتر او به حقیقت یگانه ای باشد که در راس تمام هستی است. رسیدن به زندگی معنادار مستلزم تعیین هدف یا اهداف عالی و اساسی در زندگی، تلاش مستمر جهت کسب معرفت، عشق، اخلاق و در نهایت رسیدن به موفقیت بزرگ یا جاودانگی است. سعادت، لذت و خیر سه مفهوم مورد نیاز در بازسازی دیدگاه ابن سینا به شمار می آیند.
بررسی تطبیقی- انتقادی دیدگاه های علامه طباطبایی و آلوین پلنتینگا درباره اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
121-138
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر با روش تطبیقی انتقادی به بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و الوین پلنتینجا در خصوص مبانی فلسفی اثبات وجود خدا پرداخته ایم. هدف در این پژوهش تبیین، تطبیق، و نقد و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و الوین پلنتینجا، می باشد. علامه طباطبایی معتقد است وجود خدا امری بدیهی است و ادله اثبات وجود خدا نیز صرفا بر بداهت وجود خدا استدلال می کنند . پلنتینجا معتقد است، یک سری گزاره های جزیی وجود دارد که بدون اعتقاد به وجود خدا نمی توان آنها را پذیرفت. خدا وجود دارد که این گزاره های جزئی را برای یک دین دار یک گزاره واقعا پایه معرفی می کند . با اینکه پلنتینجا اعتقاد به وجود خدا را پایه می داند ولی پایه دانستن وجود خدا به معنای بداهت وجود خدا نیست. به همین جهت تفاوت جدی بین این دو دیدگاه وجود دارد. اثبات بداهت وجود خدا و تصدیق دیدگاه علامه به غایت دشوار است، چنانکه دیدگاه پلنتینجا حداکثر دیدگاهی گمانی و استقرایی خواهد بود
آزمایش فکری گالیله درباره ی اصل لختی و موضع علامه طباطبایی و شهید مطهری در باب آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، به بررسی دیدگاه دو فیلسوف مسلمان درباره ی میزان اعتبار آزمایش فکری گالیله ( ۱۵۶۴ - ۱۶۴۲ م) برای اثبات قانون لختی پرداخته ایم. علامه طباطبایی ( ۱۲۸۱ - ۱۳۶۰ ش) و شهید مطهری ( ۱۲۹۸ - ۱۳۵۸ ش) مستقیماً به رد آزمایش فکری گالیله نپرداخته اند، بلکه اگر چنین می نماید که با این آزمایش فکری سر ناسازگاری دارند، صرفاً به این دلیل است که ادعای خدشه ناپذیری این آزمایش فکری و هم ارزش دانستن آن با آزمایش واقعی را تضعیف کنند و در گام بعدی نیز این گزاره را بی وجه کنند که نتیجه ی این آزمایش فکری (یعنی قانون لختی) بتواند اصلی فلسفی را به زیر بکشد و آن را نقض کند. رویکرد این دو متفکر به آزمایش فکری خاصی (یعنی آزمایش فکریِ اثبات کننده ی قانون لختی) را می شود دیدگاهی اجمالی درباره ی طرز تلقی از اصل روش آزمایش های فکری، در فضای فکری فلسفه ی اسلامی معاصر دانست. در دیدگاه این دو متفکر، آزمایش فکری شأن اثبات مطلبی را دارد، اما نه به اندازه ی آزمایش در فضای آزمایشگاهی، آزمایش فکری حدسی و نظری است، نه به دست آمده از اصول تجربی و عملی.
