فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۲٬۲۸۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
تأثیرات متقابل فضایی و روابط عملکردی بین شهرها با نواحی پیرامونی و از آن جمله نواحی روستایی واقع در حوزه نفوذ آنها، به مرور منجر به تـغییرات مـختلف در عرصههای گوناگون آنها میگردد. از جمله تغییرات مهمی که عمدتاً متأثر از شهرها بوده و در دهههای اخیر در برخی از نواحی روستایی ایران مشاهده میشود، همانا تغییرات کارکردی منبعث از رواج گردشگری روستایی در آنهاست. نـواحی روستایی حوزه نـفوذ کلانشهر تـبریز نیز از این قاعده مستثنی نبـوده و با شکلگیری و رواج ساخت خانههای دوم به عنوان یکی از اشکال گردشگری روستایی، تغییرات کارکردی قابل توجهی را تجربه میکنند. برای تبیین چگونگی تغییرات کارکردی صورت گرفته و عوامل تأثیرگذار بر آن، سه روستا از روستاهای حوزه نفوذ کلانشهر تبریز به عنوان نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتهاند. روش مطالعه در این مقاله مبتنی بر مطالعه میدانی (مشاهده مستقیم، تکمیل پرسشنامههای مختلف) میباشد. در مطالعه حاضر جهت بررسی و بیان روابط موجود بین متغیرهای تحقیق «روش توصیفی، تحلیلی» و برای بررسی آثار پیشین و تغییرات و تحولات صورت گرفته از روش «اسنادی» استفاده میشود. به لحاظ هدف نهایی، مطالعه از نوع کاربردی است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که تغییرات صورت گرفته عمدتاً در سالای اخیررخ داده است و ساخت خانههای دوم ضمن تحمیل تغییرات عمده بر کاربری اراضی این روستاها، سبب شدهاند تا بخش قابل توجهی از کارکرد کشاورزی این روستاها به کارکرد تفریحی ـ فراغتی تبدیل شوند.
تأثیر بازارچه های مرزی در توسعه سیاسی- فضایی مناطق روستایی مرزی مطالعه موردی: مرز باشماق مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازخوانی تجربیات برنامه ریزی سکونتگاه های روستاییِ در معرض خطر، با نگاهی به طرح جابه جایی روستای صفی آباد مینودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ت تغییر در فضاهای روستایی، تحت تأثیر نیروهای درونی (محلی) و عوامل و رخدادهای بیرونی، ازجمله سیاست گذاری ها یا اقدامات عمرانی در مقیاس های محلی، ناحیه ای و ملی است. ازجملة این اهداف عمرانی می توان به طرح های جابه جایی سکونتگاه های روستایی اشاره کرد که در مواردی مانند احداث سد، بازسازی پس از روی دادن سوانح طبیعی و دورسازی از محل خطرات طبیعی به اجرا درمی آیند. با اجرای طرح جابه جایی روستای صفی آباد واقع در شهرستان مینودشت به دلیل رانش زمین، دگرگونی هایی در ابعاد مختلف فضایی- کالبدی این روستا پدید آمده است و سیستم اقتصادی، اجتماعی و کالبدی روستا به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است؛ ازاین رو، در تحقیق حاضر علاوه بر مرور تجربیات مربوط به جابه جایی کالبدی سکونتگاه های روستایی، پیامدهای اجرای طرح جابه جایی روستای صفی آباد مینودشت بررسی شده است. روش تحقیق، روش توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات لازم ازطریق روش های کتابخانه ای و میدانی (شامل مشاهدة مستقیم، مصاحبه و تکمیل پرسش نامه ) به دست آمده اند. جامعة آماری موردمطالعه در این تحقیق، سرپرستان خانوارهای جابه جاشدة روستای صفی آباد (338 خانوار) است که در طرح جابه جایی، مکان خود را تغییر داده اند و در محل جدید سکنی گزیده اند. با استفاده از فرمول کوکران و اصلاحیة آن، 117 خانوار به عنوان نمونة آماری برگزیده شدند. برای تجزیه وتحلیل داده های پرسش نامه، از آزمون های توصیفی و آزمون آماری ویلکاکسون، برای بررسی آثار و پیامدهای طرح در سه بعد کالبدی- محیطی، اقتصادی و اجتماعی– فرهنگی در دو دورة قبل و بعد از جابه جایی روستا (در نرم افزار آماری SPSS ) استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از تفاوت معناداری ازلحاظ آماری در تعدادی از مؤلفه های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی است؛ به گونه ای که تغییرات مثبت آن در شاخص های کالبدی و فیزیکی سکونتگاه است؛ ولی پیامدهای منفی آن در زمینه های اقتصادی و اجتماعی می باشد. به بیان دیگر، باوجود ازبین رفتن تهدیدهای محیطی ناشی از رانش زمین، کیفیت زیست پذیری روستا ارتقاء نیافته است.
