فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۴٬۰۲۰ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
193 - 219
حوزه های تخصصی:
به دلیل برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی در نیم قرن اخیر تراز آب سفره های زیرزمینی در اغلب دشت های کشور به شدت کاهش پیدا کرده است. افت شدید تراز آب سفره های زیرزمینی عامل اصلی پدیده فرونشست زمین در ایران است. فرونشست زمین پتانسیل ایجاد یک فاجعه عظیم انسانی را دارد و در صورت وقوع آن، زمین های کشاورزی، بافت شهرها، شریان های حیاتی و بسیاری از جنبه های زیست محیطی را در معرض آسیب پذیری شدید قرار خواهد داد. درگیر شدن دشت جنوب غرب تهران با مسأله فرونشست زمین ایده اولیه پژوهش حاضر بوده است. در این پژوهش، آسیب پذیری بافت شهری منطقه 18 شهر تهران تحت تأثیر فرونشست زمین مورد ارزیابی قرار گرفته است که در قالب مطالعات فضایی مکانی و با اجرای مدل تحلیلی در سه گام انجام شده است. در گام اول، شناسایی و دسته بندی شاخص های آسیب پذیری بافت شهری تحت تأثیر فرونشست زمین بر اساس سه معیار کالبدی و جمعیتی، دسترسی و همجواری با مراکز ریسک بالا صورت گرفت و در گام دوم، با استفاده از ابزار پرسشنامه و نظرسنجی کارشناسی، اولویت های آسیب پذیری بافت شهری در ارتباط با فرونشست زمین مشخص گردید و بر پایه فرآیند تحلیل شبکه ای، تعیین وزن هر یک از معیارها انجام گرفت. درنهایت، در گام سوم وزن حاصل از مدل ANP، در محیط نرم افزار ArcGIS بر لایه های مکانی منطقه اعمال شد. نتایج اجرای مدل نشان داد که درصد بالایی از اراضی ساخته شده منطقه 18 دارای ویژگی هایی نظیر بافت فرسوده، بناهایی با مقاومت سازه ای پایین، کیفیت ساخت بسیار پایین بناها، تراکم بالای جمعیتی و ساختمانی بوده و مستعد آسیب پذیری زیاد می باشند. همچنین ناحیه 1 با 96 درصد، ناحیه 2 با 5/88 درصد، ناحیه 3 با 4/90 درصد، ناحیه 4 با 85 درصد و ناحیه 5 با 3/92 درصد اراضی ساخته شده در محدوده آسیب پذیری بالا قرار گرفته اند. در مجموع از کل اراضی ساخته شده منطقه 18 شهر تهران در حدود 90 درصد بافت ساخته شده در محدوده آسیب پذیری زیاد تحت تأثیر فرونشست زمین قرار دارد.
تحلیل ژئوپلیتیک انتقادی از منظر رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
1 - 43
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک انتقادی از رویکردهای تاثیرگذار در ژئوپلیتیک، در دهه ی ۱۹۸۰ مطرح شد. به نظر می رسد که ژئوپلیتیک انتقادی به لحاظ فلسفی، فروکاست گرایانه و از همین رو برای تبیین ژئوپلیتیکی نابسنده است. پژوهش حاضر از نوع بنیادی و نظری است که از روش تحلیل فلسفی(استدلال عقلانی)، و منابع کتابخانه ای استفاده می کند. هدف، تبیین و نقد بنیان های هستی شناسانه ، شناخت شناسانه و روش شناسانه ی ژئوپلیتیک انتقادی است. ابتدا تبیینی نسبتاً جامع از ژئوپلیتیک انتقادی از دید ژئوراید اتوتایل و سیمون دالبی ارائه می شود. سپس مولفه های فلسفه ی علمِ رئالیسم انتقادی روی باسکار به عنوان مبنای نظری مکمل معرفی می شوند. در نهایت بر مبنای رئالیسم انتقادی (استعلایی) به تبیین و نقد ژئوپلیتیک انتقادی پرداخته می شود. نشان داده می شود که ژئوپلیتیک انتقادی دارای یک هستی شناسیِ ایده آلیستی و ذهنیت محور، شناخت شناسی پساساختارگرایانه و روش شناسی هرمنوتیکی است. این رویکرد دارای نوعی نگاه نقادانه ی صرف(برآمده از واسازی دریدا و قدرت دانش فوکو) است بی آنکه شناخت دقیقی از موضوع مورد مطالعه اش ارائه کند
امنیتی شدن آب های داخلی و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
135 - 158
حوزه های تخصصی:
امروزه مفهوم نوین امنیت ملی در مقایسه با مفهوم کلاسیک آن، مؤلفه های متعدد داخلی و خارجی سخت و نرم را در برمی گیرد. هریک از مولفه های جغرافیای ملی، از عوامل اصلی سازنده و پایدار امنیت ملی هر کشور محسوب می شوند؛ که می توانند ثبات و آرامش و برعکس بی ثباتی و چالش امنیتی برای یک کشور فراهم سازند. هدف این مقاله نه تنها چگونگی امنیتی شدن آب های داخلی ایران است؛ بلکه تاثیرات آن بر امنیت ملی ایران نیزمورد توجه قرار گرفته است. یافته های پژوهش براساس روش توصیفی–تحلیلی نشان می دهد درهم تنیدگی پدیده های خارجی مانند افزایش دمای زمین طی دو دهه اخیر و تغییر الگوی بارش، و پدیده های داخلی از قبیل ضعف مدیریت منابع آب، کاهش میزان بارندگی، افت سطح آب های زیرزمینی و حفر بی رویه چاه های غیرمجاز طی چهار دهه اخیر، نه تنها به بحرانی شدن وضعیت منابع آب کشور انجامیده است بلکه اعتراضات اجتماعی در استان های محدوده زاگرس، حوضه آبریز مرکزی و جنوب غربی با محوریت آب را دربرداشته است؛ بطوریکه چالش آبی به تدریج به شکل چالش امنیتی درآمده و و امنیت ملی ایران را متأثر ساخته است.
