نیازهاى مادى بشر یکى از واقعیت هاى زندگى است و دین و رهبران دینى همواره بر تأمین این نیازها از راه صحیح آن تأکید و انسان را به تلاش و کسب درآمد حلال تشویق کرده اند. ولى با توجه به برخى روایات این شبهه در ذهن زنده مى شود که گویا اسلام فقر را مى پسندد و از آن تجلیل مى کند. این مقاله در پى اثبات این مطلب است که فقر مورد تشویق، فقرمادى نیست، بلکه فقرمعنوى دربرابر قدرت بى منتهاى الهى موردنظر مى باشد.اسلام فقر را زمینه ساز فساد مى داند و ایجاد فساد را از عمده ترین اهداف شیطان و انسان هاى شیطان صفت مى شمارد. از این رو پیروان خود را به کسب درآمد از راه شرعى تشویق نموده، راه هایى را براى مبارزه با فقر معرفى کرده است. نیز با فساد اقتصادى و مالى چون رشوه، رانت خوارى و اختلاس به شدت به مبارزه برخاسته و رواج رفاه طلبى و ثروت اندوزى را باعث فراموشى ارزش هاى دینى و انحطاط جامعه مى داند. اسلام تبعیض را از هر نوع آن محکوم مى کند و آن را یکى از راه هاى گسترش فساد و فقر مى شمارد که باید با آن مبارزه کرد.
این نوشتار به بررسی دیدگاه امام خمینی در باره ارتباط میان دانش و دین می پردازد . نویسنده بر این باور است که امام خمینی بر هماهنگی و پیوند میان دانش و دین تاکید دارند و بر ضرورت هوشیاری در برابر تبلیغات ، در مورد اندیشه جدایی دانش و دین و ناتوانی دین در اداره ملتها و کشورها اصرار ورزیده اند . این نوشتار در آغاز به نقد اندیشه تعارض دانش و دین در باختر زمین می پردازد و سپس مراحل رابطه دانش و دین در باختر زمین را در پی می گیرد . نویسنده در ادامه بحث به بررسی ریشه های جداانگاری دانش و دین در باختر زمین را پی می گیرد ...
آقای سروش در این سخنرانی فقه را تکلیفگرا دانسته و نه حقگرا و قائل شده است که باید ترتیبی اتخاذ گردد تا موازنهای بین حق و تکلیف ایجاد شود. در قسمتی دیگر با استناد به کلام اقبال لاهوری در باب فلسفه خاتمیت، اعتقاد به امامت و مهدویت را آنچنان که در شیعه مطرح است مورد تخطئه و انکار قرار داده و آن را در تعارض با خاتمیت دانسته است.
نویسنده ضمن استقبال از گزارش هیئت قوه قضائیه از موارد نقض حقوق شهروندی، برخلاف عنوان مقاله به برجستهتر کردن موارد نقض پرداخته، و برخورد با مطبوعات را مورد نقد قرار میدهد. نکته دیگر آنکه با طرح چند مورد خاص از موارد نقض حقوق شهروندی، بازتاب منفی اجرای احکام الاهی در سطح بینالملل را دلیل موجهی برای تعطیلی این احکام دانسته و اجرای آن مجازات قانونی را به معنای نقض سیستماتیک حقوق به وسیله نهادهای حکومتی میداند. نهایت آنکه نویسنده خشونتهای قانونی در نظام دینی را نقض سیستماتیک حقوق شهروندی میداند ولی حکومت آمریکا را دموکراتیکترین حکومتها میداند و در پاسخ شکنجههای وحشتناک زندانیان عراقی (در ابو غریب) و افغانی (در گوانتانامو) به وسیله آمریکا، آنها را موردی و اتفاقی و نهایتا نقض غیر سیستماتیک حقوق شهروندی میپندارد، اما نظام سیاسی آمریکا و مدیریت آن از این نقض حقوق مبری هستند.
این مقاله برآن است تا به بررسی تطبیقی جامعه مدنی و ساختار جامعه مدینةالنبی بپردازد. اساسا دین چه نسبتی با جامعه مدنی دارد، تعامل دین و دولت در این جامعه چگونه است؟ آیا پیدایش جامعه مدنی در عصر جدید ارتباطی با این جامعه در عصر نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم دارد؟ جامعه مدنی و دین چه سنخیتی دارند؟ موضوع جامعه مدنی نسبت به جهتگیرهای مذهبی اشخاص چیست؟ معیار تشخیص جامعه مدنی و تفاوت آن با مدینةالنبی چیست؟ این مقاله، تلاش میکند تا به سؤالاتی از این دست پاسخ دهد. نویسنده محترم، معتقد به تباین ماهوی و عمیق جامعه مدنی و دینی بود. و در پایان به تفاوتهای این دو جامعه و ویژگیهای جامعه مدینةالنبی اشاره دارد.