فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
دسترسی به کیفیت و کمیت مناسب آب در طول چرخه حیات ساختمان و در طی مراحل مختلف ساخت و بهره برداری بسیار مهم است. اهمیت بنیادین آب از این واقعیت مشهود است که دو هدف از اهداف هفده گانه توسعه پایدار سازمان ملل متحد مستقیماً به آب می پردازند. شرایط اقلیمی گرم و خشک، بارندگی کم و تبخیر زیاد، استفاده نادرست از منابع محدود آب و ایجاد آلودگی بحران کمی و کیفی آب در ایران را در مقیاس های مختلف رقم زده است. بخش عظیمی از اتلاف آب در مقیاس ساختمان (مسکونی، تجاری و اداری) صورت می گیرد. از این رو در بسیاری از نقاط کشور مخصوصاً در مناطق خشک و نیمه خشک ضرورت اتخاذ راهکارهایی در جهت استفاده بهینه از منابع آب در بخش ساختمان اجتناب ناپذیر است. در مطالعه حاضر با تمرکز بر روش های کاهش مصرف آب در مقیاس ساختمان، کاربست منابع آب جایگزین، روش های بازیابی منابع آب به منظور دستیابی به ساختمان های آب صفر خالص مورد واکاوی قرار می گیرد. یافته ها حاکی از آن است که ایجاد چرخه پایدار آب در ساختمان از طریق سیستم های استحصال آب باران، سیستم های جمع آوری و تصفیه آب خاکستری به عنوان منابع آب جایگزین، جمع آوری و تصفیه آب های سیاه در محدوده ساختمان و بهره گیری از آن در جهت تغذیه سفره های آب زیرزمینی و یا ورود به منابع تأمین آب می تواند بستری برای تحقق ساختمان های آب صفر خالص فراهم آورد.
نقش عشایر در اقتصاد مقاومتی و امنیتی نسبت به سکونتگاه های شهری(مطالعه موردی: عشایر شاهسون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جامعه عشایری به عنوان ظرفیت قوی در اقتصاد مقاومتی و تولید اقتصاد در جامعه نباید مورد غفلت مسئولان قرار گیرد و با توجه به این مطلب مهم که یکی از نقشه های دشمن تضعیف روحیه خودباوری در بین مردم و ارتباط با مسئولان است بنابراین مسئولان امر هرچه که می توانند تعامل و ارتباط و خدمت صادقانه را به مردم با توجه به شعار سال که به نام دولت و ملت، همدلی و همزبانی نام گذاری شده بیشتر کنند. لذا تأکید بر لزوم توجه به منابع انسانی و فکری قوی در جامعه نسبت به تولیدات داخلی و تئوریزه کردن نقش جامعه عشایر در اقتصاد مقاومتی و امنیتی در اتاق های فکر ْدیگر در عرصه های مختلف شاهد رشد و بالندگی باشیم.
هدف پژوهش: با توجه به اهمیت موضوع اقتصاد مقاومتی در استقلال و قدرت ملی کشور ایران هدف پژوهش بررسی نقش قدرتمند جامعه عشایر در پیشبرد خط مشی و راهبرد استراتژیک چشم انداز توسعه پایدار عشایر ایران حهت رسیدن به اقتصاد پویا در جهان می باشد.
روش شناسی تحقیق: روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و روش جمع آوری داده ها بر اساس مطالعه اسناد و منابع کتابخانه ا ی و میدانی صورت گرفته است. روش تحلیل استدلالی و استنباطی می باشد.
قلمروجغرافیایی پژوهش: عشایر ایل شاهسون در استان اردبیل، در شمال غربی ایران حضور دارند. قشلاق این ایل در شمال استان اردبیل با وسعت حدود 400 هزار هکتار قرار دارد و محدوده دشت مغان را در بر می گیرد.
یافته ها و بحث: نظر به اینکه جامعه شهری یک جامعه مصرف گرا می باشد و اینکه قریب اکثر شهرها در داخل نواحی مرزی اقوام عشایر ایران قرار دارند لذا یافته های پژوهش بیانگر آن است که عشایر شاهسون نقش مهمی در اقتصاد مقاومتی و امنیت حوزه شهری دارد و به یک پایگاه اقتصادی و امنیتی برای سکونتگاه های شهری و روستایی محسوب می شود.
نتایج: نتایج کلی پژوهش بیانگر نقش تولیدکنده و امنیت آوری عشایر بویژه عشایر شاهسون در حوزه سکونتگاه شهری می باشد. لذا برای پیشبرد این هدف پیشنهاد می شود که توجه ویژه به جامعه عشایر از از ابعاد اقتصادی، اجتماعی شود.
