فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف کلان توسعه در اغلب کشورها و از جمله کشور ما، کاهش بیکاری و توسعة فعّالیّتهای شغلی است. در این مقاله دو هدف اصلی دنبال میشود: اوّلین، شناخت و ریشهیابی وضع موجود بیکاری و اشتغال در سطوح مختلف (بینالمللی ـ محلی) و دوّمین چگونگی تغییر وضع موجود بیکاری و اشتغال در راستای دستیابی به وضع مطلوب است. روش بررسی، گردآوری آمار و اطّلاعات از منابع اسنادی و مطالعات میدانی محلّی و تئوری تحقیق نیز نظرّیة توسعة یکپارچة روستایی متشکل از عناصر جغرافیایی توسعه است. در مجموع، عمدهترین یافتههای تحقیق عبارت از این است که راه مقابله با بیکاری و توسعه نیافتگی فعّالیتهای شغلی در کشور ما و منطقة مورد مطالعه را میتوان در اجرای برنامههای توسعة یکپارچة روستایی جستجو نمود. علاوه بر این، از دیگر نتایج مقالة حاضر و مهمترین، آن است که راهحلهای بخشینگر و تفریدی قادر به حلّ مسائل چند بعدی اشتغال و بیکاری نیستند. از جمله مهمترین ضورتها برای چنین تحقیقی آن است که در جهت پاسخگویی به یکی از عمدهترین مشکلات عصر حاضر خصوصاً برای نواحی روستایی کشور طرّاحی شده است.
برنامه ریزی توسعه یکپارچه روستایی با بهره گیری از مدل تحلیلی SWOT در بخش خمام شهرستان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روستا به عنوان کوچک ترین واحد جغرافیایی است که معیشت اغلب ساکنان آن مبتنی بر بهره کشی از زمین است و توسعه یکپارچه روستایی منوط به افزایش تولید، بهبود سطح دانش و انگیزش، ارایه خدمات گوناگون، بهبود و اصلاح شبکه ارتباطی و حمل و نقل، بهسازی مسکن روستایی، تنوع بخشی به امکانات اشتغال و اصلاح و انتظام شبکه مکانی ـ فضایی سکونتگاه های روستایی در راستای رسیدن به توسعه کلان کشور، شناخت نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها است تا بتوان با شناخت همه جانبه برنامه ریزی بهینه ای در جهت توسعه نواحی روستایی ارایه نمود.
در مقاله حاضر، ویژگی های طبیعی، اجتماعی ـ جمعیتی، فرهنگی ـ سیاسی، اقتصادی و فضایی ـ کالبدی روستاهای بخش خمام مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است و با تلاشی در جهت یافتن پاسخ این سوال که چگونه می توان به برنامه ریزی توسعه یکپارچه روستایی در محدوده مورد مطالعه دست یافت و هدف های کاربردی و ضرورت های خاص تحقیق حاضر در جهت دست یابی به پاسخ سوال اصلی طرح درنظر گرفته شده است که با انتخاب شیوه مطالعه مناسب در جهت دست یابی به نتایج سودمند و آزمودن فرضیه ها به ارایه راهکار پرداخته شود.
بررسی کارکرد شهرهای جدید ایران در جذب سرریز جمعیت مادر شهرها (مطالعه موردی: شهر جدید سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند رو به افزایش شهرنشینی و بروز آثار ناشی از آن، ضرورت برنامهریزی در خصوص توسعه شهری را بیش از گذشته با اهمیت نموده است. از جمله گزینههای مقابله با مشکلات شهرنشینی شتابان و مسائل کلانشهرها، راهبرد احداث شهرهای جدید ـ بویژه از اواسط قرن بیستم ـ بوده است. بدین ترتیب، این الگو در بسیاری از کشورهای دنیا مورد توجه بوده و در کشور ایران، قبل از سال 1357 با هدف تأمین مسکن شاغلان بخش صنعت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، عمدتاً به منظور جذب سرریز جمعیت مادرشهرها جامه عمل پوشیده است.