توانمندسازی گامی اساسی در جهت نیل به توسعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه روستایی تا حدودی تابعی از توانمندسازی روستاییان است، زیرا تغییر و تکامل دانش، مهارت و نگرش روستاییان به توسعه روستایی منجر می شود. در این ارتباط، همان طوری که روستاییان از پذیرش روش های جدید و جدیدتر استقبال می کنند، به تبع آن افکارشان نیز متحول می گردد و در نتیجه نگرش جدیدی در آنها نسبت به فعالیت های کشاورزی و سایر فعالیت های اقتصادی در مناطق روستایی ایجاد می شود و با ارتقای ظرفیت های شناختی (آگاهی و دانش) خود، موجبات توسعه پایدار مناطق روستایی را فراهم می سازند. گفتنی است هدف کلی تحقیق حاضر، نقش توانمند سازی در توسعه روستایی است. روش تحقیق از نوع تحقیقات پیمایشی تبیینی یا تحلیلی به شمار می رود. علاوه براین، برای انجام تحقیق نوزده روستای نمونه به صورت تصادفی طبقه ای و 137 نفر از روستاییان از طریق فرمول کوکران به صورت تصادفی انتخاب شدند. همچنین، در این تحقیق، داده های خام برای اندازه گیری شاخص ها از طریق مصاحبه،مشاهده، پرسشنامه، اسناد و مدارک گردآوری شد. افزون بر این، برای تعیین روایی محتوای پرسشنامه از دیدگاه کارشناسان و تعیین پایایی کمی پرسش نامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ و نرم افزار SPSS استفاده شد. در نهایت، در مقاله حاضر برای پاسخ به سؤال تحقیق با تهیه یک سری شاخص های تبیین کننده توسعه روستایی و توانمندسازی و سنجش آن در سطح مناطق روستایی نمونه شهرستان مشگین شهر، نگارنده به ارتباط معنادار بین توانمندسازی و توسعه روستایی با استفاده از آزمون آماری پیرسون دست یافته است.
ارزیابی سیاست های توسعة اقتصادی روستایی از دیدگاه منطقه ای با نگاهی بر سیاست های دولت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش وسیعی از جغرافیا و جمعیت هر کشور به روستاها اختصاص دارد؛ از این روعملکرد اقتصادی نواحی روستایی، بر شکوفایی و بهره وری ملی کشورها تأثیر بسزایی می گذارد. با این حال حتی در کشورهای توسعه یافته ای همچون ایالات متحد امریکا، واگرایی عملکرد اقتصادی روستاها در مقایسه با شهرها، به چالشی اساسی بدل شده است. پژوهشگران، ریشة این واگراییِ عملکردی را در نوع نگاه دولت به روستاها می دانند و بیان می دارند که دولت ها ویژگی های منحصربه فرد روستا را نادیده می گیرند، روستا را مساوی با کشاورزی برمی شمارند، و به شهرهای مجاور روستا نیز بی توجه اند. از سوی دیگر، پژوهشگران معتقدند از آنجا که هر روستا درون یک منطقة اقتصادی واقع شده است، تصمیم گیری و تحلیل در خصوص روستا نیز باید با نگاه منطقه ای صورت گیرد. در این میان، یکی از مشهورترین و پرکاربردترین چارچوب های تحلیل و سیاست گذاری منطقه ای، چارچوب دایاموند (الماس) مایکل پورتر و نظریة خوشه های اوست، که مطالعات متعددی نیز با استفاده از آن به بررسی سیاست های توسعة اقتصادی روستایی پرداخته اند. در این مقاله، سیاست ها و نگاه دولت به روستاها در ایران بررسی شده است. برای این منظور، با انجام پیمایشی از 31 نفر از خبرگان دانشگاهی و کارشناسان سطوح میانی سیاست گذاری روستایی در سه نهاد دولتی کشور، بررسی شده است که سیاست های دولتی ایران، تا چه اندازه با دیدگاه های منطقه ای مطابقت داشته است.
