با توجه به این که توسعه صنعت گردشگری می تواند نقش زیادی در اشتغال و توسعه فرهنگ کار و کارآفرینی داشته باشد لذا مقاله حاضر با هدف مقایسه وضعیت موجود و مطلوب صنعت گردشگری در ایران و نقش آن در توسعه فرهنگ کار و کار آفرینی در کشور و بررسی زیر ساخت های لازم جهت توسعه این صنعت تهیه شده است . پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع کاربردی و رویکرد آن کمی و کیفی می باشد . روش تحقیق و تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از طریق آمار توصیفی و همچنین آمار استنباطی: آزمون t و ضریب همبستگی پیرسون و جهت اولویت بندی زیر ساخت ها از آزمون فریدمن بررسی های مربوطه انجام شده است . جامعه آماری ، کارشناسان و متخصصین دست اندر کار سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری می باشند . نتایج حاصله حاکی از این است که بین زیر ساخت ها رابطه معنا داری وجود دارد که با یکدیگر، هم جهت می باشند و از طریق آزمون فریدمن بین زیر ساخت ها تفاوت وجود دارد و زیر ساخت مهارتی بیشترین اهمیت و زیر ساخت اقتصادی کمترین اهمیت را دارا می باشند .
گرایش بیش از پیش گردشگران مدرن به کنجکاوی و درک مفاهیم جدید باعث شده تا موضوع معنویت در گردشگری توسط محققان و کنفرانس های بین المللی مورد توجه و بازبینی قرار گیرد تا فضایی برای تغییر نگاه صرفا مادی به این مقوله حاصل شود. این پژوهش کیفی گراندد تئوری با هدف ارائه ی مفهومی بین رشته ای معنویت در گردشگری با استفاده از مصاحبه، مطالعه ی متون و استفاده از نظرات خبرگان صورت گرفته است. بنابراین رسیدن به تعالی، رسیدن به معنا و رسیدن به درک متقابل به عنوان ابعاد اصلی این مفهوم شناسایی گردید که از جنبه های اجتماعی، فردی، طبیعی، فراطبیعی قابل بررسی است. معنویت در گردشگری می تواند در تمامی انواع گردشگری بروز یابد و صرفا معطوف به گردشگری دینی و مذهبی نیست. در مطالعات فارسی زبان موضوع معنویت بیشتر به مذهب و دین، و در دیگر مطالعات به مباحث سلامتی، آرامش جسم، روش های ایجاد تمرکز و ادیان حاضر در مقاصد گردشگری تقلیل یافته است. از آنجا که معنویت می تواند در کلیه ی سطوح زندگی انسان تاثیرات فیزیکی و روانی بلند مدتی داشته باشد، به نظر می رسد تعریف آن به عنوان یک هدف از گردشگری، اقدامی پذیرفته شده خواهد بود.
امروزه، باتوجه به اهمیّت حضور و مشارکت کلّیه دست اندرکاران در اجرای برنامه های توسعه گردشگری، بهره گیری از یک الگوی مدیریتی مطلوب و یکپارچه می تواند ما را درتدوین سیاست ها هماهنگ با برنامه های توسعه، شرایط را برای حضور و بهره گیری از تمامی سرمایه های اجتماعی و مادی دست اندرکاران این صنعت، با تقویت بسترهای مشارکتی بخش خصوصی بازارگردشگری فراهم سازد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، شناسایی شاخص ها و طراحی الگوی حکمروایی مطلوب در صنعت گردشگری ایران می باشد. این پژوهش بصورت کاربردی- توسعه ای کیفی و براساس نظریه روش داده بنیاد انجام شده و جامعه آماری آن شامل اساتید دانشگاهی رشته مدیریت گردشگری، مدیران سازمان، نمایندگان مجلس و فعالان صنعت گردشگری بوده اند. نمونه آماری شامل 26 نفر از این افراد است که با ترکیبی از روش نمونه گیری هدف مند قضاوتی و گلوله برفی انتخاب شده اند. مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با سئوالات ازپیش تعیین شده، با مقایسه داده ها در کدگذاری باز، محوری و انتخابی تا مرحله اشباع نظری و تفکیک مقولات فرعی و اصلی انجام گرفته است. و از برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از روش نظریه داده بنیاد اشتراوس و کوربین(1998) استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان دهنده، 3 شاخص، مدیریت یکپارچه، امنیت و نگرش به بازارهدف، را به عنوان شاخص های ظهوریافته از پژوهش درقالب الگوی حکمروایی مطلوب گردشگری است. این الگوی، راهبردی نوین در اصلاح شیوه های مدیریت موجوداست، و پیامد آن توسعه و اشتغال پایداردرصنعت گردشگری است. در پایان تحقیق با پیشنهادهایی به جهت ارتقاء سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به وزارت گردشگری، مدیریت یکپارچه در سیاست گذاری های سازمان، همگام با مشارکت تمامی بخشهای دولتی، خصوصی و انجمن ها در ایران است.