امروزه، صدها کسب و کار، با رکود و کسادی مواجه اند. در بسیاری از موارد، درآمدها، جریانهای نقدینگی و سودآوری، سیر نزولی نشان می دهند. شاید هم اعداد و ارقام معرف ثبات باشند ولی شرکت قادر به تامین نیازهای مشتریان خود نباشد. حتی ممکن است شرکتی تحت نظارت دولت باشد و پیش از آنکه هرگونه تصمیم راهبردی مهمی بگیرد میبایستی تایید و توافق دولت را کسب کند..
این پژوهش با هدف بررسی مدل ساختاری بین رهبری سوء استفاده گرانه، گرانباری نقش، فرسودگی و بیگانگی شغلی به مرحله اجرا درآمد. برای بررسی این مدل، از کارکنان مرد یک کارخانه، 168 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه فرسودگی هیجانی (مسلش و جکسون،1981)، پرسشنامه رهبری سوء استفاده گرانه (تپر،2000)، پرسشنامه گرانباری نقش (راد و همکاران،2008) و پرسشنامه بیگانگی شغلی (کورمن و همکاران ،1981) بودند. داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادله ساختاری(SEM) مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس مدل ساختاری بدست آمده، طی یک سلسله روابط چندسطحی رهبری سوء استفاده گرانه با گرانباری نقش، سپس گرانباری نقش با فرسودگی هیجانی و در پایان فرسودگی هیجانی با بیگانگی شغلی دارای رابطه معنادار (01/0P<) هستند. یک رابطه مستقیم نیز در مدل نهایی بین رهبری سوء استفاده گرانه با بیگانگی شغلی بدست آمد.
بارها از تاثیرات جهانی سازی و ادغام بازارها سخن گفته اند آن گونه که دیگر جهانی سازی به واژه ای تکراری مبدل شده است . تحولات جدید اقتصاد جهانی و سندرم محصولات ارزان قیمت جایگاه اقتدار بازیگران گذشته را با خطر مواجه کرده است . نیروی کار ارزان و استفاده از فناوری های نوین و مهمتر از همه نوآوری که معجزه کارآفرینان عصر ماست هر روز بیش از گذشته جای بازیگران با سابقه را تنگ می کند . نویسنده در این مقاله می کوشد راه هایی برای مقابله با این رقبای جدید که با نام رقبای کم هزینه شناخته می شوند ، ارائه دهد ...
خصوصی سازی فرایندی اجرایی ، مالی و حقوقی است که دولتها در بسیاری از کشورهای جهان برای انجام اصلاحات در اقتصاد و نظام اداری کشور به اجرا در می آورند . واژه خصوصی سازی حاکی از تغییر در تعادل بین حکومت و بازار و به نفع بازار است . خصوصی سازی وسیله ای برای افزایش کارایی (مالی و اجتماعی) عملیات یک مؤسسه اقتصادی است . زیرا چنین به نظر می رسد که مکانیسم عرضه و تقاضا و بازار در شرایط رقابتی باعث بکارگیری بیشتر عوامل تولید بیشتر و متنوع تر کالاها و خدمات و کاهش قیمتها خواهد گردید .