بررسی سیاستگذاری مؤلفه های معماری با رویکرد بالا بردن کیفیت فضای آموزشی
حوزه های تخصصی:
خلق فضا، همواره مقصود معماری بوده است. فضای آموزشی نیز، بی شک یکی از راهبردهای رسیدن به این مقصود میباشد و دو هدف تربیت و تعلیم دانش آموختگان را دنبال میکند . نوع و ماهیت فضا در آموزش رشته هایی چون معماری و هنر که احساس و تجسم از ارکان اصلی و ابزار مهم پیشرفته محسوب میشوند نقش مضاعفی داشته است. امروزه اصل مهم در فضاهای آموزشی خصوصاً در دانشکده ها که در برگیرنده مجموعه ای از مفاهیم و ارزش ها است، به ندرت احساس می شود و همین امر سبب کاهش احساس تعلق خاطر به فضا می گردد. این در حالی است که برقراری ارتباط با فضا های آموزشی هنری و نیز ارتباطات بین افراد در آن، نقش عمده ای در ارتقاء سطح آموزش دارد. بررسی ها نشان می دهد که ملاک اصلی سنجش کیفیت فضایی در مدارس و دانشکده ها، به میزان رضایتمندی کاربران آن می باشد که این امر نیز وابسته به تطابق محیط کالبدی با مجموعه نیازها و توقعات انسانی می باشد. این اصل مهم از طریق طراحی فضاهای انعطاف پذیر با قابلیت های تطبیق پذیری، تغییر پذیری و تنوع پذیری، تامین شده و امکان گرد همایی و تعاملات دانش آموختگان را قوت می بخشند. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر کیفی بر ارتقاء کیفیت فضا در مدارس و دانشکده های معماری از طریق بسط مفهوم کیفیت فضایی است. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی اصول طراحی دانشکده های معماری را بر اساس ارتقاء کیفی فضا و افزایش تمرکز، آرامش و آسایش تبیین می نماید.
پتانسیل سنجی توسعه ژئوتوریسم در مناطق پیرامونی شهرهای مناطق خشک (مطالعه موردی: شهر جدید ایوانکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئوتوریسم یکی از ارکان گردشگری است که بر چشم اندازها، فرم ها، و فرایندهای به وجودآورنده آن ها تأکید دارد. بدیهی است هر منطقه ای با توجه به محیط جغرافیایی خود از استعدادها و جذابیت های متفاوتی برخوردار است. شهر جدید ایوانکی در غرب استان سمنان جزو مناطقی است که از یک سو در حاشیه منطقه خشک ایران و از سوی دیگر در پای کوه های البرز قرار گرفته و به نظر می رسد پتانسیل زیادی برای توسعه صنعت ژئوتوریسم داشته باشد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از انجام این پژوهش پتانسیل سنجی ژئوسایت های پیرامون شهر جدید ایوانکی است. برای دستیابی به این هدف، داده های اصلی پژوهش را اطلاعات اسنادی، مصاحبه، و مشاهدات میدانی تشکیل داده اند. همچنین، برای تحلیل داده ها نرم افزار های ARCGIS و SPSS ابزارهای اصلی پژوهش را تشکیل داده اند. در این راستا، ضمن انجام بررسی های کتابخانه ای و مصاحبه، ژئوسایت های منطقه شناسایی شده است. سپس، با به کارگیری روش های کامنسکو، کوبالیکوا، و روش بومی به عنوان ابزارهای مفهومی، به ارزیابی ژئوسایت های مورد اشاره در پیرامون منطقه مورد بررسی پرداخته شده است. هدف از به کارگیری سه روش یادشده آزمون سنجی و ارزیابی این مدل ها و انتخاب بهترین مدل سازگار با شرایط منطقه بوده است. بنابراین، به منظور تعیین ارزش نهایی ژئوسایت ها، امتیاز نهایی هر ژئوسایت در هر روش به صورت درصد از مجموع به دست آمده است و درنهایت با به دست آوردن میانگین درصد هر سه روش، ارزش نهایی هر ژئوسایت محاسبه شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، در بین ژئوسایت های منطقه، ژئوسایت تنگه واشی با میانگین ۶ / ۷۹ امتیاز دارای بالاترین امتیاز است و بعد از این ژئوسایت نیز ژئوسایت های تونل نمکی و معادن نمکی به ترتیب با ۱ / ۷۸ و ۶ / ۷۲ امتیاز دارای بالاترین میانگین امتیازند. مجموع نتایج به دست آمده بیانگر این است که قرارگیری شهر جدید ایوانکی در حدفاصل ژئوسایت های مناطق کوهستانی و کویری سبب شده است تا این شهر پتانسیل بالایی به عنوان یکی از مراکز گردشگری داشته باشد.
تحلیل عدالت فضایی در برخورداری از تسهیلات شهری با استفاده از مدل های کمی، فضایی و خودهمبستگی موران (منطقه مورد مطالعه: اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
240 - 254
حوزه های تخصصی:
با افزایش رشد جمعیت، فقدان مراکز خدمات کافی و آشفتگی در توزیع و مکان یابی تسهیلات شهری، مسایل عمده ای هستند که شهرها با آن روبه رو هستند. . چشم انداز توسعه فضایی، نمایانگر عدم تعادل های فضایی تمرکز جمعیت و نابرابری در برخورداری از کاربری خدمات و تسهیلات شهری در مناطق 15 گانه شهر اصفهان است. در راستای چنین ضرورتی رعایت عدالت فضایی و دستیابی به فرصت های برابر از اولویت های اساسی در این مناطق پانزده گانه می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تعیین نحوه تخصیص و تمرکز منابع و خدمات شهری با تأکید بر رویکرد نابرابری فضایی در مناطق پانزده می باشد. نتایج نشان داد مناطقی که از نظر برخورداری در سطح بسیار خوب قرار داشتند شامل منطقه (1 و 3)، مناطقی با برخورداری نسبتا خوب شامل مناطق (8، 2، 9، 13، 5، 6 و 10) و مناطقی با برخورداری ضعیف شامل مناطق (2، 15، 4 و 12) می باشند و برای پراکنش مکانی خدمات و تسهیلات مناطق پانزده گانه شهر اصفهان از الگوی خود همبستگی موران استفاده شد. در حالی که نتایج براساس این الگو نشان داد که میزان ضریب موران برای مراکز خدمات درمانی و بهداشتی عدد 034492/0 درصد را نشان داد. اما برای مراکز خدماتی میزان این نوع شاخص عدد 294227/0 درصد بدست آمد و الگوی پراکنش آن به حالت خوشه ای توزیع شد. میزان ضریب موران برای مراکز تجاری و اقتصادی برابر عدد 032551/0 درصد بوده است و الگوی پراکنش خود همبستگی مکانی این نوع خدمات به صورت تصادفی توزیع یافته است و میزان ضریب موران آن 032551/0 درصد بدست آمد و الگوی پراکنش خود همبستگی مراکز حمل و نقل که به صورت خوشه ای در منلطق پانزده گانه شهر اصفهان توزیع شده و ضریب موران آن عدد 22551/0 درصد را نشان داد.