اکنون، پس از گذشت بیش از ربع قرن و آغاز مرحله جذب جمعیت برای تعدادی از شهرهای جدید، پاسخ به این سؤال، که «سیاست اخیر تا چه میزان به اهداف خود نزدیکتر شده است»؟ به عنوان هدف اصلی مقاله انتخاب شده است. گفتنی است بررسی کارکرد شهر جدید سهند در جذب سرریز جمعیت مادر شهر تبریز در مقایسه با هدف اولیه پیشبینی شده برای آن، به روش اسنادی و پیمایشی و با انجام نمونهگیری از خانوارهای ساکن و شاغلان واحدهای تولیدی و خدماتی مستقر در شهر جدید انجام پذیرفته است.
یافتهها نشان میدهد، بنابه دلایلی اشباع جمعیت مادرشهر تبریز و آغاز سرریز آن حداقل تا دهه آینده منتفی است. بنابر این شهر جدید سهند از برنامه پیشبینی شده برای جذب جمعیت عقب افتاده و این روند ادامه خواهد داشت. اما به لحاظ کارکرد منظور شده در زمینه جذب جمعیت با ویژگیهای جمعیت سرریز ما در شهر تبریز تا حدودی امکان تحقق اهداف جهتگیری شده میسور مینماید.
آمایش سرزمین در اتریش با نگاهی به کنفرانس برنامه ریزی فضایی örok
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نظام برنامه ریزی فضایی اتریش میپردازد. گرچه شروع برنامه های آمایش سرزمین در اتریش بر اساس تعاریف نوین به دهه های 50 و60 قرن بیستم برمیگردد، از سال 1971 با تشکیل کنفرانس آمایش سرزمین (?rok) این امر به طور جدی بر مبنای قانون اساسی در دستور کار 9 ایالت به عنوان مسؤولان اصلی تهیه آن قرار گرفت. در یک سیستم پیچیده از توزیع قدرت و در سه سطح ملی (فدرال)، ایالتی و محلی این برنامه ها به اجرا در میآیند. دولت مرکزی مسؤولیت برنامه های آموزش عالی، فرودگاه ها، مدیریت آب، حمل و نقل ریلی، جاده های بین منطقه ای، آزادراهها و جاده های فدرال، معادن، جنگل داری و امور مالی را برعهده دارد. قوانین ساختمانی و منطقه بندی، حفاظت از طبیعت، شکار وماهیگیری،کشاورزی، وضع و دریافت مالیات برعهده ایالت ها میباشد. اطلاعات مورد نیاز برنامه ریزی در سطح منطقه ای جمع آوری میشود و در تهیه برنامه های منطقه ای، هماهنگی با حکومت مرکزی و مناطق همجوار پیگیری شده و توصیه های لازم برای نظارت بر شهرداریها و برنامه های شهری ارایه میشود. تنها سطحی که برنامه ریزی فضایی در تمام سطح محدوده اجرا میشود سطح کمون ها(سطح محلی) است که از وین،14 شهر خودمختار و2342 شهرداری کاملاً کوچک تشکیل میشوند در این سطح طرح های کالبدی محلی تهیه میشوند که به لحاظ حقوقی الزام آور بوده و میبایست اصول توسعه وعمران، ابزار اجرا و طبقه بندی کاربری اراضی را پیش بینی نمایند و توسط مرجع منطقه ای نظارت، بازبینی و تصویب نهایی گردند.
