در این نوشتار به راههای کشف مقاصد دین و مفاهیم و گزارههای آن پرداخته شده است. در آغاز نوشتار مفهومی از معرفت دین و معرفت دینی ارائه شده، سپس به روشمندی درک مفاهیم در سه شاخهی کلی معناشناسی گزارههای دینی، وجود شناسی و زبانشناسی دین اشاره شده است؛ به این مفهوم که باید گزارههای دینی، ماهیت کلی دین، و زبان آن، متعلق معرفت قرار گیرند و فرد، به معرفتی جامع از این سه شاخهی کلی دست یابد.
در بخش اصلی و بعدی نوشتار، راههای دریافت معرفت دینی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به دو راه کلی پرداخته شده است. یکی از این راهها طریق دادههای متن وحیانی، یعنی فهم کلام تبیین کنندهی دین است. در همین خصوص، نیز گونههای دستیابی به معرفت دینی از طریق متن مورد توجه قرار گرفته که به چهار وجه باید توجه داشته باشد؛ یعنی متن، کلیدهای درک رموز، واسطهی تفسیر، ابلاغ به مخاطب، این چهار وجه به گونههایی قابل دریافت است.
گونهی اول: از طریق عقل است.
در این بخش، استدلال گردیده که امر قدسی وحی و گزارهها و مفاهیم آن به وسیله عقل قابل دریافت است.
گونهی دوم: از طریق نقل است.
که در این بخش، مفاهیم تبیین شده در متون دینی، وسیلهی معرفت دین قرار میگیرند، از قبیل کتاب و سنت.
گونهی سوم: از طریق مکاشفات درونی و باطنی است که به معنای معرفتهای شهودی و دریافتهای باطنی است که بر اثر ارتباط با مفاهیم دینی و حقایق نهفته در آن حاصل میشود.
طرق دیگری همچون پیشفهمها، بهرهوری از علوم دیگر، و... طرقی هستند که در حصول معرفت دینی نقش آفرینند. در پایان این مقاله، به اعتبار معرفت دینی پرداخته شده، و معرفت دینی را تصدیقی تام و جازم دانسته که دارای اعتباری مطلق و شکوهمند است.
منطق تکوینی به لحاظ تاریخی همزاد بشر و تفکر اوست. اما تدوین قواعد علم منطق، بنابر قول مشهور، اول بار به دست ارسطو صورت گرفته است. پس از ارسطو شاگردان و تابعان وی به شرح و تفسیر آن پرداختند و مجموعه کتب منطقی ارسطو را گرد آوردند و آن را ارغنون نامیدند. پس از تدوین منطق به دست ارسطو، برخی با آن موافقت کردند و به شرح و تفسیر و تهذیب و تکمیل آن پرداختند و برخی با آن مخالفت ورزیده، آن را کانون نقد قرار دادند. منتقدان منطق چه پیش از ظهور اسلام و چه پس از ظهور اسلام و ترجمة آن به عربی و رواج در میان مسلمین، به علل مختلفی به مخالفت با منطق برخاستهاند که برخی از این علل عبارتاند از اعتقاد به نقصان یا بطلان یا بیفایده یا کمفایده بودن منطق ارسطو، چه در منطق تعریف و چه در منطق استدلال؛ اعتقاد به بینیازی انسان از منطق ارسطو؛ اعتقاد به خلاف اموری که از اصول متعارف علم منطق به شمار میآید.
در این مقاله به بررسی برخی شبهات مطرح شده دربارة فایدة منطق و نیاز انسان به منطق و پارهای اصول متعارف منطق میپردازیم و پاسخ منطقدانان به این شبهات را طرح و بررسی میکنیم.
بىتردید، موضوع آزادى انتخاب دین، یکى از مباحث بسیار مهم و بحثانگیز در میان مباحث دینى به شمار مىآید. در این نوشتار سعى شده که این موضوع از زوایاى مختلف مورد بررسى قرار گیرد. نخست، براهین قائلان به آزادى، از منظر عقل و متون دینى تبیین گردیده و آنگاه، ادلّه قائلان به اجبار در دین، به همراه تحلیل و نقد آنها مطرح شده است. برآیند بحث فوق این است که بر اساس صحت براهین ادله گروه نخست، نمىتوان انسانى را به پذیرفتن دین مجبور کرد و تحت پیگرد دنیوى قرار داد؛ بلکه در روز آخرت است که انسان، نتیجه و حقیقت عمل خویش را خواهد دید.
توجه به این نکته ضرورى است که مباحث مطرح شده در این مقاله، اگر چه با دیدگاه رایج مخالف است اما مجله در راستاى تحقق بخشیدن به جنبش نرمافزارى و تولید علم و نیز ترویج منطق مناظره، در صدد است تا در مباحث مهم فکرى، به طرح دیدگاههاى گوناگون بپردازد. طبیعى است که از نقد چنین مطالبى نیز جهت دستیابى به اهداف یاد شده، استقبال خواهد شد.