تحلیل علم حصولی از منظر معرفت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جا که در بعد معرفت شناختی، محوریت با ذهن و فاعل شناسا است و قوام علم حصولی نیز به صورت ذهنی و شیء خارجی است، بر این اساس، بررسی معرفت شناسانه ی علم حصولی در سه بخش رابطه ی ذهن با صورت ذهنی و شیء خارجی به شکل توأمان، رابطه ی ذهن با صورت ذهنی و نسبت ذهن با شیء خارجی انجام می شود. با توجه به تقسیم اجمالی علم حصولی به دو نظریه ی شبح و عینیت ماهوی، تقسیم سه گانه ی بالا در مورد هر یک از این دو نظریه به شکل مجزا صورت می گیرد. بررسی معرفت شناختی علم حصولی با نظم فوق، فتح بابی برای انسجام بیشتر مباحث در این زمینه خواهد بود. بر اساس این نظم و با تکیه بر نظریات موجود در فلسفه ی اسلامی و همچنین تحلیل عقلانی در بُعد اول، ناتوانی ذهن در دستیابی به شیء خارجی اثبات می شود. در بُعد دوم، روشن می شود که حکایتگری در هیچ یک از دو قسم علم حصولی (شبح و عینیت ماهوی)، ذاتی نیست و در بُعد سوم، عقیم بودن علم حصولی در اثبات صدق مبرهن می شود. بر این اساس، مهم ترین مشکل معرفت شناختیِ نظریه ی علم حصولی ناتوانی درارائه ی تصویری از ماهیت جهان خارجی محسوس تلقی می گردد .
درآمدی بر مدرسه فلسفی استاد جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پایز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
37 - 62
حوزه های تخصصی:
مدرسه فلسفی استاد جوادی آملی ذیل مکتب قم و مکتب قم ذیل نظام حکمت صدرایی تعریف می شود. پژوهش حاضر در پی توصیفی پدیدارشناختی از مدرسه فلسفی آیت الله جوادی آملی است. چنین توصیفی از قِبل بررسی ظهورات متعدد یک اندیشه صورت می پذیرد تا بنیادی را که موجب تحقق ظهورات شده، هویدا سازد. پژوهش حاضر از رهگذر بررسی دو مسأله فلسفی چونان ظهوری از ظهورات اندیشه استاد جوادی آملی صورت می پذیرد. اولین مسأله، رابطه علم و اراده است. تصویر ارائه شده از رابطه علم و اراده در اندیشه ایشان، از تصویر مذکور در اندیشه علامه طباطبایی متمایز است. درحالی که علامه طباطبایی علمِ به باید را علم حضوری و منشأ آن را عقل عملی می دانند، آیت الله جوادی آملی علمِ به باید را علم حصولی می داند که ذیل حکمت عملی قرار دارد و صادرکننده آن عقل نظری است. دومین شاهد، اشاراتی است که استاد جوادی آملی ذیل تعریف فلسفه در ابتدای اسفار مطرح می کنند. در اندیشه استاد جوادی آملی فلسفه به هستی شناسی قطعی تعریف می شود؛ هستی شناسی ای که مشتمل بر شناخت مفهومی و تصدیق برهانی بر وجود اشیاء است. آنچه از قِبل این توصیف حاصل می شود، آن است که انحصار توانایی ادراک به ساحت عقل نظری و نحوه ابتناء عقل عملی بر عقل نظری، بنیادی است که مدرسه فلسفی ایشان بر آن استوار شده است. در این مدرسه، عقل نظری و مراتب آن یعنی عقل تجربی، عقل نیمه تجریدی، عقل تجریدی و عقل ناب، اهمیت ویژه می یابد.
واکاوی مفاد «باید عمومی» و پیامدهای آن در نظریه اعتباریات علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷
49 - 72
حوزه های تخصصی:
اعتبار وجوب باید یکی از مصادیق اعتباریات عملی مطرح شده در نظریه اعتباریات علامه طباطبایی است. علامه معتقد است هیچ فعلى از انسان بدون اعتبار یک باید عمومی صادر نمى شود. در مقابل، بزرگانی بر این باورند که اعتباری دانستن باید، موجب تسرّی نسبیت به حوزه های فقه و اخلاق می شود، لذا یا به انکار چنین بایدی ملتزم شدند و یا با برگرداندن آن به معقولات ثانوی مشکل بایدِ مسائل فقهی و اخلاقی را حل کردند. اما مفاد بایدِ عمومی چیست و آیا منجر به نسبی گرایی می شود؟ این تحقیق به شیوه تحلیلی و نقادانه نشان داده است که مفاد باید عمومی از نگاه علامه غیر از آن چیزی است که منتقدانش برداشت کرد ه ا ند. ماهیت و کارکرد باید اعتباری با بایدهای فقهی و اخلاقی متفاوت است و شبهات مطروح شده، ناشی از خلط بین این دو مطلب می باشد. اعتبار باید عمومی هیچ گاه منجر به نسبیت نمی شود و اصولاً خاستگاه و جایگاه این باید به گونه ای است که نسبت به ارزشی و غیر ارزشی بودن افعال خنثی است.