شناخت همگرایی و واگرایی بین ذینفعان شهر هوشمند (مطالعه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات محدودی به مقایسه دیدگاه ذینفعان شهر هوشمند (طرف عرضه و تقاضا) در شهرهای هوشمند پرداخته است. این مقاله به پر کردن این خلاء مهم تحقیقاتی کمک می کند. این پژوهش اولویت های اقدامات هوشمندسازی مورد نیاز از دیدگاه تصمیم گیران (مدیران شهری، برنامه ریزان شهری، طراحان و ارائه دهندگان خدمات شهر هوشمند) را با اولویت های جامعه هدف (شهروندان) در شهر اصفهان مقایسه کرده است تا نقاط همگرایی و واگرایی این دو گروه را شناسایی کند. جمعیت آماری پژوهش شامل دو گروه است، گروه اول را شهروندان اصفهانی بالای 18 سال تشکیل می دادند و گروه دوم تصمیم گیران امور شهری در سازمان ها و ادارات شهری هستند. مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. به منظور تحلیل پرسشنامه ها از روش های آماری آزمون فریدمن و ANOVA استفاده شده است. با توجه به متفاوت بودن تعداد نمونه ها، دو گروه مورد مطالعه از آزمون تعقیبی LSD به منظور تعیین معناداری تفاوت میانگین درون گروهی و بیرون گروهی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در هر دو گروه مورد مطالعه حمل و نقل هوشمند و محیط هوشمند که از زیرساخت های سخت شهر هوشمند در اولویت قرار دارد. از بیست الویت تعیین شده در خدمات هوشمند، هشت مورد مشترک وجود دارد، در حالی که دوازده مورد باقیمانده متفاوت است. مقایسه بین اولویت ها، برداشت ها و جهت گیری مسئولان و شهروندان شهر اصفهان از یک سو برخی همگرایی ها را بین آنها نشان می دهد، اما از سوی دیگر واگرایی های بیشتری مشاهده شده است. همگرایی های مشخص شده می تواند برای برنامه ریزی مشارکتی در هوشمندسازی شهر اصفهان مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیلی بر ارائه راهکارها و سیاست های تأمین منابع درآمد پایدار در کلانشهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵)
103 - 114
حوزه های تخصصی:
کسب درآمد در شهرداری ها از اموری است که تأثیر عمده ای در ارائه خدمات شهری به شهروندان دارد. اگر شهرداری ها نتوانند درآمد کافی و پایدار به دست آورند، نخواهند توانست تاسیسات ضروری در شهر را ایجاد و اداره کنند. نکته حائز اهمیت در بحث تامین و اصلاح منابع مالی شهرداری ها، پایداری منابع درآمدی است؛ به طوری که این درآمدها باید علاوه بر داشتن قابلیت اتکاء و استمرار پذیری، تهدیدی برای توسعه پایدار شهری نیز نباشند. این پژوهش، یک تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی تحلیلی است. علت انتخاب تحقیق، دستیابی به اصول و معیارهای تاثیرگذار «تأمین منابع درآمدی پایدار برای شهرداری شهر تهران» است. برای دستیابی به اهدف پژوهش، پس از بررسی ادبیات نظری و مصاحبه های اکتشافی 11مؤلفه اصلی شاخص های تامین مالی پایدار شناسایی شد و پس از مطالعات تطبیقی، جهت بررسی میدانی و اعتباربخشی به وضعیت پایداری درآمدهای مورد مطالعه، پرسشنامه ای تهیه شد و توسط 150 نفر از اساتید و کارشناسان شهرسازی، اعضای شورای شهر، مدیران و معاونان ارشد مالی، مشاوران، کارشناسان و صاحب نظران مالی، اساتید صاحب نظر، مدیران در آمد و کارشناسان تشخیص درآمد شهرداری های 22 گانه مناطق تهران تکمیل شد. نتایج تحقیق نشان داد پایدارترین نوع درآمد برای شهر تهران که قابلیت اجرایی نیز دارد دریافت سهم مناسبی از مالیاتهای دولت چه در قالب مالیات بر ارزش افزوده و چه به صورت انتقال درصدی از مالیات های ملی به عنوان سهم شهرداری می باشد.
