فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۰۵۶ مورد.
اسلام گرایی: گفتمان مقاومت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة اساسی این مقاله،اسلام گرایی به عنوان گفتمان سیاسی- اجتماعی است. فرضیة پژوهش این است که گفتمان اسلام گرایی نوعی مقاومت دربرابرسلطةگفتمان مدرنیتة غربی است. گفتمان اسلام گرایی با تعریف سیاسی از اسلام، نیروهای به حاشیه راندة گفتمان مدرنیزاسیون را جذبمی کند. این گفتمان با صورت بندی جدیدیاز اسلام، الگوی بدیلی برای مدیریت جامعهپیشنهاد می کند. گفتمان اسلام گراییمدرنیزاسیون غربی درکشورهای اسلامی را به چالش می کشد. اسلام گرایان با به دست دادن روایتی سیاسی از اسلام، به گردآورینیروهای مقاومت دربرابر سلطة گفتمان مدرنیتة غربی می پردازند.
جنسیت و دینداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تبیین علل دینداری بیشتر زنان نسبت به مردان، کالت [1] با ترکیب تئوری ریسک گریزی و تئوری قدرت – کنترل، دینداری زنان را به اقتدار پدر سالارانه یا برابر طلبانه در خانواده ایشان مربوط می کند. از طرف دیگر علی رغم تحقیقات گوناگون که یافته دینداری بیشتر زنان نسبت به مردان را تأیید می کند، لوونتال معتقد است که این یافته در همه جوامع و فرهنگ ها و مذاهب مشاهده نمی شود و تفاوت هایی در این زمینه وجود دارد. ما در این مقاله برآنیم که به آزمون این فرضیه ها پرداخته، به این سؤال ها پاسخ دهیم که آیا در ایرانیان زنان از مردان دیندارترند؟ آیا در مذاهب و ادیان ایرانی این یافته تأیید می شود؟ آیا زنانی که در خانواده های با نفوذ بیشتر پدر زندگی می کنند، دیندارترند؟ برای پاسخگویی به این سؤال ها پیمایش ملی ارزش های اجتماعی و فرهنگی ایرانیان با ابزار پرسشنامه و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای اجرا شده است و نتایج تحقیق نشان می دهد : 1- در ایرانیان تفاوت های جنسیتی در دینداری به نفع زنان است؛ 2- تفاوت های جنسیتی در دینداری در سنی ها بیشتر از شیعه هاست، اما در میان مسیحیان به چشم نمی خورد؛ 3 – در زنانی که در خانواده های با نفوذ بیشتر پدر زندگی می کنند، دینداری بیشتری به چشم نمی خورد .
رابطه سبک زندگی با میزان دینداری جوانان: مورد مطالعه جوانان شیراز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر رابطه بین مفاهیم سبک زندگی و میزان دینداری جوانان شهر شیراز مورد بررسی قرار داده است. در ابتدا مطالعه های انجام شده در این حوزه مرور گردیدند، سپس بر اساس نظریه ایی مبتنی بر آرای گیدنز شش فرضیه ارائه شد. جهت آزمون فرضیه ها 560 جوان بین سنین 15 تا 29 شهر شیراز به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. روش تحقیق این مطالعه پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بوده است. نتایج بدست آمده در سطح تحلیل های دو متغیره نشان داده اند که متغیرهای جنسیت، درآمد پاسخگو و پدر وی، تحصیلات پاسخگو و پدر وی، همچنین سبک-های فراغتی جدید، مصرف های جدید، فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی جدید، سبک مذهبی و نهایتاً سبک مدیریت بدن با متغیر میزان دینداری جوانان دارای رابطه بودند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل چند متغیره نشان دهنده آن است که سبک مذهبی، شبکه های مجازی، استفاده از رسانه های خارجی، مدیریت بدن و نهایتاً فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی نوین و سبک فرهنگی بر روی هم توانسته اند نزدیک به 32 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند.
موقعیت اجنماعی گرایش به دعا در جامعه ایرانی - اسلامی معاصر (یک تحلیل ثانویه)(مقاله پژوهشی حوزه)
دعا: یک کنش اجتماعی دینی – مؤثر، مستمر، فراگیر(تحلیل ادبیات دعا پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر جامعهشناسی دین (نگاه اجتماعی به دین) و جامعهشناسی دینی (نگاه دینی به جامعه) دعاخوانی و دعا کردن یک کنش اجتماعی دینی است، کنشی است مؤثر (به لحاظ اعتقاد و باور دعاکنندگان مبنی بر اثرات مثبت آن بر فرد و زندگیاش )، مستمر (به لحاظ شایع بودن و جاری شدن آن در تمام ساعات و آنات زندگی روزمره فردی و اجتماعی) و فراگیر (به جهت سریان دعا به تمامی رخ دادهای زندگی روزمره).