ارزیابی شاخص های کمّی و کیفی مسکن با رویکرد توسعه پایدار (مطالعه موردی: شهر سامان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة توسعة پایدار با توجه به آثاری که در محیط فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی گذاشته، اخیراً مورد توجه شهرسازان و برنامه ریزان شهری واقع شده است. با توجه به اهمیت مسکن در ساختار شهرهای امروزی و زندگی شهروندان توجه به اصول توسعة پایدار در جهت عدالت فضایی و اجتماعی و ساختار کالبدی شهرها، مطلوبیت کمّی و کیفی کاربری ها به ویژه کاربری مسکونی و مقولة مسکن امری مهم است. لذا، هدف پژوهش حاضر تحلیل و ارزیابی وضعیت شاخص های کمّی و کیفی مسکن در شهر سامان است. روش این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش برای ارزیابی وضعیت شاخص های مسکن در نواحی چهارگانة شهر سامان، از سه مدل تصمیم گیری تاپسیس، ویکور و کوپراس استفاده شده است. در این پژوهش همچنین برای مقایسة زوجی معیارهای هر شاخص و وزن دهی به معیارها از مدل تحلیل شبکة ANP استفاده شده است. شاخص های به کار رفته در پژوهش حاضر شامل شش شاخص اجتماعی، اقتصادی، ریزدانگی، تراکمی، محیط زیستی و تسهیلات مسکن با رویکرد توسعة پایدار است. برای گردآوری داده های پژوهش از اطلاعات حاصل از داده های مرکز آمار ایران (1390)، طرح تفصیلی شهر سامان (1391) و مطالعات میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه با حجم نمونة 320 خانوار استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مسکن شهر سامان متناسب رویکرد توسعة پایدار نیست و در بیشتر شاخص های مسکن در نواحی چهارگانة شهر سامان عدم برابری و ثبات وجود دارد، به طوری که در شاخص اجتماعی، نواحی 1 و 4 نسبتاً مطلوب، ناحیة 2 نامطلوب و ناحیة 3 نسبتاً نامطلوب، در شاخص اقتصادی ناحیة 1 نامطلوب، ناحیة 2 نسبتاً مطلوب و نواحی 3 و 4 مطلوب است. در شاخص ریزدانگی، نواحی 1 و 2 نامطلوب و نواحی 3 و 4 مطلوب است. در شاخص تراکمی، ناحیة 1 مطلوب، ناحیة 3 نسبتاً مطلوب و نواحی 2 و 4 وضعیت متوسطی دارد. در شاخص تسهیلات مسکن ناحیة 1 نامطلوب، ناحیة 2 مطلوب و نواحی 3 و 4، به ترتیب نسبتاً مطلوب و متوسط است؛ اما در شاخص محیط زیستی مسکن نواحی چهارگانة شهر سامان وضعیت نامطلوبی دارد.
تحلیلی بر الگوی گسترش کالبدی - فضایی شهر مرودشت با استفاده از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن و ارایه الگوی گسترش مطلوب آتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، شهرنشینی بر شهرسازی مقدم شده و رشد شهری را با مشکلات جدی رو به رو کرده است.شهر مرودشت نیز در طول دوران حیات بیش از 70 ساله اش به طور نامتوازنی رشد کرده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیلی - تطبیقی بوده و با بهره گیری از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن به تحلیل چگونگی گسترش این شهر پرداخته شده است. بررسی داده ها، نشان می دهد که در مرودشت تا سال 1375 شهر به صورت فشرده رشد کرده؛ اما از این سال به بعد رشد بدقواره شهری (امپرال) رخ نموده که میزان آن بر اساس این مدل ها 33 درصد بوده است. هدف تحقیق حاضر، ساماندهی الگوی فیزیکی گسترش شهر مرودشت است. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل یافته های تحقیق، با توجه به گسترش شکاف ارزش آنتروپی ناشی از رشد افقی و اسپرال شهر، که خود متاثر از الگوی رشد خطی آن است، الگوی قطاعی- متمرکز به عنوان الگوی مطلوب گسترش آتی آن تشخیص داده شد. برای تحقق این امر مهم بایستی با تقدم زمانی و مکانی از الگوی گسترش تمرکز درون بافتی و در عین حال الگوی پیوسته قطاعی با توسعه سیستم شبکه ارتباطی متقاطع و مورب بهره گرفت.
