پژوهش حاضر با عنوان بررسی فرهنگ سازمانی و رابطه آن با کارآفرینی سازمانی از دیدگاه کارکنان غیر هیئت علمی در دانشگاه شهید بهشتی تهران صورت گرفته است. هدف کلی این پژوهش بررسی فرهنگ سازمانی و رابطه آن با کارآفرینی سازمانی است. جامعه آماری در این تحقیق شامل 239 نفر از کارمندانی است که دارای مدرک تحصیلی دانشگاهی سال تحصیلی 87-86 هستند و با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه 148 نفر تعیین شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آمار استنباطی استفاده شد. مهمترین نتایج به دست آمده به شرح زیر است. بین"" فرهنگ سازمانی"" و ""کارآفرینی سازمانی"" در دانشگاه شهید بهشتی رابطه معنادار وجود دارد.
یکی از ابزارهای راهبردی و کلیدی در راه توسعهی اقتصادی و تضمین اشتغال پایدار در جوامع امروزی، وجود دانشگاه کارآفرین در سطح آموزش عالی است. هنگامی که دانشگاهی میخواهد به سمت کارآفرینی حرکت کند، باید فرهنگ کل دانشگاه به فضای کارآفرینانه تبدیل شود. به عبارت دیگر دانشگاه کارآفرین نیازمند یک فرهنگ سازمانی کارآفرینانه بوده و برهمین اساس این تحقیق در صدد آن است تا به بررسی وضعیت فرهنگ سازمانی کارآفرینانه در دانشگاه تهران بپردازد. روش تحقیق استفاده شده، روش توصیفی از شاخهی پیمایشی است. داده های تحقیق با پرسش نامه انجام شده و برای بررسی وضعیت فرهنگ سازمانی کارآفرینانه و شناسایی نقاط ضعف و قوت از آزمون های علامت و تحلیل واریانس فریدمن استفاده شده است. جامعهی آماری تحقیق مدیران و کارشناسان دانشکده های دانشگاه تهران بالغ بر 1536 نفر هستند. تعداد کارشناسان رسمی در واحدهای ستادی و دانشکده ها 1191 نفر و تعداد مدیران برابر با 345 نفر بوده است. تعداد نمونهی محاسبه شده برابر با 203 بوده اما در نهایت تعداد 160 پرسش نامه برگشت داده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد فرهنگ سازمانی کارآفرینانه در دانشگاه تهران در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. تنها دو بعد تفریح و سرگرمی، و ارزش مندی کار در وضعیت مطلوب بوده و سایر ابعاد فرهنگ سازمانی کارآفرینانه شامل جسارت، تحمل انحراف خلاق، آینده نگری جسورانه، خطرپذیری، ارتباط باز، همکاری و تشریک مساعی، نوآوری پیش گام، تحمل شنیدن اظهارنظرهای مخالف در وضعیتی نامطلوب هستند.
شرکت های چند کسب وکاره یا گروه های صنعتی سازمان هایی متشکل از کسب وکارهای مختلف و چه بسا ناهمگن هستند که ویژگیهای متفاوتی نسبت به سازمان های معمولی دارند. هدف این تحقیق بررسی اثرگذاری بافتار سازمانی (داخلی و خارجی) شرکت مادر بر کارآفرینی سازمانی واحدهای کسب وکار است. بافتار داخلی شرکت مادر شامل ماهیت منابع، پورتفوی شرکت مادر، سازوکارهای هماهنگی، نظام های کنترل و اندازهی شرکت مادر و بافتار خارجی شامل فشار رقابت صنعت و شدت و گسترهی فناوری بوده و سه بُعد نوآوری، ایجاد کسب وکارهای جدید و بازسازی راهبردی به عنوان نِمود کارآفرینی سازمانی در شرکت های تابعه در نظر گرفته شده است. جامعهی آماری تحقیق مدیران عالی، میانی و عملیاتی واحدهای کسب وکار در 22 شرکت هلدینگ در صنایع مختلف است که به طور متوسط هفت واحد کسب وکار راهبردی دارند و برای آزمون الگو نیز از الگوی معادله های ساختاری استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان میدهد بافتارخارجی شرکت مادر نسبت به بافتار داخلی اثرگذاری بیش تری بر فعالیت های کارآفرینی سازمانی واحدهای کسب وکار زیرمجموعهی شرکت مادر دارد. هم چنین بیش ترین اثرگذاری بافتار سازمانی شرکت مادر، بر نوآوری و ایجاد کسب وکارهای جدید در زیرمجموعه ها و کم ترین اثرگذاری در بازسازی راهبردی واحدهای کسب وکار است.
هدف این مقاله شناخت اثرات خلاقیت بر تصمیم گیریهای راهبردی با هدف بهبود بخشی روش های تصمیم گیری در سطوح راهبردی سازمان ها است. نوع تحقیق، توصیفی همبستگی است. تحقیق دارای یک فرضیه است که با حجم نمونه سی نفر در یک سازمان نظامی مطابق آماره کای دو و ضریب همبستگی آزمون شد. به هر حال، خلاقیت های تصمیم گیرندگان زیر بنای پویایی های تصمیم گیری و اجرا است، بنابراین، موفقیت و اثر بخشسی تصمیم گیری راهبردی در ارتباط بالا به تواناییهای رفتاری و شهودی تصمیم گیرندگان به ویژه میزان خلاقیت و ابداع راهکارها دارد
در گستره هزاره جدید آموزش کسب و کار و فرهنگ کارآفرینانه می تواند راهکار ارزشمندی برای ایجاد تفکر کارآفرینی و اشتغال دانش آموختگان آموزش عالی و به موازات آن بهبود بحران بیکاری جامعه باشد. با این حال، ارتقای کارآفرینی از طریق آموزش با چالش همراه بوده و بررسیهای مرتبط با تاثیر آن به خصوص بر نیت و رفتار کارآفرینانه فراگیران نسبتا بدون آزمون باقی مانده است. لذا، پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی تاثیر آموزش کارآفرینی بر رفتار کارآفرینانه دانشجویان با کاربرد تئوری رفتار برنامه ریزی شده Ajzen انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان رشته مهندسی صنایع دانشگاه پیام نور کرمانشاه تشکیل دادند(N=0.22) .از این تعداد 140 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول Krejcie and Morgan(1970) انتخاب شدند. به منظور آزمون فرضیات پژوهش به روش مدلسازی معادلات ساختاری و تحلیل واریانس چند متغیره، از دو گروه افرادی که در دوره های آموزش کارآفرینی شرکت کرده بودند و افرادی که در این دوره ها شرکت نکرده بودند بهره گرفته شد. بر اساس یافته ها، فرضیه های اصلی پژوهش مبنی بر ارتباط مثبت و معنادار نیت کارآفرینانه دانشجویان با نگرش نسبت به کارآفرینی، هنجارهای ذهنی، باور به خودکارآمدی و رفتار کارآفرینانه و تاثیر مثبت و معنادار آموزش کارآفرینی بر نگرش نسبت به کارآفرینی، هنجارهای ذهنی و باور به خودکارآمدی تایید شد.