فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۴۴۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
نحوه ی قرارگیری مناطق صنعتی در مجاورت شهرها، عامل کلیدی در برنامه ریزی منطقه ای به حساب می آید و اثرات و تبعات منفی اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی این نوع مناطق، دربرنامه ریزی توسعه ی ناحیه ای باید مورد توجه قرارگیرند. مکان مناسب برای استقرار صنایع با طیف وسیعی از عوامل روبرو است، چرا که منافع اقتصادی، اجتماعی و اثرات زیست صنایع محیطی پایدار هم زمان باید مورد توجه قرار گیرند،. تجزیه و تحلیل و ترکیب این مجموعه عوامل با استفاده از GIS امری اجتناب ناپذیر است. دراین تحقیق برای مکانیابی و ارزشیابی مکان تعیین شده از روش منطق فازی و روش AHP فضایی در محیط GIS استفاده شد. بدین صورت که ابتدا عوامل و معیارهای مناسب جهت مکان یابی شهرک های صنعتی تعیین و سپس آماده برای ورود به توابع فازی و تحلیل سلسله مراتبی در محیط های (به ترتیب ) Arc Sdm 3، Export Choice شد. پس از آن نتایج و دقت عملکرد این دو متد باCross tabulate مورد بررسی و ارزشیابی قرار گرفت. طی این پژوهش علاوه بر مکان یابی بهترین سایتها جهت احداث شهرک صنعتی، تائید محل فعلی منطبق بر اصول توسعه پایدار زیست محیطی، برتری و دقت الگوی فازی بر فرایند تحلیل سلسله مراتبی تعیین گردید. در پایان نتایج حاصل نشان می-دهد که دو الگوی فازی و AHPمورد استفاده در این پژوهش 53% با یکدیگر تطابق دارند. شهرک صنعتی فعلی براساس مکان یابی با دوالگوی فازی و AHP به ترتیب 62/99 %، 98/56% آن در کلاس خیلی خوب قرار گرفته است که بیانگر آ ن است که محل فعلی شهرک صنعتی بر اساس الگوهای مورد بررسی و اجرا شده، منطبق بر اصول توسعه ی پایدار زیست محیطی می باشد.
پهنه بندی حسّاسیّت اراضی به فرسایش خندقی در حوضه ی زوّاریان استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع فرسایش آبی که موجب تخریب اراضی و برهم خوردن تعادل در پهنه های منابع طبیعی و اراضی کشاورزی می شود و خسارات سنگینی به بار می آورد، پدیده ی فرسایش خندقی است. برای کنترل این پدیده، شناخت عوامل مؤثّر و پهنه بندی حساسیت اراضی نسبت به آن، اهمیت ویژه ای دارد. تخریب اراضی، بر هم خوردن منظر زمین و تعادل اکولوژیک و به مخاطره افتادن منابع زیستی در این مناطق، ازجمله موارد دیگری است که پژوهش درباره ی فرسایش، به ویژه فرسایش خندقی در اراضی استان قم را گریزناپذیر و الزامی می کند. در همین راستا، حوضه ی آبخیز زوّاریان در استان قم، برای انجام پژوهش انتخاب شده است. روش های مختلفی برای پهنه بندی حسّاسیّت اراضی به فرسایش خندقی وجود دارد. در این پژوهش از شاخص همپوشانی برای پهنه بندی در منطقه استفاده شد. برای تهیّه ی نقشه ی حسّاسیّت فرسایش خندقی از عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ایETM+ و برای عملیّات میدانی از GPS استفاده شد. بررسی ها نشان داد که جنس زمین، شیب، منابع و قابلیّت اراضی، جهت شیب و کاربری اراضی، عوامل اصلی مؤثّر در وقوع فرسایش خندقی هستند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که واحدهای سنگ شناسی Q2 (تراس های جوان و مخروط افکنه های درشت دانه دوره ی کواترنری) 41/94 درصد و تیپ اراضی دشتی و تپّه ماهوری 96/99 درصد از مناطق تحت تأثیر فرسایش خندقی را به خود اختصاص داده اند، درضمن طبقه ی شیب 0-10 درصد (87/84 درصد)، جهت شیب شمال، مشرق و جنوب شرقی با (06/69 درصد) و کاربری مراتع متوسّط و زمین های کشاورزی(85/98 درصد) دارای بیشترین گسترش مناطق تحت تأثیر فرسایش خندقی در حوضه ی آبخیز مورد مطالعه هستند.