کاربرد تکنیک های خودهمبستگی فضایی در تحلیل جزیره حرارتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از تصاویر چند زمانه لندست TM تغییرات فضایی – زمانی جزیره حرارتی تهران مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر مطالعه شده مربوط به دوره زمانی 1986 تا 2010 هستند(13 تصویر). ابتدا الگوریتم تک باندی کین و همکارانش(2001)برای استخراج دما از باند حرارتی تصاویر لندست TM استفاده شد. سپس با استفاده از روشهای تحلیل خودهمبستگی فضایی عمومی و محلی تغییرات فضایی و زمانی دمای سطحی بررسی شد. نتایج تحلیل خودهمبستگی فضایی عمومی نشان داد که داده های دمای سطحی تهران دارای ساختار فضایی بوده و به شکل خوشه ای توزیع شده اند. علاوه بر آن، بین سالهای 1986 تا 2010 مقدار خودهمبستگی فضایی افزایش یافته و متغیر دما تمایل بیشتری به متمرکز شدن و خوشه ای شدن در فضا پیدا کرده است. با توجه به نتایج خودهمبستگی فضایی عمومی دو نتیجه ی مهم حاصل شد: 1- در طول دوره مطالعه خوشه های حرارتی جدیدی در شهر تهران شکل گرفته اند. 2- وسعت فضایی خوشه های حرارتی قبلی رو به افزایش رفته است. جهت روشن شدن ماهیت خوشه های دمایی (داغ یا خنک بودن خوشه ها) و بررسی تغییرات فضایی آنها از آماره ی خودهمبستگی فضایی محلی استفاده شد. نتایج این بخش تقویت و گسترش خوشه های داغ و تضعیف خوشه های خنک را تایید نمود. بررسی و مقایسه ی پراکندگی فضایی نقاط بالا- بالا و پایین- پایین در طول دوره مطالعه نشان داد که بین سالهای 1986 تا 2010 به علت از بین رفتن نیمی از پوشش گیاهی نواحی غرب و جنوب غربی تهران(مناطق 18، 19، 21 و 22) خوشه های خنک مستقر بر این نواحی کوچک یا ناپدید شده اند و خوشه های داغ جدیدی در این نواحی شکل گرفته اند. در نتیجه ی این تغییرات جزیره حرارتی که در سال 1986 بر روی فرودگاه مهرآباد(منطقه9) و بخشهایی از مناطق 21 و 22 حاکم بوده است، در طول این 25 سال به سمت غرب و جنوب غرب گسترش یافته و مساحت بیشتری را اشغال کرده است. همچنین هسته های حرارتی کوچکی در جنوب و غرب منطقه 19 ظهور یافته است. علاوه بر آن به علت تخریب و نابودی بخش مهمی از باغات مناطق شمالی تهران(به خصوص شمیرانات) خوشه های خنک مستقر در این نواحی تضعیف شده اند.
تبیین جایگاه سامانه بام سبز در تعدیل جزیره حرارتی شهر، نمونه موردی: کرج
حوزه های تخصصی:
براساس شواهد و یافته های آماری اقلیم کره زمین بویژه در مناطق شهری به طرف گرمایش می رود. برای نمونه دمای متوسط سالانه کرج سومین کلانشهر آلوده هوایی ایران در طی دوره 1960 تا 2008 حدود 2.25 درجه سلسیوس گرم شده است. این گرمایش در بیشتر ویژگی های محیط زندگی انسان اثر دارد، پدیده جزیره گرمایی شهر تشدید می شود و با افزایش مصرف انرژی برای ایجاد شرایط مطلوب زندگی آلودگی هوای محیط شهری افزایش می یابد. در مجموع افزایش دما در محیط شهری مشکلات و هزینه های سنگینی ایجاد می کند. تنها راه چاره برای جلوگیری و یا حداقل تعدیل این مشکلات تغییر ساختار کالبدی شهر در جهت سازگاری با این فرایند گرمایش است.
با توجه به ارزش افزوده بالای زمین و پایین بودن مساحت فضای سبز بنظر می رسد استفاده از فناوری بام سبز در کلان شهرهای ایران به علت بهبود و پایداری کیفیت محیط های شهری گزینه مناسبی می باشد. این مطالعه میان رشته ای با هدف معرفی سامانه بام سبز و نقش آن در کاهش پدیده جزیره حرارتی شهری، به بررسی تاثیر حرارتی استفاده از بام سبز در مقایسه با بام های رایج به کمک شبیه سازی با نرم افزار Derob در مقیاس خرد اقلیم می پردازد. یافته ها به وضوح نشان می دهد که کاهش قابل توجهی در ظرفیت حرارت، در یک وضعیت مقایسه ای وجود دارد که ثابت می کند که مسئله قابل پیش بینی اثر جزیره گرمایی را می توان با توسعه سامانه بام سبز کاهش داد
تحلیل سیاست های آمایش سرزمینی ایران و ترکیه در مناطق مرزی همجوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازماندهی سیاسی فضا یا سیاست های آمایش سرزمینی، از موضوعات مطرح در حوزه مطالعات جغرافیای سیاسی به شمار می آید. نمود عینی سیاست های آمایش سرزمینی حکومت های مرکزی را در مناطق مرزی با اعمال راهبردهای هدفمند، به منظور هدایت متوازن دو الگوی امنیت و توسعه، می توان مشاهده کرد. در نوشتار حاضر، آزمون فرضیه وجود رابطه بین سیاست های آمایش سرزمینی ایران و ترکیه در مناطق مرزی همجوار، با شرایط و مناسبات حاکم بر سیاست داخلی و خارجی هر یک از این دو کشور، از طریق تحلیل یافته های نویسندگان و داده های آماری قابل استناد دو کشور، موردنظر بوده است. تحلیل یافته ها ما را بدین نتیجه رهنمون ساخت که در بیشتر مواقع، تنظیم سیاست گذاری های مناطق مرزی بدون توجه به مقتضیات داخلی و با توجه به شرایط کشور مقابل، پیگیری و اجرا شده است. این امر، تداعی گر حاکمیت الگوی ایدئولوژی محور بر الگوی عدالت محور در اجرای سیاست های آمایشی دو کشور در مناطق مرزی همجوار بوده است؛ که نتایج چندان امیدوارکننده ای را برای بهبود شرایط حاکم در مناطق مرزی، آشکار نمی سازد.