ارزیابی اثر شاخص هندسی خیابان (H/W) برعملکرد حرارتی مسکن؛ نمونه مورد مطالعه: آپارتمان های مسکونی همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
17 - 34
حوزه های تخصصی:
پیوند بین هندسه معابر شهری (H/W) و مصرف انرژی ساختمان، تعامل پیچیده ای بین عوامل اقلیمی، الگوهای مکانی، نحوه قرارگیری فضاهای باز و همجواری ساختمان هایی است که آنها را تشکیل می دهند. این تحقیق، با استفاده از مفهوم خرد اقلیم ایجاد شده متأثر از هندسه معابر شهری به بررسی عملکرد حرارتی ساختمان های مسکونی شهرهمدان پرداخته است. ارزیابی اثر هندسه معابر شهری(H/W) بر میزان مصرف انرژی، هدف اصلی است. در این مطالعه مجموعه جامعی از شبیه سازی های حرارتی مبتنی بر آب و هوای منطقه همدان و تحلیل آماری، برای بررسی چگونگی تأثیر تغییرات ضابطه ارتفاع نسبت به عرض معبر بر میزان مصرف انرژی انجام شده است. روش تحقیق به صورت ترکیبی از روش های کیفی و کمی(داده های عددی شبیه سازی) است. در مرحله شبیه سازی برای شناخت تأثیر(H/W)، بر میزان مصرف انرژی دو حالت در نظر گرفته شده است. ابتدا برای بررسی اثر شاخص عرض معبر، ارتفاع ثابت و عرض معبر متغیر و سپس برای بررسی شاخص ارتفاع، عرض معبر ثابت و ارتفاع متغیر در مدلسازی ها در نظر گرفته شده و در تحلیل یافته ها از روش های آماری، ضریب همبستگی، مقایسه با مدل مرجع و رگرسیون چندگانه بهره گرفته شده است. نتایج بیان می دارد که در تمام قطعات مسکونی الگوهای شمالی، بین ( متغّیر(6الی36متری) W/ ثابت H) و میزان انرژی سالانه، رابطه همبستگی مستقیم و با شدت زیاد و در الگوهای جنوبی، بدون همبستگی است. همچنین بین ( ثابت W/ متغیر(3الی10طبقه)H) و انرژی سالانه در قطعات شمالی، همبستگی مستقیم و در قطعات الگوهای جنوبی رابطه همبستگی معکوس ولی با تاثیر بسیار کم برقرار است. بنابراین شاخص هندسی معابر شهری در الگوهای شمالی مؤثر بوده و افزایش ارتفاع با افزایش فاصله افقی بین ساختمان ها در کاهش مصرف انرژی تأثیرگذار است. هرچه مقدار شاخص ((H/W در معابر شهری اقلیم سرد همدان عدد کمتری باشد(دره های کم عمق)، با افزایش جذب تابش خورشیدی، میزان مصرف انرژی ساختمان کاهش می یابد. با تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص شد، شاخص های هندسی ((H/W و مقدار سطوح درمعرض آفتاب(Ssu) و سایه(Ssh) نسبت به زیربنا(A) و سطح کل(S)، بیشترین تبیین کننده مصرف انرژی در الگوهای قطعات شمالی هستند. الگوی پیشنهادی (تغییر در استقرار سطح اشغال الگوی اول) بهینه ترین عملکرد حرارتی را با کاهش 9/42 درصد انرژی سرمایشی و 73/4 درصدی انرژی نهایی دارد.
بررسی تطبیقی میزان اثربخشی مؤلفه های جمعیت شناختی بر رضایتمندی سکونتی پژوهش موردی: محلات مقدم، تختی و هاشمی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین اثربخشی مؤلفه های شخصیتی بر رضایتمندی سکونتی در سه محله مقدم، تختی و هاشمی شهر تهران است. نوع پژوهش کاربردی و با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. از روش تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و K-Means، برای تعیین محلات نمونه مطالعاتی استفاده شد. جامعه مخاطب در سنجش موضوع رضایتمندی سکونتی، ساکنینی از محلات هستند که خانه هایشان در فاصله سال های 1392-1388 نوسازی شده است. طبق فرمول کوکران 325 پرسشنامه به روش سیستماتیک در محلات تکمیل شد. نتیجه روایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ 72/0 در ارتباط با کلیه سؤالات، این روایی را در سطح بالا مورد تأیید قرار داد. از تحلیل عامل اکتشافی جهت تبیین عوامل معرف رضایتمندی سکونتی در محلات و از آزمون های من ویتنی یوتست و آزمون کروسکال والیس جهت بررسی تأثیرگذاری ویژگی های شخصیتی بر رضایتمندی سکونتی است و درنهایت ارتباط ویژگی های شخصیتی با عوامل رضایتمندی سکونتی با تحلیل رگرسیونی مشخص گردید. نوآوری پژوهش حاضر بررسی تأثیرگذاری مؤلفه های شخصیتی بر رضایتمندی سکونتی در عرصه بافت های فرسوده شهری و همچنین در نظر گرفتن مؤلفه وضعیت اقامت ساکنان به عنوان یک مؤلفه جدید در این حوزه است. طبق نتایج حاصل چهار عامل ویژگی های مجتمع مسکونی، شرایط محیطی-اجتماعی محله، خدمات و امکانات محلی و وضعیت واحد مسکونی به عنوان عوامل معرف رضایتمندی سکونتی تعیین شدند. جنسیت، وضعیت اقامت، مالکیت، درآمد و تحصیلات بر مقوله رضایتمندی سکونتی تأثیرگذار است مؤلفه مالکیت و تحصیلات با میزان تأثیرگذاری حدود 5 درصد بیشترین و بعد خانوار با کمتر از 2 درصد کمترین میزان تأثیرگذاری را بر رضایتمندی سکونتی ساکنان دارند.
