تشیع در قرن نهم و دهم هجری توسط برخی خاندان های حکومت گر مسلمان به عنوان مذهب رسمی دکن برگزیده شد. این سلسله ها، از بهمنیان که اولین حکومت مستقل مسلمان در جنوب هند بودند منشعب شدند. بهمنیان در دوره حکومت خویش (932-748) به حمایت بی دریغ از سادات و شیعیان همت گماردند. نهمین سلطان این خاندان احمد شاه ولی (839-825) خود مدهب تشیع را پذیرفت و با همه توان به تشویق و حمایت دانشمندان و سیاستمداران شیعه در قلمرو خویش پرداخت. در دوره وی و پیش از آن بسیاری از سادات و شیعیان از عراق و ایران و سایر سرزمین های اسلامی به دکن مهاجرت کردند و برخی از آنان چون صدر الشریف سمرقندی، میر فضل اله انجوی شیرازی، شیخ آذری و محمود گاوان به مناصب و مشاغل مهم سیاسی و اداری دست یافتند. در واقع زمینه های تشیعی که در دوره های بعد در دکن به عنوان مذهب رسمی پذیرفته گردید در دوره بهمنیان فراهم شد. این مقاله به وضعیت شیعیان در این دوره و چگونگی تعامل آنان با سلاطین بهمنی و نیز بررسی نخستین نشانه های ظهور تشیع در دکن خواهد پرداخت.
گروه های جات در جنوب شبه قاره هند و سرزمین سند زندگی می کردند. توانایی و تجربه در دریانوردی، تجارت و جنگ های دریایی آنان را به خلیج فارس و سواحل زنگبار کشاند. انتساب این اقوام به کاست های پایین سبب گرایش عده زیادی از آنان به اسلام شد. فتوحات سریع مسلمانان در سند عمدتا متکی بر همکاری جات ها بود. از این پس شمار آنان در ایران و عراق رو به فزونی نهاد. آنان علاوه بر شرکت در لشکرکشی های مسلمانان، به شورش های بسیاری نیز دست زدند. در شبه قاره هند نیز همواره جات های غیرمسلمان با حاکمان مسلمان درگیر بودند و سخت گیری برخی از سلاطین مغول سبب انسجام جات ها شد و از دسته های شورشی به جمعیتی متحد و دارای تشکیلات حکومتی تبدیل شدند. اسب سواران شجاع در شورش های ضد کمپانی هند شرقی حضوری چشمگیر داشتند. انگلستان به شیوه های غیرمستقیم از اخذ مالیات های سنگین به تدریج آنان را به انزوا کشانید.
در این مقاله یکی از دوردست ترین تاثیرات خلافت فاطمی، یعنی قرمطیان ملتان، محل بحث و بررسی قرار گرفته است. ابن حوثب، یکی از داعیان اسماعیلی یمن، ابن هیثم را برای تبلیغ آیین اسماعیلی به سند اعزام می کند. فعالیت های دعوت ابن هیثم در این منطقه به تشکیل یک دولت اسماعیلی در ملتان می انجامد. هنگامی که خلافت فاطمی در شمال آفریقا و بعدها در مصر قوام و دوام می یابد، ظاهرا اسماعیلیان ملتان که با عنوان عمومی "قرمطیان ملتان" شناخته می شدند، از خلیفه فاطمی تمکین نمی کنند. از این رو، خلیفه برای اعمال نفوذ در این منطقه سرانجام داعی دیگری را به ملتان اعزام می کند و این داعی گرایش حکومت قرمطیان ملتان را به نفع خلیفه فاطمی تغییر می دهد و نفوذ خلافت فاطمی را در دوردست ترین نقطه جهان اسلام آن روزگار بسط می دهد. در این مقاله کیفیت شکل گیری و رویدادها و سرانجام این دولت اسماعیلی مطمح نظر قرار گرفته و پژوهیده شده است.
از اقوام مهاجر سک گروهی در بخش جنوب ایران ساکن گردیدند و در تماس متمادی با حکومت های مجاور و ساختار سیاسی آنان دست به تشکیل حکومت زدند. نام اولین شاه سکایی هند، مائوس می باشد و در کتیبه ها نام او ذکر شده است. جانشینی او را اقوام اشکانی- سکایی ایرانی بر عهده داشتند و در منطقه قندهار حکومت می کردند.این مقاله به بررسی ساختار سیاسی شاهان سکایی و جانشینان آنان می پردازد و بر آن است تا قلمرو حکومتی آنان را بر اساس مستندات باقی مانده باستان شناسی معین کند.