تبیین عوامل مؤثر بر افزایش تمایل زنان روستایی نسبت به حفاظت از محیط زیست (مطالعه موردی: روستای حسن آباد خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
175 - 192
حوزه های تخصصی:
مسائل و مشکلات محیط زیست یکی از مهم ترین نگرانی و دل مشغولی های انسان هزاره سوم است. افزایش تمایل افراد در سطوح مختلف اجتماعی با اصول حفاظت از محیط زیست و ایجاد رغبت و انگیزه های داوطلبانه برای حفاظت از آن بسیار مهم است. زنان سهم قابل توجهی در حفاظت از محیط زیست و مدیریت منابع طبیعی دارند. هدف از این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر افزایش تمایل زنان روستایی نسبت به حفاظت از محیط زیست است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش زنان روستای حسن آباد در شهرستان خرم آباد (180=N) است که بر اساس جدول گرجسی و مورگان حجم نمونه 118 نفر برآورد شد که با هدف افزایش دقت حجم نمونه تا 123 نفر ارتقا یافت. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی صوری و محتوایی آن توسط اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان تأیید گردید و برای بررسی و تأیید پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تجزیه وتحلیل مدل معادلات ساختاری نشان دادند، متغیرهای مسئولیت پذیری زیست محیطی، آگاهی های زیست محیطی و پاداش متغیرهای مؤثر بر تمایل زنان به صورت مثبت و مستقیم می باشند و این متغیرها درنهایت توانستند 80 درصد از تغییرات متغیر تمایل زنان روستایی به حفاظت از محیط زیست را پیش بینی کنند.
راهکارهای بازدارنده برای جلوگیری از سیل به کمک سنجش ازدور و مدل سازی عامل مبنا (مطالعه موردی: شهرستان شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
197 - 216
حوزه های تخصصی:
در میان همه مخاطرات طبیعی در کشور، با توجه به آمارهای ثبت شده و مشاهدات، سیل از مخرب ترین آن ها بوده و بیشترین فراوانی وقوع را نیز دارا می باشد. سیلاب از جمله بلایای طبیعی شناخته شده می باشد که خسارت مالی و جانی فراوانی به همراه دارد. این پدیده با کمک شناسایی مناطق سیل خیز و مدیریت مناسب قابل کنترل می باشد. امروزه به دلیل تجاوز انسان ها به حریم رودخانه ها و نیز تغییر کاربری های زمین و یا تخریب پوشش های گیاهی، خسارات ناشی از وقوع سیل افزایش یافته است. این عوامل سبب می شوند تا علاوه بر افزایش خسارات جانی و مالی، خساراتی نظیر فرسایش خاک در بالادست و رسوب گذاری در پایین دست نیز به وجود آیند. در این پژوهش با استفاده از مدل سازی عامل مبنا در محیط شبیه سازی NetLogo مناطق مستعد سیل در شهرستان شوش شناسایی شد. مهم ترین ورودی به مدل توپوگرافی (مدل رقومی ارتفاعی) بوده و سپس با انجام رسترسازی بر روی منطقه و در نظر گرفتن بارندگی در هر سلول به عنوان یک عامل، شبیه سازی پویا و زمانمند انجام پذیرفت. نهایتاً با استفاده از تحلیل های مکانی در نرم افزار ArcGIS و مقایسه نتایج شبیه سازی با موقعیت شهرستان و نقشه های کاربری اراضی منطقه، علت های احتمالی وقوع سیل در این منطقه مورد بررسی قرار گرفت. مدل های عامل مبنا با استفاده از سیستم های اطلاعات مکانی (GIS) می توانند به عنوان راهکاری نوین برای حل مسائل مکانی مانند بحران های طبیعی، اثرات مخرب زیست محیطی و غیره باشند. در نهایت راهکارهای بازدارنده برای جلوگیری از وقوع سیلاب در این منطقه مطرح می شود.
مدل سازی توسعه فرونشینی دشت مرودشت در رابطه با برداشت آب های زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
17 - 34
حوزه های تخصصی:
برداشت بیش از حد از سفره های آب زیرزمینی در کشور سبب افت شدید سطح ایستابی آبخوان و از بین رفتن لایه های آبدار زمین گردیده است که آثار آن پدیده فرونشست می باشد. در این پژوهش شبیه سازی تغییرات سطح آب زیرزمینی حوضه مرودشت – خرامه از یک دوره صحت سنجی و پردازش مجموعه گسترده ای از داده های خام در مدل ریاضی مادفلو استفاده شد. نتایج خروجی از تحلیل حساسیت پارامترهای مؤثر در واسنجی آبخوان مرودشت، نشان دهنده تأثیر حداکثری پارامترهای هدایت هیدرولیکی و ناهمسانگردی هدایت هیدرلیکی افقی و یک مجموعه گروه خطی شبکه آبراهه ای است. از این رو با آمار سازمان آب منطقه ای فارس مبنی بر وجود چاه هایی با آبدهی بالا در این مناطق هماهنگی دارد. با توجه به شرایط حاکم بر آبخوان در صورت ادامه روند بهره برداری کنونی پیش بینی می شود تراز سطح آب زیرزمینی در طی سال های 2019 تا 2029 میزان15 متر افت خواهد داشت هم چنین با توجه به نشست میانگین زمین که به طور میانگین0.76 متر به ازای 10 متر افت تراز آبخوان می باشد، میزان نشست متوسط زمین با روند کنونی برداشت در ده سال آینده 114.78سانتی متر قابل پیش بینی می باشد و با افزایش 30 درصدی برداشت، میزان افت تراز آبخوان در طی 20 سال آینده در حدود 37 متر می باشد که افت سالانه آن در حدود 1.9 متر می باشد. فرونشست زمین در این حالت نیز در حدود 280 سانتی متر پیش بینی می شود. در نهایت با استناد به نقشه های تهیه شده از آبخوان مرودشت با توجه به آبرفتی بودن سفره آب زیرزمینی اثر افت سطح آب را می توان با فاصله مکانی کم مشاهده کرد. که میزان فرونشست در حاشیه جنوبی و جنوب غربی دشت به دلیل ضخامت کم رسوبات و در نواحی شمالی و شمال شرقی دشت به دلیل رسوبات دانه درشت، کمتر از قسمت های مرکزی دشت باشد.