ارزیابی شاخص های شهر مطلوب سالمندان (نمونه موردمطالعه: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه جوامع بشری با مسئله بزرگ افزایش شدید نسبت جمعیت سالمندان به کل جمعیت، روبه رو هستند. علت این مسئله، پیشرفت های بهداشتی و پزشکی و کاهش آمار موالید و مرگ ومیر است. در این میان، نکته مهم آن است که 60 درصد افراد سالمند در کشورهای درحال توسعه زندگی می کنند؛ کشورهایی که آمادگی لازم برای رویارویی با پدیده سالمندی و پیامدهای بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی آن را ندارند. هدف از این پژوهش ارزیابی شاخص های شهر مطلوب سالمندان و ارزیابی مهم ترین بعد در شهر یاسوج می باشد. این تحقیق بر اساس هدف «کاربردی» و ازلحاظ ماهیت و روش «توصیفی-تحلیلی» می باشد. شیوه گردآوری اطلاعات شامل مطالعات کتابخانه ای (فیش برداری و اسنادی) و مطالعات میدانی (پرسش نامه) است. جهت تحلیل داده ها از مدل های تحلیل آماری در SPSS شامل آزمون T تک نمونه ای، تحلیل رگرسیون چند متغیره و تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج ارزیابی شاخص ها نشان داد که شهر یاسوج ازنظر مطلوبیت برای سالمندان از شرایط مناسب و باکیفیتی برخوردار نبوده و در طراحی و ساخت شهر یاسوج، رفاه و آسایش سالمندان به درستی موردتوجه قرار نگرفته و فقط در برخی از ابعاد به این امر توجه شده است.
شناسایی الگوهای نیازمندی های اجتماعی- فرهنگی حس مکان با تأکید بر تأثیر فناوری دیجیتالی در ارتقاء کیفیت معماری شهری (نمونه موردی: مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
141 - 169
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوهای نیازمندی های اجتماعی-فرهنگی حس مکان با تأکید بر تأثیر فناوری دیجیتالی در ارتقاء کیفیت معماری شهری، درمنطقه یک مشهد انجام شد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظرماهیت، توصیفی تحلیلی است وجامعه آماری آن شهروندان منطقه یک می باشند. حجم نمونه با استفاده ازمحاسبات لازم در نرم افزارR، 2000 نمونه تعیین واز روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. برای ارائه الگویی از عوامل و زیرعاملهای مؤثر بر ارتقاء کیفیت معماری شهری از روش تحلیل عاملی تاییدی و برای دستیابی به الگوهای شرطی که به تشخیص ارتباطات میان شاخص های مربوط به ارتقاء کیفیت معماری شهری با عواملی چون متغیر گروه بندی مربوط به نواحی، ویژگیهای فردی (نوع شخصیت وخودکارآمدی) و نوع مالکیت می پردازد ازالگوریتم داده کاوی Apriori استفاده گردید. نتایج نشان داد بجز شاخص های آماری نشانه ها و راحتی، که از نظر وجود واجرا شدن در محلات درحد متوسط هستند، سایر شاخص ها تفاوت معناداری با مقدارمتوسط دارند و از دیدگاه پاسخ دهند گان هریک ازشاخص های 6گانه انسجام و همبستگی اجتماعی، تحرک و پویایی، حس تعلق، خوانایی، هویت و اصالت و نظم و سیمای مطلوب در محلات مختلف کمتر از حد میانه اتفاق می افتد. همچنین در اکثر محلات، قوانین و الگوها حاصل از داده کاوی، وضعیت های مختلف پی آمد درمورد وضعیت موجود هرکدام ازشاخص های 6گانه، مقداری کمتر ازحد متوسط را دارا است. در این پژوهش از فرم های آنلاین تعاملی (توزیع وتکمیل الکترونیکی پرسشنامه) وابزارهای تحلیلی بر بستر ابر استفاده شد و با استفاده ازیادگیری ماشین و الگوریتم داده کاوی، روابط معنادار والگوهای پنهان کشف گردید. این امر نشان داد فناوری های دیجیتالی می تواند در کمترین زمان و با بالاترین دقت به جمع آوری و تحلیل داده پرداخته و با شناسایی خودکار و به هنگام الگوهای مؤثر به روشن شدن پیچیدگی ها وقوانین مستتر کمک کرده و با مشارکت وانعکاس عمیق ترین خواسته های ساکنان، امکان تحلیل دقیقتر مشکلات و بدنبال آن راه حل های سریعتر و صحیحتر را فراهم نماید. فناوری های دیجیتالی ازطریق انتظام داده های شهری و نیز در گام بعدی ترکیب ونمایش الگوها می تواند به نحو شایسته ای معماری شهری را پوشش دهد و با ارائه الگوهای دقیقتر در پیوند با الگوهای مؤثر دیگر در کیفیت معماری شهری، یک کل منسجم و معنادار شکل گیرد.