مهاجرپذیری و توسعه پایدار اجتماعی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: روستاهای مهاجرپذیر منطقه کلانشهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی پژوهش های مختلف نشان می دهد؛ موضوع مهاجرت به ویژه مهاجرت از روستا به شهر و توسعه پایدار روستایی به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفته، اما مهاجرپذیری روستاها و ارتباط آن با مباحث پایداری خصوصاً پایداری اجتماعی، کمتر مورد توجه پژوهشگران بوده است. هدف از این تحقیق بررسی نقش مهاجرپذیری روستاهای پیرامون کلان شهری در پایداری یا ناپایداری اجتماعی این روستاها می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی– تحلیلی با تأکید بر پیمایش میدانی و تکمیل پرسشنامه محقق ساخته بوده و جامعه آماری شامل 92 روستایی است که طی چند دهه گذشته در منطقه کلانشهری تهران مهاجر پذیری را تجربه کرده اند و نمونه آماری شامل 18 روستا بر اساس معیارهای، نرخ رشد بالای سه درصد، روستاهای بالای 50 خانوار، موقعیت طبیعی (کوهستانی و دشتی) و فاصله از کلانشهر تهران انتخاب شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماریSPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد؛ سطح تحصیلات نسبتاً پایین، جوانی جمعیت، اشتغال غالب در بخش های غیررسمی و نسبت بالای اجاره نشینی در بین ساکنین مهاجر، در روستاهای مهاجرپذیر، ناپایداری اجتماعی روستاهای پیرامون کلانشهری تهران را به تصویر می کشد. بعد از محاسبه آماره ها و با مبنا قراردادن طبقه بندی پرسکات آلن، روستاهای مهاجرپذیر پیرامون کلانشهر تهران، از نظر پایداری اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. وضعیت سطوح پایداری روستاها مورد مطالعه؛ 22 درصد دارای پایداری خوب، 16 درصد پایداری متوسط، 27 درصد پایداری ضعیف و 11 درصد دارای ناپایداری هستند. بنابراین؛ قریب به 55 درصد از روستاهای مورد بررسی در بعد اجتماعی از حد متوسط به سمت ناپایداری گرایش دارد. همچنین با توجه به جدول پرسکات آلن وضعیت پایداری شاخص های توسعه پایدار اجتماعی در شاخص های امنیت اجتماعی، همبستگی اجتماعی و تعلق مکانی قابل قبول و یا تقریباً پایدار بوده و مسائل اجتماعی و عدالت اجتماعی در وضعیت خوب یا پایدار و شاخص های مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی در وضعیت بد یا ناپایدار واقع شده اند.
دامنه، شالوده و هدفهای جغرافیای روستایی
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل مؤثر بر تمایل زعفران کارن به توسعه کشت زعفران (مطالعه موردی: منطقه تربت حیدریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: زعفران محصولی با ارزش تولید و بهره وری آب بالا است که توسعه آن فرصتی برای کاهش فقر در مناطق روستایی به شمار می آید. تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه کشت زعفران می تواند در ارزیابی مجموعه سیاست های اعمال شده در این باره مفید واقع شود. هدف از این مطالعه شناخت و اندازه گیری کمّی عوامل تأثیرگذار بر توسعة کشت محصول زعفران در منطقه تربت حیدریه است.
روش: تحقیق حاضر از لحاظ هدف، جزء تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را زعفران کاران شهرستان های تربت حیدریه و زاوه استان خراسان رضوی در سال ۱۳۹۳ تشکیل داده اند. در دستیابی به هدف تحقیق از مدل رگرسیونی لوجیت و داده های مقطع زمانی بهره گرفته شده است. حجم نمونه با استفاده از حجم نمونه براساس نرم افزار PASS، ۱۷۰ نفر از زعفران کارانی تعیین شد که امکان توسعه کشت زعفران برای آن ها با توجه به موجودی اراضی قابل اختصاص وجود داشته است.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد داشتن سابق کشت، بالابودن تعداد قطعات زمین، درآمد بالای حاصل از کشت زعفران و وجود تنوع محصول در الگوی کشت، از عواملی هستند که تأثیر مثبتی بر تمایل زعفران کاران به توسعه کشت این محصول دارند، در حالی که بالابودن سن زعفران کار و دارابودن شغل غیرکشاورزی اثر منفی بر این امر خواهد داشت.
محدودیت ها: دسترسی به کشاورزان و کسب اطلاعات در راستای اهداف تحقیق، عمده ترین چالش تحقیق حاضر است.
راهکارهای عملی: با توجه به این نتایج، افزایش کلاس های ترویجی و آموزشی برای بالابردن سطح دانش کشاورزان جوان، تشکیل تعاونی های تولید و پیگیری اجرای سریع تر طرح های و یکپارچه سازی اراضی و نیز توسعه ابزارهای حمایتی به منظور کاهش ریسک تولید و اشتغال متمرکز کشاورزان در زراعت زعفران توصیه می شود.
اصالت و ارزش: یافته های این تحقیق می تواند در جهت برطرف ساختن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوّت متناسب با برنامه ریزی توسعه زعفران در عمده ترین منطقه کشت این محصول مفید بوده و الگویی جهت استفاده در دیگر مناطق کشور باشد.