ارزیابی احساس امنیت در مناطق شهری کرمان با استفاده از مدل کوپراس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت مفهومی اجتماعی است و کاربرد آن نیز به گونه ای مرتبط با جوامع شهری معنی پیدا میکند. بدون احساس امنیت، هیچ فضای شهری عرصه حضور و تعاملات اجتماعی شهروندان نخواهد بود. با گسترش شهرنشینی و ایجاد شرایط خاص زندگی، امن سازی فضاهای شهری به عنوان یکی از ضرورت های اساسی شهرسازی مطرح می شود و برنامه ریزان و طراحان فضاهای اجتماعی، به ویژه شهرها، تلاش میکنند تا با شناسایی عوامل تهدیدکننده امنیت، ایمنی را برای استفادهکنندگان از فضاها فراهم کنند تا علاوه بر ابعاد عینی، بر فرایندهای ذهنی ادراک امنیت نیز تأثیر گذاشته و به آسایش روانی ساکنان کمک کند. در این راستا با توجه به اینکه شهر کرمان به عنوان بزرگ ترین جاذب جمعیت جنوب شرق ایران است، این شهرستان به دلیل وجود مراکز خدماتی در جنوب استان، مهاجرپذیری بودن، رشد سریع جمعیت، گسترش فیزیکی شهر، ناهمگونی و انسجام اجتماعی، در زمینه ارتکاب ناهنجاری و جرایم شهری از آمار بالایی برخوردار است که متأسفانه موجب بروز مشکلات متعدد و تحمیل هزینه های غیر قابل جبران مالی، جانی و روحی بر این منطقه شده است؛ ازاین رو، این مطالعه درصدد است، میزان امنیت شهری در مناطق چهارگانه شهر کرمان را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی-توسعه ای و روش آن توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری مرتبط مؤلفهای «کاربری اراضی، کیفیت معابر، آسایش بصری، آسایش محیطی، تناسب فرم و اندازه فضا، دسترسی به حمل و نقل عمومی، احساس آشفتگی محیطی و نظارت و کنترل محیط» به عنوان شاخص های منظر شهری بر اساس سنجش احساس امنیت شهروندان عمومی به دست آمد. سپس با توزیع 20 پرسش نامه در میان متخصصان، داده های مورد نظر جمع آوری، در ادامه با روش آنتروپی به ارزیابی شاخص های امنیت پرداخته شده و سپس برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل کوپراس به رتبهبندی مناطق چهارگانه شهر کرمان پرداخته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بر اساس شاخصهای هشتگانه ارزیابی؛ منطقه 2 دارای وضعیت مناسب تری نسبت به سایر مناطق دارد و منطقه 3 در وضعیت نامطلوبی به لحاظ امنیت شهری قرار دارد.