بررسی عوامل مؤثر بر تداعی مفهوم هویت در معماری و شهرسازی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توجه به مفهوم هویت به شکل نگران کننده ای در فضاهای شهری احساس می گردد. نادیده انگاشتن ابعاد و عوامل هویت بخش در شهرهای کنونی موجب ایجاد محیط هایی فاقد شخصیت منسجم و خوانا شده و در نتیجه احساس تعلق خاطر و دلبستگی به کالبد نیز کاهش یافته است. شهر ایرانی همواره دارای هویت منحصر به فرد خود بوده در حالی که اکنون عدم توجه در حفظ و احیاء آن، موجب بروز صدمات جبران ناپذیری به ارزش ها و الگوهای شهرسازی سنتی ایران گشته است. هدف پژوهش حاضر بررسی و شناخت مؤلفه های تأثیرگذار در بحث تداعی مفهوم هویت در معماری و شهرسازی شهر شیراز می باشد تا از عوامل از بین برنده ی هویت شهری جلوگیری گردد. روش تحقیق به کار گرفته شده از نوع توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای-اسنادی و پیمایش های میدانی از جمله پرسشنامه می باشد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که انواع مؤلفه های هویت کالبدی شهر شیراز در 3 دسته عوامل مصنوع، طبیعی و انسانی دسته بندی می شوند. در این میان متغیر عوامل مصنوع بیشترین تداعی کننده هویت در معماری و شهرسازی شهر شیراز می باشد. متغیر عوامل طبیعی و انسانی، به ترتیب در اولویت دوم و سوم قرار می گیرند. همچنین معیار «بناهای شاخص» با میانگین 87/4 در مؤلفه مصنوع، معیار «نارنجستان ها» با میانگین 35/3 در مؤلفه طبیعی و معیار «بیان گویش و زبان» با میانگین 12/3 در مؤلفه ی انسانی بیشترین تأثیر را از دید پاسخ دهندگان به خود اختصاص داده اند.
بهکارگیری رهیافت حقوق مالکیت در برنامه ریزی شهری برای حل مشکل آثار بیرونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
122 - 135
حوزه های تخصصی:
ردیابی و رفع آثار بیرونی، به همراه تأمین منافع و کالاهای عمومی به عنوان کلیدیترین چالشهای حوزه عمومی، دلیل و ماهیت وجودی برنامهریزی شهری بوده و همواره در کانون کاربست و عمل آن قرار داشته است. آثار بیرونی، به عنوان هزینهها و منافع جانبی ناشی از فعالیتهای یک فرد (عامل) هستند که بر رفاه افراد (عاملان) دیگر و یا جامعه تأثیر میگذارد، ارزش آن محاسبه نشده و به طرفین متضرر، پرداخت و از طرفهای منتفع، دریافت نمیشود. برنامهریزان و سیاستگذاران شهری تا کنون برای حل مشکل آثار بیرونی، ابزارهای سیاستی مختلفی ازجمله؛ کنترل و هدایت توسعه، مالیاتستانی و پرداخت یارانه، و... را به کار گرفتهاند. از آنجا که آثار بیرونی در شهر ابعاد چندگانه حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و فضایی دارد، اتخاذ رهیافتی میانرشتهای و چندانتظامه برای کشف قوای علّی و سازوکارهای مولد آنها، ضرورتی اجتنابناپذیر است. بنابراین، هدف این مقاله تبیین شیوه میانکنش و نقش نهادهای حقوق مالکیت و برنامهریزی شهری در تولید و کنترل آثار بیرونی در شهر است. پس از ارائه یک گونهبندی از انواع ابزارهای سیاستی رفع آثار بیرونی، با بهکارگیری منطق استدلال پسکاوی تحت پارادایم واقعگرایی انتقادی، این مقاله به یک چهارچوب مفهومی دست مییابد که تخصیص حقوق مالکیت زمین در نظام برنامهریزی شهری را اصلیترین سازوکار مولد و کنترل آثار بیرونی در شهر شناسایی و تبیین میکند. از اینرو، بر بهکارگیری رهیافت حقوق مالکیت، که در فصل مشترک دو انتظام اقتصاد و حقوق قرار دارد، در نظام برنامهریزی شهری کشور تأکید میشود.
مدلسازی جریان عرضه و تقاضای بهینه برق شهری با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
82 - 91
حوزه های تخصصی:
گسترش استفاده از منابع انرژیهای تجدیدپذیر در کشور و عدم قطعیتهای همراه آن، لزوم برنامهریزی و مدلسازی انرژی را پررنگ میکند. استان فارس یکی از استانهای پهناور و پرجمعیت کشور است که پتانسیل مناسبی برای بهرهگیری از منابع تجدیدپذیر دارد، اما قیمت سطح پایین سوختهای فسیلی در کشور، باعث محدود کردن سهم منابع تجدیدپذیر در تأمین برق این استان شده است. در این پژوهش با استفاده از نرمافزار EnergyPLAN سیستم عرضه تقاضای برق استان را تا سال 1399 مدل کرده و با تعریف سناریوهای مختلف برای منابع تجدیدپذیر و با در نظر گرفتن پارامترهای محیط زیستی، گاز طبیعی مصرفی و درصد منابع تجدیدپذیر به مقایسه حالتهای مختلف سیستم عرضه تقاضا پرداخته میشود. در ادامه، با مدلسازی سیستم عرضه تقاضا برای 4 سال آینده، میزان رشد منابع تجدیدپذیر در سیستم تخمین زده شده و پارامترهای یادشده مورد بررسی قرار میگیرند. نتایج مدلسازی برای حال نشان میدهد در صورت نبود نیروگاههای تجدیدپذیر در این استان، سالانه 280 هزار تن دیاکسید کربن بیشتری منتشر میشد. همچنین، نتایج شبیهسازی برای آینده بیانگر آن است که در صورت احداث نیروگاههای جدید، میزان نفوذ تجدیدپذیر به عدد 8/14 درصد خواهد رسید که سبب جلوگیری از انتشار 930 هزار تن دیاکسید کربن نسبت به حالت پایه (عدم احداث نیروگاه جدید) تا سال 1403 خواهد شد.