تحلیل اثرات شیوع کووید 19 بر وضعیت اقتصاد روستایی شهرستان نهبندان در استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
151 - 170
حوزه های تخصصی:
شیوع ناگهانی کووید 19، بخش های مختلف اقتصاد هر کشور به ویژه بخش کشاورزی را شدیداً متأثر نموده و اختلالات گسترده ای در سیستم های غذایی، صادرات و واردات کالاها و تولید محصولات کشاورزی ایجاد کرده که ضرورت شناسایی این اثرات در راستای سازگاری و مقابله با آنها را نشان می دهد. این پژوهش با هدف تحلیل اثرات شیوع کووید 19 بر وضعیت اقتصاد روستایی شهرستان نهبندان در استان خراسان جنوبی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق، بهره برداران کشاورزی شهرستان نهبندان بودند که 232 خانوار کشاورز با محاسبه فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه گیری به روش چندمرحله ای در سطح شهرستان و تصادفی در سطح روستاها، و جمع آوری اطلاعات با ابزار پرسشنامه انجام شد. تحلیل داده ها با رهیافت تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد. نتایج نشان داد که تولید، عرضه و تقاضای محصولات کشاورزی در اثر شیوع ویروس کرونا کاهش یافته است. در مقابل، قیمت خرید نهاده های کشاورزی، قیمت فروش محصولات، دستمزد نیروی کار و اجاره بهای زمین کشاورزی افزایش یافته که بیانگر افزایش هزینه ها در بخش کشاورزی است. از سوی دیگر، دسترسی به نهاده های کشاورزی مانند ماشین آلات و به ویژه نیروی کار کشاورزی بسیار کم شده که زمان کاشت و برداشت محصولات کشاورزی را طولانی تر کرده است. همچنین، درآمد کشاورزی و حتی غیرکشاورزی کاهش یافته و در کنار افزایش هزینه ها و مخارج زندگی و افزایش بیکاری منجر به کاهش رفاه و معیشت خانوارهای روستایی شده است. پیشنهاد می شود در راستای حمایت از کشاورزان در زمان شیوع بیماری، بسته های حمایتی اعتباری و آموزشی توسط دولت و مسئولین ارائه شود.
ارزیابی حساسیت فرسایش خندقی با استفاده از مدل حداکثر آنتروپی در حوضه آبخیز رودخانه شور (شهرستان مُهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
123 - 145
حوزه های تخصصی:
فرسایش خندقی یکی از مهم ترین فرآیندهای تخریب زمین است که منجر به کاهش بهره برداری از زمین می گردد. بخش جنوب و جنوب شرقی حوضه شور مُهر تحت تأثیر فرسایش خندقی قرار گرفته است، از پیامدهای این نوع فرسایش می توان به بهم خوردن تعادل اکولوژیک منطقه، به خطر افتادن منابع زیستی اشاره کرد که این امر مطالعه در مورد فرسایش خندقی در منطقه را ضروری می کند. هدف از این پژوهش تهیه نقشه پهنه بندی حساسیت به فرسایش خندقی با استفاده از مدل حداکثر آنتروپی و سیستم اطلاعات جغرافیایی است. برای رسیدن به هدف مزبور 15 متغیر شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از آبراهه، تراکم زهکشی، فاصله از جاده، بافت خاک، زمین شناسی، کاربری اراضی، بارندگی، فاصله از گسل، پوشش گیاهی، انحنای مقطع، شاخص قدرت جریان (SPI)، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI) انتخاب و تست هم خطی با استفاده از شاخص های (Variance Inflation Factor) و (Tolernace) گرفته شد. از 100 خندق انتخابی موردبررسی 70 درصد به صورت تصادفی برای داده های آموزشی و 30 درصد برای اعتبار سنجی طبقه بندی و از روش نمونه برداری Bootstrap برای اجرای مدل استفاده شد. جهت تعیین مهم ترین متغیرها از آزمون جک نایف و برای مشخص نمودن قدرت پیش بینی مدل از منحنی ROC استفاده شد. نتایج تست هم خطی بین پوشش گیاهی، فاصله از گسل، انحنای مقطع، SPI و TWI وجود داشت درنتیجه حذف شدند. بر اساس آزمون جک نایف به ترتیب متغیرهای ارتفاع، متوسط بارندگی سالانه، بافت خاک، تراکم زهکشی، زمین شناسی، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه بیشترین تأثیر را در فرسایش خندقی داشتند. منحنیROC نشان دهنده دقت 95 درصدی در مرحله اعتبار سنجی مدل است. بر اساس این مدل بیش از 15 درصد حوضه (8445.83 هکتار) دارای حساسیت زیاد و خیلی زیاد به فرسایش خندقی است.