ویژگی های ژئومورفولوژیکی گل فشان عین (Ain) و تعیین ترکیب معدنی آب و گل آن با استفاده روش های فیزیکی و شیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گِلفشان عین که در 24 کیلومتری جنوب غربی روستای کهیر (Kahir) و در جلگه ساحلی دریای عمان قرار دارد، یکی از پدیدههای منحصر به فرد ژئومورفولوژیدر استان سیستان و بلوچستان است. این گِلشان برخلاف اکثر گِلفشانهای اسـتان که دارای مخروط هسـتند، حوضـچهای به شـکل بیضی دارد که قـطر بزرگ آن52 و قطر کوچک آن42 متر میباشد. فعالیت این گِلفشان به نحوی است که گاهی اوقات پس از پر شدن حوضچه از گِلاب (مخلوط آب و گِل)، مازاد آن به صورت روانههای گِلی از دامنة جنوبی خارج شده و به دورتر از گِلفشان هدایت میشود. گل خروجی این گلفشان معمولاً رقیق است ولی گاهی با افزایش غلظت و تشکیل حباب همراه است. آزمایشات انجام شده نشان داد که گاز خروجی از این گلفشان متان میباشد. از آنجا که تا کنون هیچگونه مطالعهای بر روی این گِلفشان به طور اختصاصی انجام نشده است، لذا برای رفع کمبود منابع کتابخانهای، در این مقاله سعی بر این خواهد بود که بیشتر از مطالعات میدانی و آزمایشگاهی بهره گرفته شود تا علاوه بر مطالعات ژئومورفیک و مورفومتریک، نسبت به تعیین ترکیب، آّب و گِل خروجی از آن اقدام گردد تا شاید بتوان از این راه بخشی از ابعاد ناشناخته این گِلفشان را مشخص و معرفی کرد. از این رو سه نمونه از آب و گل این گلفشان که در تاریخ های 16/11/82، 21/9/84 و 26/12/84 تهیه شده بود با استفاده از روشهای مختلف آنالیز فیزیکی و شیمیایی مثل XRD, BET, TGA, DSC, FAAS جهت تعیین ترکیب معدنی مورد آزمایش و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
توزیع فضایی منابع و معادن در سطوح ارضی گلپایگان
حوزه های تخصصی:
شهرستان گلپایگان و منطقه اطراف آن به دلیل قرار گرفتن در زون سنندج - سیرجان و همچنین رسوبات رودخانهای دوران چهارم زمینشناسی بیشتر شامل سنگهای دگرگونی و برونزدهای تودههای آذرین ناشی از عملکرد نیروهای درونی است. وجود این برونزدها باعث ایجاد ذخایر معدنی متنوع در این شهرستان مانند معادن سرب و روی صالح پیغمبر، سنگ چینی گدار سرخ، مرمریت کنجدجان، گچ حاج غاراو... شده است. این معادن از نظر اقتصادی برای مردم این شهرستان حائز اهمیت است و با توجه به این شرایط گلپایگان و منطقه آن از نظر پتانسیلهای معدنی قوی است و لذا میتواند نقش مؤثری در توسعه منطقهای داشته باشد. در این تحقیق سعی شده که نقش ژئومورفولوژی را به عنوان یکی از شاخههای مهم علم جغرافیا بررسی نمائیم. ژئومورفولوژی، از یک سو واحدها و فرمهایی مانند پستی و بلندیها شامل کوه، دشت... را مورد مطالعه قرار میدهد، و از سوی دیگر فرآیندهای درونی و بیرونی را که موجب تشکیل این واحدهای زمین ساختی میشود، بررسی مینماید. این واحدها که از دوران اول زمینشناسی تا عصر حاضر مدام تحت تاثیر عوامل مختلف فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی تغییر شکل دادهاند، تا به شکل امروزی خود درآمدهاند به عنوان یکی از منابع با ارزش طبیعی برای بشر محسوب میشوند و در نواحی مختلف جغرافیایی براساس خصوصیات زمینشناسی و ژئومورفولوژیکی پراکنده شدهاند. متد بررسی و تحلیل در این مقاله متکی برسیستم اطلاعات جغرافیایی و روش توصیفی میباشد که با استفاده از مشاهدات میدانی و استفاده از نقشههای زمینشناسی و توپوگرافی منطقه به تلفیق جنس رسوبات منطقه و معادن موجود براساس سطوح ارضی محدب، مقعر، مستوی بر روی نقشههای توپوگرافی میپردازیم و مشخص میکنیم که هر کدام از سطوح ارضی (محدب، مقعر، مستوی) چه نوع معادن و کانسارهایی را در خود جای دادهاند و توزیع فضایی معادن براساس سطوح ارضی چگونه است، و با تهیه نقشه فرآیندهای معدنی و کانسارسازی به ارزیابی توان محیطی منطقه میپردازیم.
تحلیلی بر ارزیابی وضعیت لرزه خیزی و آسیب پذیری کالبدی و جمعیتی شهر کرمان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی وضعیت آسیبپذیری لرزهای ساختمانهای شهر کرمان میباشد. این تحقیق از نوع پیمایشی و بر اساس شاخصهای کیفی و کمی بافت کالبدی شهر کرمان میباشد. جامعه آماری این تحقیق ساختمانهای شهر کرمان میباشند که به صورت نمونهبرداری احتمالی انتخاب شدهاند. شهر کرمان دارای یک هسته مرکزی بسیار قدیمی و عمدتاً از ساختمانهای خشتی و گلی است که بالاترین میزان آسیبپذیری را دارند. در حواشی این هسته مرکزی کمربندی را میتوان جدا کرد که ساختمانهای آن آجری قدیمی با سقف عمدتاً قوسی میباشند. سومین واحد شـهر ساختمانهای آجری و تیرآهنی بدون شناژ میباشـند. واحد چهار شهر ساختمانهای آجری تیر آهنی شناژدار میباشند که در بخشهایی از شهر وجود داشته که آسیبپذیر آنها نسبتاً کم مـیباشد. واحد پنج و شش بخشهائی از شـهر که کاملاً تازه ساز بوده را شامل مـیشوند که از نوع اسکلت فلزی و بتنآرمه میباشند، در مـجموع مقاومت این واحد بیش از سایـر واحدهای شـهر است و در برگیرنـدة محلههائی نظیر شهرک باهنر و شهرک الغدیر است. نتایج نشان میدهد که: شهر کرمان در یکی از فعالترین واحدهای لرزه زمینساختی ایران واقع شده 83 درصد از سازههای شهر کرمان در اثر رخداد احتمالی زلزله بیش از 6 ریشتر ناشی از جنبا شدن گسل تراستی کوهبنان در 15 کیلومتری شمال شرقی شهر کرمان دچار تخریب بیش از 50 درصد شده که بیش از 53 درصد جمعیت شهر در معرض آسیب زیاد قرار خواهند گرفت.