سطح بندی پایداری توسعه روستایی، مطالعه موردی بخش هیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به اهمیت همه جانبهای که پایداری بهعنوان پارادایم حاکم در موضوع توسعه به دست آورده، پرداختن به توسعه پایدار روستایی کاری در خور توجه ویژه است. در این زمینه شاخصسازی متناسب با مکان/ فضا و ایجاد چارچوبی برای طرح معرف ها میتواند بحث جدیدی را مطرح سازد. این بحث جدید در قالب فرضیههایی چون: 1- پایداری روستاهای بخش هیر نامطلوب است و 2- توزیع جغرافیایی شدت پایداری روستاهای بخش هیر از عامل وضعیت محیطی بیش از عوامل انسانی تبعیت میکند، مطرح است. در این تحقیق با نگرش اندام وار به توسعه پایدار و با شاخصسازی بر اساس خصوصیات نظامهای پایدار در قالب ماتریس انداموار توسعه پایدار با روش شناختی توصیفی- تحلیلی و در نظر گرفتن 85 معرف و گردآوری اطلاعات ثانویه و همچنین تولید اطلاعات از طریق پرسشنامه به ارزیابی و سطحبندی پایداری توسعه روستاهای بخش هیر با تکنیکهای بارومتری و تحلیلهای فضایی نظامهای اطلاعات جغرافیایی اقدام شده است. نتایج تحقیق حاکی از وضعیت نامطلوب پایداری در منطقه مطالعه شده است. در این منطقه وضعیت توسعه به نحوی است که اغلب سکونتگاهها در طبقه متوسط قرار میگیرند. در خصوص عوامل مؤثر در توسعه پایدار با تجزیه و تحلیل آماری (تحلیل واریانس) بر روی پنج عامل وضعیت طبیعی، فاصله تا مرکز بخش، جمعیت، اشتغال و باسوادی، مشخص شد که عامل وضعیت طبیعی و جمعیت روستاها بیشترین همبستگی را با پایداری توسعه روستایی دارد.
توسعه روستایی با نگرشی بر نظریه های جغرافیایی - مکانی
حوزه های تخصصی:
بررسی میزان مشارکت عشایر بخش دیشموک، در طرح های توسعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به شرایط خاص کشورهای در حال توسعه و نرخ فزاینده شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن، توسعه روستایی از اهمیت مضاعفی برخوردار است. توسعه روستایی، راهبردی است که در نهایت به افزایش اعتماد به نفس، خلاقیت و در یک مفهوم، توانمندسازی روستانشینان، به خصوص قشر محروم و فقیر منجر می شود. تحقیق حاضر به بررسی میزان مشارکت پذیری عشایر نیمه کوچ نشین بخش دیشموک، از توابع شهرستان دهدشت، استان کهکیلویه و بویراحمد، در پروژه های توسعه ای و چالش های موجود پرداخته است. پژوهش از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش نظریه بنیانی و تکنیک ارزیابی سریع روستایی انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، مشاهده و مصاحبه نیمه ساختار یافته است. پایایی تحقیق با استفاده از طریق یادداشت برداری نکات مهم مصاحبه و برقراری تعامل مطلوب با مصاحبه شونده و روایی آن از طریق استراتژی «بازخور مشارکت کننده» تامین گردید. همچنین از استراتژی مثلث سازی به منظور افزایش روایی و پایایی استفاده شد. اعضای نمونه به روش نمونه گیری هدفمند تصادفی انتخاب شد. در مجموع، نه روستا از سه دهستان مطالعه گردید. بر اساس یافته های پژوهش، برخلاف تصور قبلی محقق، روستاییان از رغبت و انگیزه بالایی برای مشارکت برخوردار بودند؛ اگرچه از نظر مالی به شدت در تنگنا قرار داشتند. خرید و اعطای زمین به دولت برای ساخت مدرسه و انجام کارهای ساختمانی آن به طور رایگان، مشارکت در احداث جاده و غیره، از جمله مهمترین نمودهای مشارکت روستایی در روستاهای مورد مطالعه به شمار می رفت. با وجود مشارکت پذیری بالای مردم، بستر مساعد برای همیاری داوطلبانه و پایدار آنان در کشاورزی و سایر پروژه های فقرزدایی فراهم نگردیده بود. علت عمده این مساله نبود تشکل های محلی توانمندساز، از قبیل CBOs و NGOs و نیز مرکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی بود. پیشنهاد می شود به منظور ایجاد محیط توانمندساز، نهادهای محلی، به خصوص مرکز ترویج و خدمات جهادکشاورزی در منطقه تاسیس و تقویت شوند.