کاربرد دمای احساسی مبتنی بر تئوری نسبت طلایی در ارزیابی شرایط آسایش انسانی کلان شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال بیستم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
163 - 119
حوزه های تخصصی:
احساس راحتی انسان تا حد درخور توجهی به فراسنج های آب و هوایی و البته ویژگی ها جغرافیایی بستگی دارد. پژوهش های معدودی وجود دارد که نقش این دو دسته از عوامل را در کنار هم در مبحث آسایش انسانی در نظر گرفته باشند. پژوهش حاضر با این دیدگاه تلاش دارد سطوح مختلف آسایش انسانی را با استفاده از شاخص دمای احساسی مبتنی بر تئوری نسبت طلایی در کلان شهرهای ایران ارزیابی کند. پارامترهای دمای کمینه و بیشینه رطوبت کمینه و بیشینه، بارش و میانگین سرعت باد در گام زمانی روزانه برای 13 کلان شهر ایران برای دوره آماری (2020-1991) از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد و در محاسبه شاخص «دمای احساسی» (ST) استفاده شد. این شاخص مبتنی بر «تئوری نسبت طلایی» و «دمای بهینه آسایش واقعی» (AOCT) طراحی شده است و از قابلیت های مهم آن انعطاف پذیری قابل توجه نسبت به تغییرات عرض جغرافیایی، ارتفاع و فصل است. نتایج نشان داد، همبستگی قابل توجه (0/867-) معکوس و معنادار (α>0/01) بین عرض جغرافیایی و دمای بهینه آسایش وجود دارد و این ارتباط برای پارامتر ارتفاع نیز با ضریب (0/607-) در سطح (α>0/05) معنا دار بود. شهرهای بندرعباس و اهواز بیشترین درصد فراوانی احساس حرارتی داغ و تبریز بیشترین درصد فراوانی روزهای خیلی سرد را داشتند. بیشترین توزیع ماهانه شرایط آسایش حرارتی برای شهر رشت برآورد شد. برای فصل تابستان، شهر تبریز با مجموع ۲۱ درصد شرایط آسایشی، با اختلاف، وضعیت بهتری در بین دیگر شهرها دارد؛ درحالی که اهواز، بندرعباس، کرمان و یزد هیچ موردی از هیچ یک از سطوح آسایشی را در این فصل تجربه نکرده اند. بیشترین درصد فراوانی شرایط آسایش کامل برای فصل پاییز برآورد شده است؛ به گونه ای که در ۹ مورد از ۱۳ شهر، آستانه غالب بوده است. استفاده از تمام فراسنج های اصلی آب و هوایی و امکان اعمال تصحیحات متنوع، قابلیت استفاده در گستره درخور توجهی از عرض های جغرافیایی و مناطق با ارتفاع متفاوت را برای شاخص ST فراهم آورده است.
رابطه تعلق مکانی و رفتارهای مشارکتی روستاییان (مطالعه موردی: دهستان مشایخ شهرستان ممسنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال بیستم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
196 - 165
حوزه های تخصصی:
بسیاری از سکونتگاه های روستایی کشور با مسائل متعددی ازجمله سطح پایین اشتغال و درآمد، اثرات نامطلوب تغییرات اقلیمی، نارسایی امکانات و خدمات و... مواجه هستند. در چنین شرایطی، رفتارهای مشارکتی روستاییان در امور مختلف جامعه محلی می تواند نقش مثبت و مهمی در ارتقای کیفیت زندگی و بهبود محیط محلی داشته باشد؛ ازاین رو شناسایی عوامل مرتبط با انجام رفتارهای مشارکتی اهمیت فراوان دارد. نظر به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی رابطه تعلق مکانی و رفتارهای مشارکتی روستاییان در دهستان مشایخ پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق به لحاظ مکانی، نقاط روستایی دارای حداقل 100 نفر جمعیت واقع در دهستان مشایخ شهرستان ممسنی و واحد تحلیل، افراد 18 ساله و بیشتر ساکن در سکونتگاه های مذکور بود. فرایند نمونه گیری با استفاده از روش احتمالی طبقه بندی شده صورت گرفت و برای 380 نفر پرسشنامه تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری مختلف و نرم افزار SPSS استفاده شد. براساس نتایج آزمون T تک نمونه ای و در سطح اطمینان 95 درصد، میانگین رفتارهای مشارکتی و تعلق مکانی به طور معناداری از حد متوسط بیشتر بود. براساس یافته ها، بین تعلق مکانی و رفتارهای مشارکتی روستاییان رابطه مثبت معناداری وجود دارد (001/0 > p، 424/0 = r). همچنین بین تعلق مکانی و هریک از ابعاد پنج گانه رفتارهای مشارکتی رابطه مثبت معناداری مشاهده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد، بین روستاهای موردمطالعه از نظر میانگین رفتارهای مشارکتی تفاوت معناداری وجود داشت. درمورد تعلق مکانی نیز نتایج مشابهی حاصل شد. تعلق مکانی و رفتارهای مشارکتی می توانند به عنوان دو عامل قدرتمند در توسعه روستایی نقش ایفا کنند و رابطه مثبت میان آن ها نشان می دهد که این دو عامل می توانند هم افزایی مطلوب و ارزشمندی به نفع سکونتگاه های روستایی داشته باشند.