تحلیل عملکرد شوراهای حل اختلاف در تعالی مدیریت توسعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسناد توسعه روستایی نشان می دهد که مدیریت توسعه روستایی به عنوان یک فرآیند، تنها توسط دولت ها، بوروکراسی و بازار صورت نمی گیرد. بلکه در حال حاضر مردم و نهاد های مردمی در قالب واژه حکمروایی به جای واژه مدیریت و با رهیافت نهادسازی جدید و با هدف تواناسازی جوامع روستایی در نظر گرفته می شود. لذا، اصول و رهیافت، معماری برنامه ریزی با رهیافت اجتماعی و طرح های مشارکت روستاییان بروز و افزایش یافته است و این موارد با افزایش نقش حکمروایی در مقابل اقدامات و مداخلات مستقیم دولت همراه شده است. مقاله حاضر با هدف تحلیل عملکرد شورای حل اختلاف در تعالی مدیریت توسعه روستایی روستاهای شهرستان شبستر انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق 16 روستای دارای شورای حل اختلاف بخش مرکزی شهرستان شبستر می باشد که از بین آنها230 نفر از سرپرست های خانوار از طریق روش نمونه گیری کوکران انتخاب شده اند. در این پژوهش از تعداد 9 شاخص و 58 گویه به عنوان مؤلفه های حکمروایی خوب برای تحلیل عملکرد شورای حل اختلاف استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از آزمون T تک متغیره و تحلیل واریانس استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیلها، می توان گفت شورای حل اختلاف تا حدودی توانسته مدیریت توسعه روستایی شهرستان شبستر را تعالی بخشد.
عوامل مؤثر بر وجود یا عدم وجود عوامل اصلی تشکیل دهنده ی تله ی محرومیت در مناطق روستایی شهرستان شیروان و چرداول در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی عوامل مؤثر بر وجود یا عدم وجود عوامل اصلی تشکیل دهندهی تلهی محرومیت در جوامع روستایی شهرستان شیروان و چرداول است. این پژوهش از نوع توصیفی ـ تحلیلی است که به روش پیمایشی اجرا شده است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق انجام مصاحبههای حضوری و با استفاده از پرسشنامه در سال زراعی 89-1388، به دست آمد. جامعه آماری تحقیق کلیه خانوارهای ساکن در روستاهای شهرستان شیروان و چرداول بودند که در امر کشاورزی (زراعت یا دام پروری و یا هردو باهم) اشتغال دارند (8099N= )، از این میان، 200 خانوار، به روش نمونهگیری طبقهای متناسب چند مرحلهای و با استفاده از فرمول کوکران، بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ضریب آلفای کرونباخ و ضریب KMO در قسمت اصلی ابزار جمعآوری کننده اطلاعات نشان داد که وسیلهی تحقیق قابلیت زیادی برای جمعآوری اطلاعات را دارا میباشد. برای علتیابی متغیرهای مؤثر در چگونگی وجود یا عدم وجود عوامل اصلی تشکیل دهندهی تلهی محرومیت در جوامع روستایی از مدل تحلیل مسیر بهره گرفته شده است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که متغیرهای خسارت و دورافتادگی محل سکونت ازمراکز سرویسدهی و خدمات بر عامل آسیبپذیری، متغیرهای ملاقات بر نخبگان سیاسی مذهبی شهرستان و سطح سواد بر عامل انزوا، عوامل سیاسی ـ اجتماعی بر عامل بیقدرتی، متغیرهای میزان هزینههای مورد استفاده در بخش کشاورزی و درآمد کل خانوار بر عامل فقر، و متغیرهای بهرهوری عوامل تولید و نیروی انسانی بر عامل ضعف جسمانی دارای اثرات مستقیم و بهطور مثبت و معنیداری بر وجود عوامل اصلی تشکیل دهندهی تلهی محرومیت در جوامع روستایی شهرستان شیروان و چرداول تأثیرگذار بودهاند.