نقش شهرهای کوچک در تعادل بخشی نظام سکونتگاهی روستایی استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"امروزه موضوع نابرابری و عدم تعادل های فضایی میان سکونتگاههای شهری و روستایی از مباحث مهم اقتصاددانان و برنامه ریزان منطقه ای می باشد. وجود دوگانگی اقتصادی، قطب های رشد و پراکندگی نقاط روستایی از آثار این پدیده است. از این رو به منظور دستیابی به توسعه متوازن و یکپارچه در فضای منطقه ای، ایجاد سلسله مراتب متعادل و نظام یافته سکونتگاهها از نیازهای اساسی به شمار می آید که در این میان توجه به شهرهای کوچک یکی از راهکارهای تعادل بخشی به این وضعیت می باشد.
این مطالعه با هدف شناخت وضعیت الگوی استقرار سکونتگاهها، نحوه تمرکز و روند توزیع جمعیت در فضای منطقه ای یزد در طی سال های 1345 تا 1385 صورت گرفته است. در این راستا ابتدا از مدل های تمرکز شهری جهت سنجش میزان تمرکز جمعیت در شبکه سکونتگاهها و مدل کشش پذیری جمعیت، جهت تعیین اهمیت شهرهای کوچک در تعادل بخشی منطقه ای استفاده شده است. سپس به منظور شناخت نحوه پراکندگی روستاها و تعیین مرکزیت آنها مدل تحلیل نزدیکترین مجاورت، مدل ویژگی و تئوری تاثیر متقابل به کار گرفته شده است.
بر اساس نتایج این تحقیق، میزان تمرکز جمعیت در شبکه شهری در سال 1385 حدود 3.7 و حاکی از توسعه قطبی در استان یزد است. این در حالی است که در همان سال تنها 20 درصد از کل جمعیت استان در 1390 آبادی پراکنده و کوچک ساکن بوده اند. از مجموع این آبادی ها فقط 30 درصد آنها جمعیتی بالای 20 خانوار در خود جای داده اند. الگوی استقرار این سکونتگاهها طبق محاسبات میزان نزدیکترین مجاورت، به صورت خوشه ای با فضاهای معین است (0.73) که بنا به نحوه پراکندگی و اندازه آنها در سطح منطقه، سطح بندی فضاهای روستایی و تعیین مرکزیت آنها صورت گرفته است. تعداد 69 مرکز روستایی در سطح فضاهای خرد روستایی و تعداد 13 شهر کوچک و روستا- شهر، نقش رابط میان سطوح روستایی و سطوح کلان شهری (شبکه شهری) برعهده خواهند داشت. در پایان به منظور توسعه متعادل منطقه یزد به ویژه توسعه هماهنگ شبکه شهری با شبکه روستایی، پیشنهاداتی ارایه گردیده است"
نقش صنایع دستی در اقتصاد گردشگری روستایی مورد: روستاهای کوهپایه ای شهرستان بهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جهان طی سده های اخیر به ویژه در زمینه ی افزایش جمعیت، گسترش شهرنشینی، توسعه راه های ارتباطی، افزایش اوقات فراغت و بهبود رفاه اجتماعی، منجر به توسعه ی گردشگری شده است. در این میان، گردشگری روستایی جزئی از صنعت گردشگری است که می توان نقش عمده ای در توانمندسازی مردم محلی و تنوع بخشی به اقتصاد از طریق رونق صنایع دستی و صنایع بومی - محلی با سایر بخش های اقتصادی ایفا نماید. هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل نقش صنایع دستی در رشد اقتصاد گردشگری روستایی است. روش تحقیق به صورت پیمایشی و توصیفی- تحلیلی بوده است، گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی از طریق پرسشنامه در قالب طیف لیکرت انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد که اقتصاد گردشگری در نواحی روستایی شهرستان بهشهر بر درآمدزایی، اشتغال زایی توسعه صنایع بومی - محلی اثرگذار بوده است. همچنین رشد و گسترش صنایع دستی نقش مؤثری در اقتصاد گردشگری روستایی برجای نهاده و در بین روستاها، کیاسر بیشترین تأثیرپذیری از رشد اقتصادی صنایع دستی درجذب گردشگر را به خود اختصاص داده است.