تحلیل مورفومتری زمین لغزش در حوضه آبخیز سد اکباتان و برآورد رسوب آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضة آبخیز سد اکباتان با وسعتی معادل 22155 هکتار در بخش شمالی الوند و در فاصله 10 کیلومتری جنوبشرقی شهر همدان واقع شده است. در این حوضه لغزشها نقش مورفوژنیک بسیار مشخصی داشته و موجب برهنهسازی دامنهها شدهاند. بر اساس بررسیهای میدانی و عکسهای هوایی 7 مورد لغزش به عنوان نمونه ثبت و انتخاب شده که از پراکنش خاصی در سطح حوضه از لحاظ زمینشناسی خاکشناسی و هیدرولوژی برخوردارند. بیشتر لغزشها از نوع سطحی و کم عمق می باشد. تجمع نهشته های سطحی بیشتر از نوع رس و ماسه در برخی از مـناطق بویژه چاله های انباشتی شـده که محل مناسبی جهت بروز لغزشها فراهم نموده است. قسمت اعظم مواد لغزش یافته از مکان اولیه خود جابجا شدهاند. مقدار زیاد نسبت D/L بیانگر گسترش جانبی و تغییر شکل عرضی مواد و برآورد نسبتهای L/W و W/D و L/D نشاندهندة تأثیر مستقیم و فراوان شیب در بروز لغزشهاست. تغییر در ابعاد طولی و عرضی لغزشها شدیده بوده و این موضوع در خصوص تغییرات طولی شدیدتر است لغزشهای منطقه سطحی معادل 76/26668 مترمربع از سطح حوضه با حجمی معادل 7/60517 مترمکعب و عمقی معادل 44 سانتیمتر را تحت تأثیر قرار دادهاند به طوری که در سطح حوضه از طریق لغزشها مورد فرسایش واقع شدهاند و با توجه به موقعیت آنها موجب انباشت رسوب در مخزن سد اکباتان و کاهش عمر مفید آن میشوند.
اهمیت نقشه های زمین پیمایی در مدیریت مکان های ژئومورفیکی ایران، (مطالعه موردی: گردنه پیام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری از نوع زمینپیمایی، که ترکیبی از فعالیتهای ورزشی و تدبر در ویژگیهای زمینشناختی ـ ژئومورفولوژیکی طبیعت را شامل میشود، از جمله مهمترین فعالیتهای تفریحی و زمینههای کسب در آمد با افقی روشن در آینده نزدیک خواهد بود. این مقاله با معرفی گردنه پیام در شمال غرب ایران (بین ″05′17°38 تا ″52′55°38 عرض شمالی و ″13′46°45 تا ″12′59°45 طول شرقی) به عنوان یک مکان ژئومورفیکی، سعی دارد روششناسی تهیة نوعی نقشه موضوعی به نام «نقشة زمینپیمایی» را ارائه نماید. این نقشهها بر عناصری از چشمانداز و مخاطرات احتمالی تأکید دارند که یک گردشگر در برنامة گردشگری خود و همچنین به هنگام گردش با آنها روبروست. گردنة پیام دارای جذابیتهای زیادی (چشمانداز کوهستانی مرتفع، مسیرهای مختلف کوهپیمایی، چشمههای پر آب، امکانات گردشگری زمستانی، و اقلیم ییلاقی) از نظر گردشگری از نوع زمینپیمایی میباشد و سطوح مختلفی از مخاطرات ژئومورفولوژیکی (انواع حرکات تودهای، سقوط بهمن برفی و سنگی، فعالیتهای انباشتی و کاوشی رودخانهای و...) نیز در بخشهای مختلف گردنـه به چشم میخورد. یافتههای این مقاله و پیشنهاد تهیه نقشههای زمینپیمایی برای مکانهای ژئومورفیکی ایران، به برنامهریزان امر گردشگری میتواند گامی مهم در جهت افزایش بهرهوری گردشگری در نواحی مرتفع کشورمان باشد.
تحلیل ساختاری گسل ایذه در بخش مرکزی زاگرس با استفاده از تکنیک های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مورفولوژی کمربند چین- راندگی زاگرس، به دلیل عملکرد گسل های مختلف در طی کوهزایی، پیچیدگی های خاصی یافته است. گسل ایذه (با روند N-S) یکی از این عناصر ساختمانی بنیادی است که حرکات آن در دوره های زمین شناسی، آثار زیادی را در الگوی رسوب گذاری و سیمای مورفوتکتونیکی زاگرس بر جای گذاشته است. در این مقاله، یافته های جدید در خصوص سبک و سازوکار دگرشکلی سیستم گسلی ایذه، در بخش مرکزی زاگرس مورد بحث قرار گرفته است. این پژوهش به کمک تکنیک های سنجش از دور و با استفاده از تصاویر ماهواره ای ASTER و IRS-PAN، و مدل رقومی ارتفاع (DEM) ناحیه انجام شده است. برای تصحیح هندسی، پردازش داده ها و بارزسازی عوارض ساختاری و آثار شکستگی در تصاویر ماهواره ای، از نرم افزار ER Mapper 6.4 استفاده شد. به علاوه، برای بررسی دقیق تر سیماهای دگرشکلی و آثار شکستگی در واحدهای رسوبی، از انواع مدل های سه بُعدی مبتنی بر DEM نیز کمک گرفته شد. مشاهدات سنجش از دور حاکی از آن اند که حرکات گسل ایذه باعث تغییرات زیادی در ویژگی های زمین ساختی بخش مرکزی زاگرس شده است. آثار دگرشکلی ناشی از گسل ایذه عمدتاً به صورت کشیدگی و چرخش راستگرد محور چین ها، و یا گسیختگی و جابه جایی طبقات نمایان شده اند. حرکات این گسل، اُلگوی جهت گیری و شدّت شکستگی در واحدهای زمین شناسی را نیز متأثر کرده است. تحلیل ساختاری دسته های شکستگی در مناطق مختلف این را مطرح می سازد که برخی از آنها احتمالاً بر اثر سیستم بُرشی ناشی از حرکات راستگرد گسل ایذه تشکیل شده اند. در مجموع، شواهد زمین ساختی نشان می دهند که حرکات گسل ایذه در طی فازهای مختلف کوه زایی، به واسطه سازوکارهای متفاوت، موجب تغییر الگوی دگرشکلی ناحیه ای و یا تعدیل سیمای مورفوتکتونیک بخش مرکزی زاگرس شده است. به علاوه، برخی از شواهد دلالت بر آن دارند که این گسل در طی فازهای جوان آلپی نیز فعّال بوده است.