تحلیل تطبیقی فازی سرمایه اجتماعی و توسعه روستایی مورد شناسی: روستاهای شهرستان میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهبود و تحول کیفیت زندگی ساکنان روستایی نیازمند وجود برخی زیرساختهای اجتماعی است که امر توسعه و فرایند آن را امکان پذیر و روند آن را تسهیل کند. مهمترین مکانیسم بعد اجتماعی مترتب بر توسعه روستایی که زمینه ساز تحولات کالبدی، گسترش امکانات و تسهیلات رفاهی و غیره، سرمایه اجتماعی است. بنابراین هدف از این تحقیق بررسی تطبیقی رابطه سرمایه اجتماعی و توسعه روستایی در روستاهای بالای1000 نفر جمعیت شهرستان میاندوآب است. روشپژوهشاینتحقیقمبتنیبررویکردفازیاست. توسعه یافتگی روستاها ازطریق 79 شاخص به وسیله مدل تاپسیس رتبه بندی شدهاند. برای تعیین سرمایه اجتماعی روستاها از پرسشنامه با حجم نمونه 537 به صورت نمونه گیری سهمیهای استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که دادههای تجربی، ناظر بر رابطة فازی دومجموعة سرمایه اجتماعی و توسعه روستایی است. شاخص سازگاری بین این دو مجموعه برابر 816/0 است. اینارزشنشانمیدهدکهفقط 82درصد روستاهای مورد مطالعه این ادعا را تأیید میکنند که سرمایه اجتماعی شرط لازم برای توسعه روستایی است. براین اساس، با95 درصد اطمینان میتوان گفت که سرمایه اجتماعی شرطی ""همیشه لازم"" برای توسعه روستایی است. شاخص پوشش بین دو مجموعه برابربا 75/0 است. این مقدار بیانگر اهمیت تجربی سرمایه اجتماعی برای توسعه روستایی است. شواهدموجوددلالتبرآنداردکه75 درصدازفضای توسعه روستاییتوسطسرمایةاجتماعیپوششدادهشدهاست.
نقش توانمندسازی روانشناختی بر تقویت کارآفرینی روستایی (مطالعة موردی: استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های تجربه شده در جهان در بازنگری سیاست ها، توجه به کارآفرینی است که از آن در متون توسعه به عنوان بازسازماندهی و باز ساخت اقتصاد روستا نام می برند. همچنین تقویت کارآفرینی روستایی، به عنوان اساسی ترین رکن در توسعة روستایی در راستای اشتغال زایی، انتقال فنآوری، ترغیب و تشویق سرمایه گذاری، افزایش رفاه و غیره از جنبه های گوناگون مدّ نظر است. در این ارتباط، سازوکار توانمندسازی روان شناختی یکی از جنبه های مهم در تقویت کارآفرینی روستایی است. هدف این مقاله بررسی نقش توانمندسازی روان شناختی در تقویت کارآفرینی روستایی در استان اردبیل می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. کارآفرینان روستایی و روستاییان عادی(غیر کارآفرین) استان اردبیل، جامعة آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 180 کارآفرین روستایی و روستاییان عادی(90 نفر کارآفرین و 90 نفر غیر کارآفرین) انتخاب شدند. روایی صوری پرسش نامه با کسب نظرات صاحب نظران در دانشگاه و کارشناسان اجرایی مربوط به دست آمد. آزمون مقدماتی نیز برای به دست آوردن پایایی ابزار پژوهش انجام گرفت و ضرایب آلفای کرونباخ (α) برای بخش های مختلف پرسش نامه بین 83/0 الی 91/0 محاسبه شد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین ابعاد شایستگی، اثرگذاری، معنی داری و خودتعیینی با متغیر تقویت کارآفرینی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین در آزمون رگرسیون چندگانة خطی ابعاد شایستگی، اثرگذاری و خودتعیینی، توانایی تبیین 92/0 درصد از تغییرات متغیر تقویت کارآفرینی را دارا می باشند. در نهایت با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهادات کاربردی ارائه شده است.
نقش توانمندی شغلی زنان در توسعة اقتصادی نواحی روستایی (مطالعة موردی: بخش کونانی شهرستان کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: درحال حاضر، وضعیت زنان در هر جامعه ای نشانگر میزان پیشرفت آن جامعه است و این واقعیتی است که روزبه روز تعداد بیشتری آن را درمی یابند و سازمان ها و نهادهای بین المللی فعال در امر توسعه نیز بر روی آن تأکید دارند. یکی از راهکارهای مهم برای بهبود وضعیت زنان، توانمندسازی آن ها در جنبه های مهم زندگی و به ویژه بعد اقتصادی است. درهمین راستا، در این مقاله به بررسی توانمندی زنان و نقش آنان در توسعة اقتصادی نواحی روستایی به عنوان هدف اصلی پژوهش پرداخته شده است.