تأثیر متقابل باورها و کردارها از دیدگاه علم سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائل کلیدی که باید در عرصه بسیاری از علوم انسانی به گونه عام و در عرصه دانش سلوک به گونه خاص، به آن پرداخت و از بعد انسان شناسی سلوکی آن را بررسی کرد، تأثیر متقابل باورها و کردارها بر یکدیگر است که در گستره حقیقت انسانیه رخ می دهد و در چهار ساحت امکان بررسی دارد: تأثیر علوم قلبی بر اعمال بدنی، تأثیر اعمال قلبی بر اعمال بدنی، تأثیر اعمال بدنی بر اعمال قلبی و تأثیر اعمال بدنی و قلبی بر علوم قلبی. چون تصدیقات پایه اعمال هستند، پس بر اعمال مؤثرند و از آن رو که اعمال بدنی از آثار ملکات قلبی هستند و ملکات قلبی از اعمال قلبی به شمار می آیند، بر اعمال قلبی مؤثرند و چون تکرار اعمال بدنی موجب ایجاد هیأت راسخ و صورت جوهری در حقیقت انسانی می شوند و ملکات قلبی را به وجود می آورند، بر اعمال قلبی مؤثرند و اعمال، چه قلبی و چه بدنی نیز به تناسب، موجب فعلیت خصایص کرداری هر یک از دو قوه عقل و جهل هستند و فعلیت هر یک از آن خصایص، به ضعف و قوّت هر یک از دو قوه عقل و جهل منجر می شود که این ضعف و قوّت تصدیق و تکذیب معارف و علوم قلبی را در پی دارد، لذا بر این علوم تأثیرگذارند. .
تنزل نفوس در عوالم وجود با تأکید بر دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفس ناطقة انسانی از اسرارآمیزترین موجودات جهان هستی است که کانون توجه بسیاری از دانشمندان و از جمله فیلسوفان اسلامی بوده است. فلاسفة اسلامی تلاش کرده اند پرده از معمای رازگونة هستی و چیستی آن بردارند. یکی از مباحث مهم که پژوهش حاضر کوشیده است با روش تحلیلی همراه با نقد و بررسی به آن بپردازد این مسأله است که آیا نفوس ناطقة انسانی قبل از تعلق به بدن در عالم یا عوالمی موجود بوده اند؟ و چگونه به عالم طبیعت نازل شده اند؟ افلاطون، ارسطو، ابن سینا و سهروردی پاسخ های متفاوتی به پرسش یاد شده داده اند اما صدرالمتألهین دارای نظر منحصر به فردی است. ایشان در سیر نزول هستی از واجب تعالی از عالم عقول، عالم مثال و عالم طبیعت نام می برد. در نظر این فیلسوف نفوس ناطقة انسانی دارای مراتب وجودی مختلفی است. این نفوس در عالم عقول به وجود واحد مجرد جمعی عقلی در مرتبة علتشان موجودند و کثرتی در آنها نیست. وقتی بدن مستعدی پیدا شد نفس در سیر نزولی که دارد از تجردش کاسته می شود و به عالم مثال که برخی از احکام ماده را دارد نزول می کند، این فرو کاستن از تجرد به حد و اندازه ای ادامه می یابد تا به عالم طبیعت می آید و این در حالی است که وجود عقلی نفس در عالم عقول و وجود مثالی نفس در عالم مثال همچنان باقی است. این دیدگاه صدرالمتألهین با اشکالاتی مواجه است. از جمله قول به واحد مجرد جمعی عقلی علاوه بر این که خارج از محل نزاع است به یک معنا پذیبرش قدم نفوس است که مورد انکار ایشان است.