بازسازی برف مرزهای پلیوستوسن در حوضه ی جاجرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با ماهیّت بنیادی، تلاش دارد تا رابطه ی میان جهت ناهمواری ها و گسترش سیرک های یخچالی را بررسی و سرانجام برف مرزهای آخرین دوره ی یخچالی کواترنری را در حوضه ی آبریز جاجرود تعیین کند. سیرک ها، جریان های یخرفتی و سنگ های سرگردان مهم ترین لندفرم های یخچالی و شواهد تغییرات اقلیمی موجود در حوضه ی مورد مطالعه به شمار می روند. نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای ETM+ و داده های اقلیمی دما و بارش ماهانه، ابزارها و داده های مورد استفاده در این پژوهش هستند. همچنین از نرم افزار Arc GIS 9.3 و سایر نرم افزارها برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است. در این راستا، با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای میدانی، موقعیّت سیرک های منطقه شناسایی شده و برای بازسازی خطّ تعادل برف و یخ گذشته (ELA)، از میان روش های پنج گانه پورتر، روش مطالعه ی ارتفاع کف سیرک و از روش رایت نیز برای برآورد حدّ برف مرز آخرین دوره ی یخچالی استفاده شده است. برای بررسی وجود رابطه میان گسترش و پراکندگی سیرک های منطقه با جهت ناهمواری ها، از آزمون توان دوم کی پیرسون (مجذور X) استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که 8/38 درصد از سیرک های منطقه رو به قطب و 7/24 درصد سیرک ها در دامنه های رو به استوا شکل گرفته اند؛ همچنین خطّ برف مرز وورم با استفاده از روش پورتر، ارتفاع 3072 متر و با استفاده از روش رایت، ارتفاع 3095 متری را نشان می دهد. برف مرز کنونی با استفاده از داده های دما و بارش، ارتفاع 3720 متری را نشان می دهد، درحالی که بیشتر پژوهشگران قبلی این مرز را بالای 4000 متر تعیین کردند.
بررسی تأثیرات تراکم بر آسیب پذیری ناشی از زلزله در شهر اصفهان ( با رویکرد فازی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت تراکم در شهرهای بزرگ از جمله اصفهان، با افزایش جمعیت و بدون توجه به آثار اجتماعی، اقتصادی، فضایی - کالبدی و زیبایی شناختی، مسایل و مشکلاتی را به وجود آورده که توجه برنامه ریزان شهری را به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر به دنبال دستیابی به یک الگوی منطقی از تراکم ( کاربری، ارتفاعی و جمعیتی ) در شهر اصفهان و تأثیر آن بر آسیب پذیری ناشی از زلزله با رویکرد فازی صورت گرفته است. پژوهش از نوع کاربردی، روش پژوهش بر اساس مدل استنتاج فازی و روش جمع آوری داده ها به صورت اسنادی است. اهداف این پژوهش، شامل؛ شناسایی وضعیت تراکم جمعیتی، تراکم کاربری و تراکم ارتفاعی ( ساختمانی ) در مناطق شهر اصفهان و کشف ارتباط بین میزان تراکم های شهری و آسیب پذیری ناشی از زلزله در شهر اصفهان است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در بررسی وضعیت تراکم شهری، در نظر گرفتن رابطه بین سه نوع تراکم جمعیتی، ارتفاعی و کاربری الزامی است. همچنین، رویکرد فازی در نرمال سازی داده های مربوط به تراکم های شهری، یکی از بهترین رویکردها محسوب می شود. بیشترین ضریب در بخش آسیب پذیری لرزه ای به ترتیب مربوط به تراکم های کاربری و جمعیتی است؛ به عبارت دیگر، ادامه روند فشردگی شهر در مناطق خاص و نیز گرایش شهروندان به سکونت در همان مناطق، بدون توجه به توزیع متعادل، میزان آسیب پذیری لرزه ای را افزایش می دهد. در نهایت، مناطق 1 و 6 شهر اصفهان به ترتیب بالاترین میانگین رتبه تراکم را دارند؛ به عبارت دیگر، عمده تراکم های جمعیتی، کاربری و ارتفاعی در این مناطق است.
راندگی گیلانغرب با استفاده از شاخص ها و شواهد ژئومورفولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راندگی گیلانغرب با طول بیش از 110 کیلومتر با امتداد شمال غربی- جنوب شرقی در جنوب غرب استان کرمانشاه واقع شده است. در این پژوهش مسایل تکتونیکی و مورفولوژیکی مناطق واقع در مسیر راندگی گیلانغرب در یال جنوب غربی تاقدیس قلاجه مورد مطالعه قرار گرفته است. برای ارزیابی فعال بودن راندگی گیلانغرب از شاخص های ژئومورفیک و شواهد ژئومورفولوژیکی استفاده شده است. در این پژوهش کمیت های توپوگرافی (Smf، Fmf، Fd، Eu، Sl) و شاخص های الگوی شبکه زهکشی (Af، T) به عنوان ابزار اصلی مورد استفاده قرار گرفته اند. از شواهد ژئومورفولوژیکی حاصل از راندگی گیلانغرب، اطلاعات زلزله و شواهد زمین شناسی نیز استفاده گردید. بررسی فعال بودن راندگی گیلانغرب مهم ترین هدف این پژوهش می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که راندگی گیلانغرب در دوره پلیو– کواترنر فعال بوده و با توجه به وقوع زلزله در امتداد آن، این گسل در عهد حاضر (هولوسن) نیز فعال می باشد. تحلیل کمیت های توپوگرافی حاکی از ادامه بالا آمدگی فعال در منطقه می باشد.