روش: نوشتار حاضر جنبة کاربردی دارد و از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی و پیمایشی محسوب می شود که در آن از دو شیوة اسنادی و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) برای گردآوری داده های موردنیاز استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق زنان روستایی ساکن در بخش کونانی شهرستان کوهدشت هستند (10895) که از بین آن ها 330 نفر به شیوة نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. سطح پایایی پرسشنامة تحقیق با استفاده از روش آلفای کرونباخ 79/0 به دست آمد که بیانگر ضریب اعتماد بالا است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد بیشترین سطح توانمندی زنان در بین بخش های اقتصادی مربوط به فعالیت های کشاورزی است که با متغیرهای سن و درآمد دارای رابطة معنادار و مستقیم است. همچنین، مشخص شد زنانی که از ویژگی های مربوط به توانمندسازی در سطح بالاتری برخوردار هستند، توانمندی بیشتری در ایجاد درآمد خواهند داشت.
محدودیت ها/ راهبردها: مراجعه به منطقه و تهیه و تکمیل پرسشنامه ها از بین زنان روستایی که با مشکلات و نگرش های سنتی روبه رو هستند، ازجمله محدودیت های این تحقیق بود.
راهکارهای عملی: با شناخت دقیق توانمندی های زنان در زمینه های مختلف شغلی و همچنین، تعیین قابلیت ها و استعدادهای آن ها درزمینةتوانمندسازی همچون علاقه، اعتمادبه نفس، سواد و تخصص، تجربة محلی و علمی، مسؤولیت پذیری، انگیزة پیشرفت و ... نیاز ضروری برای دست یابی به توانمندی زنان است.
اصالت و ارزش: ازیک سو، توانمندسازی زنان می تواند منجر به کاهش بیکاری زنان و افزایش توانمندی آن ها در انجام فعالیت های مختلف شود و ازسوی دیگر، به بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای آنان و درنهایت، توسعة روستایی در ابعاد گوناگون منجر شود.
شناسایی عوامل و موانع مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی (مطالعة موردی: شهرستان فریدون شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت زنان را به عنوان نیمی از نیروی کار موجود در جوامع توسعهیافته و درحال توسعه، نمیتوان نادیده گرفت. بر اساس گزارش F.A.O به کنگرة امنیت غذایی، زنان در دهة اخیر بهطور متوسط 50% از تولیدات بخش کشاورزی را برعهده داشتند؛ زیرا آنها در همة مراحل تولید محصولات کشاورزی و تولیدات دامی و بهطور کلی تمامی امور، دوشادوش مردان فعالیت میکنند. هدف از این تحقیق، شناسایی و تعیین نقش زنان روستایی در فعالیت بخش کشاورزی و شناخت عوامل مؤثر بر میزان مشارکت زنان و نیز موانع مشارکت زنان در بخش کشاورزی است. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی بوده است و برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق را 4200 نفر از زنان روستایی 15 سال به بالای شهرستان فریدونشهر تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده فرمول کوکران 250 نفر تعیین شد. برای تعین اعتبار متغیرهای تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برابر با 85% بهدست آمد. برای تحلیل داده ها از نرمافزار آماری SPSS، آزمون های آماری t تکنمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که زنان روستایی در امور اجتماعی و اقتصادی مشارکت زیادی دارند؛ بهگونهای که از نظر تعامل اجتماعی تقریباً 25% از زنان در تصمیمگیریهای مجامع و تشکلها دارای نقش مؤثری بودهاند. از بعد اقتصادی بین 250 زن روستایی نمونة تحقیق، 75% در امور زراعی، 63% در بخش دامداری، 48% در بخش صنایع دستی، 32% در بخش تولید گلخانهای، 76% در بخش پرورش ماکیان، 45% بخش در پرورش زنبورعسل و 71% در بخش پرورش ماهی قزلآلا مشارکت داشتهاند. همچنین، میانگین مشارکت زنان با استفاده از روش t تکنمونه ای برابر با 1/3 است که نشاندهندة سطح مشارکت متوسط تا زیاد است. علاوهبراین، بین متغیرهای تعداد دام، میزان مالکیت، شرکت در کلاسهای آموزشی، بُعد خانوار و سن با میزان مشارکت رابطة مثبت و معنیداری وجود دارد. مهمترین موانع مشارکت زنان نیز وضعیت تأهل، ممانعت مردان و تخصصینبودن آموزش ها بوده است.
