هدف از این پژوهش بررسی تاثیر دلبستگی عاطفی مشتری به برند بر ارزش ویژه برندهای شبکههای اجتماعی با نقش میانجی اعتبار برند و نقش تعدیلگر مسئولیت اجتماعی شرکت در زمان کرونا است. جامعه آماری منتخب برای این تحقیق، کاربران شبکههای اجتماعی در ایران بودند. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی در دسترس تعداد 520 عدد پرسشنامه به صورت الکترونیکی با مقیاس پنج گزینهای لیکرت جمعآوری گردید. برای آزمون فرضیههای تحقیق و تحلیل دادهها از مدل سازی معادلات ساختاری SEM و نرمافزارهای SPSS و Smart PLS استفاده شده است. نتایج دادههای آماری و مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که دلبستگی عاطفی مشتری به برند به صورت مستقیم بر ارزش ویژه برندهای شبکههای اجتماعی تاثیر ندارد. همچنین نتایج نشان داد که مسئولیت اجتماعی شرکتها رابطه بین دلبستگی عاطفی مشتری به برند بر ارزش ویژه برند و همچنین رابطه بین اعتبار برند و ارزش ویژه برندهای شبکههای اجتماعی را تعدیل میکند. شبکههای اجتماعی باید سرمایهگذاریهایی را انجام دهند که به ایجاد ارتباط عاطفی با یک برند شبکه اجتماعی کمک کند و همچنین به مسئولیت اجتماعی خود توجه نمایند.
منابع انسانی هر سازمانی از عوامل اصلی تعیین کننده ی موفقیت یک سازمان در رسیدن به اهدافش میباشند.آن چیزی که تعیین کننده و جهت دهنده به رفتار نیروی انسانی در سازمان میباشد،انگیزه ی شغلی آنان میباشد.وانگیزه شغلی است که تعیین میکند کارکنان تا چه میزان مایل به رسیدن به اهداف سازمان میباشند. که ما در این مقاله ی فرارزیابی از نوع مروری به بررسی و تبیین عوامل اثر گذار بر روی انگیزش شغلی کارکنان طبق 23 مقاله خواهیم پرداخت. با بررسی 23 مقاله ی مرتبط با انگیزش کارکنان که 20 مورد آن ها در درون ایران صورت گرفت و 3 مورد دیگر در خارج از ایران،ضمن تبیین مفهوم انگیزش و ضرورت وجود آن در سازمان،عوامل موثر بر آن مشخص شد که شامل مواردی از قبیل،سبک رهبری،پاداش های مالی،محیط شغلی،عوامل روانشناختی و ...میباشند
ساختار اقتصادی دنیای امروز با گذشته به طور اساسی تفاوت دارد. شاخص های سخت افزاری و دارایی های مشهود که دیروز در جایگاه یک بنگاه اقتصادی نقش تعیین کننده داشت جای خود را به نوآوری، ابداع، خلق محصولات جدید و دارایی های نرم افزاری داده است. تولید علم و دانش، بهره گیری ازدانش و گسترش آن در سطح جامعه در تمام زمینه ها، توانمندی و قدرت ایجاد می نماید. دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی به عنوان رکن اساسی در توسعه همه جانبه کشور باید بتوانند نیروهای جوان و طالب علم کشور را اهل فکر و نظر، نوآور و خلاق پرورش دهند. در دنیای امروز بزرگترین سرمایه های یک بنگاه اقتصادی نیروهای اهل فکر، یادگیرنده و خلاق آن ها هستند و این نیروها کسی جز کارآفرینان نیستند. پژوهش حاضرکه جامعه آماری آن 335 نفر از مدیران با تحصیلات عالیه صنایع شهرک های صنعتی استان آذربایجان شرقی می باشند در نظر دارد میانگین نمرات کارآفرینی و ابعاد پنج گانه موثر بر آن را در میان مدیران صنایع شهرک های صنعتی استان را از طریق یک کار پژوهشی جامع مورد بررسی و ارزیابی قرار داده و با شناساندن نقاط ضعف و قوت ابعاد مختلف کارآفرینی، پیشنهاداتی را به منظور تمرکز و بهبود بخشیدن به ابعاد ضعیف کارآفرینی در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی ارائه دهد.