The Impact of the Second Homes on the Physical and Economic Development of Rural Settlements (Case Study: Hendeh Khaleh Rural District in Someh Sara County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose - The main purpose of this study is to evaluate the impact of the second homes on the physical and economic development of rural settlements in Hendeh Khaleh Rural District of Someh Sara County. Design/methodology/approach- The research method was descriptive-analytical. The main part of the data was obtained by a survey and interviews. The statistical population of this study is the villages of Hendeh Khaleh Rural District. Based on the estimation of the sample size using Cochran's formula, the sample size was detemined to be 385 of the heads of households. The independent variable (second home tourism) and the dependent variables (physical and economic development of rural settlements) for Hendeh Khaleh Rural District were analyzed in SPSS software. Findings - The findings of statistical tests show that second homes have caused physical and economic changes in Hendeh Khaleh Rural District. Second home tourism had influenced physical components, especially the indicators of “improvement of facilities and amenities”, and “increasing the construction”. The villages of Sofiandeh, Hendeh Khaleh, Now Khaleh Jafari and Akbari, Siah Darvishan, Lakesar had the highest number of built villas. The villages of Sheykhmahale, Kishestan, Lakesar, and Nargestan had the highest ranks in earning income from having houses to rent. The highest distance from the optimal limit regarding the physical components is for “increasing the construction” (1.89) and regarding the economic components is for “earning income from having the house to rent” (1.83). Practical implications - Providing a comprehensive review of all related literature, this study may help the researchers in choosing the appropriate method for planning the development of second home tourism as a strategy of development policies. Originality/value- This resaerch is the first study conducted about the impact of the second homes on the physical expansion in Hendeh Khaleh Rural District, which examined the relationship between the creation of the second homes and physical and economic development together.
تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار بر حس اجتماع بافت قدیم و جدید شهر تبریز(نمونه موردی: محله های یاغچیان، سرخاب و دوه چی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه عوامل کالبدی موثر بر شکل گیری تعاملات اجتماعی و به تبع آن حس اجتماع در محله ها نادیده گرفته می شود. به نظر می آید این مسئله ناشی از رشد و توسعه سریع محله ها و بی توجهی به ماهیت اجتماعی آن ها است، درحالی که از دیرباز محله ها نقش ویژه ای در برقراری تعاملات اجتماعی میان شهروندان داشته اند. این تغییرات از طریق تأثیر منفی بر رشد اجتماعی محله ها، منجر به بروز معضلاتی نظیر کاهش همکاری و روابط اعتمادآمیز اجتماعی می شود. پژوهش حاضر با هدف سنجش مؤلفه های تأثیرگذار بر حس اجتماع محله های سرخاب و دوه چی (بافت قدیم) و یاغچیان (بافت جدید) شهر تبریز به روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از ابزار پرسشنامه و انجام آزمون های Spss انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش ساکنان محله های سرخاب و دوه چی (بافت قدیم) و یاغچیان (بافت جدید) شهر تبریز با 300 نمونه آماری (100 نفر از هر محله) است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که تأثیر بُعد عینی بر حس اجتماع بیشتر است، همچنین در بُعد عینی نیز مؤلفه کالبد و شاخص مساحت ساختمان و در بُعد ذهنی-روحی مؤلفه معنا و شاخص امنیت بیشترین تأثیر را بر حس اجتماع محله های مذکور دارند؛ بنابراین لازم است برنامه ریزان و طراحان برای ارتقای حس اجتماع در محله های قدیمی و جدید به مؤلفه کالبد از بُعد عینی و مؤلفه معنا از بُعد ذهنی-روحی توجه کنند. بررسی و مقایسه تطبیقی مؤلفه های تأثیرگذار بر حس اجتماع محله هایی با بافت قدیمی و جدید شهر تبریز، نوآوری پژوهش حاضر است.
سنجش شاخص های خلاقیت شهری با بهره گیری از KBUD منطقه مورد مطالعه: مقایسه کلان شهرهای تهران، مشهد و اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر سنجش شاخص های خلاقیت شهری و مقایسه سه کلان شهر تهران، مشهد و اصفهان بوده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی از نوع کاربردی انجام شد. برای سنجش اطلاعات چهار معیار و 23 زیرمعیار استخراج شده که برای تعیین اهمیت نسبی معیارهای مورد پژوهش از مدل آنتروپی شانون و روش تحلیل رابطه ای خاکستری استفاده گردید. نوآوری تحقیق پرداختن به معیارهای مشترک خلاقیت شهری و توسعه شهری دانش پایه می باشد. یافته های تحقیق نشان داد که رتبه بندی نهایی کلان شهرها از نظر برخورداری از شاخص های خلاقیت شهری، کلان شهر تهران رتبه اول، کلان شهر مشهد رتبه دوم و کلان شهر اصفهان در رتبه سوم قرار دارند. همچنین اولویت بندی کلان شهرها در رابطه با توسعه شهری دانش پایه، تهران با کسب رتبه اول، مشهد در رتبه دوم و اصفهان در رتبه سوم قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که خلاقیت شهری مفهومی بالقوه است که در کلان شهرهای تهران، اصفهان و مشهد باید به طور جدی تقویت شود تا امکان توسعه شهری دانش پایه را فراهم کند. جنبه نوآورانه پژوهش نشان داد که زمانی توسعه دانش پایه امکان پذیر می شود که خلاقیت به همراه دانش در محیطی خلاق با اقتصاد دانش پایه و تحت نظارت مدیران دانشی به وسیله کارکنان دانشی صورت پذیرد.