تعیین پیشران های کلیدی رهیافت روستای خلاق با استفاده از نرم افزار میک مک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متأسفانه بسیاری از روستاها ضمن ازدست دادن جمعیت خود در فرایند مهاجرت، با پدیده تخلیه جمعیتی و تخریب کالبدی درگیر و درمقابل بسیاری از شهرها نیز با تراکم جمعیت، مصرف فزاینده و کاهش تعهدات اخلاقی در تعاملات مواجه می شود. ازاین رو ارائه رهیافت های مطلوب و کارا به منظور جلوگیری از تغییرات نامناسب و برون رفت از روند فعلی سکونتگاه های شهری و روستایی الزامی است. این پژوهش در دو بخش مکمل صورت گرفته است. در گام اول با بهره گیری از نظرات 31 نفر از خبرگان داخلی و خارجی در زمینه شیوه دلفی، روستای خلاق سنتز تعریف و سپس مبنای نظری آن در ساختاری سه گانه منتج از اجماع خبرگان شامل ارکان و زیرساخت و شاخص تبیین شده است. در گام دوم پیشران های کلیدی تعیین و شدت تأثیرگذاری هریک از آن ها در تحقق رهیافت روستای خلاق با استفاده از نرم افزار میک مک سنجیده شد. ساختار نظری به دست آمده از بخش اول پژوهش شامل 15 مؤلفه و 49 معرف بود. بیشترین امتیاز به طبقه خلاق «مهاجران به روستا» با 087452/0 و کمترین امتیاز به «ارتباطات با بستگان» با 035478/0 تعلق داشت. یافته های بخش دوم پژوهش نشان می دهد که پیشران های کلیدی «چشم انداز» با شدت نُه، «خطرپذیری» با شدت شش، «فضای روستا» با شدت شش، «مشارکت» با شدت چهار و «پیوند روستایی» با شدت دو، جزو متغیرهای ورودی بود و بیشترین شدت خالص اثرگذاری مستقیم را داشت. با توجه به شرایط فعلی روستاهای ایران و مراحل گذار رهیافت روستای خلاق می تواند با تکیه بر ماهیت نظری خود، زمینه فراخوانی محتوای توسعه را فراهم و میان سکونتگاه های شهری و روستایی تعادل ایجاد کند.
تبیین پیامدهای گسترش گردشگری تجاری در مناطق روستایی (مورد: دهستان سیگار- شهرستان لامرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نگرش جامعه میزبان از گسترش گردشگری تجاری (خرید) در منطقه روستایی دهشیخ در دهستان سیگار شهرستان لامرد می پردازد. محدوده مورد مطالعه در سالهای اخیر و در پی ورود (رسمی و غیر رسمی) کالاهای خارجی، به صورت منطقه ای تجاری با تعداد زیادی مراکز عرضه این نوع کالاها تبدیل شده و به جریان گردشگری تجاری (با انگیزه خرید) انجامیده است. این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی انجام گرفته و ضمن بررسی اسنادی و میدانی موضوع، با استفاده از تکنیک پرسشنامه محقق ساخته، از سطح روستاهای مورد مطالعه، اطلاعات و داده های مورد نظر جمع آوری گردیده است. سپس داده های جمع آوری شده از جامعه نمونه تحقیق، با استفاده از طیف لیکرت و با آزمون های مرتبط و با نرم افزار spss، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. محدوده انجام پژوهش، 13 روستای واقع در محور تجاری دهستان سیگار بوده و جامعه نمونه آماری آن را نیز 365 نفر از ساکنان روستایی و فعالان بخش تجاری تشکیل می دهند. در تجزیه و تحلیل داده های مورد نظر و بررسی اولیه تحقیق، به تبیین اثرات اقتصادی جامعه میزبان اشاره شده و بیشترین تأثیر بر این جامعه از منظر اقتصادی مشخص گردیده است. یافته ها بیانگر آن است که ساکنان روستاهای مورد مطالعه، یکی از عوامل اصلی رشد و توسعه سکونتگاه های روستایی این منطقه را، ورود انبوه گردشگران تجاری داخل و خارج استانی دانسته و این مسئله را مورد تأیید قرار داده اند که با حمایت های بیشتر مسئولان محلی می توانند ضمن میزبانی بهتر و کارآمدتر از گردشگران تجاری، توانمندی های ناشی از موقعیت جغرافیایی خود را در جهت افزایش سطح مشارکت و نیز توسعه محلی بهبود بخشند.
ارزیابی تأثیر حمل ونقل بر ابعاد مختلف توسعه روستایی (مطالعة موردی: بخش مرکزی شهرستان تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: وجود یا عدم وجود قابلیت دسترسی به سیستم حمل ونقل به عنوان یکی از شاخص های توسعه پایدار می تواند اثرات مختلفی بر تغییرات ارگانیکی و غیرارگانیکی مناطق روستایی داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی و ارزیابی تأثیر حمل و نقل بر تغییرات اندام وار در روستاهای بخش مرکزی شهرستان تبریز، به عنوان رهیافتی برای برنامه های آینده، کمک در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها در جهت توسعه ابعاد روستایی خواهد بوده و نیز راهکارهایی جهت ارتقای شبکه حمل ونقل در نواحی روستاهای مورد مطالعه ارائه می دهد.