در این میان، دعای دینی از جایگاه خاصی برخوردار است، بیشتر به این دلیل که محوری برای پیوند ابعاد مختلف دینداری اجتماعی را بر عهده دارد. به عبارتی، کنش اجتماعی دعاخوانی هم در خدمت تقویت باورهای دینی است، هم با شعایر اجتماعی خاصی همراه است، هم به عنوان نوعی تجربه دینداری نو شونده و روزمره با تقویت اخلاق دینی مرتبط است و هم اینکه سرشار از معارف و آگاهیهای عقیدتی و معنوی است. اینها را میتوان جزو شئونات کنشی دعای دینی دانست. از این لحاظ، این سؤالها پیش کشیده میشود: «فلسفه دعا چیست؟»؛ «دعای دینی معاصر حاوی چه ایدهها و مضامین کلیدی است؟»؛ در نهایت، در«دعای اسلامی و شیعی موجود چه رگههای گفتمانی میتوان یافت؟»
ما در این مقاله با این هدف و با استفاده از روش تحلیل ثانویه و تحلیل محتوا به سراغ ادبیات دعاپژوهی موجود (لاتین و فارسی) رفتهایم. برخی از یافتههای اصلی ما نشان میدهد که از حیث محتوایی و شئونات ممیزه دعای دینی سه گونه دعا متصور است:
الف) دعای ابراهیمی (که وجه بارز آن تجلی تعبد و تدین است)؛
ب) دعای اسلامی (که شأن ممیزه آن ایجاد ارتباط با خداوند است)؛
پ) دعای شیعی و سرآمد آن”دعای اسلامی ابراهیمی”( که خصیصه ممتاز آن تجلی نیاز و عشق، احساس عارفانه، خود آگاهی اجتماعی و ابراز ایدئولوژی است ).
دلالت هایی بر روند فردی شدن امر دینی در ایران: مطالعه موردی جوانان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه امر دینی در ایران از جمله حوزه های جامعه شناسی است که نیاز به توجه ویژه ای دارد. از یک سو، نقش تعیین کننده دین در کلیه شئونات فردی و اجتماعی ایرانیان در طول تاریخ و از سوی دیگر، استقرار نظام اسلامی در سال 1357 اهمیت موضوع تحولات در عرصه دینی را به خوبی نشان می دهد. این مقاله با بررسی برخی از بازنمودها و آیین های مذهبی و نیز چند نمونه از رفتارهای روزمره ای که قرار است ارزش ها و هنجارهای مذهبی جهت دهندة نهایی آن ها باشند قصد دارد نگرش دینی جوانان شیراز را در این زمینه ها جویا شود. پژوهش حاضر در قالب مصاحبه از نوع باز در بین جمعی از جوانان بین 18 تا 32 ساله در اماکن گوناگون و نیز مشاهده میدانی دو مراسم دینی که در آن جوانان مشارکت فعالی داشته اند انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان دهنده اهمیت یافتن فزاینده پدیده فردی شدن در هر سه سطح باور، آیین و رفتارهای روزمره است. از آنجا که فرد در دنیای متکثر حامل ارزش های گوناگونی به سر می برد، ذهنیت دینی سیالیت فزاینده ای پیدا می کند و به موازات پویش فردیت یافتگی در متن زندگی اجتماعی، در عرصه دینی نیز گرایش های فردی برجسته تر می شود.
امتناع اندازه گیری دین داری و امکان رتبه بندی نوع دین داری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله پژوهش های پیمایشی در حوزة دین را نقد و بررسی کرده است. البته تأکید اصلی مقاله بر نقد پیمایش های اندازه گیری دین داری است و نه لزوماً هرگونه پیمایش مربوط به دین. نقطة عزیمت مقاله بحث از هماهنگی و هم خوانی ناخواسته اما آسیب زای دو گرایش فکری در دو گروه متفاوت است: گرایش قشری گری دینی حاکم بر ذهن دولت مردان، سیاستمداران و مدیران جامعه ازیک سو و گرایش پوزیتیویستی حاکم بر ذهن دانشگاهیان و پژوهشگران ازسوی دیگر. آن قشری گری دینی و این تنگ نظری پوزیتیویستی کاملاً با هم سازگارند. هردو دین را امری بیرونی و عینی در نظر می گیرند و هریک به نحوی کمیت نگرند. هردو نگاهی قسری (مکانیکی) دارند و هردو می کوشند واقعیت دینی را هرچه بیشتر به اجزا تجزیه کنند. در ادامه، نویسنده پس از بیان مبادی روش شناختی این گونه تحقیقات بر نقادی پژوهش های پیمایشی دین در غرب و ایران تأکید می کند و می کوشد از طریق نقد یک مدل غربیِ سنجش میزان دین داری (مدل گلاک و استارک) و یک مدل ایرانی (مدل شجاعی زند) به مشکلات بنیادی پژوهش پیمایشی دین نقبی بزند. به دنبال چنین کوششی است که نویسنده امکان سنجش میزان دین داری را به دو دلیل منتفی می داند: نخست آنکه دین داری امری هم بیرونی و عینی و هم درونی و کیفی است و تبلور بیرونی دقیقاً تعین یافته ای ندارد. از این رو، هیچ یک از حالات افراد را نمی توان معیار ثابت سنجش دین داری تلقی کرد، زیرا خود این یا آن حالت آدمی نیست که بایست مورد توجه قرار گیرد بلکه معنای نهفته در حالت آدمی اهمیت دارد. دلیل دوم نیز این است که به هیچ وجه نمی توان میزان اهمیت هریک از مؤلفه های دین داری را در ترکیب کلی دین داری مشخص کرد و چون دین داری های بسیار متنوعی وجود دارد که وزن مولّفه های مختلفشان به نسبت متغیر است، هرگونه امکان مقایسه میان آن ها منتفی می گردد. به عبارت دیگر، دین داری های مختلف ناهمگن و ناهم سنخ اند و لذا سنجش و مقایسة امور ناهم سنخ ممکن نیست (سطح مقیاس اسمی). به جای سنجش میزان دین داری باید به رتبه بندی نوع دین داری (رسیدن به سطح مقیاس ترتیبی) پرداخت زیرا تنها می توان میزان دین داری افرادی را با هم مقایسه کرد که دین داری شان از یک سنخ باشد. روش مناسب این سنجش نیز روش کیفی است. بدین ترتیب، سنجش میزان دین داری در واقع جای خود را به رتبه بندی کیفی انواع دین داری می دهد.