پیامد بحران تاب آوری اکولوژیک و پدیده فرسایش دلبستگی مکانی نمونه پژوهی: جمعیت جوان 15 تا 19 ساله شهر زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۱
153 - 172
حوزه های تخصصی:
زابل به مثابه گره فضائی ناحیه سیستان، با دو پدیده خشکسالی و گردوغبار مواجه است. که سبب بحران تاب آوری اکولوژیک گردیده و رضایت از زندگی را به شدت کاهش داده است. چرا که رابطه انسان و محیط از تعادل، تحمل پذیری و سازگاری، خارج و پدیده «فرسایش دلبستگی مکانی» رخنمون یافته است. این پژوهش، کاربردی، توصیفی-تحلیلی، پیمایشی با نمونه برداری تصادفی دو مرحله ای است. جامعه هدف، جوانان 15 تا 19ساله زابل (با حجم نمونه432 واحد) می باشد. از مدلهای کولموگروف- اسمیرنوف، تست نشانه، کروسکال والیس، اسپیرمن، فی، جدول متقاطع، Vکرامرز و U من ویتنی بهره گیری شده است. زابل برپایه تحلیل آمار 40 ساله(2005-1966)، با «حداکثر میانگین سرعت باد، معادل 56/5 متردرثانیه » و داشتن 68درصد روزهای با گردوغبار بالای حداستاندارد در سال 1390، همچنین داشتن رتبه اول در شدت طوفان (معادل 107 روز در وضعیت خیلی خطرناک) و تبدیل عرصه 450 هزار هکتاری بستر هامون به کانون تولید گرد و غبار و افزایش مراجعات، بستری و مرگ و میر ناشی از بیماری تنفسی با بحران تاب آوری اکولوژیک مواجه است. طبق یافته ها، 64درصد جوانان مورد مطالعه، وضعیت گردوغبار 22 سال گذشته را «بد تا وحشتناک» می دانند. همچنین 62درصد زنان و 43درصد مردان آسایش و کیفیت زندگی شان را «بد تا وحشتناک» می دانند. وانگهی 68 درصد پاسخگویان گفته اند رضایت فرزندان خانواده از اقامت در زابل، «کم تا هیچ» می باشد. 44درصد پاسخگویان هیچ امیدی به آینده هیرمند و هامون ندارند. معنی داری این یافته ها با خطای ۰/۰۰۰ تایید شدند. بحران تاب آوری اکولوژیک، سبب رخنمون یافتن«پدیده فرسایش دلبستگی مکانی» و پیامدهای خسارت بار اجتماعی - روانشناختی گردیده است. کاهش احساس مثبت به مکان، عدم ارتب اط نزدی ک و عدم تمایل به سرمایه گذاری، بی تردید سبب کاهش انگیزه، کاهش مسئولیت پذیری برای ارتقای وضعیت شهر و ناحیه، کاهش آمادگی برای مشارکت، نبود نظارت و به ویژه کاهش فداکاری برای توسعه محله، شهر و ناحیه می شود.
ارزیابی اثرات اعتبارات بهسازی بر تغییر الگوی مسکن روستایی (مطالعه موردی: دهستان دوست محمد شهرستان هیرمند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 30
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارزیابی اثرات اعتبارات بهسازی بر تغییر الگوی مسکن روستایی در روستاهای دهستان دوست محمد شهرستان هیرمند است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش انجام کار توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را روستاهای دهستان دوست محمد شهرستان هیرمند تشکیل می دهد که بر طبق سرشماری سال 1395 جمعیت این دهستان 10121 نفر معادل 3257 خانوار است. این دهستان دارای 86 روستای دارای سکنه است که از این تعداد 10 روستا (12 درصد از روستاها) به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شده است. بر طبق سرشماری سال 1395 جمعیت این 10 روستا برابر با 835 خانوار (معادل 2881 نفر) است. برای انتخاب حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است. انتخاب حجم نمونه بر اساس تعداد خانوارها صورت گرفته است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 263 نفر محاسبه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای و رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بهسازی مسکن روستایی نقش مهمی در ایجاد تغییرات در اجزای مسکن روستایی برجای گذاشته است؛ به طوری که، این تغییرات را می توان در طرح و نقشه ظاهری و الگوبرداری گسترده از مساکن شهری، حذف برخی اجزای اساسی مسکن قدیم و نیز بهبود دسترسی به امکانات و خدمات زیرساختی و غیره مشاهده نمود. نتایج پژوهش نشان داد که اثرات اعتبارات بهسازی بر هر سه بعد اقتصادی (3/595)، اجتماعی (3/319) و فیزیکی- کالبدی (3/875)، بالاتر از میانگین مطلوب ارزیابی شده است که نشان دهنده تأثیرات مثبت اعتبارات بهسازی بر این ابعاد است. نتیجه ضریب تعیین آزمون رگرسیون خطی برابر با 0/855 نشان داد که بین اعتبارات بهسازی و تغییر الگوی مسکن روستایی، رابطه کاملاً معنی دار و منسجمی برقرار است. به عبارتی می توان چنین بیان کرد که اثرات اعتبارات بهسازی بر تغییر الگوی مسکن روستایی در دهستان دوست محمد چشمگیر بوده است.
