هدف از پژوهش حاضر، بررسی وضعیت مولفه های سازمان یادگیرنده و تطابق آن با استراتژی های کارآفرینانه در سطح سازمان فنی و حرفه ای شهرستان ارومیه بود. جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان سازمان فنی و حرفه ای شهرستان ارومیه می باشد. نمونه آماری شامل120 نفر شاغل در سازمان فنی حرفه ای بوده که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ی سازمان یاد گیرنده و استراتژی کارآفرینانه استفاده گردید. برای سنجش میزان پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پرسشنامه سازمان یاد گیرنده 90/0 و استراتژیهای کارآفرینانه 82/0 به دست آمد. داده های پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی تی، فریدمن و روش مدل معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که مولفه های سازمان یادگیرنده در سطح جامعه آماری بالاتر از میانگین بوده و از وضعیت مطلوبی بر خوردارند. همچنین مولفه های سازمان یادگیرنده با برخی از استراتژی های تطابق داشته و در برخی موارد تطابق نداشته است.
امروزه افزایش پیچیدگی، عدم اطمینان و مشکلات زیستمحیطی، اهداف استراتژیک بسیاری از بنگاهها را از اصطلاح «تلاش برای سودآوری» به «تلاش برای تابآوری» تغییر داده است. دراینبین بلایای طبیعی، بیماری همهگیر، حملات تروریستی، رکود اقتصادی، خرابی تجهیزات، خطاهای انسانی و شرایط تجارت جهانی چالشهایی را بهویژه برای کسبوکارهای نوپا ایجاد کرده است. در راستای سازگاری فعال با بحرانهای فراگیر، این تحقیق به دنبال ارائه مدلی برای خلق تابآوری پویا در کسبوکارهای نوپا برابر بحران کرونا است. استراتژی پژوهش حاضر کیفی و ازنظر هدف بنیادی و از نگاه ماهیت و روش توصیفی– تحلیلی است. در این پژوهش از روش فراترکیب برای غربالگری منابع استفادهشده است و مقالات مرتبط با موضوع پژوهش بین سالهای 2010 تا 2020 موردبررسی قرارگرفته است. پس از تجزیهوتحلیل یافتههای تحقیق با روش داده بنیاد گلیزری، 85 واقعه در 17 مفهوم، 5 مقوله فرعی و 2 مقوله اصلی برچسبگذاری شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد با «ظرفیتسازی چندگانه» از طریق «توانمندسازی پایدار»، «نوآوری باز» و «همافزایی» در کنار ابزارهایی مانند «وب 2.0» و «استراتژیهای تعاملی» و همچنین «خلق ارزش مشترک» با درگیر نمودن «سرمایه اجتماعی» و «سازگاری فراگیر» تابآوری کسبوکارهای نوپا در برابر بحرانهای زیستمحیطی فراگیری مانند ویروس کرونا تقویت خواهد شد.
بحران ویروس کرونا و اثرات زیستی، اجتماعی و اقتصادی آن تأثیر شگرفی بر اکثر کسبوکارها گذاشته است. در این میان، سو مدیریت کسبوکارها در قبال مسئولیتهای اجتماعی خود نسبت به بحران پیشآمده و انتشار اخبار منفی در شبکههای اجتماعی میتواند تبعات سنگینی بر آنها وارد سازد. شبکههای اجتماعی به کاربران امکان میدهند تا تبلیغات دهانبهدهان الکترونیکی منفی راجع به شرکتها ایجاد کنند. برای شناسایی عوامل این رفتار، یک خبر ساختگی راجع به ویروس کرونا و شرکت هواپیمایی ماهان در میان کاربران اینستاگرام توزیع شد تا قصد مشارکت آنها توضیح داده شود. بر این اساس مجموعهای از متغیرهای توضیحی بررسی شد که شامل آگاهی اجتماعی، آگاهی محیطی، ارزش سودمندی و نگرش نسبت به کامنت و اشتراکگذاری در مورد اخبار منفی CSR میشوند. این پژوهش از نوع توصیفی و پیمایشی بوده و جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان کاربر اینستاگرام دانشگاههای تبریز و تهران میشد. پرسشنامهها بهصورت الکترونیکی و به روش در دسترس توزیع و درمجموع 460 پرسشنامه گردآوری شد. تجزیهوتحلیل دادهها توسط نرمافزار SPSS و PLS نشان داد آگاهی اجتماعی بر آگاهی محیطی اثر مثبت میگذارد. همچنین باوجود آنکه تاثیر مثبت آگاهی اجتماعی و محیطی بر ارزش سودمندی تائید شد، اما نتوانست تاثیر معناداری با نگرش به کامنت و اشتراکگذاری نشان دهند. درنهایت نگرش بر قصد رفتاری کاربران تأثیر قابلتوجهی داشت، اما اثر ارزش سودمندی بر قصد رفتاری تائید نشد. یافتههای این مطالعه میتواند به سازمانهای مختلفی که نسبت به مسائل محیطی و اجتماعی احساس مسئولیت میکنند، بهواسطه تجزیهوتحلیل رفتار مشتریانشان و پیشنهادهای کاربردی که ارائه میدهد، کمک شایانی کند.