گونه شناسی دینداری های اسلامی؛ نقدی بر گونه شناسی های صاحب نظران غربی در زمینه انواع دینداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، مطالعات زیادی در باب انواع دینداری ها در اسلام، از سوی صاحب نظران غربی و مسلمان صورت گرفته است، لیکن بیشتر صاحب نظران غربی در گونه شناسی خود، انواع دینداری ها را بر اساس جناح بندی های راست و چپ مرسوم در غرب مطرح نموده اند. مقاله حاضر، به بررسی و نقد دیدگاه سه تن از صاحب نظران غربی، یعنی جان اسپوزیتو[1] ، کلینتون بنت[2] و ویلیام شپرد[3] پرداخته و تلاش نموده است تا با روش مقایسه ای - تطبیقی، ابتدا گونه شناسی انواع دینداری ها را بر اساس جناح بندی چپ و راست در میان خودشان، مقایسه و توضیح دهد و سپس این گونه شناسی ها را با نظرات دو تن از صاحب نظران مسلمان، یعنی عبدالله سعید[4] و طارق رمضان[5] که به نظر نگارنده، خالی از اشکالات فوق هستند نیز مقایسه نماید. همچنین با تطابق گونه شناسی ها با دلائل و مثال های آن ها کاستی ها و کلی نگری های اشتباهات موجود در آن ها نشان داده شده است. نتایج نشان می دهد در تمام مواردی که سه نویسنده غربی در گونه شناسی خود، عملکرد ضعیفی نشان داده اند، سعید و رمضان، عملکرد بهتری داشته اند.
ارزیابی و گونه شناسی دیدگاه شرقشناسانهمدلبا دانش اجتماعی مسلمانان
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، به بررسی و ارزیابی دیدگاه شرقشناسان درباره تمدن و دانش اجتماعی مسلمانان میپردازد. نظر «دیگری» -شرق شناسان- در مورد «خود» - مسلمانان- و تصویری که آنها از مسلمین و دانش آنان به تصویر میکشند، جامعه علمی مسلمین را در شناسایی خویش یاری رسانده، موقعیت و استراتژی رقیب را در تعامل با خود در نظر میگیرد. ملاک همدل بودن، میزان توافق با تمدن و دانش اجتماعی مسلمانان است. در این نوشتار، ابتدا شرق شناسان همدل گونه شناسی شده و نظریههای آنان ذیل رویکرد متناسب با آن مطرح گردیده است. نظرات این دسته از شرق شناسان در سه رویکرد سنتگرایی پدیدارشناختی و تاریخ گرایی گونهشناسی شده و نظریههای آنان ذیل رویکرد متناسب با آن مطرح گردیده است. در انتها نیز بر حسب پیش فرضهای مبنایی هر رویکرد، نظریههای رویکرد مدنظر، مورد ارزیابی قرار گرفته است. در طیف شرق شناسان همدل به آن ماری شیمل، ایزوتسو و کربن، رنه گنون و گوستاو لوبون می توان اشاره کرد. این مقاله با هدف شناسایی و ارزیابی دیدگاه شرق شناسان درباره دانش اجتماعی مسلمین تدوین شده است. داوری غیرعلمی و نژادپرستانه «دیگری» درباره دانش اجتماعی مسلمین نتیجه این مقاله است. چارچوب نظری مقاله مذکور، نظریه «خود آیینه سان» چارلز هورتن کولی است که بر مفهوم «دیگری» طرحبندی شده است. نوع تحقیق بنیادی و روش تحقیق تاریخی- توصیفی است.