آسیب شناسی مناطق روستایی از خطرات شیوع بیماری کرونا (موردمطالعه: نواحی روستایی شهرستان ایجرود در استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
217 - 234
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های انسانی با توجه به عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، زیرساخت ها و مؤلفه های تهدیدکننده شیوع بیماری کرونا، با چالش های مختلفی مواجه شده اند و درنتیجه نیازمند الگوها و سیستم های متفاوتی برای مدیریت و برنامه ریزی هستند. تحقیق به آسیب شناسی مناطق روستایی از خطر شیوع بیماری کرونا در نواحی روستایی شهرستان ایجرود پرداخت. تحقیق کاربردی و به روش انجام تحقیق، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات تحقیق به صورت گزارش اسنادی به دست آمد. تحلیل اطلاعات به صورت آماره های فضایی و جغرافیایی در ArcGIS/GeoDA و SPSS انجام شد که برای بررسی سطح خدمات در نواحی روستایی، خدمات در 5 گروه بهداشتی- درمانی، تعاونی- بازرگانی، زیرساختی، آموزشی- فرهنگی و ارتباطی تقسیم شدند که اطلاعات آن نیز به صورت اسنادی به دست آمد. در ناحیه روستایی، میان مبتلایان بیماری کرونا و سطح خدمات در این مناطق ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. در سوی دیگر بیشتر خدمات در مناطقی که جمعیت بیشتری دارند، تمرکز یافته و مناطقی که جمعیت کمتری دارند از سطح خدمات کمتری نیز برخوردار هستند. مشخص است مناطقی که خدمات کمتری دارند، برای دریافت خدمات به مناطقی که این خدمات را دارند مراجعه می کنند و با توجه به ماهیت بیماری های عفونی که در مسیرهای حمل ونقل و جابجایی گسترش بیشتری می یابند، این امر، عامل اصلی برای شیوع بیماری در میان نواحی روستایی بزرگ تر و پرجمعیت تر گردیده است. در تحقیق 6 ناحیه روستایی که در کانون اصلی انتشار بیماری قرار داشتند، شناسایی شدند که باید مدیریت و اقدامات پیشگیرانه برای تأمین خدمات و محدودیت های مراجعه به این مناطق انجام گردد.
تحلیل آماری-سینوپتیکی بارش های سنگین منجر به سیلاب فروردین 1398 در حوضه آبریز درود بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
169 - 188
حوزه های تخصصی:
رخداد بارش سیل آسای فروردین 1398 در استان لرستان نمونه ای بارز از بارش های سنگینی بود که خسارت های بسیار قابل توجهی به زیرساخت های کشاورزی، شهری، حمل ونقل و ارتباطات برجای گذاشت. هدف از این پژوهش، بررسی و الگویابی سینوپتیکی-آماری بارش سنگین فروردین 1398 در حوضه آبریز درود-بروجرد است. در این راستا، از داده های مربوط به میزان بارش روزانه ایستگاهی ماه فروردین 1398 ایستگاه های سینوپتیک بروجرد و درود، داده های فاکتورهای سینوپتیکی پایگاه اقلیمی NOAA برای دو روز 5 و 12 فروردین 1398 و داده های جو بالای پایگاه دانشگاه وایومینگ برای روزهای 5 و 12 فروردین 1398 استفاده شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که رخداد بارشی فروردین 1398، ازجمله بارش های سنگینی بوده که در موج اول (5 فروردین) 15 درصد از کل بارش سال و در موج دوم (12 فروردین) 20 درصد از کل بارش متوسط سالانه منطقه، ثبت شده است. تحلیل الگوهای سینوپتیکی این رخدادهای بارش سنگین نشان داد که الگوی سینوپتیک مشابهی مولد این دو موج بارش سنگین در منطقه بوده است. در هر دو روز وجود یک ناوه عمیق با یک هسته بسته شده با ارتفاع 5500 و 5550 ژئوپتانسیل متر بر روی شرق دریای مدیترانه و قرارگیری غرب ایران در بخش جلویی یک ناوه بسیار عمیق شرایط صعود و ورود سیستم های کم فشار را برای غرب کشور به وضوح فراهم کرده است. در این دو روز شاخص امگا به صورت معنی داری به مقدار حدی (0.2-)رسیده بود. ازلحاظ تأمین رطوبت بارش های این دو روز نتایج نشان داد که در سطح 850 میلی-بار، تزریق رطوبت در منطقه موردمطالعه با تعامل دو سیستم سیکلونی (در شرق دریای مدیترانه) و آنتی سیکلونی (روی خلیج عدن) صورت گرفته است و منبع تأمین رطوبت نیز به ترتیب دریای مدیترانه، دریای سرخ و خلیج فارس بوده است که رطوبت را در سطح منطقه به 11 تا 13 گرم در کیلوگرم هوای خشک رسانده است. شاخص های ناپایداری جو بالا، وجود ناپایداری بسیار شدید را در منطقه تایید نمی کرد. ناپایداری متوسط در ترازهای پایین جو که قابلیت گسترش به تراز فوقانی را نداشته است (نمودار Skew-T)، بیانگر آن بوده است که یک سامانه سینوپتیک سراسری، کل منطقه را درگیر کرده است و عامل همرفت محل نقشی نداشته است.
بررسی روند تغییرات سطح پوشش برف منطقه تخت سلیمان با استفاده از تصاویر ماهواره های لندست در سامانه گوگل ارث انجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
۱۹۴-۱۷۹
حوزه های تخصصی:
یخچال ها از جمله منابع آبی مهم در جهان بوده که بشدت تحت تاثیر گرمایش جهانی و تغییر اقلیم واقع شده اند. این مقاله به بررسی اثرات اقلیم بر تغییرات سطح پوشش برف و یخ منطقه تخت سلیمان واقع در استان مازندران در طی سه دهه گذشته با استفاده از سنجش از راه دور پرداخته شده است. به همین منظور، تصاویر مربوط به ماه ژوئن میلادی ماهواره های لندست-5 و 8 در بازه زمانی 1990 تا 2021 و همچنین داده های محصول دمای هوای سنجنده ERA5 در پلتفرم گوگل ارث انجین پردازش شد تا میزان دما و سطح پوشش برف و دمای هوای منطقه مورد بررسی مورد محاسبه و بررسی قرار گیرد. در این پژوهش به منظور تشخیص سطوح پوشیده از برف و یخ، از شاخص NDSI (شاخص سطح نرمال شده پوشش برف) و برای ارزیابی روند داده ها از ضریب کاپا و آزمون من-کندال استفاده گردید. نتایج صحت کلی و ضریب کاپا در سامانه گوگل ارث انجین نشان از صحت کلی 94 درصد و ضریب کاپا 89 درصد در سال 2021 دارد که نشان از مطابقت بالای این روش با داده های واقعی است. نتایج بدست آمده در این تحقیق در طی بازه زمانی مورد بررسی نشان دهنده افزایش حدودا 1.5 درجه ای دما در طول سه دهه گذشته در سطح معنی داری 95 درصد می باشد. نتایج نشان می دهد که سطح پوشش برف و یخ یخچال های تخت سلیمان در ماه ژونن ( خرداد) از مقدار 127 کیلومترمربع در سال 1990 با کاهش 80 درصدی به 22 کیلومترمربع در سال 2021 رسیده است. روند تغییرات سطح پوشش برف ماه ژوئن نیز با آزمون من-کندال بررسی شد که نشان دهنده روند منفی معنادار در سطح معنی داری بین 80 تا 90 درصد می باشد. به طور کلی این نتایج نشان دهنده افزایش دما و کاهش سطح برف و یخ این منطقه در طی دوره آماری مورد مطالعه می باشد و ادامه روند زوال تدریجی یخچال های این منطقه در آینده، تهدیدی جدی برای منبع آب پایین دست و محیط زیست اطراف آنها می باشد.