پهنه بندی خطر گسل تبریز برای کاربری های مختلف اراضی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسل شمال تبریز بزرگترین گسل در شمالغرب ایران است که به طول 150 کیلومتر از کوه های میشو (در باختر) تا بُستان آباد (در خاور) قابل ردیابی است. بهترین اثر آن در بلافصل شمال تبریز دیده میشود، به همین دلیل گسل تبریز نام گذاری شده است. روند عمومی آن شمال 115 درجه ی شرق و شیب آن قائم است. گسل شمال تبریز را یکی از گسل های قدیمی ایران میدانند که از فروافتادگی زنجان- ابهر، شمال تبریز، شمال باختر آذربایجان گذشته و تا قفقاز ادامه مییابد.
مقاله ی حاضر خطرات طبیعی احتمالی حاصل از گسل مذکور روی کاربری های مختلف اراضی شهری را مورد بررسی قرار داده است. در این بررسی پس از ممیزی انواع کاربری های زمین؛ خطرات احتمالی ناشی از گسل؛ پهنه بندی شده است. پهنه بندی انجام گرفته برای شهر تبریز در 6 محدوده می باشد و شامل پهنه بندی های خطر بسیار بالا، بالا، نسبتاً بالا، متوسط، نسبتاً پایین و پایین است. پهنه بندی نشان می دهد که اکثر محلات شمال شهر به صورت یک نیم دایره از کانون زلزله شمال تبریز در پهنه ی خطر بسیار بالا قرار دارند، سایر محلات شهر به ویژه در شرق و غرب منطقه در خطر بالا قرار گرفته اند.
استفاده از تصاویر لندست و داده های زمین مغناطیسی در شناسایی خطواره های گسلی و تحلیل خاستگاه آنها در ناحیه لرستان، زاگرس چین خورده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیرپهنه لرستان، در بخش شمال غرب پهنه زاگرس چین خورده قرار دارد. پوشش رسوبی این زیرپهنه به مانند دیگر بخش های کمربند چین خورده ـ رانده زاگرس، تحت تأثیر فعالیت مجدد ساختارهای زیرسطحی در خلال کوهزایی میوسن پسین زاگرس دچار دگرریختی هایی شده است. از مسائل ساختاری در زیرپهنه لرستان، عدم ارتباط برخی تغییرشکل های سطحی با گسل های سطحی است. در این مطالعه، با استفاده از تصاویر لندست ETM+ ، و با توجه به تغییر شکل های سطحی چون انحنا، قطع شدگی و جدایش ساختارها همچون انحنای اثر محوری چین ها، اقدام به شناسایی و به نقشه درآوردن خطواره های گسلی ـ که می توانند مرتبط با فعالیت گسل های زیرسطحی باشند ـ شده است. این خطواره های گسلی علاوه بر دارا بودن روند شمال ـ غرب (مربوط به گسل های راندگی کمربند چین خورده ـ رانده)، دارای دو روند عمومی دیگر شمال ـ شمال غرب با جدایش راستگرد و شمال شرقی با جدایش چپگرد نیز هستند. برای تحلیل منشأ این خطواره ها، از انطباق آنها با داده های زیرسطحی چون زمین لرزه ها و خطواره های مغناطیسی استفاده شده است. انطباق برخی از خطواره های گسلی شناسایی شده با شکستگی های پی سنگی نشانگر پی سنگی بودن آنهاست؛ و بیشترین انطباق ها به خطواره های گسلی که روند شمال ـ شمال غرب دارند مربوط می شود. به علاوه، انطباق سازوکار و روند برخی از زمین لرزه های رخ داده در زیرپهنه لرستان، با این خطواره های گسلی شناسایی شده نیز مؤید پی سنگی بودن آنهاست. اعتقاد بر این است که این خطواره ها در نتیجه فعالیت مجدد گسل های پی سنگی متأثر از همگرایی ورقه عربی با ایران مرکزی ایجاد شده اند. دیگر خطواره های گسلی که با روند شکستگی های پی سنگی هم روند نیستند، حاصل مراتب فعالیت جوان تر گسل های پی سنگی در پوشش رسوبی اند، به گونه ای که وجود سطوح جدایشی در پوشش رسوبی مانع توسعه فعالیت این گسل های پی سنگی در سطح شده است. تمرکز غالب زمین لرزه های رخ داده در زیرپهنه لرستان در محدوده گسله بالارود و پیشانی کوهستان و همروندی روند این گسل ها با گسلش های زمین لرزه ای، نشان از آن دارد که این دو پهنه از پهنه های اساسی پی سنگی در لرستان به شمار می آیند.