شناسایی مؤلفه های محیط زیستی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی پایداری در شهر های کوچک، مطالعه موردی: شهر لیکک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های پایداری شهری در شهر لیکک از توابع استان کهگیلوبه و بویراحمد از نوع کاربردی با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی بوده است. نخست 36 شاخص در 4 بعد محیطی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی پایداری شهری با استفاده از اسناد و نظر 23 نفر از خبرگان حوزه مربوطه تعیین گردید. به منظور رتبه بندی عوامل از ﻓﺮآﯾﻨﺪ تحلیل ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺒﯽ (AHP) و نرم افزار Expert choice استفاده شد. در مطالعه حاضر نرخ ناسازگاری کلیه مقایسات زوجی کم تر از 1 / 0 بوده است. لذا، سازگاری ماتریس مقایسات قابل قبول است. نوآوری پژوهش حاضر شناسایی شاخص های پایداری در شهری کوچک با موقعیت جغرافیایی و آداب و رسوم و فرهنگ خاص و به کارگیری معیارهای کمی و کیفی به طور هم زمان و امتیازدهی و اولویت بندی آن ها بوده است. یافته ها نشان داد که به ترتیب عوامل اقتصادی، عوامل محیطی، عوامل کالبدی، و اجتماعی دارای اهمیت بودند. از بین مؤلفه ها یا زیر معیار ها، وضعیت درآمد و درصد اشتغال به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر پایداری شهری قلمداد گردید. بنابراین شاخص های پایداری و درجه اهمیت آن ها در شهر های کوچک، متأثر از شرایط اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و کالبدی آن جوامع است. رشد نامتوازن شهرنشینی با زیرساخت های نامناسب شهری و عدم فرصت های شغلی کافی موجب ناپایداری شهری می شود. فرآیند پایداری جریانی چند بعدی است که باید ضمن توجه به بهبود وضعیت اقتصادی و ایجاد رفاه همگانی، از نابودی منابع، تخریب محیط زیست و ناهنجاری های اجتماعی اجتناب شود.
تحلیل مقایسه ای رابطه بین حس باهمستان و کیفیت زندگی در شهرها (پژوهش موردی: شهرک ولیعصر و محله پایین در شهر قائن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تحلیل و بررسی مقایسه ای وضعیت حس باهمستان و کیفیت زندگی و رابطه بین این دو متغیر در دو محله متفاوت از هم (شهرک ولیعصر به عنوان محله جدید و محله پایین به عنوان محله قدیمی) در شهر قاین است. رویکرد کلی این تحقیق توصیفی - تحلیلی است و یک تحقیق پیمایشی محسوب می شود. جهت گردآوری داده های میدانی از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت دو محله مذکور است. حجم کل نمونه بر اساس فرمول کوکران 370 نفر تعیین شد و سهم هر محله از این حجم نمونه با توجه به جمعیت آن مشخص گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T گروه های مستقل و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که وضعیت کیفیت زندگی و حس باهمستان در هر دو محله مطالعاتی بالاتر از حد متوسط است و از این نظر تفاوت معناداری بین دو محله وجود ندارد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نیز نشان می دهد که در محدوده مطالعاتی بین «حس باهمستان» و «کیفیت زندگی» رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بنابراین تقویت حس باهمستان در محلات شهری می تواند به افزایش رضایت از زندگی کمک کند.
تحلیل فضایی میزان برخورداری جامعه محلی از شاخص های کالبدی- محیطی موثر بر تاب آوری در برابر مخاطرات محیطی (مطالعه موردی: روستاهای منطقه سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع مخاطرات طبیعی مانند سیل، زلزله و خشک سالی در فضاهای جغرافیایی به ویژه مناطق روستایی غالبا منجر به خسارات فراوان و غیرقابل جبرانی می شود و مانع جدی در راه توسعه پایدار جوامع انسانی به حساب می آید. خشک سالی از پدیده های محیطی و بخش جدایی ناپذیر تغییرات آب و هوایی بوده و برای کاهش اثرات آن، توجه به رویکرد تاب آوری مطرح شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی میزان برخورداری جامعه محلی از عوامل کالبدی- محیطی موثر بر تاب آوری در برابر مخاطرات محیطی در روستاهای منطقه سیستان بوده است. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمامی سرپرستان خانوراهای 373 روستای بالای 50 خانوار در منطقه سیستان بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 189 نفر از سرپرستان خانوارها به روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و WASPAS و Arc GIS استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون در خصوص تأثیر عوامل کالبدی- محیطی بر تاب آوری اجتماعات روستایی در منطقه سیستان حاکی از آن است که میزان همبستگی چندگانه بین عوامل کالبدی- محیطی و تاب آوری برابر با ضریب تعیین (R2=0.001) بوده که نشان می دهد عوامل کالبدی- محیطی هیچ تأثیری برتاب آوری روستاییان در منطقه سیستان ندارد. همچنین نتایج حاصل از تکنیک رتبه بندی WASPAS موید آن است که، روستائیان واقع در شهرستان های زهک و زابل دارای بیشترین میزان تاب آوری کالبدی- محیطی در برابر مخاطره طبیعی و روستائیان واقع در شهرستان هیرمند دارای کمترین میزان تاب آوری کالبدی- محیطی در برابر مخاطرات طبیعی می باشند.