بکارگیری فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند در مزارع گندم؛ طراحی مدل قصد رفتاری با رویکرد بیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
۱۲۴-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
تغییر اقلیم در ایران باعث کاهش بارندگی، افزایش درجه حرارت و خشکسالی های مستمر گردیده است. تولید کشاورزی در ایران متاثر از تغییر اقلیم با کاهش میزان تولید محصولاتی مانند گندم مواجه شده است. با توجه به سیاست دولت در خودکفایی تولید گندم و ایجاد امنیت غذایی پایدار استفاده از فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند برای مقابله با اثرات تغییر اقلیم ضرورت دارد. هدف این مطالعه طراحی الگوی رفتاری بکارگیری فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند با تاکید روی انگیزه می باشد. روش این پژوهش کمی، از نظر هدف کاربردی و داده های تحقیق از طریق پرسشنامه جمع آوری گردیده است. برای آزمون مدل و فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری بیزی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش 800 گندمکار شهرستان نظرآباد استان البرز می باشد. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 260 نفر و روش نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای با انتساب متناسب تعیین شد. نتایج نشان داد هنجارهای شخصی(0/453)، هنجارهای ذهنی(0/221) و کنترل رفتاری درک شده(0/185) بترتیب موثرترین متغیرها بر قصد بکارگیری فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند می باشند. گویه استفاده از کشاورزی حفاظتی در سال آینده در قصد بکارگیری فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند، گویه استفاده از این فناوری ها بدلیل تاثیر افراد فامیل در هنجارهای ذهنی، گویه احساس بهتر و موثرتر بودن در استفاده از این فناوری ها در هنجارهای شخصی و گویه دسترسی به آموزشهای مربوط به فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند در کنترل رفتاری درک شده، بیشترین تاثیر را روی رفتار بکارگیری فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند دارند.
مدیریت بحران پساکرونا در گردشگری با تأکید بر تاب آوری
حوزه های تخصصی:
بیماری کرونا آسیب جدی به صنعت گردشگری وارد کرده است. نکته ی مهم پساکرونای گردشگری است که نتایج مطالعات نشان می دهند گردشگری موضوعی اجتماعی و پساکرونای گردشگری در ایران موضوعی قابل تأمل است. لذا، این تحقیق، که با هدف بررسی و تحلیل مدیریت بحران پساکرونای گردشگری از منظر تحلیل روان شناختی اجتماعی و با تأکید بر مؤلفه های تاب آوری آنتونوفسکی (SOC) انجام شده است، از شیوه ی کیفی و مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان بهره گرفته و، با روش تحلیل مضمون، پساکرونای گردشگری را تحلیل و بررسی کرده است. نتایج حاصل از یافته های تحقیق به بحران پساکرونا اشاره دارد، بحرانی جدی که با بازاری نابسامان و تقاضای انبوه، بروز رفتارهای آسیب زننده ی ناشی از فشارهای دوران کرونا، تمایل به سفرهای داخلی و توجه بیشتر به امور بهداشتی همراه و مؤید مشکلات بسیاری بوده است. مدیریت بحران پساکرونای گردشگری، با توجه به روحیه ی تاب آوری، بر ایجاد آگاهی و درک بالا از شرایط آتی توسط متولیان و مدیران گردشگری و برنامه ریزی عملیاتی و کوتاه مدت با محوریت گردشگری شهری تأکید می کند تا از رسانه ها برای آگاهی بخشی، توصیف و آماده سازی جامعه ی میزبان و گردشگران برای دوران پس از کرونا بهره مند شود.
