بیشتر کارشناسان بر این باورند که اسرائیل تنها کشور خاورمیانه است که دارای سلاح های هسته ای است، با این حال اسرائیل در قبال برنامه هسته ای خود سیاست ابهام را در پیش گرفته است، به طوری که دارا بودن سلاح های هسته ای نه تایید و نه تکذیب می کند. دولت اسراییل طی سال های متمالی به دفعات عنوان کرده است که اولین کشوری نخواهد بود که در خاورمیانه به عنوان صاحب سلاح هسته ای شناخته می شود. دکترین هسته ای اسرائیل در اثر نبود عمق استراتژیک شکل گرفته و بر جنگ پیشدستانه استوار است. در همین راستا نیز اسرائیل تلاشهای دیپلماتیک، عملیات روانی و همین طور اقدامات نظامی پنهانی را مورد استفاده قرار می دهد تا از دست یابی کشور های خاورمیانه به توانایی های هسته ای جلو گیری کند. در 7 جون 1981، اسرائیل حمله هوایی پیش دستانه ای را علیه راکتور هسته ای عراق در اوزیراک سازماندهی کرد که به عملیات اپرا معروف است .در 6 سپتامبر 2007، اسرائیل حمله هوایی دیگری را با نام عملیات اورچارد علیه هدفی در منطقه دیر الزور سوریه انجام داد. این کشور همچنین در حال انجام تلاش های دیپلماتیک عملیات روانی گسترده ای است تا برنامه هسته ای ایران را متوقف کند. با توجه به اینکه انحصار هسته ای در خاورمیانه از مهم ترین اهداف دولت اسرائیل در منطقه است ، این مقاله بران است تا ضمن نگاهی به این سیاست اسرائیل، روش های مورد استفاده این کشور را در راستای حفظ انحصار هسته ای نیز مورد بررسی قرار دهد.
سودان با داشتن جایگاهی مهم و استراتژیک در قاره آفریقا و جهان اسلام، به عنوان نهمین کشور از نظر مساحت در جهان، به اندازه یک چهارم قاره اروپا وسعت دارد. همچنین از لحاظ منابع غنی زیرزمینی و نفت از جایگاه مهمی در جهان برخوردار است؛ بنابراین، همواره استعمارگران و دولت های خارجی چشم طمع به آن داشته اند. رژیم صهیونیستی از بازیگرانی است که دخالت در سودان را ضروری و حیاتی می داند تا سودان نتواند برای تمرکز بر ثبات داخلی فرصت بیابد و به قدرتی بزرگ تبدیل شود. سودان از حامیان جنبش های آزادی بخش، مخالفان سیاست های امپریالیستی و نیز روند (به اصطلاح) صلح خاورمیانه است و این مسئله خود در تلاش های رژیم صهیونیستی و متحدان غربی اش برای بحرانی کردن این کشور مؤثر است. این کشور سال هاست که به علل مختلف دچار بحران های داخلی از جمله بحران جنوب سودان و دارفور است. رژیم صهیونیستی با حضور فعال در منطقه با عرضه کمک های مالی و تسلیحاتی و آموزش گروه های شورشی، به بحران های داخلی سودان دامن می زند و از تمام توان خود برای حمایت از گروه های شورشی استفاده می کند. با نگاهی به درگیری ها و بحران جنوب سودان با حکومت مرکزی در سال های گذشته و بحران داخلی غرب سودان در دارفور، نقش این رژیم در حمایت از این شورش ها آشکار می شود.
حضور قدرتهای فرامنطقه ای در خاورمیانه و آثار آن بر کیفیت نظم امنیتی منطقه یکی از مهمترین امور مورد علاقه پژوهشگران این منطقه بوده است. پس از جنگ جهانی دوم تاکنون آمریکا یکی از مهمترین بازیگران مداخله گر در منطقه بوده و نقش تعیین کننده ای در ساختار امنیتی آن داشته است. اخیراً واشنگتن نسبت به توسعه قلمرو ناتو در خاورمیانه از طریق پذیرش اعضای همکار و شریک اقدام نمود. پژوهش حاضر نشان می دهد که این رفتار راهبردی در چارچوب اهداف امنیتی ایالات متحده همچون افزایش دامنه نفوذ و سلطه در منطقه، شکل دهی نظم امنیتی دلخواه در منطقه، مقابله و مهار قدرت رو به رشد ایران، کمک به عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل از طریق عضویت آنها در ناتو، تسریع روند اصلاحات در خاورمیانه، مقابله با تروریسم بنیادگرای اسلامی، امنیت ذخایر انرژی و خطوط انتقال آن، تامین امنیت دولتهای عرب غربگرا و ... صورت پذیرفت. این اقدام که از سوی اعراب و اسرائیل نیز مورد استقبال قرار گرفته است، در چشم انداز امنیت در خاورمیانه نقش تعیین کننده ای دارد و ناتو را به یکی از مهمترین بازیگران منطقه تبدیل خواهد کرد. اگرچه ناتو مقابله با تهدیدات بین المللی را سرلوحه کار خود قرار داده و از این نظر حضور ناتو در خاورمیانه در مهار تهدیدها آثار مثبتی دارد، اما با توجه به اینکه ناتو سازمانی غربگرا و در خدمت منافع امنیتی غرب است، می توان مدعی شد که حضور ناتو در خاورمیانه بر منافع امنیتی ایران آثار منفی خواهد داشت.