ارزیابی تأثیر عوامل اقلیمی بر رشد پوشش گیاهی در مراتع متراکم ایران با استفاده از تصاویر AVHRR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر همبستگی پوشش گیاهی متراکم با متغیرهای اقلیمی ماهانه بارش، رطوبت نسبی و دما (متوسط، حداکثر و حداقل) در مراتع متراکم ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این هدف از داده های 134 ایستگاه هواشناسی و تصاویر NOAA-AVHRR سال 2006 استفاده شد. سپس داده های هواشناسی با استفاده روش بهینه زمین آماری درون یابی گردید. بعد از اصلاح تصاویر ماهواره ای و محاسبه NDVI، مقادیر حداکثر ماهانه استخراج شد. در نهایت، همبستگی داده های هواشناسی و مقادیر NDVI به صورت ماهانه انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که همبستگی NDVI با رطوبت نسبی (میانگین و حداکثر) و دمای حداکثر بالاتر است، اما با بارش و دمای حداقل پایین تر است و می توان گفت هر چه عنصری دارای توزیع یکنواخت تر مکانی باشد، تأثیر آن در پیش بینی مقدار NDVI بیشتر است. تأثیر آب و هوای فصل گرم بر روی NDVI بیشتر از فصل سرد بوده است، و این خود به نیاز آبی و دمایی گیاه متناسب با رشد پوشش گیاهی برمی گردد. در تابستان با افزایش دما و کاهش رطوبت نسبی نقش بارش بسیار افزایش می یابد. همچنین تأثیر دما در زمستان مثبت است و به طرف ماه های گرم سال منفی می گردد. دیگر اینکه بالاترین همبستگی (78/0) در ماه اکتبر و پایین ترین همبستگی 23/0 برای ژانویه به دست آمد. در اغلب متغیرهای هواشناسی، نتایج درون یابی کوکریجینگ دارای کمترین مقدار خطاست، اما در درون یابی دمای میانگین، روش وزن دهی عکس فاصله نتیجه قابل اعتمادی را ارائه داد. همچنین نتایج تأثیر تأخیر زمانی، نشان دهنده پاسخ پوشش گیاهی به بارش 2 ماه قبل و دما و رطوبت نسبی 1 ماه قبل است، دلیل کوتاهی زمان پاسخ گیاه به عناصر اقلیمی، قرارگیری ایران در عرض های خشک و نیمه خشک است.
بررسی نقش تکتونیک در ناهنجاری مورفومتری شبکه ی زهکشی در چهار حوضه ی آبخیز در زاگرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، نقش تکتونیک در ناهنجاری سیستم زهکشی در چهار حوضه ی زهکشی پیران، پاطاق، کمندان و درّه تخت در زاگرس شمال غرب را بررسی کرده است. شاخص ناهنجاری سلسله مراتبی (?a)، شاخص انشعابات (R)، شاخص عدم تقارن حوضه (AF)، شاخص تقارن توپوگرافی عرضی حوضه (T) و الگوی زهکشی پارامترهای مورد بررسی این پژوهش هستند. پارامترهای مذکور، بر اساس نقشه های توپوگرافی با مقیاس 50000/1 به دست آمد. خطوط منحنی میزان، با اختلاف ارتفاع 20 متر حوضه ها در محیط نرم افزار ILWIS رقومی شد و بر اساس آن، نقشه ی مدل ارتفاعی رقومی حوضه ها و شبکه های زهکشی با درجه های مختلف به روش استراهلر تهیه شد. بعد از تعیین مسیرهای زهکشی ناهنجار و تعداد آبراهه ها در هر مسیر، شاخص های ناهنجاری زهکشی برای حوضه ها تعیین شد. شاخص های عدم تقارن حوضه (AF) و شاخص تقارن توپوگرافی عرضی حوضه (T) بر اساس تعیین خط مرکز حوضه ها و رودخانه های اصلی حوضه ها محاسبه شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مقدار شاخص ناهنجاری سلسله مراتبی (?a) در حوضه ی پاطاق و پیران که در زاگرس چین خورده قرار دارند، نسبت به دو حوضه ی دیگر در زاگرس رورانده، بیشتر است. شاخص مذکور در حوضه های پاطاق، پیران، کمندان و درّه تخت به ترتیب 06/2 ، 65/1، 24/1، 15/1 است. حداکثر پارامتر R (شاخص انشعابات) نیز در حوضه ی پاطاق (01/1) و حداقل آن در حوضه ی کمندان (75/0) است. بررسی داده ها نشان می دهد، رابطه ی معنادار مستقیمی بین پارامتر ?a و AF وجود دارد، به طوری که ضریب همبستگی بین این دو متغیّر 96 درصد است. ضریب همبستگی بین ?a و T نیز87 درصد است؛ با این وجود، بررسی رابطه بین پارامتر R و AF نشان می دهد که رابطه ی مستقیمی بین این دو متغیّر وجود ندارد و ضریب همبستگی آنها حدود 44 درصد است. ضریب همبستگی بین R و T نیز ضعیف (23 درصد) است. مطالعه ی الگوی زهکشی در حوضه ها نشان داد که حوضه های قدیمی تر و فرسایش یافته ترِ واقع در زاگرس رورانده (کمندان و درّه تخت) الگوی زهکشی شبکه ی درختی دارند. الگوی زهکشی کلّی در دو حوضه ی پیران و پاطاق (در بخش جوان تر و فعّال تر زاگرس چین خورده) داربستی است، با این وجود، در این حوضه ها در پهلوهای پرشیب طاقدیس ها، الگوی موازی توسعه یافته است، درحالی که در مناطق کم شیب ساختمانی ، الگوی شبکه ی درختی دیده می شود. به طورکلّی، این پژوهش نشان می دهد که ناهنجاری زهکشی در حوضه های مورد مطالعه، متأثر از تکتونیک بوده و پارامتر ?a، در مقایسه با پارامتر R ، کارایی بالایی در تعیین تکتونیک فعّال حوضه ها دارد.