تدوین الگوی خلق مشترک ارزش مقصد گردشگری با تمرکز بر نقش تعدیلگر ویژگی های شخصیتی گردشگر (مطالعه موردی: مقاصد منتخب گردشگری ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
105 - 127
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مشکلات مقاصد گردشگری ایران این است که بخش قابل توجهی از خدمات و محصولاتی که در مقاصد ارائه می شود مطابق خواست و نیاز گردشگران نیست، درحالی که مقاصد گردشگری باید، برای ارائه ارزش بیشتر و کسب مزیت رقابتی بلندمدت، از راه حل های متناسب با تقاضای گردشگران بهره برد. لذا، هدف این پژوهش، تدوین الگوی خلق مشترک ارزش مقاصد منتخب گردشگری با تمرکز بر نقش تعدیلگر ویژگی های شخصیتی گردشگر است. جامعه آماری پژوهش گردشگران داخلی در ایران هستند. به منظور جمع آوری داده ها، ابتدا از نمونه گیری هدفمند برای انتخاب استان ها و شهر های گردشگری و سپس از نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس برای پرسش از گردشگران شهرهای منتخب (اصفهان، شیراز، تهران، مشهد، رشت و ساری) استفاده شد. داده ها از خرداد تا اسفند 1398 و به وسیله پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری و روایی محتوا (صوری) و پایایی آن (با آلفای کرونباخ 92 درصد) تأیید شد. درنهایت، 495 پرسش نامه قابل قبول برای تجزیه وتحلیل با روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. براساس نتایج، مهم ترین عوامل مؤثر در خلق مشترک ارزش در مقصد شامل تجربه مقصد، دلبستگی به مقصد و تصویر مقصد است. همچنین، ویژگی های شخصیتی گردشگر در رابطه بین دلبستگی به مقصد و خلق مشترک ارزش در مقصد و تصویر مقصد و خلق مشترک ارزش در مقصد نقش تعدیلگر دارد. براساس نتایج، عاملان صنعت گردشگری می توانند، با تعامل مناسب با گردشگران، تجربیات خاطره انگیزی برای آنان خلق کنند و ذهنیت آنان درخصوص مقصد را تغییر دهند.
تعیین میزان اهمیت الزامات فنی توسعه کارافزارهای گردشگری با استفاده از روش های گسترش عملکرد کیفیت و نقشه شناختی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با بررسی نیازهای مشتریان و الزامات فنی کارافزارهای گردشگری و در حقیقت با استفاده از رویکرد گسترش عملکرد کیفیت (QFD)، تلاش دارد الزامات فنی ای را شناسایی کند که نقش بیشتری در جلب رضایت کاربران این دست از کارافزارها دارند. به این منظور، با مرور ادبیات و مصاحبه و همچنین تهیه پرسش نامه هایی، الزامات فنی و نیازهای کاربران این حوزه شناسایی شده است. سپس، با روش نقشه شناختی فازی (FCM)، وزن این نیازها (به عنوان یکی از ورودی های روش QFD) مشخص و با ترسیم خانه کیفیت، هدف نهایی این پژوهش محقق شد که همان به دست آوردن وزن اهمیت الزامات فنی متناسب با نیازهای استخراج شده بود. این الزامات فنی عبارت اند از محیط شبکه، رابط کاربری، تجربه کاربری، امنیت، پایگاه داده، قالب بندی صفحات، ورودی صدا، ورودی دوربین، طراحی مدل ها، طراحی کنترل کننده، ابزار جست وجو، رابط برنامه نویسی کار افزار (API)، رتبه بندی، سیستم نظردهی، بهینه سازی سایت برای موتورهای جست وجو (SEO)، نقش کاربران و محتوا که تمامی این اطلاعات به کمک تیم متخصص به دست آمده است. همان طور که نتیجه این بررسی نشان می دهد، در میان الزامات فنی، الزام فنی «محتوا» با درصد وزنی 1/8 بیشترین تأثیر را در جلب رضایت کاربران دارد. درواقع خروجی این بررسی راهنمایی برای ساخت یک کارافزار گردشگری با صرف کمترین هزینه ممکن است، به گونه ای که بیشترین میزان رضایت مشتریان را جلب کند.
مشخصه های جغرافیایی-همدیدی واچرخند عربستان در روزهای بارش سنگین برروی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۶۸-۱۵۱
حوزه های تخصصی:
واچرخند عربستان از جمله مهم ترین ارکان گردش جو منطقه جنوب غرب آسیا و موثر بر بارش ایران است. در این تحقیق ویژگی های جغرافیایی (موقعیت) و همدید آن (شدت، شکل و ارتباط با دیگر سامانه ها) در ارتباط با بارش های سنگین دوره سرد و بارشی ایران (اکتبر تا مارس) بررسی شد. به این منظور از داده های تحلیل مجدد ERA interim تراز 850 هکتوپاسکال (2010-1981) استفاده گردید. ابتدا بارش های سنگین (بیش از 30 میلیمتر) استخراج شد. سپس ویژگی های واچرخند (ذکر شده در بالا) در روزهای بارشی مشخص شد. نتایج نشان داد که موقعیت استقرار مراکز واچرخند عربستان در تراز 850 هکتوپاسکال پراکنده بوده و محدوده طول جغرافیایی50 تا 74 درجه شرقی را دربرگرفته است. بیشترین فراوانی تمرکز مراکز واچرخند در دو محدوده ساحل جنوب شرق شبه جزیره عربستان و دریای عرب مشاهده شد. شکل گسترش (جهت) مراکز واچرخندی بیشتر شرقی-غربی (10 مرکز) بوده است. این الگوی استقرار و گسترش واچرخند، مناسب ترین شرایط برای بارش به ترتیب در جنوب غرب و غرب بوده است. گسترش شرقی-غربی واچرخند و استقرار بر روی دریای عرب و جنوب شرق شبه جزیره عربستان و اندرکنش آن با سامانه های چرخندی بادهای غربی که بیشتر برروی عراق دیده می شوند، باعث افزایش عمق ناوه و ایجاد گرادیان شدید فشاری به سمت شمال و در ادامه ناپایداری های مناسب برروی ایران می شود. محرز گردید که علاوه بر شدت واچرخند، موقعیت قرارگیری و گستره فعالیت آن و وجود سیستم کم فشار در منطقه می تواند به عنوان عوامل تاثیرگذار در میزان بارش دریافتی ایران باشد. مادامی که واچرخند عربستان با زبانه های پرفشارسیبری و تبت تلفیق شده، گستره و شدت بارش ها در ایران افزایش یافته است.