فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۵٬۱۵۵ مورد.
خط مشی آمریکا در برابر بازیگران بزرگ و بازیگران دشمن
حوزه های تخصصی:
امروزه به ضرورت الزامات حاکم بر صحنه جهانی، تحولات کیفی متفاوت و معیارهای جهانی شاید بتوان آمریکا را بزرگ ترین بازیگران صحنه بین الملل قلمداد کرد. از همان آغاز شکل گیری به ضرورت نیازهای اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی اتخاذ سیاست بسط و توسعه طلبی – نه الزاماً جغرافیا محور– از اولویتهای سیاست خارجی آمریکا بوده است و این کشور خواهان صدور و اشاعه اقتصاد بازار، ارزشها ، نهاد ها و ساختارهای آمریکایی بوده است. پس از جنگ جهانی دوم دو عامل کیفیت تعامل بین بازیگران بزرگ را دگرگون کرد: یکی دستیابی کشورها به سلاحهای اتمی و دیگری رقابت بازیگران بزرگ درچارچوب دو اردوگاه ایدئولوژیک . همچنان که ویژگی های نظام بین الملل پس از جنگ سرد نیز کیفیت روابط آمریکا با دیگر بازیگران بزرگ و بازیگران رده دوم را متحول کرده است. به نظر می رسد آمریکا در رابطه با بازیگران بزرگ و بازیگران رده دوم را متحول کرده است. به نظر می رسد آمریکا در رابطه با بازیگران بزرگ سیاست تقسیم منابع را برگزیده است و در رابطه با بازیگران رده دوم به فراخور زمان و شرایط اقدام نظامی یا ابزارهای تخریبی غیر نظامی را بر می گزیند . این مقاله درصدد است دو سیاست مزبور را تبیین و ارزیابی کند .
نقش تنگناهای ژئوپلیتیکی عراق در اشغال کویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عراق در سال 1990 کویت را اشغال و آن را به عنوان استان نوزدهم ضمیمه خاک خود کرد. سوال این است که مهمترین دلایل اشغال کویت چه بوده است؟ اشغال کویت دلایل متعددی داشته است، اما فرض مقاله این است که مهمترین دلیل به تنگناهای ژئوپلیتیکی عراق باز می گردد. برای تبیین این فرضیه، نخست در مورد نظریه های ژئوپلیتیک توضیح داده شده و سپس مهمترین عوامل ژئوپلیتیکی تاثیرگذار در اشغال کویت مانند موقعیت جغرافیایی، مرزها و منابع طبیعی یعنی محیط فیزیکی عراق مورد مطالعه قرار گرفته است.از نظر موقعیت جغرافیایی، عراق وضعیت مناسبی در خلیج فارس ندارد. به همین دلیل، این کشور ابتدا تلاش می کرد تا با طرح هلال خصیب و ایجاد عراق بزرگ به دریای مدیترانه دسترسی پیدا کند. اما با عدم توفیق در این مورد، توجه آن کشور معطوف به خلیج فارس گردید. عراق برای بهبود بخشیدن به وضعیت جغرافیایی خود در خلیج فارس و یا رفع تنگناهای ژئوپلیتیکی، همواره خواستار الحالق کامل کویت یا بخش هایی از آن به خاک خود بوده است. البته ذخایر نفتی کویت نیز در چشم داشت های این کشور نسبت به کویت بی تاثیر نبوده است.بر همین اساس، دولت های عراق هر چند تا سال 1990 در مورد مرزهای خود با کویت به توافقاتی رسیده بودند، اما حاضر نشده بودند که آن را بر روی زمین علامت گذاری نمایند. زیرا این مساله به مفهوم شناسایی کویت به عنوان کشوری مستقل تلقی می شد. از سوی دیگر رهبران عراق از جمله ملک غازی، نوری سعید، عبدالکریم قاسم و صدام حسین از تنگناهای ژئوپلیتیکی عراق در خلیج فارس آگاه بوده اند. آنها کویت را بخشی از عراق می دانستند و انگلستان را متهم می کردند که با ایجاد کشور کویت، قصد داشته دسترسی عراق را به خلیج فارس محدود کند. اشغال کویت در سال 1990 بر همین اساس و به منظور بر طرف کردن این تنگنای ژئوپلیتیکی انجام گرفت
مقاله: جنبش مقاومت اسلامی (حماس)
حوزه های تخصصی:
تحلیلی بر سیاست ابهام هسته ای اسرائیل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران براین باورند که اسرائیل پیشرفته ترین برنامه هسته ای خاورمیانه را در اختیار دارد. اسرائیل در قبال توانایی هسته ای خود موضعی مبهم اتخاذ کرده و سیاست ابهام هسته ای را پیگیری می کند، به گونه ای که دارا بودن سلاح اتمی را نه تایید و نه رد می کند. این سیاست منافعی را برای اسرائیل در پی داشته است. مهمترین دلایل پیگیری ابهام هسته ای سیاست توسط اسرائیل عبارتند از :1- ایجاد بازدارندگی در مقابل خطراتی که امنیت ومنافع اسرائیل را تهدید می کند. 2- ادامه یافتن کمک های ایلات متحده به اسرائیل. رهبران اسرائیل بر این باورند که ادامه موضع کنونی ابهام برای امنیت اسرائیل لازم است وبسیاری از کارشناسان اسرائیلی نیز معتقدند که هیچ سیاست جایگزینی برای ابهام هسته ای وجود ندارد. این پژوهش تا حد امکان دلایل پیگیری این سیاست را مورد بررسی قرار می دهد.