روش: مطالعه حاضر با توجه به ماهیت موضوع توصیفی– تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی بوده و برای گردآوری اطلاعات از روش های اسنادی و میدانی استفاده شده است. در این پژوهش، ۱۹ روستا که نزدیک ترین فاصله را به شهر تبریز دارند، به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند و با استفاده از فرمول کوکران تعداد ۳۳۱ نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شده است. آن گاه برای هر روستا نسبت یا سهم جامعه نمونه با توجه به نسبت هر روستا به کل جامعه از نظر تعداد جمعیت محاسبه شده است. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه می باشد که روایی آن از سوی متخصصان و کارشناسان امر مورد تأیید قرار گرفته و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر (۸۳/۰) به تأیید رسیده است.
یافته ها: در این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS، تأثیر حمل ونقل بر توسعه ابعاد روستایی (اقتصادی، آموزشی، سلامت و رفاه اجتماعی) مورد سنجش قرار گرفت. در ابتدا جهت روشن شدن تفاوت بین روستاهای مورد مطالعه از لحاظ وضعیت حمل ونقل و تغییرات اندام وار از آزمون دانکن استفاده شد. براساس نتایج حاصل از این آزمون، روستاهای مایان سفلی و کندرود در جایگاه نخست و روستاهای کرجان و اسکندر در جایگاه آخر قرار گرفته اند. شایان ذکر است که بین توسعه حمل ونقل روستاها و جمعیت رابطه قوی و معناداری وجود دارد. درباره ارتباط بین وضعیت حمل ونقل و توسعه روستایی در ابعاد مختلف، ضریب هم بستگی پیرسون نشان داد که بین وضعیت حمل ونقل و تغییرات اندام وار روستاها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در ادامه مدل رگرسیونی گویای آن است که قابلیت دسترسی به حمل ونقل روستایی موجب تغییرات اندام وار (اشتغال و رونق اقتصادی، آموزش، سلامت و رفاه اجتماعی) در نواحی روستایی مورد مطالعه شده است؛ به طوری که حمل ونقل در تغییرات اندام وار روستاهای بخش مرکزی شهرستان تبریز ۴۸ درصد تأثیر مثبت داشته است.
اصالت و ارزش: با توجه به اهمیت و نقش سیستم حمل ونقل در توسعه و تغییرات اندام وار روستایی، این مبحث نسبت به دیگر مباحت روستایی کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. بنابراین در محدوده مورد مطالعه اولین تحقیقی است که صورت گرفته است. با توجه به پتانسیل و ظرفیت ها فراوانی که استان آذربایجان شرقی به خصوص روستاهای شهرستان تبریز دارند، نتایج این تحقیق می تواند مؤثر واقع شود و راه گشای بسیاری از مشکلات روستاییان باشد.
ارزیابی اهداف‘ سیاستها و برنامه های عمران روستایی در برنامه پنج ساله دوم توسعه کشور (78-1373) با تأکید بر ساماندهی فضاها و مراکز روستایی
حوزه های تخصصی:
در برنامه پنج ساله دوم توسعه کشور (78 – 1374) فصل مستقلی راجع به عمران روستایی دیده می شود و امکان ارزیابی مشخص اهداف‘ سیاستها و برنامه های اجرایی آن وجود دارد. نتایج ارزیابیها نشان می دهد که این برنامه‘ حداقل نسبت به برنامه های توسعه بعد از انقلاب اسلامی‘ بدلیل رعایت نسبی اصول برنامه ریزی از لحاظ ترتیب و وضوح اهداف‘ سیاستها و برنامه های اجرایی و داشتن فصل مستقل عمران روستایی مزایایی دارد. با اینحال معایب و نارسائیهای عمده ای نیز در محتوا و عملکرد برنامه عمران روستایی آن وجود دارد که از بین آنها می توان به عدم جامعیت اهداف و برنامه های توسعه روستایی بدلیل حاکمیت نظام برنامه ریزی بخشی در کشور‘ نارسائی و عدم هماهنگی و عدم انطباق کامل بین اهداف‘ سیاستها و برنامه های اجرایی با یکدیگر و همچنین اجرای محدود برنامه ها و تحقق نسبتاً کم اهداف کمی اشاره کرد. در مجموع‘ نارسائیهای اساسی در محتوای برنامه و عملکرد اجرایی آن باعث شده تا علیرغم تخصیص و هزینه اعتبارات نسبتاً زیاد‘ باز هم اهداف کمی و کیفی عمران روستایی تحقق چندانی نیابد. به همین دلیل باید با بازنگری برنامه های گذشته‘ در برنامه های آتی عمران روستایی اصلاحات لازم بوجود آید.