بررسی نقش اشکال و فرایندهای ژئومورفولوژی در کیفیت سنگ دانه ها در حوضه ی آبخیز خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لندفرم ها و فرایندهای ژئومورفولوژی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در حجم، پراکندگی و کیفیت مصالح ساختمانی، به ویژه سنگ دانه ها هستند. حوضه ی مورد مطالعه در شمال شهرستان خرّم آباد و بخشی از واحد ساختمانی زاگرس چین خورده به شمار می رود. هدف این پژوهش، بررسی نقش اشکال و فرایند های ژئومورفولوژی در مکان یابی و کیفیت سنگ دانه ها در حوضه ی خرّم آباد است. برای دست یابی به این هدف، نخست لندفرم ها و فرایندهای ژئومورفولوژی بر اساس تصاویر ماهواره ای کویک برد و مطالعات میدانی منطقه شناسایی شد. لندفرم هایی مانند واریزه ها، مخروط افکنه ها ی جدید و قدیم، بستر های رودخانه ای جدید و قدیم مقادیر زیادی موادّ هوازده و خردشده دارند که می توانند به عنوان مصالح ساختمانی استفاده شوند. برای بررسی کیفیت و مقاومت سنگ دانه ها، سه آزمایش مقاومت به سایش، مقاومت فشاری تک محوری و ارزش ضربه ای انجام شد. آزمایش سایش لس آنجلس برای دو نمونه ی 30 کیلویی از بستر قدیم و جدید رودخانه ی خرّم آباد انجام شد. برای بررسی مقاومت فشاری سنگ دانه ها، آزمایش مقاومت فشاری تک محوری به روش (D2938 : ASTM) در واریزه ها، مخروط افکنه های جدید و قدیم انجام شد. برای انجام آزمایش ارزش ضربه ای، 10 نمونه از سنگ دانه ها در لندفرم های واریزه، بستر های رودخانه ای جدید و قدیمی، مخروط افکنه های جدید و قدیمی، برداشت و بر اساس استاندارد BS-812 و با استفاده از الک شماره ی 8، میانگین ارزش ضربه ای در هر لندفرم به دست آمد. نتایج نشان می دهد که واریزه ها، مخروط افکنه های قدیم و جدید و بستر های رودخانه ای جدید و قدیم، مصالح ساختمانی با مقاومت مناسبی دارند. با وجود این، مقاومت سنگ دانه ها در واریزه ها نسبت به دیگر لندفرم ها بالاتر است. همچنین مخروط افکنه های قدیمی با توجّه به تأثیر فرایند هوازدگی، مقاومت کمتری نسبت به مخروط افکنه های جدید دارند.
منشأیابی لکه های رسوبی منطقه بیاضه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش رسوب شناسی از جمله روش های متداول در تحلیل محیط های رسوبی و تحلیل وقایع محیط شناسی چون تغییرات اقلیمی و آب و هوایی است. تحلیل نمونه های رسوبی در مقاطع زمین شناسی و یا مطالعه آن ها دربستر دریاچه ها سبب شده که دریچه جدیدی از تحلیل رخدادهای اقلیمی و محیطی برای محققان باز شود و از این رو تحلیل منشا رسوبات به ویژه رسوبات عهد چهارم می تواند اطلاعات نسبتا دقیقی از وقایع دوران چهارم در اختیار پژوهشگران درحوزه های باستان شناسی، جغرافیای دیرینه و... قراردهد. اهمیت این موضوع بعضاً در پاره ای از موارد به حدی است که از رسوب می توان به عنوان شاهد اقلیمی یاد کرد. لس ها - لس ها از نهشته های عصر کواترنر هستند، که عمدتا منشاء بادرفتی داشته از نهشته های برونشست یخزارها ناشی شده اند- از جمله نهشته هایی قلمداد می شوند که همواره برای ژئومرفولوژیست ها و اقلیم شناسان به ویژه مطالعات اقلیم دیرینه به عنوان یک شاهد در تحلیل تغییرات اقلیمی به شمار آمده اند. این رسوبات عمدتا نهشته های عصر کواترنر هستند، که به علل مختلف، از جمله قابلیت کشاورزی آنها، از دیرباز مورد توجه پژوهشگران بوده اند. لکه های رسوبی زرد در بیاضه، که در حاشیه کویر مرکزی ایران قرار گرفته است موضوع بحث انگیز گزارش دو تن از محققان خاک شناس و ژئومرفولوژیستی است که یکی در یازدهمین کنفرانس بین المللی علوم خاک ایران منشا آنها را لس قلمداد نموده و دیگری مدعی است این رسوبات متعلق به یک دریاچه قدیمی است که در اثر سر ریز نمودن، در آن پارگی ایجاد وآب آن تخلیه شده است وآنچه امروز به عنوان لکه های زرد رنگ در بیاضه دیده می شود، منشا دریاچه ای داشته و روستای بیاضه برروی همین رسوبات بنا گردیده است. لسی قلمداد شدن این رسوبات، آن هم در این حوضه، که در حال حاضر به عنوان یکی از خشک و گرم ترین مناطق ایران، از آن یاد می شود از نظر تاریخ طبیعی منطقه حایز اهمیت فراوان است. بنابراین، طرحی تعریف شد تا با مطالعه دقیق، نسبت به نتایج مطالعات ارایه شده، بتوان به صورت قطعی نظر داد. نتایج حاصل از این تحقیق که با چند روش رسوب شناسی از جمله گرانولومتری مورفوسکوپی و تحلیل نسبت دانه ها و عملیات برداشت توپوگرافی و تحلیل آن صورت گرفت، نشان می دهد که این رسوبات، علی رغم داشتن ظاهری نزدیک به خصوصیات لس ها، در محیط های رسوبی کم انرژی چون آبگیر ها و دریاچه های کوچک تر ایجاد شده و منشا بادی - یخچالی ندارد.