طرح های صلح خاورمیانه: ماهیت، اهداف و فرجام
حوزه های تخصصی:
اندیشه سیاسی طیب تیزینی
حوزه های تخصصی:
نظریه ضد امریکاگرایی؛ روند تحول از ژورنالیسم تا نظریه علمی با تأکید بر ضد امریکاگرایی اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ضد امریکاگرایی» تا پایان جنگ سرد از جمله مقوله هایی بود که به طور عمده در چهارچوب مباحث ژورنالیستی بر واکنش و رفتارهای (مقطعی) اعتراض آمیز برخی دولت ها، گروه های روشنفکری وگروه های مردمی علیه رفتار خارجی امریکا تمرکز داشت. به دنبال تحولات دهه نود و به ویژه حادثه یازدهم سپتامبر، عرصه نظریه پردازی در این زمینه از سوی تحلیلگران مسائل سیاست خارجی امریکا با استقبال خوبی مواجه شد؛ روندی که در پی تهاجم نظامی به عراق در سال 2003 با تحول ماهوی خاصی روبه رو شد. در واقع، دوره رهبری بوش و همراهان نومحافظه کارش بر این دولت که با شاخصه هایی چون یک جانبه گرایی و اتکای فزاینده بر شیوه های امنیتی ـ نظامی همراه بود، به مقدمه ای برای تقویت امواج ضد امریکا گرا تبدیل شد؛ جریانی که دامنة هستی شناختی آن به محافل دانشگاهی و تحقیقاتی نیز کشیده شد. در این نوشتار، ضمن بررسی خاستگاه نظری این مقوله (ضد امریکاگرایی) که به چهارچوب تحلیلی «چیره طلبی» (هژمونیسم) بازمی گردد، روند تحول (نظری) آن در دوره های جنگ سرد و پس از آن مورد توجه قرار می گیرد. در همین راستا، بر آرای نظریه پردازان و سیاست مداران اروپایی در مورد رویارویی با رفتار و الگوی نقش آفرینی امریکا خاصه در دوره بوش در قالب «ضد امریکاگرایی اروپایی» تأکید می شود.
تعامل و تقابل پیرامون گرایی و غرب گرایی در سیاست خارجی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه 1990 رویکرد غرب گرایانه بر سیاست خارجی ترکیه حاکم بود. حاکمیت این رویکرد در سیاست خارجی ترکیه در دهه 1990، در حقیقت استمرار دیدگاه غرب گرایانه حاکم بر سیاست خارجی ترکیه در طول جنگ سرد به حساب می آید. بر مبنای این رویکرد در سیاست خارجی، این کشور در طول دهه 1990 دخالت حداقلی را در امور منطقه ای در پیش گرفت. استدلال اصلی مقاله حاضر این است که با به دست گرفتن قدرت توسط حزب عدالت و توسعه از سال 2002 در ترکیه، با وجود استمرار در نوع نگاه این کشور به غرب، تعامل ترکیه در معادلات مناطق پیرامونی اش شدت بیشتری یافته است. تعامل ترکیه در معادلات منطقه ای و برقراری روابط نزدیک با کشورهای پیرامونی اش بعد از جنگ سرد، دارای دلایل، ابعاد و پیامدهای خاصی است که در این مقاله به بررسی برخی از آنها پرداخته می شود.
سازمان همکاری شانگهای: تحولات گذشته و چشم انداز آینده
حوزه های تخصصی:
این مقاله پس از مرور تحولات گذشته سازمان همکاری شانگهای، قابلیت های این سازمان را از جنبه های مختلف از جمله اقتصاد، تجارت، سرمایه گذاری، انرژی و قدرت نظامی مورد بررسی قرار میدهد. بررسی اطلاعات آماری مربوط به کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای نشان میدهد که اعضای این سازمان قابلیت آن را دارند که در دهه های آینده به یکی از بزرگ ترین قطب های بین المللی اقتصاد، تجارت، سرمایه گذاری خارجی، انرژی و نظامی در جهان تبدیل شوند. برخورداری از قلمرو جغرافیایی وسیع، جمعیت عظیم، منابع انرژی گسترده، سلاح های هسته ای، نیروهای مسلح قابل توجه، حق وتو در شورای امنیت و عوامل دیگر به این سازمان پتانسیل اقتصادی، سیاسی و نظامی بالایی میبخشد. بدون تردید ایران باید از این برتریها در جهت مناسبات منطقه ای و روابط بین المللی خود سود ببرد.