مطالعه حاضر با هدف مروری بر تاثیرات شبکه های اجتماعی بر تغییر سبک زندگی مردم انجام گرفت. در جوامع امروزی، سبک زندگی نقش مهمی در زندگی ایفا می نماید، چراکه با مسائل کلیدی و حساسی از جمله الگوی مصرف، هویت (تمایز) فردی و اجتماعی، فعلیت بخشیدن به قدرت تشخیص و انتخاب یا حداقل ایجاد احساس آزادی عمل، پیوند خورده است. با توجه به کارکردهای مثبت و منفی اینترنت و فضای مجازی، نحوه استفاده نوجوانان از این پدیده نوظهور به دلیل قرار گرفتن در مهم ترین دوره زندگی شان، بروز تغییرات در تمامی جنبه ها، شکل گیری هویت شان و هم چنین تاثیرآن بر سبک زندگی و سلامت روانی و اجتماعی نوجوانان بسیار حائز اهمیت است. از جمله آسیب هایی که این فضا بر سبک زندگی نوجوانان وارد می کند می توان به تغییر سبک زندگی ایرانی _ اسلامی و هویت شان اشاره کرد.
سیستم مدیریت عملکرد، رویه های راهبری شرکتی و فعالیت های کارآفرینی از عوامل مهم تعیین کننده عملکرد سازمانی محسوب می شود. هدف این تحقیق جستجوی عوامل تعیین کننده اثر بخشی این رویه عمل ها در خلق ارزش و دستیابی به عملکرد بالا از دیدگاه تئوری می باشد. خصوصا این تحقیق یک چارچوب اقتضایی برای بررسی رابطه درونی بین مدیریت بر مبنای ارزش به عنوان یک سیستم اندازه گیری عملکرد، تبعیت از قوانین راهبری شرکتی، کارآفرینی و عملکرد ارائه می کند و از این طریق به ادبیات تحقیق کمک می کند. بر اساس این چارچوب نظری، تناسب بین عوامل محیطی و اجرای مدیریت بر مبنای ارزش (VBM) باعث بهبود رویه های راهبری شرکتی، افزایش کارآفرینی شرکت و کسب عملکرد بالای سازمانی می شود. علاوه بر آن ، در این تحقیق نشان داده می شود که برخی از ساز و کارهای راهبری شرکتی می تواند تاثیر منفی بر کارآفرینی شرکت بگذارد اما سایر ساز و کارهای راهبری شرکتی و VBM می تواند این رابطه منفی را کاهش دهد.
امروزه بحث جهانی شدن و افزایش رقابت، کیفیت و غیره، دولتها و سازمانها را با چالشهای جدیدی روبرو نموده است. از جمله راههای مقابله با این چالشها، متوسل شدن به کارآفرینی و توسعه آن از طریق شرکتهای کوچک است که با مشخصات مربوط به خود نقش اساسی در اقتصاد کشورها برعهده دارند. مطالعات نشان می دهد این شرکتها نیز برای فعالیت با مشکلاتی روبرو هستند. از طرفی کارآفرینی به دست نیروی انسانی سازمان صورت می گیرد و یکی از موضوعاتی که همواره همراه انسان بوده و هست، بحث عدالت است. مطالعه عدالت در سازمانها که عدالت سازمانی نامیده می شود، دارای ابعاد چهارگانه عدالت توزیعی، عدالت رویه ای، عدالت بین فردی و عدالت اطلاعاتی می باشد. در این تحقیق کارآفرینی سازمانی و عدالت سازمانی به ترتیب متغیر مستقل و وابسته فرض شده اند و رابطه هریک از ابعاد عدالت سازمانی با کارآفرینی سازمانی در شرکتهای کوچک مورد سنجش قرارگرفته است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان می دهدکه همه ابعاد چهارگانه عدالت سازمانی دارای رابطه معنادار و مثبت با کارآفرینی سازمانی در شرکتهای مذکور می باشند و در این راستا پیشنهاداتی نیز ارائه گردیده است.
صنایع کوچک و متوسط[1](SMEها) امروزه به عنوان قلب تپنده اقتصاد و بازوی توانای صادرات در کشورهای مختلف محسوب می شود. به همین دلیل این صنایع از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد که در صورت شکوفایی و توسعه آن شاهد افزایش صادرات غیر نفتی و رفاه عمومی جامعه خواهیم بود. تحقیق حاضر تلاشی در جهت مطالعه فرهنگ سازمانی غالب و تاثیرگذار در صنایع کوچک و متوسط و بررسی تفاوت بین شاخص های فرهنگ سازمانی در این صنایع می باشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه مدیران صنایع کوچک و متوسط است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، نمونه گیری بعمل آمده است. در این تحقیق به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است که روایی و پایایی آن نیز از طریق بررسی های مقدماتی، نظر کارشناسان و اساتید تائید شده است. پس از جمع آوری اطلاعات، با استفاده از نرم افزار SPSS میانگین نمره صنایع کوچک و متوسط در هر یک از شاخص های فرهنگ سازمانی محاسبه شده است. با استفاده از آزمون t به بررسی تفاوت بین نمره فرهنگ سازمانی صنایع کوچک و متوسط پرداخته شده است. در پایان به بررسی ارتباط بین ابعاد فرهنگ سازمانی در صنایع کوچک و متوسط پرداخته شده است.