کنترل فرسایشی خندقی در جلگه های لُسی چین با استفاده از سیستم مکان یابی جهانی
حوزه های تخصصی:
امروزه استفاده از روشها و تحلیل های کمی در ژئومرفولوژی بیش از پیش متداول گردیده و کاربردهای وسیعی را در بررسیهای محیطی به خود اختصاص داده است. لیکن متاسفانه در کشور ما و در تدریس های دانشگاهی این رشته و کتب مربوطه چندان به آن پرداخته نشده و به نظر می رسد که ضرورتهای آن هنوز مورد توجه جدی قرار نگرفته است. همچنین کاربرد فن آوری های روز و کاربرد هر چه بیشتر آنها در علم جغرافیا از ضروریات قطعی به شمار می رود. یکی از مهمترین آنها سیستم موقعیت یابی جهانی یا G.P.Sمی باشد، که ابعاد بسیار گسترده ای یافته است. در این مقاله سعی شده تا سیستم کنترل فرسایشی خندقی که یکی از مهمترین عوامل فرساینده خاکهای سست و ناپایدار همچون خاک لُس می باشد را با استفاده از این فن آوری مورد بررسی قرار دهند. مترجم که رساله دکتری خویش را در ارتباط با ژئومرفولوژی اراضی لسی جنوب و شرق آق بند در شمال استان گلستان نوشته است، به خوبی به اهمیت بهره گیری از این نوع فن آوری ها و روشهای پیشنهادی در ایران پی برده و تلاش نموده با ترجمه مقاله، امکان استفاده از آن را برای دیگر علاقمندان فراهم سازد.
سنجش آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی ناحیه ولشت از مخاطرات زمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت آسیب پذیری جمعیت و گروه های انسانی به عنوان اقدامی ابزاری در راستای پیشگیری از زایش فاجعه مبتنی بر زیستن در نواحی پر خطر مطرح است. به بیان دیگر زیستن در بستر مخاطره آمیز طبیعی به طور لزوم به معنای خسارت بار بودن و آسیب پذیری نیست بلکه آن چه منجر به ایجاد خسارت ناشی از رویداد مخاطرات میشود، نوع زیستن و میزان شناخت و درک جمعیت مستقر از درجه مخاطره آمیز بودن و مآلأ میزان آسیب پذیری است. تحلیل آسیب پذیری کانون های جمعیتی واقع در پهنه پرخطر اقدامی علمی برای فراهم سازی زیرساخت اطلاعاتی مناسب از درجه و میزان خطرپذیری از رخداد مخاطرات در مقیاس خانوار – واحد مسکونی است. مبتنی بر چنین دیدگاهی مسأله تحلیل آسیب پذیری ناشی از مخاطرات زمینی در ناحیه پر مخاطره و هم چنین پرجاذبه ولشت در البرز مرکزی را مورد توجه قرار گرفته است. به این ترتیب نخست به کمک پایگاه اطلاعات مکانی داده ایجاد شده در محیط GIS، پهنه بندی دو مخاطره لغزش و لرزش در ناحیه صورت گرفت، سپس از طریق تکنیک ابداعی فاکتورهای اثر گذار این دو مخاطرات در ایجاد و همزادی با دیگر به منظور تولید نقشه مخاطرات زمین استخراج شده است. نقشه مخاطرات زمینی با نقشه تولیدی الگوی توزیعی واحدهای مسکونی که اطلاعات کیفیت بنا و جمعیت ساکن در آن از طریق پیمایش میدانی تا مین شده، به منظور تبیین آسیب پذیری این دو گروه، هم نهاد گردید. استخراج عرصه متعلق پهنه در معرض مخاطره زمینی نشان داد که از مجموعه مساحت محدوده حدود نیمی (4/49درصد) در پهنه های نسبتاً پر خطر؛ 8/36 درصد در عرصه های پرخطر؛ 5 درصد بسیار پرخطر و نزدیک به 9 درصد در پهنه های نسبتاً کم خطر واقع شده است. یافته تحقیق مؤید آسیب پذیر بودن کلیه مساکن و جمعیت ساکن در آن با درجه آسیب پذیری متفاوت است. به طوری که قریب به نیمی از واحدهای مسکونی و جمعیت منطقه از آسیب پذیری متوسط برخوردار بوده و نیمی دیگر واجد درجه آسیب پذیری زیاد تا بسیار
زیاد میباشند.
تعیین پتانسیل ژئوئید با استفاده از داده های ارتفاع سنجی ماهواره ای و GRACE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این مقاله، تعیین پتانسیل ژئوئید با استفاده از داده های ماهوارة ارتفاع سنجی، Jason-2 و ماهواره GRACE است. مراحل انجام تحقیق حاضر براساس الگوریتم زیر است: 1) تهیه 80 دوره، در حدود 27 ماه، داده های خام ماهواره ارتفاع سنجی Jason-2؛ 2) انجام تصحیحات لازم نظیر: جزر و مدی، اتمسفریک و دستگاهی بر روی داده های خام به منظور تعیین ارتفاع سطح آب تصحیح شده؛ 3) تعیین پتانسیل ثقل روی نقاط سطح متوسط دریا به صورت ماهانه، با استفاده از ضرایب ماهانه هارمونیک های کروی مدل های ژئوپتانسیل ماهواره GRACE؛ 4) حذف داده های مربوط به دریاچه های بزرگ دنیا، به خصوص خزر یا کاسپین؛ و 5) متوسط گیری از باقی ماندة داده ها به منظور تعیین پتانسیل ژئوئید.
نتایج نشان می دهند که متوسط پتانسیل ژئوئید در فاصله زمانی ـ از ژوییه 2008 تا سپتامبر 2010- در حدود بوده که بیشترین مقدار تغییرات زمانی ماهانه آن با دوره تناوب نیمه سالانه در حدود 2/2 مترمربع بر مجذور ثانیه است.