توسعه تهران و دگرگونی در ساختارهای نواحی روستایی اطراف
حوزه های تخصصی:
الویت بندی شاخص های شهر خلاق با استفاده از مدل تحلیلی شبکه ANP مورد مطالعه مناطق شهری 1 و 4 شهر زنجان
حوزه های تخصصی:
شهر باید بتواند محیط ی ج ذّاب ب رای ج ذب و پ رورش اس تعدادها، نوآوری ها وایده ها باشد و بتواند از ایده و خلّاقیت افراد چه اف راد خ اص و ویژه مثل هنرمندان، دانشمندان، نویسندگان و چه از ایده ه ای ش هروندان عادی در جهت حل مسائل اساسی و نی ز در جه ت پای ه ری زی رش د و توسعه ای خلّاق بهره ببرد . هدف این مقاله بررسی مؤلفه های شهرخلّ اق درمناطق شهری زنجان در راستای حرکت به سوی ایجادمناطق خلّاق می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش بررس ی آن توص یفی -تحلیل ی اس ت. جامعه آماری پژوهش منطقه 4 ) شهرک کارمندان ( و 1 )مرکز شهر( که شامل 32 محله است و شاخص های تحقیق ش امل )تکنول وژی، کیفی ت زن دگی، شرایط اجتماعی و فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی خ لاق ( 15 زیر شاخص برای شهر خلّاق می باشد. با بررسی های صورت گرفته پ س از طبقه بندی داده ها نسبت به تهیه مدل تحلی ل ش بکه ANP اق دام گردی د، مدل ANP شامل خوشه ها و گزینه های متعدد با استفاده از نرم اف زار م دل تحلیل شبکه تولید و نتیجه بررسی های صورت گرفته در ن رم اف زار م ورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در نهایت به دلیل حجم وسیع خروج ی ه ا ب ه تعدادی از آنان در این مقاله اشاره گردیده است . نت ایج نش ان م ی دهن د شاخص سرمایه اجتماعی با امتیاز 295666/0 رتبه اول و شاخص تکنولوژی با امتیاز /2502500 دارای رتبه دوم که امتی از ب الاتری نس بت ب ه دیگ ر شاخص ها دارند. در نهایت می توان گف ت ک ه منطق ه 4 ش هر زنج ان ب ا وضعیت مطلوب و استانداردهای شهر خلاق مطابقت دارد ولی منطقه 1 نی از به برنامه ریزی و مشارکت هرچه بیشتر مسئ ولین و س اکنان احس اس می شود
تحلیل پراکنش فضایی صنایع تبدیلی شهرستان های استان اصفهان با استفاده از روش (IDIP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به توسعه وگسترش صنایع مرتبط با کشاورزی بالاخص صنایع کوچک و پر بازده در بخش کشاورزی توجه بیش تری گردیده است. با توجه به این که توسعه صنایع در مناطق روستایی کشور موجب اشتغال زایی و جذب نیروهای کار مازاد در بخش کشاورزی گردیده و هم چنین موجب ارزآوری و افزایش صادرات برای کشور میگردد. هدف از این مقاله ارزیابی شاخص توسعه صنایع تبدیلی و دستیابی به میزان نابرابریهای ناحیه ای در شهرستان های استان اصفهان میباشد. روش پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است. بنابراین در این پژوهش سعی شده وضعیت صنایع تبدیلی مرتبط با کشاورزی در استان اصفهان مورد بررسی قرار گیرد، لذا پس از گردآوری اطلاعات و داده های آماری و پردازش آن به وسیله نرم افزار spss و Arc view وضعیت صنایع تبدیلی شهرستان های استان اصفهان تحلیل گردیده و با استفاده از تحلیل PIDI (شاخص توسعه صنایع تبدیلی) به سطح بندی وضعیت صنایع شهرستان ها پرداخته تا براساس آن بتوانیم برنامه ریزی مطلوب تر و بهینه ای را برای صنایع تبدیلی و فرآوری محصولات کشاورزی ارایه نماییم. نتایج این پژوهش نشان میدهد که شهرستان های شرقی استان از حیث این شاخص محروم میباشند و اولین اولویت در جهت اقدامات لازم برای توسعه را در بر میگیرند. دومین سطح شامل شهرستان های غربی و جنوبی استان که سطح دوم اولویت توسعه را در بر دارند. سطوح فرا توسعه به صورت خطی از شمال غرب به جنوب شرق کشیده شده اند و اولویت آخر توسعه را به خود اختصاص داده اند.
مرکز پیرامون و رابطه شهر و روستا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی: